جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۱۲
۵

خاطره ای از همسر شهید احمدی روشن

چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۲۴
کد مطلب: 376942
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
خاطره ای از همسر شهید احمدی روشن
به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
باران
سر قبر نشسته بودم …
باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی 
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم …
همسر شهید احمدی روشن
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


روحش شاد وراهش پررهرو ..........
انشاالله
رضا
Iran, Islamic Republic of
اميدواريم تيم مذاكره كننده يادش نرود براي حفظ دستاوردهاي هسته اي كشورمان تاوان سنگيني پرداخت كرده درمقابل دشمن از حيوان هارتر وا ندهند و بدانند ما مردم هميشه آگاه درصحنه هستيم و اجازه زانو زدن درمقابل امريكا و اسرائيل را به احدي نخواهيم داد حتي با ريختن خون خود وعزيزانمان هركس دوست دارد ميتواند نوكري امريكا و اسرائيل را بكند اما از طرف مردم وكيل نشود
تویی که منفی دادی با شادشدن روح شهید احمدی روشن مخالفی یا با پررهرو شدن راهش؟ یا شایدم هردو ؟ ولی عارضم که به کوری چشم تو و همفکرای گمراهت هردو این اتفاق همین حالاش هم افتاده . روح اون شهید که حتما شاده و احمدی روشن های زیادی هم در راهن
کوثر
سلام.من دو تا خواب خیلی عجیب از شهید احمدی روشن دیدم.چجوری با خانوادش در میون بزارم.خواهش میکنم راهنماییم کنید
سمیه
Iran, Islamic Republic of
کشتن آلاله ها شیوه ی اهریمن است
این وطن اماپرازاحمدی روشن است