جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۰

سه تضاد ویرانگر تمدن غرب از زبان افروغ

يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۳
کد مطلب: 381387
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه هیچ نظامی در عالم سکولار نیست، گفت: نظام سرمایه‌داری توسعه اخلاق منفی را در سیاست انجام می‌دهد، در حالی که در پارادایم توحید‌گرایی باید اخلاق فعل هدف و قدرت، فعل ابزار باشد.
خبرگزاری فارس: سبک زندگی آمریکایی به معنای جهانی شدن در لایه‌های زیرین نیست/ در مکتب توحید‌گرایی اخلاق فعل هدف و قدرت فعل ابزار است

به گزارش جهان؛ عماد افروغ جامعه‌شناس در گفت‌و‌گو با فارس، درباره نظم نوین جهانی که مجدداً از سوی رهبر معظم انقلاب طرح بحث شده است، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه تحلیلی از وضعیت کنونی جهان بین‌الملل و هژمون غالب بر آن دارد، گفت: به هر حال این هژمون با نظام سرمایه‌داری پیوند خورده است و نظام سرمایه‌داری می‌کوشد تا استیلا و هژمونی روانی خود را با لیبرالیستی پیوند زند و در شرایط فعلی به گونه‌ای بحث نئولیبرالیسم را در راستای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دنبال می‌کند؛ حال اینکه تا چه حدی به این دموکراسی پایبند است سخن دیگری است.

* خرد از خود بیگانه به ضد خودش تبدیل می‌شود

افروغ با اشاره به تضادهایی که در بطن این تفکر هژمون غرب وجود دارد به تبیین سه تضاد نظام سرمایه‌داری یعنی تضاد «سود و نیاز»،‌ تضاد «خودویرانگر خود بنیاد» و تضاد «مبنا و بنا» پرداخت و ادامه داد: یکی تضاد «سود و نیاز» است؛ اسم نظام سرمایه‌داری روی آن است یعنی نظامی است که اصالت را به سرمایه می‌دهد، اصالت را به کار یا کارگر نمی‌دهد و سرمایه‌دار هم سودش در افزایش سود و کاهش هزینه است، بنابراین تضاد سود و نیاز به این معناست که سود سرمایه‌دار با نیاز واقعی مردم الزاماً سازگار نیست.

این استاد دانشگاه با اشاره به تضاد دوم خاطرنشان کرد: ‌تضاد «خودویرانگر خود بنیاد» به این معناست که اگر خرد بخواهد بیگانه با تکیه‌گاه خود باشد به ضد خود تبدیل می‌شود و این یک واقعیت تاریخی واجتماعی است و هم می‌شود آن را از لحاظ مفهومی اثبات کرد که اگر خرد بخواهد خردورزی کند به یک تکیه‌گاه و اصل نیاز دارد، این یک بحث بسیار مفصلی است که ریشه در اومانیسم هم دارد، اومانیست به قیمت گریز از خدا خواست که بر ذاتی‌گرایی اصرار بورزد دیدیم که دچار چه مصائبی شد و سر از ضد خود برآورد یعنی ارتباط بین اومانیست و نهیلیسم و یا ارتباط بین مدرنیته و پست‌مدرنیسم بیانگر این مسئله بسیار مهم فلسفی است.

وی اظهار داشت: که اگر شما می‌خواهید بر خرد انسان و خردگرایی او اصرار بورزید باید بر ذات و ذات‌گرایی او اصرار بورزید و ذات نیز بدون غایت و بدون اصل نیست، لذا بر اساس این سه‌گانه غایت، ذات و خدا یا غایت، ذات و اصل که می‌تواند علاوه بر حقوق فردی، حقوق اجتماعی را هم دربرگیرد، کسی می‌تواند دم از خردگرایی بزند که حتماً به غایت، ذات و اصل تکیه‌گاه داشته باشد.

افروغ تصریح کرد: این در حالی است که برون‌رفت از تضاد سود و نیاز منجر به تضاد سوم یعنی تضاد مبنا و بنا می‌شود که متناسب و متناظر با مبنای لیبرال دموکراسی دولت ملی است و یک دولت در فضای دولت ملت است. وقتی نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که رد پای نظام سرمایه‌داری کل جهان را گرفت و این به خاطر برون‌رفت تضادهای خودش است بلافاصله دیده می‌شود که این نظام سرمایه‌داری به مبنای خود هم پایبند نیست یعنی به مبنای خود هم وفادار نمانده است.

این جامعه‌شناس درباره اینکه هژمون فعلی نظام سرمایه‌داری در حال حاضر چگونه تأمین می‌شود؟ توضیح داد: هژمون آنها مقابله با این سه تضاد است، یعنی آنها می‌خواهند وانمود کنند که هیچ تضادی ندارند؛ کلاً این سه تضاد اصلی را نظام سرمایه‌داری دارد و تلاش می‌کند که وانمود کند تضادی وجود ندارد و این کار را از طریق شبکه‌های رسانه‌ای، القائات ایدئولوژیک انجام می‌دهد چرا که هژمون از جنس نرم است یعنی از طریق قدرت نرم خود وانمود می‌کند که از هیچ تضادی برخوردار نیست.

