پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
 
۱۷
۲۵
زاکانی در «میز انتخابات» انجمن مستقل:

هاشمي گفت موسوی قانون را قبول ندارد

اصولگرایان در صورت تهدید فتنه و انحراف بايد با يك نامزد بیایند
چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۳
کد مطلب: 267934
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: توصیه ما اين است كه در صورت تهديد جهت گيري اصولگرايانه كشور از طرف فتنه و انحراف در انتخابات رياست جمهوري آتي، اصولگرايان در انتخابات با يك نامزد واحد حضور يابند و در صورت نبود اين خطر توصيه به تكثر نامزدهاي اصولگرايان داريم.
هاشمي گفت موسوی قانون را قبول ندارد
به گزارش جهان، تعدادی از اعضای اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل در راستای تشکیل «میز انتخابات» در این تشکل دانشجویی با علیرضا زاکانی نماینده تهران در مجلس و دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی دیدار و گفت و گو کردند.
 
«میز انتخابات» با هدف بررسی و عمق بخشی به موضوع انتخابات ریاست جمهوری و تشریح گفتمان انقلاب در این زمینه طراحی شده است.
 
متن پرسش و پاسخ «میز انتخابات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل» با علیرضا زاکانی به شرح زیر است:
 
سوال: آقای زاکانی شعار اردوی سال گذشته اتحادیه این بود که " مجلس خانه ملت است، نه کاخ قدرت و ثروت"،  بعد از گذشت چند ماه از مجلس نهم، نظر شما در رابطه با مجلس به چه صورت است؟ آیا واقعا خانه ملت است، یا با توجه به برخی پیشامدها در رابطه با  اصلاح قانون انتخابات و طرح سوال از رییس جمهور، گزاره دوم مفهوم پیدا می کند؟
 
پاسخ: ازنظر فردي مجلس نهم در واقع برایندی  قوی تر از مجلس هشتم یا هفتم دارد. اما ترکیب مجلس ترکیب مناسبی نیست. این ترکیب در ابتدای مجلس دچار التهاباتی شده است. به نظرمن شرایط بهتر خواهد شد. بیش از دو سوم نماینده ها عوض شده اند و نماینده های جدید جایگزین شده اند. ولی شهادت می دهم که از بعد تجزیه فرد فرد، شرایط بهتر شده است. به اعتقاد من واقعا مدیریت مجلس نقد جدی دارد. ریاست مجلس، می توانست باب یک ترکیب مناسب را برای این جمع فراهم کند، که ابتدای مجلس این موضوع رقم نخورد. احساس می شود که این مجلس مسیری را دنبال می کند که اتفاقاتی در آن رخ می دهد دور از انتظار ماست. بحث اصلاح قانون انتخابات که پیش آمد، خیلی از افراد عزمشان را جزم کرده بودند که حتما این طرح به هر نحوی که هست، تصویب شود. حتی مادهمربوط به هيات اجرایی انتخابات كشور که مطرح شد، در اصل موضوع اين ماده مطرح شده در صحن نبود. یک پیشنهاد دیگری بود. که به این صورت مطرح می شد: "نایب رییس مجلس با رییس کمسیون شورا ها، معاون اول رییس قوه قضاییه با دادستا ن کشور، وزیر اطلاعات و وزیر کشور این 6 نفر یک نفر هفتمی را بعنوان رییس ستاد انتخابات کشور انتخاب کنند". یعنی عملا کار انتخابات از دست دستگاه اجرایی خارج می شد و با اصول مختلف قانون اساسی هم مغایرت داشت. بعد از این بعلت مغايرت آن با اصول مختلف قانون اساسي در كميسيون پیشنهاد شد که این ماده بر اساس مواد 38 و 39  قانون انتخابات موجود كه تركيب هيات اجرايي شهرستان را اعلام مي كند، تنظيم شود.
 
چیزی که از اصلاح قانون انتخابات به صحن علنی مجلس وارد شد، خیلی رقیق شده بود. داخل کمسیون بحث و مقاومت شد تا اصلاح شد. در رابطه با  قضیه ماده 35 هم ما خیلی تلاش کردیم و در كميسيون با آن مخالفت نموديم زيرا اصل 115 قانون اساسی حصری استلذا تعیین مصادیق و شرایط نیز بعهده شورای تگهبان است. به نظر ما لازم نبود ماده 35 در طرح مي آمد ولي اصرار عامدانه صورت گرفت. ما در کمسیون بسیار مقاومت کردیم، اما نتیجه نداد و تصویب شد و وارد صحن علنی مجلس شد ولي الحمدلله حذف شد.
 به نظر من حساسیت های شما درباره طرح اصلاح قانون انتخابات، این حضور و اعلام مواضع شما در رسانه ها و نشریات، خیلی موثر بود.
 
نظرتان را پيرامون سئوال از رييس جمهور بيان كنيد. آيا طرح سوال از رئیس جمهور  در راستاي سناریوی دشمن نبود؟
 
سناریوی دشمن  امروز دو خط جدی و اساسی دارد:
  1- فشار اقتصادی را بالا ببرد. نخبگان و مردم را دلسرد كنند. شرایط را به جایی برساند که مردم طاقتشان را از دست بدهند، و  آن هایی که از انقلاب دفاع می کردند مقابل انقلاب بایستند. بعد بارسانه هایش این گونه القا کند که این فشارهای اقتصادی به تحریم وابسته است و تحریم هم وابسته به سیاست های خارجی و هسته ای ایران است. در واقع این هم محصول نظر محور نظام است. دشمن با اعمال این فشار به خيال خودش دنبال این هست  که، ما ازسیاست های  اصول خود دست برداریم و مردم نيز از نظام اسلامي جدا شده و در مقابل آن بايستند.
 2- مسئولین کشور را درگیر نقار و تفرقه کنند و اجازه ندهند صحنه را مدیریت کنند. یعنی اغتشاش و تنگی شرایط تحریم که اتفاق می افتد، مسیولین نتوانند مدیریت کنند.

 در رابطه با این سوال هم ، ما به دوستان گفتيم که باید چند نکته را در نظر بگیریم:

 نکته اول اینکه، باید بدانیم که آیا ظرفیت دیگری در آیین نامه وجود دارد، که بتوان به آن اتکا و اعتنا کرد و پاسخ این نیاز را داد؟  بله ماده 233 قبل و 236 فعلی، دقیقا ظرفیت بیش از سوال را دارد. همچنین سر و صدا و جنجال هم ندارد.

 نکته دوم اینست که آیا می توان این سوال را از مسیر بهتری دنبال کرد؟ اشکال و ایراد وجود داشت. ما هم انتقاد داشتیم که چرا در مدت اندک افزایش قیمت ارز و دلار به این شدت داشتیم. اما سئوال اينجاست كه میتوان از مسیر بهترياين موضوع را پیگیری کرد.ما پاسخ این سوال را می دانستیم. سوال را زمانی پیگیری می کنند که پاسخ آن مشخص نباشد. همه ما پاسخ را می دانستیم و باید جلوی این وضعیت نابساماني بازار را می گرفتیم و مانع ادامه آن می شدیم. راه مانع شدن، طرح سوال نیست. یک بعد منفی سوال این است: آن چه را که ما اطلاع داریم، در فضای جامعه منعکس می کند و باعث سواستفاده دشمن می شود . همانند مصاحبه رییس جمهور که 8 یا 9 بار اعلام کردند که شرایط اقتصادي كشور به دلیل تحریم است. همان شب سخنگوی کاخ سفید از این مصاحبه استفاده کرد. اوباما در مناظره خود از این صحبت استفاده کرد و گفت:  کار ما نتیجه داده است. بعد از آن نيز تحریم را تشدید کردند. یعنی ما بدست خود مسیری ایجاد می کنیم که آن ها بیایند و فشارها را تشدید کنند. دشمن سو استفاده می کند.
 
 از طرفی مردم مایوس می شوند. مردم  امید خود را از دست می دهند و خواست دشمن نيز محقق مي شود. گرچه مردم نشان دادند که برای حمایت از مقام معظم رهبری و آرمان هايشان از افراد و جریانات عبور می کنند.
 
نکته سوم اینکه، خود این موضوع تشدید شکاف بین دولت و مجلس می کند. متاسفانه این ایراد به برخی مسئولین وارد است که، یاد نگرفتند با هم مفاهمه و صحبت کنند. یاد گرفتند که بیایند نسبت به هم حرف ناحساب بزنند. دلیل این کار هم همان سوال قبلی از رییس جمهور بود. هم در سوال و هم در جواب ما مشکل جدی داشتیم.
 
نتیجه این موضوع مشخص بود. ما هرچه به دوستان اصرار کردیم که بیایید یک مسیر دیگر را پیگیری کنیم، هم دعوا و یاس مردم و شادی دشمن ایجاد نشود، هم این خطاها اصلاح شود . بدون جنجال مشکل را حل کنیم.
 
ای کاش قبل از بیانات مقام معظم رهبری این مسیر تمام می شد. بعد از بیانات ایشان نمايندگان طراح سئوال این کار را اصلاح کردند و ما از ایشان تشکر کردیم. این یک تجربه بود که در آینده دچار اشکال نشویم. چون هنوز راه ما ادامه دارد.
 
سوال: در رابطه با جریان فتنه و موضع گیری های برخی افراد مجلس در رابطه با فتنه، مثلا اقای مطهری اعلام کردند که ما دلیلی برای رد صلاحیت سران اصلی فتنه نمی بینیم. یا این که آقای باهنر در شروع رقابت های انتخاباتی مجلس صحبتی مبنی بر تندروی جریان های سیاسی در برابر جریان فتنه داشتند. به نظر شما شرایطی که این دوستان با مصاحبه ها  بوجود آورده اند موجب این نمی شود که فضا به این سمت برود که ما بدهکار شدیم و موجب گستاخی فتنه گران و تطهیر آنها می شود. و این که اگر این شرایط بوجود امده به نظر شما به دلیل کم کاری جریان ارزشی مجلس نیست؟ که این ها متاسفانه بی محابا این مسایل را مطرح میکنند؟
 
پاسخ: جلوی اظهار نظرهای افراد را نمیتوان گرفت. اما می توان در مورد آن¬ها قضاوت کرد. من این¬گونه  اظهار نظرها را قبول ندارم. در واقع باید برگردیم به اصل فتنه که یک سناریویی طراحی شده براي مقابله با اصل نظام بود، در این سناریو مي بايست با پیروزی در انتخابات،  مسیر اردوکشی خیابانی را دنبال کنند. شاهد مثال هم همین مصاحبه آقای موسوی با مجله تايمز قبل از انتخابات است. چهارشنبه قبل از انتخابات آقای موسوی صراحتا به این مدل تاکید می کنند و در پاسخ به سئوال اين مجله پيرامون مشكلات بعد از پيروزي براي حل آنها آقاي موسوي استمرار حضور خياباني و اردوكشي بعد از انتخابات را زمينه حل مشكلات آتي خود مي داند. و در سناريو فوق بنابود اگر در انتخابات شکست بخورند شرایط سنگینی را در جامعه مطابق با تجربه های انقلاب مخملی در منطقه و با استفاده از ده تا بیست سال ظرفیت ایجاد کرده براي خودشان ایجاد کنند.
 
