جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۰
رسانه ملی : از جومونگ تا شمس العماره

«شمس العماره» و مهندسی فرهنگی

شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۱۳
کد مطلب: 75790
به طور کلی هر اثر هنری، با هر قالب و زمینه‌ای، نشات گرفته از مهندسی ذهن هنرمند، برای ارایه معنایی نادیدنی، به مردم است تا نگرش و شیوه زندگی ارتقا یابد.
فرقی نمی‌کند که اثر « کوششی» باشد یا « جوششی»، به هر حال نشات گرفته از ناخودآگاه و یا خود آگاه هوشیار هنرمند، برای درک و کشف حقیقت و در نهایت « تعالی جامعه» است.
این شاید به ساده ترین تعبیر « مهندسی فرهنگی»‌ نامیده شود؛ به تعبیر دیگر، هر آنچه « در » و « با» فرهنگ و هنر رخ می‌دهد به قصد ارتقای آگاهی‌های روحی و روانی آحاد جامعه باشد و ضمن فراهم کردن زمینه‌های زندگی بهتر، لذت، آرامش و افزایش آگاهی را در پی داشته باشد.
این ویژگی‌ها یعنی زندگی بهتر، آموختن بیشتر و آگاهی فراتر، از مهمترین کارکردهای رسانه نیز هست.
به تعبیر دیگر رسانه نه تنها « هنر» است بلکه می تواند یکی از بهترین راه‌های انتقال « هنر» به جامعه مخاطبان نیز باشد.
موضوع از آنجا لازم به ذکر شد که نگارنده از مصاحبه‌ی اخیر رییس سازمان صدا و سیما مطلع شد و تاکیدی که بر تهیه پنج ساله دوم مدیریتش داشت!
این ادعا در حالی ذکر شد که هم اکنون سریال‌هایی همچون شمس العماره و دل نوازان از شبکه های سراسری در حال پخش است.
سریال‌هایی که در سطح وروبنا، پیام‌هایی اجتماعی برای مخاطبان ارایه می‌کنند؛ اما نگارنده بسیار علاقه‌مند است که بداند طراحی آدم‌ها در این سریال‌ها مبتنی بر کدام مهندسی فرهنگی است و برای جاری کردن نگرش اصلی و اساسی نظام به چیدمان عناصر و عوامل تا چند در رسانه ملی توجه می‌شود؟
کسی مثل شخصیت اصلی سریال شمس العماره، که قرار است شصت، یا هفتاد شب، هر شب به رویت خانواده‌ها رسانده شود، چه قصدی در پی دارد؟
چه قدر طراحی او، مبتنی بر برنامه‌های پنج سال اول، 20 ساله و یا حتی همان چند جلد افق رسانه ( که یکی دوسال است در سیما تهیه شده) است؟
یا رحمت، زیور، عمه خانم، پری خانم و ... اینها به سهم خود، مبتنی بر چه نوع مهندسی فرهنگی در سریالی اینچنینی طراحی و ... شده است؟
پیشنهاد فرار از کشور برای آنکه ادامه تحصیل داد یا به شوهر دلخواه رسید (شریفه دختر رحمت) توصیه‌ای به جا است؟ حتی اگر او منصرف شود، این تغییر جهش‌ها کجای مهندسی فرهنگی کشور منظور شده است؟
اینها تازه نمونه‌هایی است . اما موضوع آن قدر پیچیده تر از اینهاست که به عنوان مثال منجر به چشمگیر شدن سریالی مثل « جومونگ» می‌شود؟
چه کسی، کدام کارشناس تاریخی، تصویر شناس و کارگردان و ... این سریال را، حتی در حد مناسب، می‌داند؟ پس چگونه است که گوی سبقت از کلیه برنامه‌های صدا و سیما را می‌رباید؟
باید پرسید پخش این سریال مبتنی بر کدام مهندسی فرهنگی است؟ ...
آیا قصد داریم به مردم بگوییم که درباره مفاخرمان کار نکرده‌ایم، اما دیگران ...، این که واگویه‌ی کم کاری‌ها رسانه‌چی‌های ماست!
به هر حال ای کاش مدیران و برنامه ریزان محترم فرهنگ و هنر کشور، در تمام مراکز، ازجمله صدا و سیما، وزارت ارشاد و ... مبتنی بر اصول و نقشه‌ای زیبا و جذاب، اما هدفمند و به هر حال برنامه ریزی شده، حداقل با آموختن از کشورهایی همچون ژاپن و کره، به « فرهنگ و هنر»، با درایت و کفایت بیشتری بپردازند تا نتیجه‌اش به قدری باشد که لااقل تماشاگر داخلی را به سمت و سویی رهنمون کند.
گویا توقع گسترش فرهنگ مان، با پخش آثاری همچون جومونگ توقع زیادی است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *