دكتر علیرضا زاکانی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و از جانبازان دوران دفاع مقدس است. زاكاني 45 ساله متخصص پزشکی هسته ای است و سابقه دو دوره نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و مسئوليت سازمان بسيج دانشجويي كشور را با خود دارد. او معتقد است كه فتنه سال 88 از شرایط جنگ هم سختتر بود. از دیدگاه وي فتنه 88 جنگی برای تاویل انقلاب بود و انقلاب اسلامی دوباره در سال 1388 مثل بهمن 1357 به پیروزی رسید. فرصت گفتگوي ما با زاكاني در ساختمان معروف هشت بهشت، يعني دفتر جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي فراهم شد. وي در اين گفتگو به ديدار كميته ويژه مجلس با آقاي هاشمي اشاره ميكند و ميگويد:« در دیدار اول با آقای هاشمی، گفت که روز 23 خرداد 88 یعنی فردای انتخابات که هنوز نتایج اعلام نشده بود آقایان سید حسن خمینی، خاتمی و موسوی به دفتر ایشان در تشخیص مصلحت نظام رفتهاند و پیگیر ابطال انتخابات بودند و هم ایشان میگفت که مسیر قانونی را نیز قبول نداشتند که این جای تعجب و تاسف دارد...»
ناگفتهها و تحلیلهای زاکانی از انتخابات دهم ریاست جمهوری كه در گفتگو با ويژهنامه روزنامه همشهري انجام گرفته را از نظر می گذرانید.
* آقای دكتر زاکانی، به نظر شما ویژگیهای خاص انتخابات سال 88 چیست؟
انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از چند جهت برجستگي داشت. از حیث نشاط و طراوت فضای انتخابات و حضور گسترده مردم پای صندوق رای و نوع انتخاب آنها ممتاز بود. حضور بی نظیر قریب به چهل میلیون نفر و کسب حد نساب 85 درصد در کنار رای به شعارها و جهتگیریهای انقلاب بعد از سی سال، ویژگی ممتاز این انتخابات بود؛ چرا که همه نامزدها تاکید بر ارزشهای انقلاب میکردند و خود را قابلتر برای کمک به رسیدن به آنها معرفی مینمودند. لذا علاوه بر رای دهندگان به آقای دکتر احمدینژاد، عمده افرادی که به آقای دکتر رضایی رای دادند و بخش زیادی از کسانی که به آقایان موسوی و کروبی رای دادند رای به شعارها و ارزشهای انقلاب اسلامی دادند که نشان از عمق ایمان و پایبندی آحاد مردم به نظام اسلامی دارد. از این رو پیروز میدان همه مردمی بودند که در انتخابات شرکت کردند. این انتخابات از نظر شکلگیری و جبههبندی نیز بینظیر بود؛ چرا که در مقابل جریان اصولگرا و نامزد آنها يعني آقای دکتر احمدینژاد، سه نامزدی قرار داشتند که وجهه همت خویش را صرف عدم پیروزی نامزد اصولگرایان میکردند و مهمتر اینکه پشتوانه حمایتی آنها سه حلقه کاملاً ناهمگون ولی دارای وحدت نظر در شعار نه احمدینژاد قرار داشت. حلقه اول عناصر ضد انقلابی بودند که با پیروزی انقلاب از امام (ره) و مردم سیلی خورده بودند، دسته دوم ریزشهای انقلاب هستندکه به علتهای مختلف از اصول اولیه خود برگشتهاند و گروه سوم معترضانی که حاکمیت اسلام را قبول داشته ولی جهتگیریهای امروز جامعه را نمیپسندند و یا در عین قبول جهتگیریهای اصولگرایانه فعلی شخص آقای احمدینژاد را قبول نداشتند. وحدت هدف انتخاباتی بخشهای سهگانه ذکر شده و در کنار هم قرار گرفتن آنها نیز بی سابقه بود. این انتخابات از نظر حجم توطئهها و میزان سرمایهگذاری توسط دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی نیز مثالزدنی است؛ زیرا نظام سلطه همه تجارب و داشتههای خود را برای تقابل با نظام اسلامی بکار بست و از همه ظرفیتهای خود بهره جست و همراه آن از عناصر سادهلوح و یا قدرت طلب هم سود جست و سرجمع آن فتنه سال گذشته را خلق کرد؛ ولی سرافکنده میدان را واگذار نمود. انتخابات سال 88 از حیت قانونشکنی و حریمشکنی نیز قابل دقت و توجه است. در کل این فتنه علیرغم خسارتهای بسیاری که زد و فرصتسوزی بیشماری که داشت، تجربه بسیار گرانبهایی بود که باید به زوایای آشکار و نهان آن پرداخت و برای طی نمودن راه آینده از آن بهره جست.
