این وبلاگ خیلی از حرفها را زده است ولی به نظرم باز هم جا دارد بیشتر این موضوع جدی گرفته شود، بی عدالتی و بی اخلاقی و یا عدول از اسلام به اسم دفاع از اسلام یا دفاع از عدالت و اخلاق! زیر تیغ رفتن ضعفا و رها کردن گردن کلفت ها! شهرداری تهران در جشن های تابستانه اش بارها و بارها چنین صحنه هایی را به نمایش گزارده و از آنها استقبال کرده است، حال چون بنا بر تطهیر قالیباف یا نیروی انتظامی یا دیگری است، باید این چند جوان به سیخ کشیده شده و هتک حیثیت عمومی بشوند! برادر صدا و سیما خیلی وقت است که سوراخ دعا را گم کرده است!
جليلي: اصل هشت قانوناساسي زمينمانده درباره يكتبصره بحث ميكنيد؟
این هم نمونه دیگری از این فضاست.
مشی سیاسی فرهنگی قالیباف شهردار تهران از همان اول مبتنی بر لمپنیسم سکولار اتوکشیده و شیک بود. نوش جانش! تا کنون بر ضرورت مطلب نوشتن در مورد قالیباف در وبلاگم به جمع بندی نرسیده ام. اما ماجرای جنگ آبپاش ها و ماجرایی که خود شاهدش بودم وادارم کرد، چند کلمه کوتاه و یک مطلب مهم را یادآور شوم:
شب نیمه شعبان، پارک پرواز ، سعادت آباد، هم جوار شهروند بهرود، سِن ، مجری، سیستم صوتی، جمعیتی فراوان، خواننده به روز و باصفا، ملت در صحنه و تماشاچی!
بالتبع آهنگ مناسب مجالس رقص و طرب برخی از زنان و جوانان را به تکان دادن اعضا و جوارحشان وا می داشت. خوب با آهنگ دی جی و اشعار عاشقانه و شور و هیجان کافی و محل مناسب اولین اتفاقی که می افتد، به جنبش آمدن اَبدان برخی حاضران آماده است.
اما این همه ماجرا نیست، ماجرا آن جایی است که حراست شهرداری+ بسیج منطقه+ نیروی انتظامی نیز در گوشه ای از میدان رقص و نور و آهنگ حضور دارند و نقاطی از جمعیت مردانه را که به حرکت درآمده است را متفرق می کند و در این میان متأسفانه بسیج شهری میدان داری می کند! نوجوانانی که روزگاری فتنه سبز را خاموش می کردند حالا خوش دلانه باید جلوی تکان های کمر بچه های سعادت آباد را بگیرند. جالب آنکه نقاط پر شور و حرارت زنانه نگهبان نداشت!
دلخراش است وقتی شهرداری تهران مجلس رقص و طرب به اسم امام زمان برگزار کند بعد بسیج شهری مجبور باشد یا احساس وظیفه کند جلوی چهار جوان رقصنده را بگیرد! و اگر زورش نرسید نیروی انتظامی یقه جوان مردم را گرفته کشان کشان از جمعیت بیرون برده صد متر آن طرف تر رها کند!
اگر این ضعیف کشی نیست پس چیست؟
این وبلاگ را خیلی دوست دارم، این پست را خیلی بیشتر
به نام خدای زهراء
۱) یک جوان، درست یا اشتباه مطلبی را که فکر میکند به صلاح کشورش است در وبلاگش منتشر میکند، به سه سوت نکشیده فیلتر میشود، “آینده نیوز” امـــا هر چه میخواهد دل تنگش نثار صدر تا ذیل مملکت میکند.
۲) یک جوان، تحت تاثیر هزار و یک علت، و بنا به درخواست عدهای به خیابان میآید. دستگیر شده و روانه زندان میشود، “فائزه هاشمی” امــــا طی عملیاتهای متعدد ساندویچ خوری هر چه لیچار میخواهد بار مملکت و اعتقادات مردم میکند.
۳) یک جوان، لباسی را که در بازار به طور قانونی تهیه کرده میپوشد، با او برخورد صورت میگیرد. “ایکس” و “وای” و “زد” امــــــا در بوتیکهایشان هر لباسی که دلشان میخواهد تولید کرده، وارد کرده و به آسانی آب خوردن توزیع میکنند.
۴) باز دوباره یک جوان، به دلیل لباسی مورد مواخذه قرار میگیرد، “نیوشا” و “مهناز” و “ترانه” امـــــا با همان لباس بلکه هزاران بار خفنتر، روی سن صدا و سیما و سینما میروند تا از آنها تقدیر و تشکر به عمل بیآید .
۵) “وحید یامینپور” کمی از حرفهای در گلومانده یک نسل را بیان میکند. ممنوع التصویر و مشروط الوجود میشود. “عادل فردوسیپور” امــــا تا ۴ صبح روی اعتقادات مردم رژه میرود.
۶) دانشجویی، به خلاف مسلم چند مدیر درجه چهارم اعتراض میکند. اخراج میشود. “علی مطهری و رفقا” امــــا هر توهینی میخواهند به شخص دوم مملکت میکنند. دریغ از یک تذکر کوچولو.
۷) یک مرد، با ۴ قبضه ضامن، برای ازدواج دخترش، وام چند میلیونی میگیرد. در بازپرداختش با مشکل مواجه میشود. یکسره زندان و ضبط امول. “۷ نفر” امـــــــا وام با رقم بالای ۹ صفر میگیرند. با آنها مذاکره میشود که : “تو رو خدا بیایید برگردونید،” و خفنگونه تهدید میشوند ” به جان مادرم اگر ندید، دیگه بهتون وام نمیدیم ها”
۸ ) یک طلبه، با چشمان خودش زمین خواری را مشاهده کرده، اعتراض میکند. هزار نوع با او برخورد میشود. چندین و چند “طلبه اصلاح طلب” با پشتیبانی محمد خاتمی امــــا ده نوع جرم مرتکب شده و بارها به جرایم اعتراف میکنند، آزاد ول میگردند و وبلاگ آپ میکنند.
جناب قوه قضاییه، ما که حرفی نداریم و همینکه ببینیم مسئولی در راه آرمانهای انقلاب واقع بین است خوشحال میشویم، امـــا درد دارد با وجود این واقعیتها اظهار بفرمایید “قوه قضائیه ضعیف کش” نیست. مردم ایران تشنه طعم عدالتند، لطفاً بجای این اظهارات طعم عدالت را به جامعه بچشانید.