شاهد مثال نيز اين كه  اقای سروش در نامه هتاكانه ای که به مقام معظم رهبری نوشته بودند، ابراز خوشحالی کرد که ثمره بیست سال کار و تلاش خود را دیده است. یا  اقای كيان تاج بخش در دادگاه اظهار کرد
متاسفانه این ایراد به برخی مسئولین وارد است که، یاد نگرفتند با هم مفاهمه و صحبت کنند. یاد گرفتند که بیایند نسبت به هم حرف ناحساب بزنند. دلیل این کار هم همان سوال قبلی از رییس جمهور بود. هم در سوال و هم در جواب ما مشکل جدی داشتیم.
که من از سال 79 از بنیاد سوروس ماموریت چنین کاری داشتم و با دوم خردادی ها ارتباط برقرار کردم. و يا این مطلب که از 6 ماه قبل از انتخابات کمیته صیانت از آرا تشکیل دادند برای این که وقتی رسیدن به جایی که مردم با توجه به عملکرد بد گذشته این افراد قانع نمي¬شوند و به نامزد آنها رای نمي دهند،حقوق مردم را پایمال کنند و از حق و اساس انقلاب عبور کنند و مسبر دنیا طلبی و دشمن شاد کنی را پيشه نمايند و نكته بعد نيزمقام معظم رهبری فرمودند که این فتنه ریشه 10ساله دارد.
 
شش نفر از نمايندگان مجلس كه بنده نيز حضور داشتم روز بیست و هفتم دفتر اقای هاشمی رفسنجاني رفتیم. آقاي هاشمي بیان کردند: اقای خاتمی صبح روز شنبه 23 خرداد  زنگ زد و گفت با آقايان سيد حسن خميني و موسوي با شما کار داريم و ظهر روز بیست و سوم در حالی که نتیجه مشخص نشده بود دفتر آقاي هاشمي رفتند. اقاي هاشمي گفت: اقای موسوی به چیزی کمتر از ابطال قانع نیست و راه هاي قانوني را نيز قبول ندارند. یعنی وقتی معلوم شد شکست مي خوردند، بعد از ظهر كه هنوز در حال شمارش آراء بودند به چیزی کمتر از ابطال قانع نیستند و راه های قانونی را هم قبول ندارند. ما با اقایان رضایی و کروبی و موسوی یک نوبت و با اقای هاشمی دو نوبت صحبت کردیم. حقیقت امر یک کلمه حرف درست و مبنایی برای اثبات اشکال مطرح شده نداشتند که مثلا بگویند ما با این دلیل می گوییم تقلب شده است. بی دلیل اعتراض کردند و نطام را به تقلب، دروغ و جنایت متهم کردند. حیثیت نظام و آبروی کشور را بردند. حق ملت را تضیع کردند. سرمايه بزرگ ملت را به آتش کشیدند.نمی شود شخصی  بیاید و بگوید کسی که عامل این کارها بوده و این جنایت ها را رقم زده، دلیلی برای رد صلاحیتش وجود ندارد. این چشم بستن به حقایق و وقایع پیش امده است. البته اعتراضات عمومي  دو بخش داشت و روز دوم تیر 88 نيز اينجانب در مجلس گزارش دیدار با آقايان هاشمی و موسوی و کروبی و رضایی را شرح دادم.  من آن جا گفتم که ما(در میان افرادی که به خیابان آمدند و اعتراض مي كنند) با دو گروه مواجه هستيم يك گروه كه اكثريت افراد معترض را تشكيل مي دهند نظام وظیفه دارد پاسخگو باشد و آنها را قانع كند این اقدامي بود كه نظام بحمدالله انجام داد و درستي آن را مقام معظم رهبري بيان فرمودند. اكثريت دانشجويان و افرادی که بیست و پنج خرداد اعتراض کردند از اين قسم هستند. مقام معظم رهبری 21/8/88 فرمودند: نظام درست عمل کرد. با روشنگری که صورت گرفت، اکثریت افراد که 25 خرداد آمدند، روز نهم دی هم حضور داشتند و به فتنه اعتراض کردند. اما در میان معترضين اقلیت اشوب گری نيز هستند که روز 25 خرداد در چهار راه خوش به پايگاه بسيج حمله كردند، در 13 آبان آشوب نمودند، در 16 اذر تمثال امام عزيزمان را به آتش كشيدندو دست آخر هم در عاشوراي حسيني به مساجد، تكايا و دسته هاي عزاداري حمله نمودند.مسئولیت نظام نسبت به اين اقليت نيز برخورد قاطع براي حفظ امنيت جامعه است.تحلیل هایی که صورت می گیرد، کسانی را که باید عذرخواه رهبری و متن جامعه به واسطه جرم و جنایت باشند،  مدعی می کند که باید بیایند و وارد صحنه انتخابات شوند.
 
سوال: راس آمال دشمن نابودی اصل نظام جمهوری اسلامی است که در این بین برای رسیدن به آن هدف به اهداف کوتاه مدتی نیازمند است. برای رسیدن به چنین هدفی که آن را قله می‌نامد، از این اهداف کوتاه مدت بهره می گیرد؛ مثلا اینکه برای نابودی نظام اسلامی که شاید به یکباره حاصل نشود، آنها در یک هدف کوتاه مدت تمایل دارند رئیس جمهوری در ایران سرکار بیاید که درجه استکبارستیزی اش نسبت به سایر کاندیداها کمتر باشد؛ به نظر ما برخی رفتار های سیاسیون این خواسته دشمنان نظام اسلامی را محقق می کند. برای مثال می‌توان به زمزمه‌های بازگشت فتنه گران به عرصه سیاست و بی گناه شمردن آنها که اخیرا مطرح است اشاره کرد در حالی که حتی کسی نباید به خود اجازه دهد که سخنی از آنها به میان ببرد، ولی برخی رفتار ها به دیگران اجازه می دهد تا رفتار آنها را توجیه کند. به نظر ما برخی روش های غلط اصولگرایان در مماشات با فتنه باعث شده است تا براحتی از تطهیر فتنه گران حرف و سخن زده شود. آیا این طور نیست؟

پاسخ: من یک بار سرمقاله پنجره را نوشتم –خواهش می کنم که حداقل یک بار بخوانید منعکس شده فرمایشات مقام معظم رهبری هست-  با عنوان انگیزه الهی و وحدت کلمه و عوامل پیروزی و غیره، آمدم چند سر فصل را مطرح کردم که یکی از سرفصلها این بود که ما از امام و مقام معظم رهبری یاد گرفتیم که نگاه جبهه ای داشته باشیم. به جبهه انقلاب توجه کنیم. وقتی شما به جبهه انقلاب توجه می کنی، یک تنوعی را در آن می بینید. یعنی آدم ها یک سطح نیستند و وقتی همه هم سطح نیستند، بعضی ها باید تنازل کنند تا جبهه انقلاب شکل بگیرد. جبهه انقلاب باند نیست. جبهه ایست که هم شما به آن دل داده اید هم ما به آن دل داده ايم. بايد سعی شود که به این جبهه اضافه بشود، نه اینکه کاهش پیدا بکند.
 
اولا جبهه خودی و غیرخودی یک نگاه مبنایی است که امام و مقام معظم رهبری روی آن تاکید داشته اند. ثانیا یک نگاه فراخی دارد. یعنی سعی می کند ریزش در آن کمتر باشد و جذب و رویش در آن بیشتر باشد. این همان جذب حداكثري و دفع حداقلي است كه مقام معظم رهبري فرمودند و يا در خصوص خالص سازی به شيوه دفع افراد بواسطه برخي اشكالات آنها که آقا در دو سال پيش در ماه رمضان فرمودند که با این روشی که بعضی ها خالص سازی می کنند در آن جامعه هزار نفری زمان پیامبر (ص) هم نمی¬شد جامعه را اداره کرد چه برسد به جامعه ما که 70 میلیونی است. آقا به صراحت فرمودند من این را قبول ندارم. البته در این جا بعضی ها خودشان می روند و دیگر کاری نمی شود کرد آنچه مهم است اين است كه ما با دست خودمان به هر بهانه اي افراد را بیرون نکنیم.در این جبهه افراد متفاوتند. اینجا فرمایش شما درست است که نباید به کسی که خطایی کرده مدال بدهیم. مثل کسی که در برج مراقبت نشسته است و در حال هدایت است خوابش ببرد. خوب نمی شود با جان مردم بازی کرد. رتبه بندی افراد یک اصل است. مسئولیت پذیری همراه با بصیرت و آگاهی اصل است. اینها اصل های اساسی است که باید رعایت شود.

 ضرورت انسجام(ممکن است عدد ما زیاد باشد اما ممکن است تفرقه داشته باشیم)یک اصل دیگر است. وحدت یک اصل دیگر است. لذا در فتنه 88 مقام معظم رهبری 9 مولفه را بیان کردند که مولفه پنج یا شش آن مولفه وحدت است. در آن جلسه گزارش نمايندگان مخالفت با برخي رفتارها و عمل رئیس دولت کنونی و رئیس مجلس کنونی است که نمایندگان به این ها معترض اند. باز اینجا مقام معظم رهبری تاکید بر وحدت می کنند. نکاتی می فرمایند؛ ما که می گوییم انقلابی هستیم، بر اساس یک مبنایی انقلابی هستیم، بی چارچوبی که نمی خواهیم بکنیم، تحلیلی که میکنیم از ملاك¬هايي كه از ولی فقیه گرفته ایم است. فرمایش آقا بسیار شفاف است، در نکته ششم آقا می فرمایند:" این مجموعه اصولگرا و انقلابی که امروز در مجلس هستند بحمدالله در کشور هم اکثریت قاطعی دارند به دلیل انتخابی که انجام گرفته، نشان میدهد که مردم این جهت گیری و راه را می¬خواهند. این را حتی المقدور نگذارید متشتت بشود. این وحدت مهم است حالا ما در سطح کشور هم معتقد به وحدت هستیم. این را باید حفظ کرد ولو با یک اغماض هایی.