* تقريبا يك سال از فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم مي گذرد، آيا زمان آنقدر گذشته كه بتوانيم يك برآورد و تحليل جامعي از ماهيت خود اين ماجرا كه از بيست و دوم خرداد 88 شروع شد و تا بيست و دوم بهمن ادامه پيدا كرد، ارائه دهیم؟
برای تحلیل فتنه 88 باید با یک نگاه تاریخی وارد مسئله شویم. به هر حال فتنه سال 88، بزرگترين هجمهاي بود كه نظام سلطه در طي اين سي و يك سال عليه نظام جمهوري اسلامي انجام داد. هر چند با عنايت الهي به واسطه رهبري هوشمندانه مقام معظم رهبري و بصيرت مردم، نتوانست موفق شود. من از اين منظر نگاه ميكنم كه امام (ره) با پيروزي انقلاب اسلامي هم در حوزه داخل كشور به پيروزي رسيد، هم در سطح جهاني توفيق پيروزي يافت. اين پيروزي در داخل کشور، در دو حوزه نظري و عملي محقق شد. در حوزه نظری و همچنین روش مبارزه در مقابل متحجرین و عناصری همچون انجمن حجتیه كه اساساً قائل به قیام نبودند و هرگونه حرکت مصلحانه را مانع ظهور حضرت بقیه الله(عج) برمی شمردند که اتفاقا امام سختيهاي بسياري از آنها كشيد و گروههایی كه دچار التقاط شرقي يا غربي بودند، از جمله سازمان منافقین که روشهاي صرفاً كور مسلحانه را پیشه خود ساخته بودند و یا نهضت آزادی که با حركتهاي پارلمانتاریستی و اصلاحگرايانه ذیل حکومت ستمشاهی، بهدنبال تغییر در درون دستگاه سلطنت بودند و یا گروههای به اصطلاح ملیگرایی مثل جبهه ملی که زادگاه نهضت آزادی بوده و در مبارزه مشی شبیه به نهضت را داشتند یا گروههای مارکسیستی که روشهای مبارزه منافقین را توصيه مي كردند. امام(ره) با طرح اسلام ناب محمدی(ص) و تاسی به سیره انبیاء الهی در روش مبارزه که متکی به بیدارسازی و آگاهی بخشی تودههای مردم بود، به پيروزي رسيد. بدين ترتيب در داخل كشور بساط ستمشاهي برچيده شد و طبيعتا يك عده عناصر خود فروخته و سلطنت طلب وابسته به اين رژيم هم جزء سيلي خوردگان حضرت امام قرار گرفتند. همه گروه هایی که ذکری از نام آنها رفت، بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب و یا با سپری شدن مدت کوتاهی حقد و کینه خود را نسبت به امام و امت امام معلوم کردند و رسماً به طرق مختلف بر علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی صف آرایی نمودند، اما در فتنه سال گذشته همه اين گروهها در کنار یکدیگر با تمام قدرت به میدان آمدند تا بلكه بتوانند بهعنوان حلقه ضد انقلاب نظام را از پا در آورند.
