جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۱۶
۱۳
در حاشیه بومی سازی علوم انسانی؛

تبعیض آشکار بین دانشجویان علوم انسانی و دیگر رشته‌ها بویژه تجربی

دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۰۲
کد مطلب: 376707
اگر ما دانشمندان علوم انسانی و خبرگان این رشته که با اسلام در نظر و عمل مأنوس باشند را نداشته باشیم، چگونه می توان این دانشمندان را از بیرون به کشور آورد؟ آیا خارجیان می توانند دغدغه های اسلامی را درک و در جهت اهداف نظام اسلامی حرکت کنند؟
تبعیض آشکار بین دانشجویان علوم انسانی و دیگر رشته‌ها بویژه تجربی
سرویس فرهنگی جهان نيوز- محسن سلگی:  دانش آموزان رشته تجربی می توانند با رتبه ۲۰۰۰ در رشته پزشکی غیر از پایتخت قبول شده و پس از طی ۵ تا ۷ سال مفتخر به دریافت عنوان دکتر شوند، اما از آن سو دانش آموز علوم انسانی حتی با رتبه یک باید سر کلاس لیسانس بنشیند و پس از ۴ سال دوباره خود را برای امتحان ارشد آماده کند در صورت قبولی،‌ پس بعد از اخذ مدرک کارشناسی ارشد مجدداً کنکوری دیگر را از سر بگذارند تا بتواند با طی حداقل ۴ سال دیگر تحصیلی عنوان دکتری را به دست آورد (گرچه دکترای عمومی معادل کارشناسی ارشد سایر رشته ها است).

این همه مرارت، ظلمی است که نه تنها نصیب رشته های انسانی می شود که مبتلابه سایر رشته ها در گروههای تجربی و خصوصاً فنی و حرفه ای است که اینها حتی یک بار مقطع کاردانی را نیز تجربه می کنند. البته امکان ادامه تحصیل در دکتری پیوسته برای رشته های غیر پزشکی وجود دارد، منتها با شرایط اسفناکی که ذیلاً بدان می پردازیم.

با رجوع به معاونت آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (استعدادهای درخشان) می توان بخشی را تحت عنوان «آیین نامه دوره دکتری پیوسته در رشته های خاص برای استعداد درخشان»  دید که مربوط به به پذیرش دکترای پیوسته است. اما با کمال تأسف صفحه اول این آیین نامه موجود نیست و در بخش مربوطه غایب است!

آیین نامه اشاره ای هم به رتبه های برتر نکرده و تنها به برگزیدگان جشنواره ای خوارزمی
زمان پهلوی که نیروی متخصص رشته های پزشکی و فنی کمبود داشتیم از خارج وارد می کردیم. حال باید این پرسش را درافکند که آیا اگر ما دانشمندان علوم انسانی و خبرگان این رشته که با اسلام در نظر و عمل مأنوس باشند را نداشته باشیم، چگونه می توان این دانشمندان را از بیرون به کشور آورد؟ آیا خارجیان می توانند دغدغه های اسلامی را درک و در جهت اهداف نظام اسلامی حرکت کنند؟ پاسخ بی تردید منفی خواهد بود.
(آن هم به شرط داشتن رتبه در آزمون کارشناسی) اشاره رفته است و فقط این افراد می توانند در رشته مورد نظر به طور پیوسته تا دکتری ادامة تحصیل دهند!

واضح است به ندرت کسانی که برای اختراعات وقت صرف می کنند قادر به کسب رتبه برتر می شوند و از آن سو نیز رتبه های برتر زمان خویش را عمدتاً مصروف مطالعه می کنند و به دشواری زمانی برای اختراع پیدا می کنند! این گونه قوانین ظلمی است آشکار علیه کسانی که شایسته اند به طور پیوسته تا دکتری ادامه تحصیل بدهند و علی الخصوص نسبت به دانش آموزان علوم انسانی که از دارا شدن افتخار و امکان افتخار آفرینی و برگزیده شدن در جشنواره خوارزمی محرومند، چراکه جشنواره خوارزمی تنها شامل اختراعات و رشته های فنی می شود و اختراع هم که علی الاصول مربوط به رشته های غیر انسانی است!