 برخی از این اغماض ها ممکن است اعتراض بعضی را متوجه ما بکند ولی خوب بکند. آدم باید حق را ببیند، چیست یک جاهایی باید برخی از اغماضهایی را انجام دهند برای یک مصلحت بزرگتری که در بحث ما مصلحت اتحاد و اتفاق و باهم بودن و این هاست. حتی با این روحیه شاید بشود روی ایشان هم تاثیر بگذارید، امید داشته باشید."
 
ما باید با ملاک حرکت کنیم با میزان حرکت کنیم. با این ملاک که حرکت کردیم حتما ما موفقيم. ممکن است ما در مقام عمل اختلاف هم پیدا کنیم. مثل این است که دو مرجع عالی قدر در مورد یک موضوع نظر متفاوتی دارند. اما هر دو از یک راه صحیحی از راه اجتهاد به این رسیده اند. یکی از این نظرها درست است اما مقلدی که دارد به فتواي آنها عمل می کند مأجور است. لذا در حوزه اجتماعي مان هم اگر ملاک را از ولی فقیه بگیریم دچار اشکال نمی شویم.
 
سال 75 سر انتخابات ریاست جمهوری یک جمع شش، هفت نفره ای را ما در بسیج دانشگاه خودمان، دانشگاه تهران، تشکیل دادیم.این ها مسئول شدند که جلساتی بگذارند. وقتی جلو آمد 600 ساعت وقت جمعی گذاشته شد. برخی جلسات ما هفت ساعت می شد با افرادی مثل آقاي محمد شریعتمدار و مرحوم ابوترابی. روز سه شنبه 30 ام خرداد ما در مسجد دانشگاه نشست گذاشتیم. بنده آنجا اعلام کردم  و در سئوالات راجع به كارناوال شادي سئوال شد. من گفتم کارناوال شادی (یک گروه دختر و پسر که عصر عاشورا در خیابانهای شهرک غرب جشن گرفته بودند و عکسهای آقای خاتمی به ماشینهایشان بود )ربطی به آقای خاتمی ندارد و این كارها را یک سری افراد بی اعتقاد انجام دادند. اين نكته را گفتيم با اینکه کاندیداي ما آقای خاتمی نبودو منطقاً او را با دلايل كافي رد كرده بوديم. فردا صبح چهارشنبه حضرت آقا در سخنرانی شان فرمودند که این کارناوال شادی هیچ ربطی به آقای خاتمی ندارد. من وقتي شنيدم گفتم خداراشکر که ما بی تقوایی نکردیم. یعنی ما با ملاک حرکت کردیم. با اینکه
ما با اقایان رضایی و کروبی و موسوی یک نوبت و با اقای هاشمی دو نوبت صحبت کردیم. حقیقت امر یک کلمه حرف درست و مبنایی برای اثبات اشکال مطرح شده نداشتند که مثلا بگویند ما با این دلیل می گوییم تقلب شده است. بی دلیل اعتراض کردند و نطام را به تقلب، دروغ و جنایت متهم کردند. حیثیت نظام و آبروی کشور را بردند. حق ملت را تضیع کردند. سرمايه بزرگ ملت را به آتش کشیدند.نمی شود شخصی بیاید و بگوید کسی که عامل این کارها بوده و این جنایت ها را رقم زده، دلیلی برای رد صلاحیتش وجود ندارد.
نامزد ما نبود حاضر نشدیم به او تهمت بزنیم.
 اگر ما نگاهمان این گونه باشد، در افرادگیر نمی کنیم، به افراد نمره اضافی هم نمی دهیم. اما اگر یک جایی نياز به مصلحت داشتيم، اگر برخي اشکالات را به نام مصلحت کنار گذاشتیم باز به اصول عمل كرديم. امسال مقام معظم رهبري در ماه مبارك رمضان فرمودند مصلحت درست نيز حقيقت است. لذا بايد ما ببينيم كجا مصلحت سنجي مي كنيم. مثل آنجايي كه حضرت آقا فرمودند براي مصلحت وحدت باید حتی با اغماض عمل كنيم.

وضعیت کشور بسیار خطیر است. اگر در انتخابات آینده نکته ای انقلاب را تهدید کرد، ما به سمت وحدت می رویم. یعنی اگر نامزدی آمد و خواست این گفتمان و جهت گیری کشور را تغییر دهد، اینجا دیگر قدرت طلبی نیست، فداکاری است برای رسیدن به یک پیروزی مجدد برای جبهه انقلاب، نه برای یک فرد نه برای یک گروه و اگر تهدید یا آسیبی از سوی آنها براي جريان اصولگرا مطرح نبود، جریان اصولگرا بايد نامزد هایش را به صحنه بفرستد و دیگر این نيست كه انتخاب بین چپ و راست  صورت بگیرد. سلائق انقلابی مطرح می شود و مردم به این سلائق رای می دهند و در این میان هم مشارکت مردم بالا میرود و هم شور و نشاط آنها.

ما در جریان اصولگرا به دنبال کسی هستیم  که، اولا یک نگاه برخواسته از مبانی نظري صحیح و بر مبناي نگاه اجتهادي حضرت امام و حضرت آقا داشته باشد.ثانیا یک برنامه مدون برخواسته از همان مبانی را بتواند ارائه دهد. تیم و کادر و جریانی که میخواهد بیاورد عوامل انقلابي، عالم، ساده زیست ، خادم مردم ، تابع رهبر معظم انقلاب ، استکبار ستیز، افراد فهیمی باشند، احساسی نباشند. افرادی باشند که در مقام تدبیر به گونه ای تدبیر کنند که با کمترین هزینه،  بزرگترین دست آورد را برای انقلاب خلق کنند و به جامعه آرامش دهند. لذا از الان بنده توصیه ام به این نیست که جریان اصول گرا یک نامزد در انتخابات داشته باشد، چون کار نادرستی است.
 ما نمی گوییم آقای الف آمده اند و باید تا آخر هم آقای الف بماند. این کار نادرست است و با واقعیت های ما و حقیقتی که به آن توجه داریم سازگاری ندارد. ما معتقدیم که آرمان گرایی ما با واقع بيني و عدالت خواهيمان با عقلانیت همراه باشد. مقام معظم رهبری در کرمانشاه فرمودند، آرمان خواهی با واقع بینی و عدالت خواهی با عقلانیت باید همراه باشد.لذا باید آرمان خواهی ما با وقع بینی همراه باشد. ما در واقعیت ها زندگی می کنیم  و آرمان هایمان را محقق می کنیم.
 
بنده الان که  به خودم  نگاه می کنم ذره ای از انگیزه های دوران  دانشجویی ام کم نشده و به مراتب تشدید هم  شده است. اما همان انگیزه را  به روش دیگری دارم دنبال می کنم تا محقق کنم یعنی همان آرمان هایی که بنده تصمیم گرفتم و برای آنها جلوی مجلس ششم تحصن می کردیم و شب تا صبح آنجا می ماندیم.الان هم همان روحیه آرمان خواهي در ما بيشتر وجود دارد اما در این صحنه باید به گونه ی دیگری عمل کنیم.باید همان آرمان ها را محقق کرد. ما به دنبال کسی هستیم که مطلوب ما باشد، که آرمان گرا ، واقع بین و عدالت خواه باشد و عنصر اخلاق، تدبیر و عقلانیت را در جامعه گسترش دهد.

 در ايام فتنه در دانشگاه شیراز خانمی آمد و شروع به دفاع از منافقین کرد. به ايشان گفتم اطلاعات شما نادرست است و سپس بنده کمی راجع به شرایط آن زمان و جنايت هايي که منافقین در دهه ی 60 انجام دادند صحبت کردم و توضیح دادم. گفتم حالا با این کارها و جنايت هایی  که منافقین انجام داده اند شما باز هم از آنها دفاع می کنید؟ باز هم از این افراد جانی و جنایت کار دفاع می کنید؟ این نکته ی اول است. نکته ی دوم هم بنده آمدم و تقسیم بندی های خودمان را مطرح کردیم.گفتم شما اکثریتی هستید که  معترضید و ما آمده ایم تا به سوالات شما پاسخ دهیم.گفتم که ما موظف به پاسخ گویی به شما هستیم.اما در این میان یک جمعیت اقلیت محدودي هم وجود دارند كه آشوب مي كنند. نظام باید از این جمعیت اقلیتی عبور کند تا امنیت اکثریت مردم حفظ شود. با اين كه  اكثريت جمع حاضر سئوالات جدي داشتند و معترض بودند ولي در مقابل اين تقسيم بندي واقعي و منطقي نظرات بنده را يكپارچه تشويق و تاييد كردند. 

 نظام باید به این جمعیت اکثریت پاسخ گو باشد.گاهی اوقات برخی افراد حرف هایی می زنند که این حرف ها ثقیل و سنگین است و سر و صداهایی به پا می شود و در این بین افرادی هستند که این صحبت ها را  منتشر می کنند و لذا از این جهت باید از افرادی که بدون مبنا صحبت می کنند گله کرد.

در سال 88 چه اتفاقاتی افتاد؟ برخی افراد دنبال چه چیزی بودند؟ وقتی که ما برای صحبت کردن با آقای موسوی رفتیم، خدا شاهد است که ایشان هیچ حرفی برای گفتن نداشتند. هیچ دلیلی نداشتند برای این که بگویند چرا اعتراض کرده اند و یا آقای کروبی، که ما پیش ایشان رفتیم تنها دلیل شان این بود که می گفتند من دلم برای اسلامیت و جمهوریت نظام می سوزد. پرسیدیم که چرا؟پاسخ دادند چون تقلب شده است.پرسیدیم چرا می گویید تقلب شده است؟ گفتند چون من سری قبل چهار و نیم میلیون رای داشتم و الان بيش از سیصد هزار تا، می گفتند چون رای من کم شده پس تقلب شده است و ما به ایشان گفتیم این ربطی به تقلب ندارد. چون مردم به شما رای نداده اند تقلب شده؟!. این تنها دلیل ایشان بود و غیر از این دلیلی نداشتند.

 باید حواس مان به ظرافت های تقسیم بندی صحنه نیز باشد و نباید همه را مقابل خودمان بدانیم. این کار  غلط است  و انقلاب این را  نمی پسندد. چون همه در مقابل ما نیستند. دل آنها با انقلاب اسلامی است. البته اگر هم گروهي هستند که می خواهند آشوب کنند حتما باید کنترل شوند.
 
