دعوت آقای هاشمی از آیت الله مصباح برای همکاری با مجاهدین خلق!
چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۴۳
کد مطلب: 380794
پایگاه اطلاع رسانی آیتالله مصباح یزدی، اظهارات منتشر نشده وی درخصوص اختلاف با هاشمی درباره منافقین را منتشر کرد.
به گزارش جهان، پایگاه اطلاع رسانی آیتالله مصباح یزدی، بخشی از گفتگوی منتشر نشده آیتالله مصباح یزدی با مرحوم آقای عسگراولادی که در تاریخ ۱۱/۸/۱۳۹۰ انجام شده بود را منتشر کرد.
در متن منتشر شده آمده است:
از اوایل انقلاب تاکنون، سلیقه بنده این بوده که در هیچ حزبی مشارکت نکنم. ارادت بنده به مرحوم آقای بهشتی و اظهار لطف ایشان به من، همکاریهای بنده با مرحوم آقای باهنر در خصوص جمعیتهای مؤتلفه و ارادت بیاندازه بنده به مقام معظم رهبری را همه میدانند. همه این دوستان در تأسیس حزب جمهوری اسلامی شریک بودند، اما سلیقه شخصی بنده، شرکت در آن حزب نبود. البته من هیچگاه آن را تخطئه نمیکنم، اما میگویم: بنده آن کاری را میکنم که در پیشگاه خداوند برای آن جوابی داشته باشم. پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که: ما سالها با هم همکارهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی. امروز ما یک جبهه ضد امپریالیسم تشکیل دادیم و همه کسانی که با امپریالیسم و استعمار مخالفند باید برای پیروزی در این جبهه مشارکت کنند. ایشان در سخنهایشان روی جبهه ضدامپریالیسم بسیار تأکید کردند. بنده به ایشان عرض کردم: آقای هاشمی! من طلبهای هستم که دغدغهام اسلام است. اگر این یک حرکت اسلامی است و بناست کاری برای اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در این جبهه ضد امپریالیسم باید چه کار کنم؟ ایشان گفتند: مسأله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم! گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن! گفتم: من آنها را نمیشناسم. چیزهایی درباره آنها شنیدهام، اما تا آنها را نشناسم همکاری نمیکنم. گفتند: ما میشناسیم. گفتم: من کار شما را تخطئه نمیکنم. شما پیش خدا حجت دارید و کارتان را بکنید، اما من تا آنها را نشناسم، تأیید نمیکنم. گفتند: نماز شبشان ترک نمیشود، ماهیانه دوازده هزار تومان حقوق میگیرند و از این مقدار فقط پانصد تومانش را مصرف و بقیهاش را صرف مبارزه میکنند، چنینند و چنانند. گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار میکند، با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با نارحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.
بیان شد که سلیقه بنده اینگونه است و این در حالی بود که بسیاری از دوستان ما در آن جبهه به اصطلاح ضد استعماری شریک بودند. البته کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم. شاید من اشتباه کرده باشم، اما اگر اشتباه هم کردهام، خودم را معذور میدانم.
به هر حال، سلیقه من از ابتدا تا کنون این گونه بوده است. هر جا فهمیدم حرکتی برای اسلام ضرر دارد، با همه توان به میدان آمدم و ملاحظه هیچچیز را نکردم که کسی خوشش یا بدش بیاید. وقتی نمیفهمیدم که چیزی برای اسلام مفید است، کمک نمیکردم. به دنبال پست و مقامی هم نبودم. اگر گاهی مسئولیت کوچکی هم عهدهدار شدم، تشخیص دادم که وظیفه شرعی است؛ وگرنه دنبال چیزی نبودم، نه حزبی و نه جمعیتی. به عنوان یک طلبه درس میخواندم، درس میدادم و اگر گاهی چیزی میگفتم، آنجایی بوده که فکر میکردم به اسلام ضربه میخورد.
ایت الله مصباح بر اساس حال افراد قضاوت کردند نه اینده.
در ضمن ایشون انسان متعهد و ولایتمداری هستند که به دلیل همین خصیصشون مورد بی مهری دارو دسته ی .....قرار گرفتن.
فرض را بر صحت فرمایش حضرتعالی ميگذاریم و ميپذیریم که آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی آمده بودند که شما را به همکاری با سازمان مجاهدین خلق دعوت کنند و شما چون این سازمان را نمی شناختید، حجت شرعی برای کمک نداشتید. سؤال اینجاست که آیا کل انقلاب حول محور سازمان مجاهدین خلق بود و گروه های دیگری وجود نداشت که شما در دل آن به جریان انقلاب کمک کنید؟ شما - به گفته خودتان - برای کمک به یک گروه خاص حجت شرعی نداشتید، برای کمک به اصل انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) که زمانی در کلاس های درس او حاضر ميشدید چه؟ ادامه دارد
بله، تا موقعي كه آقاي احمدي نژاد در مسير ولايت بود، مورد حمايت آيت الله مصباح بود ولي از آن موقع كه از مسير ولايت فاصله گرفت، ديگر مورد حمايت آيت الله مصباح قرار نگرفت و اين يعني حركت در راه خدا.
خدا ايشان را حفظ فرمايد
علامه مصباح خطاب به احمدي نژاد:ما اسلام را ميخواهيم و هر كس اسلام را بخواهد خدمتگزار او هستيم و در اين مسير با كسي عقد اخوت نبستيم، هركس از اسلام كج برود، ردش ميكنيم در طول تاريخ كم نبودند كساني كه دعوت انبيا را پذيرفته و حتي در راه خدا جهاد كردهاند، اما تا آخر نايستادند و در وسط راه ماندند و حتي به جبهه دشمن رفتند
حجت الاسلام و المسلمین آقای رحیمیان نیز برای شما بس که فرمودند در بحبوحه مشکلات مالی دفاع مقدس که حضرت امام به هیچ مرکزی کمک مالی نمیکردند، تنها دو نهاد را استثناء کردند؛ یکی گروه حزب الله لبنان و دیگری مؤسسه آیت الله مصباح. به نظر میرسد این عنایت ویژه برای این بود که حزبالله در خط مقدم مبارزه نظامی با اسرائیل، و مؤسسه امام خمینی در خط مقدم مقابله با تهاجمات فرهنگی و عقیدتی استکبار جهانی قرار داشته و دارد؛ گویا امام راحل ـ رحمهالله ـ شرایط امروز را به روشنی میدیدند.
متاسفم كه چشمهايتان را بر واقعيات بسته و هر چه دلتان ميخواهد تيتر ميزنيد !! كمي أنصاف به كسي ضرر نميزند ... حداقل توجه كنيد كه سوژه اصلي با لفظ بزرگوار مخالف خود را خطاب كرده ... شما كه پيرو اوييد ، حداقل ظواهر را حفظ كنيد ...
لابد علامه طباطبايي هم اصلا انقلابي نبودند؟
امثال علامه طباطبايي علامه مطهري و علامه مصباح كارشان بيشتر فعاليت فرهنگي و جهاد فكري است نه كار اجرايي.
اگر وارد سياست هم ميشوند از زاويه فرهنگ است نه قدرت.
به همين جهت انحرافات فكري و عقيدتي را سريع تشخيص مي دهند.
لطفا اینگونه صحبتها که در شرایط ان روز اتفاق و بر حسب اقتضائات ان زمان که شاید هم خوب بوده است و افتاده است را هم اکنون بیان نفرمایید چون تفرقه را باعث می شود
حقیر در گه حق ،
در خاطرات اقای عزت شاهی هست که تا زمانی که مجاهدین تغییر ایدئو لوژیک نداده بودن خیلی از بزرگان با آن ها همکاری می کردند مثلا مقام معظم رهبری برای آنان تفسیر نهج البلاغه درس می دادند اما بعدا ماهیت گروه خود رو افشا کردند و از آن زمان ریزش همکاری بزرگان با انان شروع شد.
بیان شد که سلیقه بنده اینگونه است و این در حالی بود که بسیاری از دوستان ما در آن جبهه به اصطلاح ضد استعماری شریک بودند. البته کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم. شاید من اشتباه کرده باشم، اما اگر اشتباه هم کردهام، خودم را معذور میدانم.
آيت اله هاشمي درحال حاضر از مسئولين تاثير گذار نظام بوده و مورد تائيد مسلم مقام رهبري ميباشند پس دليلي وجود ندارد كه براي ايشان صفحه بگذاريد و به طريقي قصد تخريب داشته باشيد .
کی میخاین از گروه بازی وباند بازی دست بردارین
هی نبش قبر کنین گذشته همدیگه رو در بیارین
بابا یه خورده به منافع ملیتون فکر کنین پس تکلیف اخلاق که این همه شعارش رو دادین چه میشه.الگویی که میخواستید به دنیا معرفی کنین این بود ؟والله اونا خیلی از نظر اخلاق و حفظ منافع کشور شون از شماها جلوترن!
من در عجبم ز می فروشان, کایشان زان به که فروشند چه خواهند خرید؟
علی رغم انتقادهایی که به آقای هاشمی وارد است و مواضع ایشان به هیچ وجه قابل دفاع نیست اما در آن زمان به منافقین مجاهدین گفته میشد و چهره واقعی آنها هنوز برای بسیاری معلوم نبود . تیتری که انتخاب کرده اید مناسبت نبود.