وی با تاکید بر اینکه توحید گرایی می‌تواند جایگزینی برای هژمونی غرب باشد،‌افزود:‌ باید دید مؤلفه توحید گرایی برای برخورد با این تضادها چیست و توحید چه ظرفیتی به ما می‌دهد که بتوانیم با این تضادی که نظام سرمایه‌داری به آن گرفتار است، مقابله کنیم و خودمان هم دچار آن نشویم.

«اولین کار این است که بفهمیم در چه صورتی می‌توانیم بین سود و نیاز آشتی برقرار کنیم، در صورتی می‌توان آشتی برقرار کرد که نگاه یکسویه به انسان و حق او نداشته باشیم بلکه باید نگاه جامعی به حق انسان داشته باشیم و حق فردی، گروهی و جامعه‌ای را هم ببینیم. یعنی هم آزادی توجه داشته باشیم و هم به عدالت.»

* تشریح مولفه‌های پارادایم توحید گرایی

افروغ تصریح کرد:‌ عام‌گرایی هستی‌شناختی است که همان توحید گرایی است یعنی توجه به انسان به ماهو انسان قطع نظر از رنگ، پوست و جغرافیا و قومیت که این امر به وفور در ادیان ابراهیمی دیده می‌شود و این مبنای مستعدی برای گفت‌وگوی ادیان است؛ نکته دوم این است که از این عام‌گرایی یکسری نکات مشترک وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. وقتی انسان به ماهو انسان را مورد توجه قرار دهیم خواه ناخواه می‌توانیم ارزش‌های مشترکی برای آن تعریف کنیم.

« نکته سوم در این زمینه مسئله روحی روانی و ذهنی است که بایستی جهانیان و شهروندان این عالم آمادگی برای توحید گرایی داشته باشند. لذا این امر باید عملاً مورد قبول قرار گیرد و این آمادگی روحی روانی می‌تواند مستقلاً سوژه بحث باشد؛ نکته چهارم نیز این است که برای شکل‌ گرفتن این جهانی شدن که مبتنی بر توحید گرایی باشد و بدیل نظام سرمایه‌داری هم باشد نیاز به یک صلح و امنیت جهانی.»

* سبک زندگی آمریکایی به معنای جهانی شدن در لایه‌های زیرین نیست

این نماینده سابق مجلس درباره سبک زندگی اظهار داشت:‌ سبک زندگی هم جهانی شده است من نمی‌گویم که سبک زندگی جهانی نشده است اما اگر این سبک زندگی در حد الگوی مصرف و نوع پوشش باشد بله جهانی و حتی آمریکایی شده است اما این به معنای جهانی شدن در لایه‌های زیرین نیست.

«ممکن است یک نفر لباس آمریکایی بپوشد، غذای آمریکایی بخورد اما آمریکایی فکر نکند. از این رو این جهانی شدن مستقر نیست بلکه یک لایه‌ای از جهانی شدن را به خود اختصاص داده است و این نگران‌کننده هم نیست چرا که ما می‌دانیم لایه زیرین این جهانی شدن رویین یا سبک زندگی دوام ندارد اما متأسفانه تفکر فلسفی را کنار می‌گذاریم.»

وی درباره اینکه با توجه به اهمیت سیاسی دین در عرصه سیاست بین‌الملل که از اواخر قرن بیستم با وقوع انقلاب اسلامی پررنگ شد شما مختصات اسلام و انقلاب اسلامی را در این نظم بدیل جهانی چطور ارزیابی می‌کنید، تصریح کرد: انقلاب اسلامی نوید توحید گرایی را داد یعنی این انقلاب اسلامی بود که نقش بارزی در بازگشت به ارزش‌های توحیدی داشت و نوید احیای ارزش‌ها متعلق به انقلاب اسلامی است، بنابراین با بروز انقلاب اسلامی تحولی در هستی‌شناسی اتفاق افتاد و اگر قرار باشد اتفاقاتی در جهان آتی رخ دهد باید شاهد اتفاقات ایجابی در خود کشور باشیم یعنی همزمان که دیالوگ برقرار کرده و مسائل خود را منتقل می‌کنیم تا حدودی در کشور خودمان باید این راهکارهای ایجابی را دنبال کنیم.

افروغ در پایان تاکید کرد: هیچ نظامی نمی‌تواند مدعی سکولاریزم باشد و هیچ نظامی در عالم سکولار نیست منتها آنها توسعه اخلاق منفی را در سیاست انجام می‌دهد و ما می‌گوییم باید اخلاق مثبت در سیاست ایجاد شود و اگر نه همان ماکیاول که می‌گوید در سیاست همه چیز مباح است، اباحه‌گرایی خودش یک اخلاق منفی است و ما دنبال نظارت متعالی اخلاقی هستیم طوری که اخلاق فعل هدف باشد و قدرت فعل ابزار لذا ما در این زمینه گفت‌وگو می‌کنیم حرف می‌زنیم و قانع می‌کنیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *