به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت: باران سر قبر نشسته بودم … باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن …. از خواب پریدم. مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم. بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم. زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره… ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی باران می بارید شبی که خاکش می کردیم … همسر شهید احمدی روشن
اميدواريم تيم مذاكره كننده يادش نرود براي حفظ دستاوردهاي هسته اي كشورمان تاوان سنگيني پرداخت كرده درمقابل دشمن از حيوان هارتر وا ندهند و بدانند ما مردم هميشه آگاه درصحنه هستيم و اجازه زانو زدن درمقابل امريكا و اسرائيل را به احدي نخواهيم داد حتي با ريختن خون خود وعزيزانمان هركس دوست دارد ميتواند نوكري امريكا و اسرائيل را بكند اما از طرف مردم وكيل نشود
تویی که منفی دادی با شادشدن روح شهید احمدی روشن مخالفی یا با پررهرو شدن راهش؟ یا شایدم هردو ؟ ولی عارضم که به کوری چشم تو و همفکرای گمراهت هردو این اتفاق همین حالاش هم افتاده . روح اون شهید که حتما شاده و احمدی روشن های زیادی هم در راهن
انشاالله