* البته اين طيفهايي كه گفتيد در طول اين سي سال هم بيكار ننشسته بودند؟
بله. عرض کردم بخشی از آنها از همان روزهاي آغازين انقلاب تلاش براي استحاله انقلاب و انحراف آن را شروع كردند تا جایی که بطور نمونه امام فرمودند که اگر حضور دولت موقت استمرار پیدا میکرد، به کمتر از وابستگی ایران به آمریکا قناعت نمی کردند و یا حرکتهای جنایتکارانه منافقین و گروههای مارکسیستی و خوش خدمتیهای آنان در کمک به بیگانگان و مواردی از این دست حکایتگر این است که آنها از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تا امروز هر روز سعي كردند به نوعي به ابراز مخالفت براي نفي انقلاب بپردازند؛ ولی ویژگی حوادث پس از انتخابات انسجام همه اینها بود. حلقه ضدانقلاب فوق توسط نظام سلطه به رهبری آمریکا و انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی تکمیل و هدایت و حمایت میشد. با توجه به اینکه استکبار جهانی نیز با پیروزی انقلاب اسلامی دچار چالش فراوان در همه جهان شد و از بسیاری منافع و غارتگریها محروم گردید، این حضور بی پروا و دخالت در امور داخلی کشور ما کاملاً قابل فهم است. سران زیاده طلب و ایادیان آنها در این سی و یک سال یک لحظه از توطئه بر علیه ما دست بر نداشتند؛چرا که امام(ره) با طرح درست عدالت و آزادی در کنار معنویت و دینداری و با تاکید بر استقلال و عدم وابستگی راه نویی را فراروی ملت ها گشود و این باعث شد که انقلاب اسلامی بزرگترین مانع چپاول و بردهداری نوین در مقابل سلطه گران قرار گیرد. لذا در یک کلام ضد انقلاب داخلی و خارجی و سیلی خوردگان از حضرت امام حلقه اول فتنه سال 88 را بهوجود آوردند. موضوع مهم اين است كه اينها در انتخابات ریاست جمهوری دهم همديگر را پيدا كردند و به واسطه اشتباه برخي شكستخوردگان انتخابات، همانطور كه گفتم جرات ظهور و بروز يافتند و مثل مارهاي سرمازدهاي که آفتاب خوردهاند به جان مردم افتادند.
* شاهد مثالی برای این تحلیل خود دارید؟
-بله. شما نگاه کنید که بر خلاف سی سال گذشته، اپوزسیون و ضد انقلاب در انتخابات سال 88 شعار تحریم انتخابات را سر نداد. براي اولين بار از راديو و تلویزیون آمریکا، انگلیس و حتی رسانههای رژيم صهيونيستي گرفته تا سلطنت طلبان، گروههای تجزیهطلب، منافقين، مارکسیست ها و نهضت آزادی همگي حضور پاي صندوقهاي راي را تبليغ مي كردند. شما كي در گذشته چنين اتفاقاتي را مي ديديد؟ نگاه اين طيف به نظام از منظر براندازي است؛ اما در اين انتخابات اصل را بر حضور پاي صندوق ها گذاشته بودند. در واقع اين بار همه عليه نامزد اصولگرايان متحد شده بودند تا جهت گیریهای اصولگرايانه استمرار پيدا نكند و البته ضدانقلاب داخلی و خارجی این مرحله را مرحله گذار میدید و بهدنبال این بود که در صورت پیروزی با تسریع استحاله، انقلاب از درون تسلیم شده و یا با جنگ و درگیری داخلی بساط انقلاب اسلامی را برچیده شود.