با سلام
شما از این بابت مجاهدین را نمی شناسی چون اهل مبارزه نبودی و الا مگر می شود در تحولات انقلاب باشی ولی از کارهای دیگر گروهها با خبر نباشی . آقای محسن رضایی هم زمانی با مجاهدین بودند و الان هم در کنار هاشمی هست. در ثانی نفرمودی آقای هاشمی چه کمکی می کردند. ما می دانیم که ایشان احتمام زیادی به کمک کردن به خانواده های زندانیان به خصوص سیاسی داشت. آیا منظور شما این کمکها هست. و در نهایت نگفتی که مقام معظم رهبری از صحبت های هاشمی ناراحت شد و یا بر علیه او کوچکترین حرفی زده یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حجت چطور بر شما تمام می شود که بر اساس آن با گفتن حرفهای دو پهلو و ناقص ذهن مردم و دوستان خود را به سوی کینه به دل گرفتن از فردی سوق دهید. آیا شما در بیان این خاطره خدا را در نظر داشتید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خود آیت الله مصباح گفته اند :«در حال حاضر هم نمی گویم که آنها کار بدی کردند...» اونوقت شما تیتر زدید کمک هاشمی به منافقین...
خیلی بده....انگار که منافقین اونوقت روی انقلاب اسلحه کشیده بودند و هاشمی کمک می کرده....بی انصافی است این تیتر....
1. آیا انتشار این خاطره هم با فرض صحت تمام مکالمات و قایع!!! (ماهی دوازده هزار تومن حقوق برای اعضای مجاهدین!!! از کجا؟!) آیا انتشار این خاطره هم اکنون توسط سایت ایشان نیز برای اسلام است؟!!!
2. تشخیص اسلام به عهده ایشان بوده یا ولی آن زمان؟ آیا امام ولی آن زمان نبوده اند؟ حضور ایشان در انقلاب و جنگ به چه صورت بوده است؟
ولی زمان هم عمارهایی داره و هر کس وظیفه خودشو انجام میده. قرار نیست ولی زمان کار کنه و بقیه تماشاچی باشن که! تکلیف خودتونو مشخص کنید ایهاالناس دخالت نکرده و ساکت بوده یا دخالت کرده و تو کار ولی اومده؟!
اونوقت جناب مصباح رهبر معظم انقلاب در این قضیه کلا ساکت بودند؟؟؟؟!!!
اولا همراهی ایشان با هاشمی در این جلسه نشان از هم نظری آنان است. در ثانی این مطالب شما به طریق اولی رهبری را محکوم مینماید. یعنی شما بصیرتی افزون از رهبری در تحلیل وقایع انقلاب داشتید. ای عجب.
یادتان باشد برای امت حزب الله جایگاه رهبری بسیار فراتر از هزاران مثل مصباح است.
یا علی
خود آقا میگن ارادت قلبی 40ساله به علامه دارن شما چی می گی؟! ثانیا نیست حاج آقا خاطره سخن علامه رو پذیرفت! وقتی ایشون خودشون عقل کلن می خواستی آقا چی بگن؟!! خوبه آقا سکوت کردن و الا ...
گزیده ای از بیانات امام خمینی:
دیروز مقدس نماهاى بیشعور مى گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند، تا دیروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا مى دانستند، امروز فریاد «وااسلاما» سر مى دهند!.
روحانى نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مى دانستند و سر به آستانه دربار مى ساییدند یکمرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت ها می زنند.طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده اند.
سلام انتقاد اساسی آقای مصباح به احمدی نژاد در سال 85:"اعضاي دولت هم گاهي ميگويند: دولت بيش از همه احتياج به امر به معروف و نهي از منكر دارد و بايد ديگران كارهايش را نقد كنند. اما آيا همهِ آن ها به اين شعار معتقدند و آمادهِ شنيدن نقد هستند؟ در عمل بايد روشن شود... سعي كنيد تعصب در شما رشد پيدا نكند. از آفتهاي فعاليتهاي اجتماعي تعصب است، اگر نسبت به دولت كنوني خيلي علاقه داريم، نبايد متعصبانه برخورد كنيم؛ لذا چنانچه كسي حرف حقي را مطرح كرد بشنويم، حتي اگر مخالف دولت باشد. اگر هم دولت اشتباهي مرتكب شد، آن را بپذيريم و بكوشيم آن را برطرف كنيم." (پرتو سخن 28 تیر 85 ص آخر) http://partosokhan.ir/page.asp?Number=337&Category=379
شهیدمطهری فرمودند2دسته مانند 2لبه قیچی در حال بریدن اسلام ناب محمدی هستندیک دسته متحجرین دینی ودسته دوم روشنفکران غرب زده.»که این دو دسته درطول انقلاب بارها به نظام وانقلاب ضربه زدندمانندسال88که این 2دسته انقلاب را تا پرتگاه جلو بردند واین رهبری بود که با کمک خداوند وحضرت ولی عصر انقلاب را نجات دادند.
اگه ملاك انقلابي بودن به زندان رفتنه پس علامه مطهري و علامه طباطبايي هم اصلا انقلابي نيستن.
اما همه ميدونن كه علامه طباطبايي و علامه مصباح و علامه مطهري از تئوري پردازان انقلاب هستند.
اون زمان آيت الله مصباح نشريه انتقام رو منتظر مي كردند و با نشريه بعثت هم همكاري داشتند وبيشتر به پرورش طلبه ها و روحانيون انقلابي اهتمام داشتند
اسناد ساواك هم همينو ميگه.