من به آقای میرحسین موسوی در 26 خرداد 88 گفتم ما بچه های جنگ هستیم و به نظام اسلامی اتکا داریم.گفتم ما تا لحظه آخر تلاش کردیم شما رئیس جمهور نشوید چون فکر میکردیم شما مناسب این کار نیستید اما اینکه شما اصلا نباشید را نمی گوییم . شما باشید اما جای دیگری کار کنید. همانطور که این حق را برای شما قائل شدند که کاندیدا بشوید در جای دیگر هم همین است. اما رای نیاوردید الان چرا ادامه می دهید؟ مقام معظم رهبری بعد از انتخابات با تنها نامزدی که دیدار کردند میرحسین موسوی بود. ایشان حرفی برای گفتن نداشت اما مسیر قبلی خود را دنبال کرد.
 ما باید از موضع حق ورود پیدا کنیم حتی اگر پاسخ مناسب را نگیریم. ما موظفیم با بهترین شیوه و روش، بیان حرف حق خود را اعلام کنیم و با عقلانیت و تدبیر کامل آن را دنبال کنیم. حالا اگر پذیرفته نشده دست ما نیست. در زمان فتنه براي جبهه بندی درست، در مقام عمل ما نتوانستیم آن را عملیاتی کنیم.

 نکته دوم اینکه در مجلس هم واقعا این که شما میگوئید نیست. مگر ماده 35 قانون انتخابات رای آورد؟ بعضی اصلا نمی خواستند این ماده حذف شود. یا در بعضی موارد دیگر عده ای اصلا نمی خواستند که اصلاح شود اما ماده 35 حذف و برخي ديگر اصلاح شد. در مجلس اگر کمی بیشتر اعتقادات ما در بیان و رفتار ما دیده شود خیلی نظرات عوض می شود. مثلا ما در مقام نقد نامزدها هستیم. چرا از ابتدا عده ای را رد یا عده ای را قبول می کنیم. ما در سال 76 دانشجوی دانشگاه تهران بودیم. پانصد تا ششصد ساعت برای انتخابات کار کردیم تا فهمیدیم نامزد ما چه باشد و در روز بعد از انتخابات بیانیه دادیم . به آقای خاتمی خیر مقدم گفتیم واعلام کردیم که در راستای نظام و برای دنبال کردن رهبر و انقلاب ما با شما هستیم. خب ایشان در این راه نبود و ما اولین کسی بودیم که جلوی ایشان ایستادیم. در بهمن ماه همان سال که به دیدار آقا رفتیم همین ها را عرض كرديم و ایشان فرمودند خوشحالم که شما در دانشگاه هستید و این کارهایی که گفتید کردید و می خواهید انجام دهید هم خوب است. مایه افتخار ماست که عده ای جوان دانشجو تدبیر کنند و در صحنه بیایند. ما دفترچه 16 سوالی را تهیه کردیم از آقایان ری شهری،خاتمی و ناطق نوری پرسیدیم. این سوالات در کمال دقت تهیه شده بودن و مثلا برای ساده زیستی ما خانه های آقایان را دیده بودیم. تمام پیشینه آنها در قبل و بعد از انقلاب را بررسی کردیم و بعد اظهار نظر كرديم و الان هم آن كار قابل دفاع است. لذا شما دانشجویان باید بسیار دقت کنید و احساسی برخورد نکنید. بزرگترین اتفاق از نظر سیاسی، اجتماعی در یک کشور انتخاب رئیس جمهور است. زیرا گفتمان کشور تغییر میکند.
 
سوال: لزوم اینکه چند ماه به انتخابات مانده است و در این بین آقای حداد عادل گفته است که از بین من و آقای ولایتی و آقای قالیباف، فقط یک نفر وارد صحنه انتخاب می‌شویم، چیست؟
 
پاسخ: طبق فرمایش مقام معظم رهبری در خراسان شمالی "هرکسی که احساس توانمندی دارد به صحنه بیاید ." ما نباید مانع شویم حالا این توان باید همراه تدبیر باشد. اگر شما دیدید که جریان گفتمان انقلاب دارد به خطر می افتد وارد صحنه شوید . همه می توانند بیایند اما وقتی آمدند باید بگویند چه می خواهند بکنند. برنامه شان چیست و چه طور میخواهند کشور را اداره کنند. شما وظیفه دارید مقایسه و نقد کنید و نقدتان باید با انصاف باشد.
 
سوال: فکر می‌کنم این سوال که می‌خواهم از خدمت شما بپرسم یک مقداری دقت احتیاج داشته باشد و آن این هست که ملاک وحدت -که یکی از آن بایدهای مطروحه بود- چیست؟تحلیل‌های شما همه محترم اما اینطور نمی‌شود که با آقای لاریجانی در جریان انتخابات مجلس وحدت  کرد بعد در اولین رخداد مجلس جدید که انتخاب رئیس مجلس هست، موضع‌گیری بکنید و دیگر وحدت ملاک نباشد ومخالفت بکنید و بعد در جریان مسائل آتی از قانون انتخابات و غیره.پس ملاک شما که وحدت بود یک اشکالی دارد، یعنی اصلی تر از وحدت هم ارزشی وجود دارد.
 
پاسخ: یعنی تفرقه؟
 
ادامه‌ی سوال: نه، اینکه چه چیزی بنیان وحدت است؟ تفرقه که بنیان وحدت نیست!

این حرف قشنگی هست که ما صبر بکنیم همه بیایند خودشان را معرفی
من گفتم کارناوال شادی (یک گروه دختر و پسر که عصر عاشورا در خیابانهای شهرک غرب جشن گرفته بودند و عکسهای آقای خاتمی به ماشینهایشان بود) ربطی به آقای خاتمی ندارد و این كارها را یک سری افراد بی اعتقاد انجام دادند. اين نكته را گفتيم با اینکه کاندیداي ما آقای خاتمی نبودو منطقاً او را با دلايل كافي رد كرده بوديم. فردا صبح چهارشنبه حضرت آقا در سخنرانی¬شان فرمودند که این کارناوال شادی هیچ ربطی به آقای خاتمی ندارد. من وقتي شنيدم گفتم خداراشکر که ما بی تقوایی نکردیم. یعنی ما با ملاک حرکت کردیم. با اینکه نامزد ما نبود حاضر نشدیم به او تهمت بزنیم.
بکنند بعد ما ببینیم که باید چه بکنیم. با آقای لاریجانی در جریان انتخابات مجلس وحدت و بعد از انتخابات مخالفت بکنیم، حالا نگرانی ما نسبت به انتخابات ریاست جمهوری آینده هم همین هست (که اتفاق مشابهی بیفتد).
 
الآن ضعف و قوت کاندیداهای احتمالی مشخص است. اما ما باید بالاخره یک تحلیلی نسبت به وضع داشته باشیم. برای همین انتخابات ریاست جمهوری، افرادی که امکان ورود به عرصه‌ی انتخابات دارند اگر بنا باشد که لیستی را منتشر بکنیم یا از یک نامزد ریاست جمهوری حمایت بکنیم باید از الآن تحلیلی نسبت به کاندیداها و وضعیت داشته باشیم و نمی‌شود که بگوییم: باید ببینیم فضا چه می‌شود.
 
بهمن ماه گذشته هم خدمت شما عرض کردم، ولی بالاخره ما یک تحلیلی نسبت به آقای لاریجانی داشتیم و شما هم تحلیلی داشتید. زمان نشان داد که تحلیل شما-که قابل احترام هم هست- اما نتیجه‌ی کار نشان میدهد که کدام تحلیل درست بوده.
 
به نظر اگر همین اتفاق هم در مورد انتخابات ریاست جمهوری بیفتد واقعا لطمه‌ی جدی خواهیم دید. پس وحدت را از ساده‌اندیشی جدا بکنیم. بنده هم می‌توانم شعار وحدت بدهم و استفاده از شعار وحدت بکنم و بعد کار خودم را پیش ببرم.
 
پاسخ:من تشکر می‌کنم از حسن نظرتان. تحلیل من از آقای لاریجانی تغییر نکرده است. شناخت من تغییر کرده اما برخلاف شناخت قبلی نبوده است. لذا در مجلس هشتم و هم نهم تلاشمان بر این بود که ایشان رئیس مجلس نشوند. آقای لاریجانی همان برادر گرامی هستند که در انتخابات ریاست جمهوری- اسم خانم شیرین عبادی را در یک فیلم از قبل تعیین شده اش گفت و  بحث ما این بود که رياست جمهوري  و كسب یک مقام سیاسی آنقدر ارزش داشت که انسان ارزش های بزرگتر را فدا کند. در سیره معصومین ما این نیست. لذا شناخت ما تغییری نکرده بود اما وقتی برای انتخابات یک سامانه ای تعریف می شود- نه اینکه بنده تعریف کنم-  دأب‌مان این می شود که اصولگرایان به سمت وحدت بروند. فهم ما در ضرورت وحدت بود و فرمايش 21/10/88 حضرت آقا و موارد از اين دست ملاك عمل ما قرار گرفت چرا كه خطراتی که امکان دارد برای گفتمان جبهه انقلاب به وجود بیاید و این فرمایش آقا است که نگذارید این به خطر بیفتد.
 
آقای لاریجانی نامزد های اختصاصي 4نفره خود را به جبهه متحد معرفی کردند و البته یک نفر از نامزدهای ایشان رأی نیاورد و من نمی‌خواهم به حریم آقای عباسپور، کاتوزیان، حسینی، مطهری، خدای نکرده ورود پیدا کنم اما ما به دلایلی می گفتیم این افراد برای ورود به مجلس مناسب نیستند و دوران فتنه براي ما ملاک اساسی بود لذا ايستاديم و با نظر جمع ايشان راي نياوردند. در خصوص دوستان پايداري نيز، هفت بار جلسه داشتیم ما به این افراد می گفتیم شما به داخل بیایید و هرچی تعداد بیشتر باشد اتحاد بیشتر می شود و مي توانيم درست تر تصميم بگيريم و تصميمات¬مان نيز اثربخش تر خواهد بود. اما دوستان پايداري به ما مي گفتند حضور ما و ايشان بي تاثير است لذا حاضر به ورود نشدند در حالي كه آیت الله کعبی دوبار به بنده می فرمودند و می گفتند: من باورم نمیشد شما(آقاي فدايي و بنده) در جمع اين گونه بر حق پافشاري كنيد. اما حقيقتاً در جمع شوراي مركزي جبهه متحد منطق حاكم بود مثلاً در مسير تصميمات به اختلاف مي رسيديم و در داخل جمع خودمان سه بار به بن بست رسیدیم طوری بود که ما یک صحبت داشتیم و آقایان متکی و باهنر و جلالي نظر دیگری داشتند. کار به حکمیت رسید و هر سه نوبت، حکمیت، رأی به نظر و استدلال ما داد. 

وقتی شما به مجلس می آیید، می بینید آقای لاریجانی و دوستان مسیری را انتخاب کردند و رفتند که ما آن را برای رسیدن به قدرت نادرست می دانیم. مانند نگاه قبلي در قضیه خانم "شیرین عبادی" که با آن شخصیت، در فیلم تبليغاتي خود آن را مطرح کردند تا به تلویزیون بیاید تا رأی جمع کند و ما این را بر اساس مباني اسلامی خلاف حق می دانیم لذا معتقديم نباید از هر ابزار نا پاکی برای رسیدن به هدف استفاده کنیم و این سیاست غلطی است و این در مجلس به کار گرفته شد و رأی آوردن با این سیاست صورت گرفت، به طریقی که بخشی از بچه های جبهه متحد و پایداری نیز به ایشان رأی دادند.
در انتخاب هيات رييسه مجلس هشتم هم این شناخت ما را نسبت به ایشان وجود داشت اما دوستان مان آقايان حسينيان و زارعي و آقايان صدر و بادامچيان بدون حضور ما تصميم گرفتند و آقاي لاريجاني را بعنوان رييس مجلس انتخاب كردند ولي سه ماه بعد آقاي حسينيان آمد و اظهار پشيماني كردند. اما دیگر این امر قابل جبران نبود.در مسیر مجلس نهم هم اگر ما با هم بودیم اتفاق بهتری می افتاد و گرفتار نمی شدیم.
امروز مجلس درگیر این است که از ابتدا نگاه غلطی حاکم شده است و مثلاً قبل از این که کمیسیون تشکیل شود، هیئت رئیسه آن را معلوم کردند، تقسیم مسئولیت کردند تا رأی آنها را بگیرند قبل از اين كه اساساً اعضاء كميسيون مشخص شوند ما این زدوبندها و اين روش هاي غيراصولگرايانه كه شايسته سالاري را قرباني توفيق در رسيدن به مسئوليت ها مي كند كه اين را ما قبول نداریم. يا اين كه تخريب گسترده روي آقاي حداد عادل كنند و يا وعده بدهند و يا نكات نادرست ديگري كه هيچ يك را ما قبول نداريم.
 
نکته دوم این است که هرکس در برابر خود و خدایش مسئول است و  هرکس به صحنه آمد، مردم به وی توجه کنند و گروه های انقلابی بدان توجه کنند و  کسی را که امکان خدمتگزاری شایستگی بهتری را دارد آن فرد را دنبال کنند. اما نقد شما بايد نقد منصفانه باشد و دفاع شما نيز واقع بینانه باشد.
        
من خواهشم نسبت به آینده این هست که شما نقد کنید، نقد منصفانه کنید و در این نقدتان رحم نکنید که چون این رفیق ما است نقدش نکنیم! این ها غلط است. نقد کنيد اما بی احترامی نکنيم. تهمت نزنيم، دروغ نگوييم،  می دانم جمع شما اين بي تقوايي ها را نمي كنيد اما از این باب می گویم که این یک شیوه ای است غلط و متاسفانه اين بي اخلاقي ها امروز رايج شده است. در این مسیر هم من امیدوار هستم که انتخابات آینده، انتخابات پرشوری باشد و بنظرم حضور جدی شما در صحنه خیلی می تواند کمک کند.
 
سوال: عالم سیاست عالم وزن‌دهی و وزن‌کشی‌هاست. همونطور که فرمودید هرکسی که وارد میشود که مورد اقبال نیروهای انقلاب قرار نمیگیرد! وقتی یک ساز و کاری شکل میگیرد و عده‌ای در آن قرار گرفته‌اند و شما بدون آنکه در تشکیل آن ساز و کار دخالتی داشته باشید می‌روید و آن ساز و کار را می‌پذیرید و شرکت می‌کنید، دیگر فقط صحبت از ساختار هفت بعلاوه هشت یا افراد هفت بعلاوه هشت نیست. این پذیرش یعنی هم افراد را پذیرفتید و هم ساز و کار را. آنچه که با دید رسانه‌ای به مردم میرسد آن است که پذیرش آن ساختار و افراد بازیگر در آن ساز و کار از جانب شما صورت گرفته.شما هم در این انتخابات خودتان را تا حدی هزینه‌ی ایشون کردید. شما ممکن است قبلا حرفی درباره آقای لاریجانی زده باشید و بعد برادرشان فرموده‌باشند که آنطور نبوده و ... ولی شما در سخنرانی‌های انتخاباتی با طرح مدام این مسأله،در موضع دفاع از آقای لاریجانی قرار گرفتید-خوب یا بد- اما این رفتار و زدن این حرف‌ها، یعنی آقای لاریجانی مورد پذیرش است.شرکت در آن ساختار و تقویت ایشان، وزن دادن به ایشان است.
بيان كردید مقام معظم رهبری وحدت را به عنوان شاخص طرح فرمودند. ایشون فرمودند وحدت برای تاثیرگذاری(روی فرد).آقای لاریجانی رئیس مجلس بودند، شما ایشان رو آنطور که بودند پذیرفتید.

پاسخ: بحث اولی که فرمودید راجع به اینکه بنده ایشان را تقویت کردم؛ موضوع ایشان یک موضوعی است که بنده در دانشگاه امام صادق برای فتنه و از این جنس امور و در مورد کسانی که در مورد فتنه هوشیاری به خرج ندادند صحبت کردم، من جمله اسم آقای لاریجانی را آوردم و این بحث را کردم که آقای لاریحانی در خصوص تظاهرات روز قدس به آقای هاشمی بیان کرده بودند که نصف،نصف بودند. نصفی سبز و نصفی حزب اللهی هااز آن¬جايي كه  من خودم در تمام این تظاهرات ها از نزدیک میرفتم و روز قدس نيز من از هفت تیر پیاده شدم و همین طور تنها پیاده آمدم در حالی که سجاده نماز جمعه هم بغلم بود. همین جور می آمدم و میرفتم تا خیابان انقلاب و بلوار کشاورز و سپس به خيابان آيه ا... طالقاني رفتم و آن¬جا نشستم. دیدم که چقدر جمعیت هست. گفتم که این ظلم است. 50 درصد 50 درصد نبود. خودم که دیدم که این دورغ است انقدر نیستند لذا بنده رفتم و در دانشگاه امام صادق ع سخنراني كردم و در ذيل سخنراني و تحليل فتنه اعتراضم را نيز به آقاي لاريجاني كردم.
بعد ها اخوی محترم شان آیت الله آملی من را که دید بیان کرد که اخوی من چنین حرفی را نزده و گفتند شما که انسان با تقوایی هستید – که این از لطف ایشان است- چرا این حرف را زدید؟! من گفتم که این بیان، بیان آقای هاشمی رفسنجانی است كه به آقایان مرتضی نبوی، حداد عادل،باهنرو مظفر گفته است.

 بعد آقای لاریجانی رييس مجلس در جلسه ای به بنده گفت که من این را نگفتم. من از بغل دستی خودمدر مجمع این ها را سوال کردم او 50 درصد 50 درصد را گفت. آقای هاشمی هم همان موقع از من سوال کرد، گفتم که من قم بودم و اما ايشان ( کناری اقای لاریجانی) این طور می گوید. بعدا هم آمدم پرسیدم و دیدم بچه های صدا و سیما گفتند که دورغ است. 50 درصد 50 درصد نیست. ساعت 7 شب آن شب به آقای هاشمی زنگ زدم و گفتم این حرفی که صبح من به نقل از ديگري گفتم 50 درصد 50 درصد در روز قدس شركت كردند، تحقیق کردم حرف نادرستی است. ولي بعداً  اقای هاشمی این را اعلام کرد. آقاي لاريجاني می گفت من نمیدانم چرا آقاي هاشمي علاقه مندند که این را اعلام بکنند.

 خب حالا من در جامعه حرفی را به استناد صحبت های آقای هاشمی بیان کردم؛ حرف، حرف نادرستی است. گرچه من بیان درستی را از نقل آقاي هاشمي کردم. مانند این می ماند که من بگویم جنابعالی این حرف را زدید. حالا اینکه حرف شما درست است یا نادرست بحث بعدیاست. من وقتی یفهمم این حرف غلط است در اینجا چه
ما در جریان اصولگرا به دنبال کسی هستیم که، اولا یک نگاه برخواسته از مبانی نظري صحیح و بر مبناي نگاه اجتهادي حضرت امام و حضرت آقا داشته باشد.ثانیا یک برنامه مدون برخواسته از همان مبانی را بتواند ارائه دهد. تیم و کادر و جریانی که میخواهد بیاورد عوامل انقلابي، عالم، ساده زیست ، خادم مردم ، تابع رهبر معظم انقلاب ، استکبار ستیز، افراد فهیمی باشند، احساسی نباشند.
وظیفه ای دارم؟ من حق ندارم بواسطه اینکه کسی رقیب است به او تهمت بزنم. من واقعا خط قرمز میدانم. من می گویم خیلی صریح و محترمانه نقد جدی میکنم بدون اینکه تهمت بزنم و توهین کنم. من در قم سخنرانی کردم و کسی از من سوال کرد. من دقیقا پاسخش را  دادم و گفتم که واقعیتش این بود و ما حرف اقای هاشمی را زدیم و حرف آقای هاشمی نادرست است. توجه کنید وقتی کسی جایی را کج برود خدا نمیگذرد. و آبروی مردم را هم نمیشود جبران کرد. البته الان برخي انتقادها به آقاي لاريجاني وجود دارد. اینده را نمیدانم اما الان این انتقادها به ایشان به صورت جدی وجود دارد. از باب اینکه ممکن است در آینده ایشان رفتار خود را عوض کند. وگرنه این رفتار هاي ايشاندر مجلس با ملاک سازگاری ندارد.
 راجع به وحدت و ساز و کار آن که شما فرمودید؛ یک زمانی هست که بنده طراح آن ساز و کار هستم، فرمایش شما درست است. و یک موقعی است که ما دعوت شدیم به یک و ساز و کاری و ما می رویم اعتراض می کنیم که چرا این ها هستند؟! اقای حداد همان ابتدا که به جلسه آمدند اعتراض کردند.
 فهمی که ما داشتیم بنا بر ادله اي بود كه ضرورت وحدت را عقلاً و نقلاً اثبات مي كرد. همین اقایان پايداري (اقای رسایی و زارعی و کوچک زاده هم حضور داشتند) در جلسه عماريون بودن و من از اقای پناهیان پرسیدم که شما در جلسه ای که حضرت آقا تشریف بردند منزل اقای مهدوی، شما چه دریافتی کردی؟ گفت: من همان چیزی را دریافت کردم که شما دریافت کردی. يعني "وحدت" را دريافتم. حالا شما بگوييد من که با دلیل به وحدت رسیدم، من که با فهم صحنه به وحدت رسیدم واگر هم می‌گویم که آقای حداد گفتند، این را اشاره‌ای بر تایید درستي کار خودم می‌دانم.
 ولی خیلی صریح می‌گویم که بنده اگر قرار بود ساز و کار وحدت بچینم این ساز و کار را نمی چیدم. بعضی افراد را کنار می گذاشتم. ولی وقتی دعوت شدم؛ ما رفتیم در ان جا به صحنه به عنوان يك واقعيت فعال شديم ولي آرمان هاي خود را دنبال كرديم ولي به تحميل ديگران تن ندادیم. در اینده هم شما می توانید کمک کنید و تعیین سرنوشت کنید.

ادامه‌ی سوال: پس شما با شرکت در هفت بعلاوه هشت، ساز و کار رو تلویحا تایید کردید دیگر؟
 
پاسخ: اگر تایید نشود که اصلا ساز و کاری شکل نمی‌گیرد.
 
ادامه‌ی سوال: بخاطر همین عرض می‌کنم این در آینده به همان ساده‌اندیشی‌های گذشته ختم نمی‌شود؟
 
پاسخ: من این را عین ژرف اندیشی می‌دانم، ساده‌اندیشی نمی‌دانم.ملاک دوستان جبهه پایداری این است که ما در فتنه موضع داشتیم و اعتراض کردیم. من  می گویم خیلی های دیگر بودند که موضع گیری کردند و حضور داشتند. ما هم علاوه بر موضع گيري چند فعاليت عمده براي گره گشايي فتنه به لطف خدا داشتيم كه به نظر ديگران به هيج وجه يكي از آنها را انجام ندادند لذا امروز ما باز شرمنده حضرت آقا و شهدا هستيم ولي كسي نمي¬تواند راجع به عملكرد ما صحبتي داشته باشد.
 
در هر انتخاباتی سازوکاری تعریف می‌شود

بنده عرض کردم برای انتخابات آینده،طبق فرمایش رهبری  هرکسی توانمند است بیاید. اما مبنا این است که اگر صحنه خطر افرین بود-این یک ضرورت عقلی‌ست- همه بايد تنازل کنند و به وحدت برسند و اصولگرايان يك نامزد در انتخابات داشته باشند اما اگرجهت گيري ارزشي در كشور و  گفتمان حاكم به خطر نمی افتاد-نه افراد و گروه ها-ما رقابت را توصيه مي كنيم.

سوال: آقای دکتر، برای اینکه ما به یک نتیجه‌ای برسیم عرض میکنم. این بهتر نیست که خود بچه‌های انقلاب که در مجلس یا ساز و کار قدرت هستند، (برای انتخابات آتی)ساختار سالم‌تری نسبت به ساختارهای موجود و بجای ساختارهای سابق به‌وجود بیاورند. بجای ساختارهایی که بعدا باید منتظر باشیم که از دودکش‌شان دود سفید بیرون می‌آید یا نه، یکساختار دیگری تشکیل دهیم و دوباره بازی‌خورده‌ی ساز و کارهایی که شکل میگیرد و بعد از ما دعوت می‌شود نباشیم.

پاسخ: بلی، این فرمایش شما کاملا قابل تامل هست و ما معتقدیم که در این مسیر می توان ائتلاف و پیوستگی‌های مختلفی ایجاد کرد که ماحصل آن، برجسته کردن ائتلاف بین نیروهای انقلاب قوی‌تر و عمیق‌تر بشود. بلی این کاملا شدنی‌ست.

سوال: با توجه به انتشار فایل صوتی در مورد پرونده مهدی هاشمی، دلیل آزادی ایشان تنها با پرداخت دیه چیست؟ آیا فقط ایشان به دلیل بیماری و مناسبات سیاسی آزاد شدند؟ یااینکه دلایل جانبی هم داشته است؟موضع شما در این صحنه و صحنه عنایت‌های آقای مطهری و دوستانشان در شورای نگهبان نسبت به آقای جنتی را بدانیم؟
 
پاسخ: در رابطه با پرونده مهدی هاشمی عدالت باید جاری و ساری باشد و قانون رعایت شود. ما برای قاضی و بازپرس تعیین تکلیف نمی کنیم و این کارها و برخي اظهارات  را نادرست می دانیم. وقتی موضوعات حقیقی جامعه تنازل پیدا می کند و موضوع سیاسی مي-شود، این آسیب می زند. عده ای می گویند باید آزاد شود عده ای هم می گویند نه. بازپرس و قاضی باید حکم کنند. نکته اصلی این است که وقتی قرار است یک قاعده مندی در جامعه پیاده شود، هر کس باید تقش خود را ایفا کند. پاسخ گو هم باشند. اتفاق بزرگی افتاد و نشان داد که دستگاه قضاء دنبال پیگیری این موضوع است.

 در این مسیر درخواست من از دستگاه قضا همین بود و این اتفاق، اتفاق بزرگی است که دستگاه قضا نشان داد که با کسی تعارف ندارد. دستگاه قضا کار بزرگی کرد و ما هم نباید جامعه را مشوش کنیم. ما انتظار داریم دستگاه قضا وقتی می گوید به این دلیل من الآن مرخصی دادم منطقاً نتیجه قبول شود به هر حال کسی که باید قانع بشود بازپرس است و ما نباید خود خطا کنیم و بازپرس را تحت فشار بگذاریم. البته يك جايي انسان با ادله جدي تباني و خطايي را مي بيند آنجا وقت ايستادن است اما اين ايستادن هم از طريق صحيح بايد باشد.
 
سوال:آیا این نباید در جامعه مطرح شود؟
 
پاسخ: بله مطرح شود ولي نباید جوسازي شود، مطرح شود ولي نبايد فشار بدون دليل آورد. زیرا کار، کار قضایی است و دستگاه قضا دارد کار خود را می کند و این یک روند قضایی است.بازپرسي صورت گرفته است. جلسات برگزار شده است وثیقه آورده اند و آزاد هم شده است،تا دادگاه او را فرابخواند.

 طبیعی است که آیین دادرسی مسیری را مشخص کرده است. لذا من عرضم اين است که ممکن است کسی نقدی داشته باشد، نقد نباید به صورت احساسي به فضای جامعه بیاید و طوری آن را ملتهب بکند که نسبت به دستگاه قضا و دیگری ظلم کنیم. لذا بنده معتقدم که آقای مهدی هاشمی  اتهامات بسیار سنگینی دارد و این اتهامات بسیار سنگین باید رسیدگی شود. اما من از همین الآن پیش داوری نمی کنم که او را برای مثال 20 سال زندان یا 50سال باشد یا 10سال باشد یا 5سال باشد؛ این اصلا" کار من نیست.کار ما این است که مطالبه کنیم،دنبال کنیم،پیگیری کنیم، اما این که ما بخواهیم  جای قاضی یا بازپرس بنشینیم؛ این امر ،امر نادرستی است؛چون دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود.
 
نکته ی دوم،آن کاری که راجع به آیت الله جنتی انجام شد به نظرم یکی از جهاتي بود که باید پیگیری شود و نباید مسیر بداخلاقي و اهانت باز گذاشته شود،که این ها بتوانند و یا کسی به خودش اجازه دهد که به این صورت اهانت کند.
 
در آخر یک خاطره برایتان می گویم و بعد می روم، کسی هست که باید حقش را ادا کنم.

من و شما که با انقلاب هستیم، باید ببینیم به چه میزان با انقلاب هستیم؟این انقلاب خیلی قیمت دارد و خواهشی که من از شما دارم ؛آینده ی انقلاب دست شما است.الآن هم شما ها موثر  هستید و باید این موضوع را جدی بگیرید.نکته ای که از قبل عرض کردم و فرمایش آقا را برایتان گفتم.آقا فرمودند:" دوره ی جنگ با همه بزرگي آن در مقابل این دوره هیچ است". اما آنچه که برای ما مسجل است این است که وقتی آدم دوره ی جنگ را مرور می کند و شهدا را می بیند خیلی بزرگ اند،خیلی عظمت دارند.در حال حاضر که بنده خودم را نگاه می کنم ؛برای شما قضاوت ندارم،اما من خودم را که نگاه می کنم ، خیلی خیلی خجالت می کشم.ما آب رفته ایم و با شهدا خیلی فاصله داریم.از آن سو که به صحنه نگاه می کنم ،صحنه خیلی پیچیده تر از جنگ شده است .صحنه سخت تر از جنگ است ،آدم ها آب رفته اند .خودم را که دیگر می توانم بگویم.
 
خاطره از دو شهید/ بهشت را به بها می دهند نه به بهانه

ما غرب کشور در منطقه عمومي پاوه براي شناسايي ارتفاعات مشرف به شهرهاي نوسود ايران و طويله عراق شناسايي را در دو نوبت داشتيم كه يكي مربوط به سال 64 و ديگري شهريور 65 بود. در اين دوره آخر قرار شد بنده به همراه دو تا از دوستانم علي فيلسوف زاده و سيد مجيد فتاحي شناسايي دو ارتفاع عشغله و جانباز را برعهده بگيريم. به لطف الهي در شب اول شناسايي تا كمين هاي عراقي ها رفتيم و به قول معروف كارمان تمام شد و راه كار را قفل كرديم. چون توي عمليات مهران آسيب خورده بودم و دستم شکسته بود به فرمانده مان امير عرب گفتم كه چون كار ما تمام شد تهران مي روم و بعد از باز كردن گچ دستم برمي گردم.