اما در کنار حلقه ضدانقلاب حلقه ريزشهاي انقلاب را هم مشاهده كرديم كه در هدف مقطعی انتخابات با آنها مشترك شدند و مرزی برای خود با ضد انقلاب قرار ندادند. البته خود همين طيف ريزشهاي انقلاب هم از لحاظ نسبت دوري آنها از ارزشهاي انقلاب با هم متفاوت هستند. بعضي از آنها كه ديگر براي خودشان نسبتي با انقلاب قائل نيستند و به سمت ضدانقلاب متمايل شدهاند، برخي هم هستند كه هنوز به انقلاب احساس علاقه ميكنند؛ اما جهتگيريهاي انقلاب را دیگر نمي پسندند و بهدلیل عدم تحمل سختیهای سالهای پس از پیروزی انقلاب و یا حقد و کینه توزی و یا بهواسطه قدرتطلبی نفی سرمایههای اساسی انقلاب اسلامی را در دستور کار خود قرار دادند. با اين حال همه اينها اعم از ضد انقلاب و ریزشها با هم متحد شدند واين نوع پيوستگي و همبستگي در نوع خود بينظير بود. همگرایی و اتحادي كه اين مجموعه حول محور نفی نامزد اصولگرایان شکل داد، جریانی را بهوجود آورد كه از لحاظ پیچیدگي و عمق فتنه در تاريخ سي ساله انقلاب نظير آن ديده نشده بود و نمونه عيني آن را در گذشته انقلاب نديده بوديم.
* یعنی به نظر شما فتنه سال 88 تنها محصول همگرایی ریزشهای انقلاب و ضدانقلاب خارجی بود؟ تودههای مردم و بدنه معترضان به دولت در این میان چه نقشی داشتند؟
بحث متن مردم تحلیل مجزایی دارد که عرض خواهم کرد. ولی بخشی از معترضین اصولگرایی که به دولت نهم اعتراض داشتند هم گرچه از نظر تعداد و کیفیت در برابر قاطبه اصولگرایان چندان بزرگ نبودند، به همراه بخشی از عناصری که در طیفبندیهای سیاسی اصولگرا نیستند ولی به انقلاب دلبستگی دارند نیز به عنوان گروه سوم بعد از سيلي خوردگان انقلاب و ريزشها سالهای بعد از پیروزی انقلاب در برابر خواست جریان اصولگرا صف آرایی کردند. این مجموعه گرچه بههیچ وجه در مقام مقایسه، سنخیتی با ضدانقلاب و ریزشهای انقلاب نداشت، ولی عملاً نتیجه کار آنها در انتخابات بهواسطه ساده لوحی و تحلیل غلط سیاسی و یا برخی قدرت طلبیها به سود اصحاب فتنه تمام شد که این موضوع جای تامل و دقت بسیار دارد.
* با توجه به تحلیلی که بیان داشتید آیا همه سه حلقه ضد انقلاب، ریزشهای انقلاب و معترضین، وحدت هدف داشتند و یا اتفاقی در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند؟
نه. اصلاً اینطور نیست. گرچه نتیجه عملی فعالیت آنها در انتخابات، نفی نامزد اصولگرایان و نه احمدی نژاد بود؛ ولی هر قسمت برای خود هدفگذاری ویژهای نیز داشت. ضدانقلاب بهدنبال ایجاد زمینه آشوب و بلوا و به تعبیری انقلاب رنگی و تغییر نظام بود. لذا از سالها قبل و با بهرهگیری از تجارب خود در کشورهای دیگر بهدنبال راهاندازی اعتراضات سازمان یافته و ایجاد تغییر در حاکمیت بود. بخشی از ریزشهای انقلاب هم در این بخش با ضدانقلاب همراه بودند. ولی بخش دیگری از ریزشهای دوره سی ساله انقلاب كه تا خرداد 88 دعوای قدرت داشتند و یا بهدنبال انتقامجویی بودند و یا برخی از آنان اساساً باورهای اولیه خود را به انقلاب اسلامی و ضرورت تشکیل جامعه اسلامی از دست داده و به الگوهایی مثل ترکیه و مالزی یا به تعبیری جامعه مسلمانان میاندیشند. از این رو تمام قامت در انتخابات ظاهر شدند. ولی در میان گروه سوم بهعنوان معترضین نیز شما بخشهای مختلفی را شاهدید همه آنها حاکمیت را قبول دارند، ولی برخی باز دعوای قدرت دارند. بخش دیگری جهتگیریهای کشور را نمیپسندند و یا در بخشی دیگر از معترضین ضمن قبول جهتگیریهای اصولگرایانه کشور، آقای احمدینژاد را قبول نداشتند. بههمین خاطر اگرچه فعالیت انتخاباتی همه آنها در صورت پیروزی نتیجهاش شکست اصولگرایان بود، ولی اهداف جدی هر حلقه و هر بخش از حلقههای سهگانه ضد انقلاب اعم از داخلی و خارجی، ریزشهای سی ساله انقلاب اسلامی و نهایتاً معترضان با هم متفاوت بود.
