شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۰
۴
تمام دارایی اش یک پتوی کهنه

شناسنامه‌ای ندارم که یارانه بگیرم!+عکس

يکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۱۵
کد مطلب: 227676
می‌ گفت نمی دانم چند ساله هستم! چون شناسنامه ای نداشت که از احوال خودش باخبر باشد. پیرزن، نحیف و لاغر بود و زانوهایش را در بغل گرفته بود.
شناسنامه‌ای ندارم که یارانه بگیرم!+عکس
به گزارش جهان، بی مقدمه سر اصل مطلب می روم چون چیزهایی که به چشم دیدم جایی برای مقدمه و تامل و آرامش نگذاشته است. اهل "گجک‌دردپ" بود. برای من و تویی که اهل تهرانیم، تلفظ اسم روستایش هم سخت است. در گجک‌دردپ سفلی زندگی می کرد. روستایی که در منطقه هبودان، روستای برشک، دهستان چانف از بخش لاشار شهرستان نیکشهر زندگی می‌کرد. حدود 200 کیلومتر تا نیکشهر فاصله دارد اما فاصله اش تا روستای محمدآباد، اولین روستایی که یک خانه بهداشت دارد، 4 کیلومتر است.

می‌ گفت نمی دانم چند ساله هستم! چون شناسنامه ای نداشت که از احوال خودش باخبر باشد. پیرزن، نحیف و لاغر بود و زانوهایش را در بغل گرفته بود. خیلی زبانش را نمی فهمیدم، دخترش کمک می کرد متوجه شوم چه می گوید. وقتی حرف می زد، دستانش می لرزید.

در همان کپری نشستیم و صحبت کردیم که به دنیا آمده بود، بزرگ شده بود، جوان شده بود، عمری گذرانده بود و حالا هم با چهره ای شکسته و چشمانی گودرفته به چشمان ما زل زده بود. تمام دارایی اش پتوی کهنه ای بود که زیر پایش پهن شده بود. برای من و تو حتی تصور زندگی اش هم محال است. معنی زندگی برای او یک دست لباس کهنه و خاکی اش بود. کفشی برای پوشیدن نداشت. از کودکی روی سنگ و خاک داغ روستایش راه رفته بود.

تقصیر کیست؟

حالا جز پوستی تیره و چروک که زیر آفتاب داغ سیستان سوخته، چیزی برایش باقی نمانده و دوپاره استخوان است. مثل من و تو کرم ضد آفتاب ندارد که بزند، اصلا در جایی که "آب" تمیز برای آشامیدن و شستشوی تن نداری، کرم چه معنی دارد! مردم این روستا از  روی همان آبی که تکه تکه در بین راه در چاله ها جمع شده است و گاهی هم چرخ ماشینی از روی آن رد می شود، عبور می کنند، گذرگاه شان، گذرگاه دام هایشان هم هست، در کل زندگی مجزایی از دام هایشان ندارند. خودشان هم از همان آبی می خورند که دام هایشان می خورند! باورش اما سخت است.

سخت تر اینکه اگر خودشان در یک کپر با همه فشردگی زندگی می کنند اما مجبورند برای دام هایشان چند کپر بسازند تا از بین نروند، آخر این بزهای لاغر و نحیف تنها سرمایه های این اهالی هستند.

به صورتش نگاه کردم و دستان استخوانی اش را با دستانم لمس کردم، آخر این هم یک "زن" است، چه فرقی با من و تو دارد. من و تو اگر شامپوی مخصوص مان نباشد، حرف و حدیث داریم اما این زن شاید چند ماه یک بار به سختی از همان آب نزار حمام کند. تقصیر کیست که روزگارش این شده است؟! من، تو یا شما آقای مسئول ؟!!!

از نان خودم به دام ها می دهم که نمیرند!


با همان سختی که کلمات را ادا می کند، می گوید دو فرزند دارد. یکی همان دخترش است که ما را به خانه محقر اما پرمعنای مادر دعوت کرده است. تعریفش از غذا خیلی فراتر از "آب و نان" نمی رود. نه؛ اصلا فکرش را هم نکن که حتی اسم غذاهایی که می دانی، به گوشش خورده باشد. اینها آنقدر در فقر و محرومیتند که مجبورند از غذای خودشان بزنند و به دام هایشان بخورانند تا نمیرند! از سهمیه یک کیسه آردی که چند ماه یک بار نصیب شان می شود، نان می پزند و بزها و گاوهایشان می دهند. دام هایشان هم مثل خودشان لاغرند. شیر و گوشت آنچنانی برای استفاده ندارند. اما من و تو بارها به تالارهایی دعوت شده ایم که منوی زیر 50 میلیون نداشته اند و به راحتی هر چه تمام تر غذاهای دست نخورده شب ها به سطل آشغال رفته اند.

هضم این حرفها برای گوش هایمان سخت است شاید چون واقعیت است. شنیده بودم واقعیت تلخ است اما تلخی این زندگی باورنکردنی تمام زندگی را به کامم تلخ کرده است. تعارف که نداریم؛ همه در یک کشور زندگی می کنیم پس این همه فاصله چرا؟! چه بد است که برای من و تویی که از امکانات بیشتری برخورداریم، اسراف و اسراف و اسراف و خبر نگرفتن از احوال هم‌نوع‌مان فخرفروشی مان شده و به خود می بالیم که در "شهر" زندگی می کنیم و فرهیخته ایم!

تک تک روستاها بهترین محل برای زندگی!

به راستی دامنه تعریف انسانیت از کجا تا کجاست؟ دولت خدمتگزاری داریم که حداقل در سال های اول خدمتش تلاش کرد چهره فقر را از مناطق محروم پاک کند، به بسیاری از مناطق سر زد اما کافی نبوده و نیست. این قدم ها استقامت می خواهد. برادرم؛ آقای احمدی نژاد ما به این روستا و چند روستای دیگر در نزدیکی آن رفتیم تا زحمت شما را کم کنید. می دانم که مسئولیت خطیر شما شاید فرصت ها را برای صحبت رو در رو با این مردم کم کند اما این قلم و این تصویر گویای همان چیزی است که بارها مشاهده کرده ای و دغدغه شما شده بود. اما راه تمام نشده و هنوز کسانی در نزدیکی ما زندگی می کنند که برای دیدن شان باید از زمین های پر از سنگ عبور کنی. راه آسفالت ندارند که به شهر بیایند تا شما را ببینند و از مشکلات شان بگویند.

مگر نه اینکه شما در ملاقات با نمایندگان مجلس نهم گفتید: "می شود همه جای ایران را آباد کرد و تک تک روستاها و شهرها بهترین محل برای زندگی شود. نه در یک بازهی 50 ساله؛ بلکه در یک بازه چند ساله کوتاه." پس بسم الله، اهالی روستای گجک دردپ منتظرند...

شب های گجک دردپ تاریک تاریک است


اما پیرزن می گوید حتی شناسنامه ای ندارد که یارانه ای بگیرد. هیچ مسئولی تا کنون پیدا نشده است که به زندگی این اهالی سر و سامانی بدهد؟! بخشداری؟ فرمانداری؟ استانداری یا رییس جمهور، نمی دانم اما این را خوب می دانم که هر که هستی برای خدمت به هم‌نوعت این شده ای. حقوقت نوش جانت برادر اما همان طور که زیر نور چراغ اتاق کارت نشسته ای قدمی برای هموطنی بردار که وقتی ماه به آسمان می آید، دیگر چراغی ندارد که خانواده اش را ببیند! در همان تاریکی شب را صبح می کنند.

بچه های جهادی قرارگاه شهید شوشتری رفتند تا کار تو راحت شود، تا تو مجبور نباشی از وقت گرانمایه ات که باید صرف خدمت به مردم شود، هزینه کنی. اصلا بیا تقسیم کار کنیم! رفتن و گذر از مناطق صعب العبور و شنیدن درد دل های این اهالی کار بچه های جهادی و لنز دوربین ها و نوک قلم هایشان در خدمت شما اما شما هم این زنان و مردان پر از فقر و محرومیت را مثل خواهر و برادر و فرزندان خودت بدان و سنگر بچه های جهادی را خالی نکن. همه با هم قدمی برداریم تا ان شاءالله مدیون نگاه های پر از خواهش این چشم های منتظر نشویم ... .
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
سلام از خواندن گزارش متاثر شدم . البته اينگونه افراد كم نيستند و اگر خوب نگاه كنيد در اطراف همين شهر بزرگ هم ميتوان يافت و لازم نيست به سيستان و بوشهر و ... كه من خود از نزديك با برخي از اين خانواده ها برخورد داشته ام سر بزنيد. گر چه همه مردم ايران عزيزند . اينگونه مسائل باعث افتخار برخی مسئولین و اغلب نمايندگان محترم اصولگرا و اصلاح طلب است كه در مجلس عمر به بطالت گذراندند و مملكت را با تورم وحشت آور تقديم محرمين نمودند و نفت سر سفره نياوردند هيچ با تورم جيب شان را هم خالي كردند و به منويات رهبري بر عكس عمل كردند و ...
Iran, Islamic Republic of
جواب روز قیامتش بماند پای مسئولین و مدیران که بی شک می توان آنها را مسئول دانست. مگر جمع کردن و اسکان این افراد در مراکز شهری و روستایی چقدر هزینه دارد؟! مگر چقدر زحمت دارد؟! این آقایان نان نام حضرت امام (ره) و رهبر را می خورند و در حق آن بزرگوارن هم جفا می کنند
Iran, Islamic Republic of
آقا يا خانم گزارشگر يا راوي ! شايد شما در زندگي مجللي هستي كه اينگونه به همه ميتازيد ؟ گزارش محقر بودن اين نوع افراد را خودتان تحقيق كرده ايد يا برايتان نقل قول كرده اند ؟ جهت اطلاع بعرض ميرساند خواننده مطالب شما مثل بنده اكثرا" در طبقه متوسط يا ضعيف جامعه هستند . اگر به فكر اين افراد هستيد بجاي اعلام آنها به مردم ، اطلاعات را به مسئولين مربوطه برسانيد .
با سلام ببخشین منطقه سیستان نیست سیستان شمال استان است اینجا بلوچستان هست بلوچستان محروم دوست عزیز گفتند لازم نیست به بوشهر یا سیستان وبلوچستان نرویم اطراف خودمان همچین آدمایی هم پیدا میشه{تهران}مگه مردم این مناطق جز ایران نیستند واقعا که