جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۱
۱
یادداشت کارگردان "اتاق جنگ" درباره یک بی اخلاقی؛

روایتی از بازار شام سینمای مستند/ دزدی یک فیلم با کاربری زینت المجالس!

چگونه اثری که نام صاحبش را نمی‌دانید داوری می‌کنید؟
سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۱۳
کد مطلب: 454639
حدس بر این بود که جهت خالی نبودن عریضه یک فیلم جنگ را در میان آثار دیگر گنجانده اند. درست هم از آب در آمد به شیوه ی مضحک و توهین آمیز بعضی جشنواره های دیگر که بخشی اختصاصی برای آثار جنگ و انقلاب درست کرده اند، انگار که این دو مقطع اساسا از تاریخ این مرز و بوم نیست.
روایتی از بازار شام سینمای مستند/ دزدی یک فیلم با کاربری زینت المجالس!
گروه فرهنگ جهان نيوز ـ هفته گذشته و فردای روز برگزاری جشن منتقدان سینمای ایران یادداشتی به دست "جهان نيوز" رسید که نگرانی از دیده نشدن آن در ترافیک خبری مناسبتهایی چون روز ۱۳ آبان، منجر به تأخیر در انتشار آن شد. مصطفی حریری کارگردان مستند "اتاق جنگ" با موضوع جنجالی پایان جنگ و ماجرای چگونگی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ که سال گذشته حواشی زیادی ایجاد کرد این یادداشت را نگاشته است. وی که مستندش در جشن منتقدان سینمای ایران در بدو امر جزو برگزیدگان خوانده شده بود، در روز برگزاری با اتفاقی مواجه شد که گویای حقایقی درباره سینمای ایران و نسبت منتقدان با آن است. این رویداد بهانه نگارش این یادداشت شده است:

* * *

اصحاب فرهنگ، رسانه و سینما

https://cdn.jahannews.com/images/docs/files/000454/nf00454639-1.jpgعذر خواهی بنده را به واسطه ی این که این طور موجب تضییع وقت شما می شوم بپذیرید. اینجانب بنای این را نداشته و ندارم که به این چنین روضه خوانی ها که برخی به آن عادت دارند دست یازم. از نظر نگارنده ی این سطور اگر کسی در حرفه ی ما یعنی مستند سازی حرفی برای گفتن داشته باشد باید آن را بر روی پرده ی نقره ای یا صفحه ی تلویزیون به نمایش بگذارد و بیرون از آن حتی اگر زبان سعدی باشد در نیام بماند بهتر، که هر حرفی را مقامی است و مقام و مجال عرضه مستند ساز فیلم اش است. اما دلیل این که خود از دایره ی اعتقاداتم پای بیرون می گذارم، اتفاقات عجیب و غریبی است که این روزها برای فضای فرهنگ و هنر می افتد که نمی شد حتی تصورش را به ذهن نزدیک کرد.

برای مستند سازی مانند بنده که سال ها با عنوان حرفه روزنامه نگار گذرانده است اتفاق عجیبی نیست که اصحاب قدرت – با هر پیشینه ای؛ فرهنگی، سیاسی و یا اقتصادی- وقتی مسوولیت دولتی یا غیر دولتی می گیرند به حذف و اضافات به سلایق خودشان و همپالگی هایشان اقدام کنند. این ذات قدرت است. سال ها پیش وقتی مسوولیتی فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتم با چشمان خود دیده ام که چگونه شب قبل از برگزاری یک جشنواره نام منتخبان از طرف برخی مسوولان از پاکت بیرون آمد و نام این کار را حمایت از هنرمندان و فعالان فرهنگی گذاشتند.

اگر یکی از صاحبان قدرت در عرصه ی سینمای مستند و از تولیدکنندگان مستند، خود برگزار کننده ی جشنواره باشد و از قضا بیشترین جایزه ها نصیب تولیدات همین مرکز شود؛ باز هم برای نویسنده ی این وجیزه مایه ی تعجب و یا اعتراض نیست. چرا که در سیستم فاسد مدیریت فرهنگی این رفتار عادی سازی شده است. همچنین اگر فیلم سازی در باره ی طبیعت، حیوانات، قومیت ها و یا داستان های فانتزی زندگی یک شخصیت، نسبت به موضوعات مهم سیاسی و تاریخی مهم تر انگاشته شود؛ باز هم جای تعجب نیست، اینجا ایران است و مخالف خوانی یا بی اعتنایی در آن امتیاز محسوب می شود. البته باید یک تبصره به این حکم قایل بود و آن این است که مستند سیاسی و تاریخی انتقادی اگر به یکی از قطبین قدرت نزدیک باشد و دیگری را با تمام توان هتک حرمت نماید، مدیران فرهنگی وابسته کمر همت بالا می زنند تا تمام قد از این اثر حمایت کنند، هر قدر هم که سخیف و بی انصافانه باشد.

اگر نشریه روزانه یک جشنواره، یک فیلم را بایکوت کند و حتی خبر اکران آن فیلم را در جشنواره سانسور نماید، باز هم جای تعجب نیست. حتی اگر در ویژه نامه ی گفتار متن و گویندگان متن سینمای مستند همین نشریه، حضور یکی از بزرگترین گویندگان متن حال حاضر ایران، یعنی پرویز جلیلوند، تنها به خاطر این که گوینده فیلم مورد علاقه ی برگزارکنندگان نیست، نادیده انگاشته شود، باز هم نباید تعجب کرد. حب و بغض های اینچنینی، بایکوت های سیاسی و برخوردهای فاشیستی برای چنین مدیرانی کاملا قابل پیش بینی است.