بعد از چند روز تلفن زدند و گفتند بیا و محور را تحویل بده. من به پاوه و منطقه دوآب كه مقرمان بود رسيدم و شهيد مصطفي فهيمي گفت بچه هاي تيپ 57 حضرت ابوالفضل ع اصرار كردند علی دیشب آنها را جلو برد و رفت روی مین. برگشتم كرمانشاه توي بيمارستان علی رادیدم که پایش روی مین رفته بود.همان شب آمبولانس گرفتم و ايشان را به تهران آوردم، خیابان بهار، بیمارستان شهربانی. وضع پایش خیلی بد بودطوری که به اصطلاح پزشکی روزي دو بار حمام بتادين مي¬كردند يعني براي عفونت زدایی پایش را صبح و بعداز ظهر درتشتی از بتادین وسرم
اواسط سال بود با هم بهشت زهرا س رفته بوديم. در قطعه 53 سر قبري نشست و گفت اينجا جاي من يا جاي تو تا شش ماه ديگه. چون سابق اين موضوع براي پسرخاله بنده وجود داشت كه بعداً به فيض شهادت رسيد و در همان محل به خاك سپرده شد، به مزاح گفتم از حسن عبرت بگير و زياد موضوع ادامه پيدا نكرد.
مي گذاشتند، آنقدر درد مي¬كشيد كه برخي مواقع از درد فرياد می کشید و خلاصه با همين وضعيت بعد از چهارده روز پایش را قطع کردند. بعد از خوب شدن جراحت اوليه یک پای موقت گچي وچوبی  برایش درست کردند تا  كه اِدم پایش بخوابد و ثبات پیدا کند تا بتوانند از پایش برای ساختن پای مصنوعی قالبگیری کنند. هنوز دوماه از این عمل جراحی نگذشته بود عملیات کربلای پنج شد منزل ما آمد و به او گفتم که می خواهم به منطقه بروم. او هم گفت که من هم می آیم . گفتم توکه دوماه پیش پایت را قطع کردند؟!تو که پا نداری پای چوبی داری! توچه طور می خواهی به منطقه بیایی؟ علی هیکل درشتی داشت، گفت من نمی توانم تهران بمانم. به منطقه می آیم شناسايي ديگر نمي توانم بيايم ولي در اطاق كالك كار مي كنم.
 از تهران راه افتادیم. تقریبا به قم رسیده بودیم که پای چوبی علی از بیخ شکست.ناگزیر عوارضي قم ماشین برای او گرفتم و او رابه تهران فرستادم.
عملیات کربلای پنج دی ماه سال 65 انجام شد كه علي نتوانست شركت كند ولي مرحله دوم عملیات کربلای پنج كه شصت روز بعد از مرحله اول در اسفند ماه انجام شد ما یک فريب به عراقي ها زديم يعني با يك تاكتیک ابتدا عقب نشینی کردیم و سپس از سر كانال ماهي به عراقي ها حمله كرديم ابتدا لشكر عاشورا خط را شكست و سپس لشكرهاي ديگر از جمله لشكر حضرت رسول ص كار را گسترش دادند در اوج جنگ  و فشار عراقي ها دیدم یک نفر لنگان لنگان در دژ كانال ماهي عراق دارد می آید. دیدم علی است. گفتم: تو این جا چه کار می کنی؟ گفت:پا گذاشتم! اصلا نگفت که این جا چه می کنم فقط گفت پا گذاشتم. عملیات بعدی کربلای هشت در فروردین ماه 66 بود که در همان منطقه شلمچه بود که برای ترمیم مرحله دوم کربلای پنج انجام شد. دوباره اورا دیدم که همانطور لنگ زنان راه می رفت.اما مشخص بود که اذیت شده است. من هم مجروح شده بودم. آمد بالای سرم و مرا برد سوي اورژانس ديدم مي لنگد. گفتم :توچرا می لنگی؟ گفت:پایم پیچ خورده. اما مشخص بود که خیلی اذیت می شود.

اواسط سال بود با هم بهشت زهرا س رفته بوديم. در قطعه 53 سر قبري نشست و گفت اينجا جاي من يا جاي تو تا شش ماه ديگه. چون سابق اين موضوع براي پسرخاله بنده وجود داشت كه بعداً به فيض شهادت رسيد و در همان محل به خاك سپرده شد، به مزاح گفتم از حسن عبرت بگير و زياد موضوع ادامه پيدا نكرد.
 گذشت تا عملیات بعدی والفجر ده كه اسفند 66 بود. نزديك عید  ما داشتیم برای شناسایی به غرب می رفتیم. علی آمد و گفت: کجا می روی؟ گفتم به غرب می روم. قرار بود براي عملیات جدید که همان بیت المقدس 4 بود برويم.علي هم آمد.توی راه گفت این آخرین بار من است که می آیم من شهيد مي¬شوم. گفتم :چه طور؟
 گفت: شهيد مصطفی عرب سرخي- كه دوست علي و از بستگان ما بود كه  دو برادرش شهيد شده بودند و مادرش هم صورتش تیر خورده بود مكرر به خوابم مي آيد وآیات 169 تا 171  سوره مبارکه ال عمران که همان آیات "وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169) فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (170) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ (171)" است را به من نشان می داد و می خندید.

معمولا بچه های اطلاعات بچه های شلوغی بودند. شب سوم پشت ارتفاع بيزل توي چادرمان آب افتاد و بالاجبار پیش بچه های مخابرات رفتیم. شب عجيبي بود. يكي از بچه هاي مخابرات را سيبل كرده بودن و سر به سرش مي گذاشتند و مزاح مي كردند تااينكه خوابیدیم.نصف شب، یک توپ فرانسوی آمد وخورد دورتر از چادرمان.چادر لرزید و كمي هم تركش خورد و فانوس مان نيز خاموش شد. دوباره روشنش کردیم وخوابیدیم. چیزی نگذشت که دوباره توپ فرانسوی ديگري با فاصله چادر منفجر شد و فانوس مجدداً خاموش شد. ديگه حال بلند شدن كسي نداشت تا اينكه دیدیم صدای خرخر می آید. وقتي فانوس را روشن كرديم دیدیم همان که با او مزاح می کردیم یکی از تركش هاي توپ فرانسوي به گردنش خورده، البته خیلی طاقت نیاورد و گرچه او را به پشت تويوتا آورديم ولي در مسير اورژانس شهید شد.کنار علی هم جعبه ی مهماتی بودکه تركش توپ به آن هم اصابت کرده بود.به من گفت این ها همه نشانه است و به پیشوازم آمده اند.

 ظهر روز پنجم بود که شهید حسین غلامی را كه از بستگانم بود را ديدم، از همراهانم پرسيد گفتم با علی هستم. گفت ناهار بياييد پيش من. بنده دنبال علي رفتم وضو گرفته بود و از تپه بالا مي آمد موضوع دعوت حسين آقا را به او گفتم. گفت حسين آقا گردان حبيبه و مي خواهد با جيره امشبش ما را پذيرايي كنه لذا چون وضع گردان ها خوب نيست و ايشان سهم خودش را شب عملياتيه مي خواهد به ما بدهد من نمي آيم. گفت شما بروید من بعد از غذا می آیم.از هم جدا شدیم و بنده پيش حسن آقا رفتم تازه وضو گرفتم كه هواپیماهاي عراقي شيار بچه-هاي عمليات و اطلاعات را با بمب خوشه¬اي زدند من به سرعت برگشتم شايد فاصله كمتر از 150 متر بود مجروحي را تو راه حمل كردم و سپس به چادر خودمان رسيدم دیدم چادر را زده اند. برادر اسداللهي که در مرصاد شهید شد روي زمين افتاده بود، پرسیدم سید، علی چه شد؟ گفت: نماز مي خواند و تركش خورد. رفتم به سمت چادر، ديدم چادر داره مي سوزه و مهمات ها منفجر مي شدند البته بعداً فهميدم چهار تا از بچه ها از جمله محمد فرجي و امير فناخسرو در چادر به طور کامل سوخته بودند. ديدم علي افتاده توي شيار پايش از ناحيه ران پا مجدداً قطع شده بود و شكم و سرش هم تركش خورده بود با كلي التماس به ديگران – بخاطر اين كه كسي نزديك چادري كه مكرر صداي انفجار از آن مي آمد نزديك نمي شد. بالاخره علی را به اورژانس بردیم. برايش تلاش كردند ولي نتوانستند برایش کاری بکنند. حدود نیم ساعت جان می داد. دائماً تلذي مي كرد، سرش را روی پایم گذاشتم واو را نوازش کردم  تا جان داد وشهید شد. او و دو شهيد ديگر را بوسيدم و به مقرمان برگشتم تا براي عمليات شب مهيا شويم.البته علي هم با هزار نكته نهايتاً در قطعه 53 در همان قبري كه وعده داد به خاك سپرده شد.

علی و امثال او که در ذهنم زیاد هستند ثابت کردند که در هر حالتی باشی وهراتفاقی هم برایشان بیافتد، در ميدان باقي خواهند ماند. نباید شانه خالی کرد وصحنه را ترک کرد. باید همیشه ودر همه حال خدمتگزار بود. سِر حضور اين شهدا و فداكاريشان اين بود كه چون خودشان را مدیون انقلاب می دانستند.
 
خاطره ی دیگر مربوط به قبول قطع نامه است. من بيت المقدس 7 در شلمچه مجروح شدم. چند روز قبل از پذیرفتن قطع نامه کسی به خانه ما آمد که از ما عیادت كند. به من گفت: انقلاب قدر سرمایه های خودش را نمی داند و دارد نخبه کشی می کند. گفتم:چه طور؟ گفت:پسر من  یک پزشک است. اورا شش ماه به اهواز فرستادند. دقت كنيد او که یک پزشک عمومی بود نه متخصص ! در ضمن اهوازدر آخرهای جنگ بود نه اول جنگ. اول جنگ خالي از سكنه بود ولي در آخر جنگ در اهواز صدها هزارنفر زندگی می کردند. من هم در جواب این مردچیزی نگفتم چون چيزي براي گفتن نداشتم.

 ظهر ساعت دو اخبار اعلام كرد که امام قطع نامه را پذیرفته اند. براي ما سنگين بود اما آنچه اینجا برای ما آن را آسان کرد، این بود که امام آن راپذیرفته اند و ما امام را باور داشتیم و تنها حسرتمان شهید نشدنمان بود. تا به حال وظیفه ما جنگیدن و دفاع بود و بعد از آن پذیرفتن قطع نامه كه هردو با حجت يعني با نظر حضرت امام ره بود. هنوز يكي دو ساعت نگذشته بود كه همان اقایی که می گفت نظام نخبه کشی می کند و حاضر نبود بچه اش موقتاً تا اهواز بره به خانه ما زنگ زد و کلی عصبانی بود که چرا امام حق ماراضایع کردند؟ من هم باز چیزی نگفتم چون حرفي براي او نداشتم.