زمان پهلوی که نیروی متخصص رشته های پزشکی و فنی کمبود داشتیم از خارج وارد می کردیم. حال باید این پرسش را درافکند که آیا اگر ما دانشمندان علوم انسانی و خبرگان این رشته که با اسلام در نظر و عمل مأنوس باشند را نداشته باشیم، چگونه می توان این دانشمندان را از بیرون به کشور آورد؟ آیا خارجیان می توانند دغدغه های اسلامی را درک و در جهت اهداف نظام اسلامی حرکت کنند؟ پاسخ بی تردید منفی خواهد بود.

در قرن بیستم در سپهر اندیشگی و در نظر برخی عالمان غربی اهمیّت علوم انسانی بیش از علوم طبیعی شد. ویکو، فیلسوف و مورخ ایتالیایی اظهار داشت که «انسان تنها قادر به شناختن چیزی است که خود آفریند».

از این رو، علوم انسانی به مثابه آن چه انسان خلق می کند یا خلاقیّت او در این زمینه بیش از سایر علوم خصوصاً علوم طبیعی است، در قرن بیستم و سپس بیست و یکم بیش از هر زمانی در غرب مورد توجه قرار گرفته است، اما کماکان این توجه، توجهی ضعیف و در مقایسه با علوم تکنیکی، به مراتب در مرتبه ای نازل تر است. مضافاً این که این توجه تنها در عرصه اندیشگی امکان حضور یافته و روح عمومی فرهنگ و منش علمی و سبک زندگی غربی فارغ از ماجرای توجه به علوم فرهنگی و به طور کلی نیازهای فرهنگی – روحی انسان است.

به درستی گفته شده است در مبارزه با بغاوت و کبریاطلبی غربی نمی توان هدف تهاجم خویش را تکنولوژی غربی دانست، بلکه باید متوجه مبارزه با علوم انسانی غربی بود که غرب از طریق آن به تخمیر اذهان می پردازد. این مضمون
اسلامی سازی علوم انسانی مردان و زنانی فرهیخته، استوار و مصمم می خواهد و از آن سو امکانات تحقیقاتی و... که باید توسط مدیرانی جسور، کارآمد و عاقل تمهید و تدارک شود. با علوم انسانی فقیر و خصوصاً مظلوم نمی توان به جایی راه برد. علوم انسانی و دانشجوی علوم انسانی در سرگردانی به سر می برد و هر روز اقبال به علوم انسانی و توجه مسئولین به آن کمتر می شود و در این میان هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی شنیده می شود اما عده ای حتی با این بانگ رسا نیز از خواب گران بر نمی خیزند.
بیش از هر جا در مکتب فرانکفورت دیده می شود که البته مجال پرداختن بدان این مقال نیست.

از اهمیّت علوم انسانی هرچه بگوییم کم است و از بی اهمیتی آن در نزد برخی متولیان نیز هر چه بگوییم کم. این گونه نمی توان علوم انسانی را اسلامی کرد. وقتی در دانشجویان علوم انسانی انگیزه قوی وجود نداشته باشد و آن گاه که با دانشجویی لَخت مواجه ایم با علمی عریان، فقیر و لُخت نیز متعاقباً ملاقات خواهیم داشت. قطعا با دانشجویان بی انگیزه نمی توان به سمت اسلامی کردن علوم و همچنین دانشگاه ها پیش رفت.

اسلامی سازی علوم انسانی مردان و زنانی فرهیخته، استوار و مصمم می خواهد و از آن سو امکانات تحقیقاتی و... که باید توسط مدیرانی جسور، کارآمد و عاقل تمهید و تدارک شود. با علوم انسانی فقیر و خصوصاً مظلوم نمی توان به جایی راه برد. علوم انسانی و دانشجوی علوم انسانی در سرگردانی به سر می برد و هر روز اقبال به علوم انسانی و توجه مسئولین به آن کمتر می شود و در این میان هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی شنیده می شود اما عده ای حتی با این بانگ رسا نیز از خواب گران بر نمی خیزند.

ایشان به نیکویی به ضعف فرهنگی و علوم انسانی در غرب تأکید دارند و این امر که غرب برخلاف پیشرفت در حوزه سخت افزاری و تکنولوژیکی در عرصه و ساحت نرم افزاری یا همان انسانی - فرهنگی دچار عقب ماندگی و از این حیث در وضعیتی نامتوازن به سر می برد. در واقع توجه رهبر انقلاب به سقوطی تدریجی است که به سبب همان عدم توازن گریبانگیر غرب شده است.

تمدن غرب در دوره یونان باستان (پساسقراطی) سقوط کرد، چراکه در آن تنها به علوم فرهنگی یا انسانی (مانند فلسفه) توجه جدی می شد و تمدن کنونی غرب نیز با وارونه کردن آن روند، توجه به علوم تکنیکی را مطمح نظر قرار داده است و از این رو همچون یونان باستان راه انحطاط در پیش دارد.

لزوم توجه به علوم انسانی، آن گونه ضرورتی است که تنها از رهگذر پژوهیدن و با داشتن بزرگانی چون علامه جوادی آملی و دیگران فراچنگ نمی آید، بلکه از نظر تدارکات و تمهیدات مدیریتی و عملی - اجرایی نیز مسئولین باید گامهای محکم، معقول، منضبط و البته دوران سازی را بنا بر مدیریتی انقلابی بردارند تا شاهد تحول علوم انسانی- اسلامی باشیم. لذا اصلاح قانون دکتری پیوسته و عادلانه کردن وضعیت دانش آموز و دانشجوی علوم انسانی نسبت به علوم مهندسی و مضافاً علوم پزشکی، آن عمل صالح و بخردانه ای است که آینده را برای بهتر شدن علوم انسانی و به تبع آن فرهنگ اسلامی و پویش جامعه اسلامی فراهم و فرارو خواهد نمود.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


علوم زیبای انسانی را دریابید
من چی بگم جهان که بعد ارغ التحصیل شدن از پیش دانشگاهی در رشته انسانی کنکور سراسری قبول شدم باز الان درهای دانشگاهها باز شده زمان ما قبولی خیلی سخت بود هرچند آخرشم بیکارم از 86 تا حالا جز یکسال بقیه اش و همه اش بیکار بودم خسته شدم از بیکاری
United States
برخورد انسانی با علوم انسانی
دانشجوی دکتری جامعه شناسی
کشور ما از سالهایی طولانی است که توسط مهندسان و سایر رشته های تجربی اداره و برنامه ریزی می شود. معنی علوم انسانی در کشور ما یعنی یک سری کتابهایی که در خلوت باید آن را خواند . هیچ ارتباطی با نگاه کارشناسی به معضلات جامعه و فرهنگ ندارد. بعد از سی و چند سال اولین باری است که وزیر خارجه رشته اش با کارش مرتبط است!!! یکی از مشکلات اصلی جامعه ما همین است. اخبرا وزیر علوم استیضاح شد . شخصی متدین و در رشته خود شاخص . اما صرف نظر از مسائل سیاسی ، نمی دانم رشته برق والکترونیک چه ربطی به وزیر شدن و مدیریت دارد.
آنقدر مهندسان که کار اصلی آنها تولید است و کارخانه و صنعت ، در جامعه ما علاقه به مدیریت دارند که در کجای دنیای سابقه ندارد. هم اکنون سرپرست دانشگاه تهران متالوژیست است. نمی دانم چرا با این همه علاقه به مدیریت از همان ابتدا مدیریت و یا جامعه شناسی و اقتصاد نخوانده اند. احتمالا بهتر از متخصصان این رشته ها بلدند جون به قول عوام که ملاک بلندی و پستی رشته در آمد رشته اینها بالاتر از علوم انسانی است.!!! بهتر اینکه دانشگاههای آکسفور دو هاروارد و سوربن و برلین هم برای تدریس در رشته های علوم انسانی ، اجتماعی این مهندسان ما را دعوت کنند. چون رشته شان بالاتر است !!!

به هر حال یکی از مشکلات اصلی جامعه ما این است با معضلات اجتماعی اقتصادی فرهنگی برخورد کارشناسانه نمی شود. و همین می شود که آقای مهندس و پزشک و ... مدعی همه چیز است و
United Arab Emirates
مدرک دانشجویان رشته پزشکی بعد از 7 سال درس خواندن و فارغ التحصیل شدن تازه معادل فوق لیسانس MSc است و Phd نیست (هر چند که در لفظ عوام دکتر نامیده می شوند) و برای گرفتن Phd باید در آزمون (کنکور) دستیاری یا همان دکتری تخصصی( Phd ) قبول شوند.
Iran, Islamic Republic of
یکی از اساتید ما که انگلستان درس خوانده بود خاطره جالبی رو سر کلاس گفت و گفت: وقتی رفتیم انگلیس دیدیم انگلیس ها دانشجوی ادبیات، حقوق، جغرافیا و .. رشته ها هستند و ایرانی ها و افاغنه و پاکستانی ها دانشجوهای مهندسی برق، مخابرات و.... سال اول خجالت می کشیدیم ازشان در خصوص انتخاب رشته سئوال بپرسیم ولی سالهای بعد این موضوع رو با اونا مطرح کردیم که دنیا به سمت تکنولوژؤیهای پیشرفته میره شما چرا این رشته ها رو انتخاب کردیم جواب انگلیسی ها خیلی تامل برانگیز بود. گفتاند: دروسی که شما می خوانید سخت افزارند یعنی اگه ما نداشته باشیم میشه از خارج کارشناس برق، مخابرات و...وارد کرد، اما با این رشته هایی که ما می خوانیم(علوم انسانی) باهاشون میشه مملکت رو اداره کرد .
منم
از اول متنتون به نظر میرسه شمل بیشتر دغدغه مدرک و عنوان "دکتر" داری !!!! تا اعتلای علوم انسانی...
Iran, Islamic Republic of
شما مثل اینکه فرق بین دکتری تخصصی و دکتری حرفه ای را نمی دانی
این دو ارزش و مرتبه علمی یکسان ندارند
ثانیا با وجود قطب علمی قم و حوزه عظیم آن اگر دانشمند علوم انسانی متبحر در اسلام ناب محمدی نیاز شد از این حوزه می توان استمداد کرد
پس خیلی دلواپس نباشید
مطلب خوبی بود
چه عجب و واقعا که علیعجب که بلاخره یکی فهمید در نظام آموزشی این مملکت چی میگذره آقای محترمان نظام آموزشی بخصوص از زمان دبستان شروع می شود و قطعا برای بربیت نیروی انسانی کارآمد نیازمند اندیشمندان علوم انسانی هستیم 30 سال که عده ای نظام آموزشی کشور را بعمد به بی راهه و تربیت رشته های بی ارزشی مانند پزشکی نموده و ار بسیاری از علوم غافل و نتیجه آن بی هویتی فرهنگی و نداشتن اندیشمندان قوی و نظریه پردازان قوی در موضوعات علوم انسانی و علوم سیاسی و اقتصادی و حتی مهندسی می باشیم و سالها توجه به رشته پزشکی که به غایت ناکارآمد زیرا آنهایی هم که کارآیی دارند از کشور خارج می شوند و باعث هدر رفت منابع می شوند بلاخره هرجا که جلوی ضرر را یگیرد منفت است و بسیار دیر شده زیر در سالهای نه چندان دور بهورز روستا به پنجم ابتدایی کارهایی که یک پزشک در مرکز بهداشتی درمانی را انجام می داد با کمترین هزینه و کمترین توقع حالا بیا ببین که این وزرای بهداشت بخصوص این وزیر جدید حقوق های 10 میلیونی برای پزشک مقیم در نظر می گیرد ولی یک معلم ابتدایی در روستا و شهر با کمتر از یک میلیون کار و امرار معاش می کند پس مطمین باشید نه نیروی کار آمدی در آینده داریم و نه اندیشمند مانند شریعتی و مطهری
م-ا
با سلام
دانشجوی دکتری علوم سیاسی هستم
تشکر فراوان از مطلب بسیار مهم و متاسفانه مغفول در جامعه علمی کشور.
واقعا درد دل تمام دوستان بود!
البته از ما که گذشت! :)
از انجا که دغدغه مند این موضعات هستید نکته مهم دیگری را نیز میتوانید بررسی کنید و ان هم برگزاری ؛آزمون جامع در مقطع دکتری است!! درحالیکه در هیچ کدام از دانشگاه های معتبر جهان سالهاست که چنین ازمونی برگزار نمی شود از ان جهت که امری موازی کاری بود!!
هزینه می شود و دانشجوی دکتری تحت فشار و استرس ازمونی باید بدهد که پیش از ان هر کدام را جداگانه امتحان داده است!! بجای انکه وقت بیشتری بر روی رساله خود بگذارد!!
در دولت پیش در وزارت علوم طرحی پیگیری می شد برای حذف ازمون جامع که متاسفانه به نتیجه نرسید!!
لطفا روی این موضوع کار کنید
دوست عزیز کسی که دکتر (پزشک )میشه نه اینکه دکترا (Ph.D) داره بلکه مدرک او معادل فوق لیسانسه یعنی از دیپلم به فوق لیسانس ولی بقیه رشته ها باید دو بار کنکور بدن
بنده هم که فنی خوندم سومین کنکور رو دادم
عدالت اجتماعیه دیگه
ali
فكر ميكنين اگه از اول به شما هم بگن دكتر درست ميشه ، سهم خواهي واقعا نابه جا