مساله اینجا نیست که کدام دولت در راس کار است. مساله این است که فیلم ساز مستند یا نباید به سراغ موضوعات جدی برود، یا اینکه اگر درباره تاریخ سیاسی ایران معاصر اثری ساخت، باید وامدار یکی از جناحین قدرت باشد. دل سوزاندن برای تاریخ، هویت و اعتقادات این مردم، بدون نان قرض دادن به مراکز قدرت هیچ مفهومی ندارد. فعالان فرهنگی یک جناح می گویند فیلم چرا فلان شخصیت سیاسی را دشنام نداده است و دیگر جناح، آن را بایکوت می کنند و این ها همه در شرایطی رخ می دهد که برای کلاژهایی که با دزدی از آثار دیگران ساخته و پرداخته شده بود، حتی مشاور رییس جمهور موضع گرفت و تیتر یک روزنامه های رنگارنگ شد.

بگذاریم و بگذریم، در محله مسگرها نباید تمرین سه گاه و چهارگاه کرد. قرار بر روضه خوانی نبود و این ها تنها گوشه ای از بازار شام سینمای مستند امروز است.

اما آنچه سبب نگارش این چند خط شد خورجین وارونه ی کسانی بود که خود مدعی شفافیت و حقیقت طلبی هستند.

دهم آبان ماه، جشن منتقدان سینمایی ایران برگزار شد تا از چند اثر سینمایی – داستانی و مستند- تقدیر به عمل آید. جایزه مهمی نیست اما از آنجا که رسانه ها آن را برگزار می کنند می تواند آیینه ی نظر رسانه به سینما باشد. چند روز قبل از مراسم، طی تماس تلفنی با اینجانب اعلام شد که فیلم شما کاندیدای دریافت یک جایزه شده است.

حدس بر این بود که جهت خالی نبودن عریضه یک فیلم جنگ را در میان آثار دیگر گنجانده اند. درست هم از آب در آمد به شیوه ی مضحک و توهین آمیز بعضی جشنواره های دیگر که بخشی اختصاصی برای آثار جنگ و انقلاب درست کرده اند، انگار که این دو مقطع اساسا از تاریخ این مرز و بوم نیست و به شکلی فرمایشی بخشی به نام شهید بزرگوار آوینی ساخته و پرداخته بودند که در آن دو فیلم بلند، یک فیلم نیمه بلند و یک فیلم کوتاه را با هم به داوری گذاشته بودند! از این حرفه ای گری دوستان که بگذریم اولین چیزی که در خبرها چشم گیر بود، درج نام یک کارگردان دیگر به نام کارگردان اتاق جنگ است. بنده این را اشتباه کودکانه ی آن رسانه برداشت کردم. چرا که خبرگزاری مهر به درستی نام کارگردان را ذکر کرده بود و قس علی هذا.

اما ماجرا آنجا جذاب شد که دوستان انجمن منتقدان در مقابل چشمان اینجانب در زمان اعلام کاندیداهای جایزه به اصطلاح آوینی و عاشورایی! فیلم بنده را به نام آقای شهروز توکل معرفی کرده اند. این چه نمایش کمدی و سیاسی است که فیلمی را از صاحبش بدزدید و به عنوان زینت المجلس استفاده کنید. از یک طرف کارگردان را دعوت می کنید و از طرفی اثر را به نام دیگری معرفی می کنید؟

اگر این سیاه بازی را کسانی غیر از انجمن منتقدان سینمایی برگزار کرده بودند تا به این حد محل سوال نبود. افرادی که هنوز نام درست کارگردان یک اثر را نمی دانند چطور آن را داوری کرده اند؟ به اعلام دوستان همین انجمن آثار مورد داوری از آثار مطرح در جشنواره ی سینما حقیقت سال گذشته انتخاب شده است، یعنی داوران محترم و همکاران انجمن منتقدان به اندازه ی یک اپراتور با فن کپی و پیست آشنایی ندارند؟

به زعم بنده که خود سالها نویسنده همین مطبوعات بوده ام این یک اشتباه لپی نیست؛ متاسفانه فاشیزم فرهنگی مانند غده ی سرطانی چنان ریشه دوانده است که به چنین حرکت های وقیحانه ای دست می زند و صدا از جایی در نمی آید.

کسی اعتراضی ندارد که بدون هیچ نمایشی افرادی را از پاکت بیرون بکشند و به عنوان برگزیده معرفی نمایند؛ اما اگر از طرح شدن تنها نام یک کارگردان بدتان می آید، کسی مجبورتان نکرده است او را نامزد کنید. عالیجناب ها زیاد هستند!

روزی یکی از بزرگان ادبیات انقلاب گفته بود، شعر دزد دیده بودیم اما شاعر دزد نه، که چشم مان به جمال مبارکش روشن شد. جالب است که برخی منتقدان سینمایی آنقدر کارشان کساد شده است که به فیلم دزدی افتاده اند.

زیاده عرضی نیست
مصطفی حریری
کارگردان فیلم اتاق جنگ
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


زی
Iran, Islamic Republic of
باز گلی به گوشه جمال اینها سینمای داستانی مون ک حسابی گل کاشته و الحمدلله الطاف علی آقا جنتی هم مستدامه