اما شببا عصا و مشكل زياد برای رفتن به هیات، رفتم مسجد توفيق در ميدان شوش. یکی از دوستانم را دیدم که رزمنده بود. نامش مجید بود. او به من گفت: چي شد. گفتم امام در خشت خام چيزي را مي بينه كه ما در آينه صاف نمي بينيم. گفت اين حرف ها را مي دانم ولي من خیلی خوشحالم. با تحير از او سئوال كردم چرا . گفت می دانی چرا؟ چون خیلی مرد هستم. گفتم: حالت خوب است؟ موجی شدی؟ سنگي به سرت خورده؟ این حرف ها را برای چه می زنی؟ گفت: حضرت امام ره به هر دليلي كه قطعنامه را پذيرفتند من ار عوامل آن نبودم زيرا هم اكنون اسمم در طومار رزمندگانه و بچه ها ی گردان ما را برای مرخصی به تهران فرستادند و من با درخواست خودم به مرخصی نیامدم  و نام من هنوز در لیست رزمنده هاست و من رزمنده ام و به امام  پشت نكردم لذا خیلی خوشحالم تا آخرين لحظه به رهبرم نامردي نكردم. البته براي اين منطق هم بنده پاسخي نداشتم چرا كه او در اوج معرفت و مسئوليت پذيري بود. بعد چند روز مجید دوباره به منطقه رفت و در عملیات مرصاد شهید شد و خدا مزدش را داد.

حالا شما منطق شهيد مجيد طلا  و منطق آن آقا که پسرش پزشک بود را با هم مقایسه کنید. من و شما كدام منطق را عملاً در زندگيمان دنبال مي كنيم؟ لذا ما و شما همين الآن که داریم کار می کنیمبايد سعی کنیم که با ملاک جلو برویم وهمیشه  و همیشه خودمان را بدهکار بدانیم. بدهکار به اسلام و انقلاب ، به حضرت امام، به حضرت آقا وبه شهدا.

ما را هم دعا کنید که بتوانیم این مسیر را درست و صحیح برویم.
منبع: خبرگزاری دانشجو
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
حرفهاي کهنه بي تاثير را کمتر به خورد مردم بدهيد!
بیطرف
Russian Federation
اینها حرفهای کهنه و بی اثر نیست عزیز جان
چون دولتی که آقای زاکانی و انصارش موفق شدن سرکار بیارن،هم قانون رو قبول دارن/هم قانون رو دور نمیزنن/هم قانون رو بر اساس قانون عمل میکنن نه به میل خودشون/هم دروغ نمیگن/هم پاکترین دولت هستن/هم.........
دیگه خسته شدم بسکه از مزایاشون گفتم
حالا دیدی حرفها کاملا نو هستش نه کهنه
Iran, Islamic Republic of
متاسفانه امروز وقتی صحبت از اصولگراها می شود اولین چیزی که به ذهن می رسد گرانی تورم فشار اقتصادی بیکاری بدبختی زندگی نکبت بار و مرگ فقرا و بیماران و همه و همه است و این یعنی جهنم در زندگی مردم ...
تورم 50 درصدی زمان هاشمی را یادتان رفته؟ مردم ما حافظه تاریخی ندارند!
Iran, Islamic Republic of
خداوند اين ذخيره هاي واقعي انقلاب را براي نظام محفوظ نگه دارد ما كه هميشه دعاگويشان هستيم
یه دوست
Iran, Islamic Republic of
من واقعا تعجب میکنم با این بلایی که برادرای اصولگرا سر این مردم و مملکت آوردن چطوری روی آمدن مجدد به صحنه رو دارن.تقصیرم گردن احمدی نژاد نندازین چون شماها باعث تمام این بدبختیها و فشارهای وحشتناکی که به مردم میاد هستین
افرادی مثل زاکانی که همواره منتقد اشکالات دولت احمدی نژاد بودند و به همین دلیل هم همواره از سوی حامیان دولت طرد شدند. اینها با صداقت و صراحت عمل کردند و می توانند اصولگرایی را احیا کنند
حقگو
Iran, Islamic Republic of
افرادی مثل زاکانی درحدی نیستند که درباره بزرگانی چون آقای هاشمی و مهندس موسوی و کروبی حرف بزنند و آنهارامحاکمه بکنند . زمانی که آقای هاشمی و مهندس موسوی و کروبی برای انقلاب زحمت میکشیدند و شکنجه میشدند ... چون زاکانی و پناهیان کجا بودند و چه میکردند؟
وقتی هاشمی و میرحسین مشغول درست کردن جام زهر بودند تا به خورد امام بدن، زاکانی و امثال او در جبهه مشغول دفاع از انقلاب و ناموس افراد پستو نشین بودند و در همین راه هم جانباز شدند
من مطمئنم که مجاهدت امثال زاکانی در عالم سیاست امروز کمتر از جهاد در دوران جنگ تحمیلی نیست. آن موقع خطر جانی داشت و امروز باید آبرو داد. اینکه در مواقع مختلف زاکانی از سر تکلیفش عمل کرد و آماج حمله دوست و دشمن قرار گرفت نشان میده نباید شهید میشده تا بمونه و این روزها از انقلاب و اسلام دفاع کنه
خدا نگهش داره
United States
احتمالا خودت از اعضای سایت زاکانی هستی !!!!
akbar
البته حقگوی عزیزم البته نگفتی بوش - اوباما - نتان نیاهو-پرز-کلینتون - رضا پهلوی - مریم رجوی درحدی هستند از این ورشکستگان سیاسی تمجید وحمایت کنندالبته شاید زندان مخوف کروبی در بنیادشهید رانگفتی - سران فتنه پیش مردم عزیزمان جایگاهی ندارند وحتی برای ضدانقلابها مهره سوخته بحساب می آید.
اگر کسی یا کسانی کار می کردند الان مدیریت هزارو یک فامیلی و اقازادها جایگاهی نداشتند از نداری به بیراهه رفتن را وجدان کدام مدیر جواب می دهد
اميد
آقاي زاكاني نماينده اي فعال و دوست داشتني، ولايتي و فعال هستند
اما يك نكته آقاي زاكاني!
از اين نگران نباشيد كه جريان اصلاح طلبي بالا بيايد، نبايد بر صالح مقبول اجماع كرد در صورتي كه اصلح ولو نامقبول وجود داشته باشد.
در قضيه مجلس هم ديديد كساني كه دم از وحدت زدند براي رأي آوردن، در مجلس كه نياز به وحدت بود، وحدت شكستند و مجلس گاه به سوئي مي رود كه مي بينيد.
از اصلاح طلبان هم نترسيد روزي از مصاحبه فرار مي كردند و امروز مظلوم نمائي مي كنند كه ما تريبون نداريم و وقتي آن را در كنار گراني ها و ... مي گذارند سعي مي كنند به مردم خود را اصلح از اصولگرايان جلوه دهند. اما دستشان براي مردم رو شده است.
" فشار اقتصادی را بالا ببرد. نخبگان و مردم را دلسرد كنند. شرایط را به جایی برساند که مردم طاقتشان را از دست بدهند، و آن هایی که از انقلاب دفاع می کردند مقابل انقلاب بایستند. بعد بارسانه هایش این گونه القا کند که این فشارهای اقتصادی به تحریم وابسته است و تحریم هم وابسته به سیاست های خارجی و هسته ای ایران است. "
نخیر ما به این نتیجه رسیدیم که کلا افرادی که راس کار هستند افرادی نالایق و بی عرضه هستند...
Iran, Islamic Republic of
آقای زاکانی!
شما هنوز تو شش و بش مواضعت گیری برای دیگران تکلیف تعی؟ین میکنی
akbar
آقای هاشمي وقتی موسوی گفت فقط ابطال انتخابات را می‌خواهد و قانون را قبول ندارد، شما که بیشترین انتخابات را اجراکردی چرا چیزی نگفتی؟؟؟؟؟؟؟؟/؟/////
جناب زاکانی . این گروه بازی ها را رها کن و فقط یکبار برای رضای خدا نه همقطاران گروهی اتان در خصوص مشکلات خلق الله اعم از گرانی و بداخلاقی و فقر و بیکاری لااقل حرفی بزن نقدی بکن راه حلی ارائه کن .بابا شما ها از چی میترسید. این دولت دائم از افشاءگری صحبت میکند و هیچ به فکر کاهش نرخ ارز یا کاهش گرانی نمی کند درمجلس هم که فقط مطهری و توکلی و نادران صحبت می کنند که درود بر شرفشان باد. شما هم یک تکانی به خودتان بدهید.
امیر
تا اون جا که ما یادمونه آقای زاکانی رفیق آقای قالیباف بودن، حالا چی شده که نسبت به اتحاد با ایشون بی میلی میکنن برای من جای تعجبه. من که فکر میکنن ائتلاف ولایتی حداد قالیباف میتونه موفق باشه
اگه حنای اصولگراها رنگ نداشته باشه حنای اصلاح طلبا همین رنگو هم میبره
sina
Iran, Islamic Republic of
در صورت فتنه احتمالی، اینبار مردم منتظر قوه قضائیه و نیروی انتظامی نخواهند مانند و همان لشکر عظیم 9دی، فتنه گران را قلع و قم خواهند کرد
رسول
United States
هاشمی به سیاهچال تاریخ قل خورده.
شهروند
Iran, Islamic Republic of
من حاضرم هر روز قبل و بعد از نماز صدبار لعن و نفرين موسوي و كروبي و هاشمي كنم به نماينده هاي محترم بگوييد شما زحمت نكشيد تو را خدا فكري به حال تورم كنيد
آقای زاکانی دمت گرم...دیشب پای برنامه دیروز امرو فردا کلی دعات کردم...اصلاح طلبا هیچی واسه گفتن ندارن فقط همون حرفای تکراری همیشه...همشونم دروغ میگن...این خار و خاشاک رو هم هیچ کدومشون ندیدن...4تا سایتو روزنامه درپیت و بی بی سی تیتر کردن اوناهم بدون تحقیق از اصل ماجرا دارن تکرار می کنن...خجالت آوره...
دانیال
دوستان عزیزی که مدام اشاره به تورم50درصدی دوره هاشمی میکنند بدانند که این وضعیت چندان طول نکشید ولی شما حال را مشاهده کنید که چندسال است وضعیت اقتصادی این چنین است الان که دیگر قابل وصف نیست.