* تحلیل شما راجع به تودههای مردم معترض چیست؟
بنده عرض کردم كه پیروز انتخابات مردم بودند؛ زيرا پیرو فراخوان جدی مقام معظم رهبري با حضور خود پای صندوقهای رای با هر ذائقه سیاسی به وظیفه خود عمل کردند. بالاخره يك انتخاباتي در نظام جمهوري اسلامي صورت گرفت؛ قريب به چهل ميليون نفر آمدند پاي صندوق هاي راي؛ يعني بالغ بر 85 درصد واجدين شرايط در اين حماسه بزرگ مشاركت كردند. اين يك حماسه بزرگ بود كه پيام جدي هم داشت. پيام اين بود كه مردمسالاري در ايران نهادينه شده است و مردم باور دارند كه راي آنها ارزش دارد، بنابراين ميآيند پاي صندوقهاي راي. نکته بعد نوع انتخابی که مردم میکنند نسبت مستقیمی با رای به جهتگیریها و ارزشهای انقلاب اسلامی که به صراحت و یا در کنایه توسط نامزدها زده میشد دارد. من عرضم اين است كه اين 40 ميليوني كه هستند بیش از 24 ميليون راي آنها به احمدي نژاد بوده و تكليفشان روشن است. میماند حدود پانزده ميليون نفر آراي بقيه كانديداها که آنها نیز شعار انقلابی بودن میدادند و بر ارزشها تاکید میکردند. اما بعد از انتخابات با زمینهسازیهایی که از قبل صورت گرفته بود اتهامي متوجه نظام مي شود و عدهاي سعي مي كنند احساسات مردم را تحريك كنند. رای به آقای رضایی که معلوم است که باز به جهت گیریهای انقلاب است، اما اگر هم آراي آقایان موسوی و کروبی را در نظر بگیرید که حدود چهارده میلیون رای میشود، بخش عمده آنان نسبت به نتیجه انتخابات، مثل همه انتخاباتهای گذشته نتیجه را قبول داشتند، اما عده زیادی هم از آنان بودند که اعتراض داشتند. کسانی که اعتراض داشتند باز دو دسته بودند، اکثریتی که سئوال و ابهام داشت و اقلیتی که آشوب و بلوا را پیشه خود کرده بود. نظام به زیبایی بين سئوال کننده و ابهام دار و اغتشاشگر تفاوت قائل شد. بخش عمدهاي از اينها كه سوال ذهني داشتند، نظام نسبت به آنها مسئوليت داشت كه روشنگري كند و به سئوالاتشان پاسخ دهد و ابهامزدایی نماید. به هرحال وظیفه بود اگر جايي ابهام است، شفاف سازي كند. اما يك عده قليل آشوبگر هم بودند كه بخشي از آنها اصلا پاي صندوقهاي رای نيامده بودند. نظام نسبت به آنها هم مسئوليت داشت. مسئوليت نظام نسبت به آنها، برخورد محكم و قاطع، براي جلوگيري از ناامنی و مخدوش شدن امنيت جامعه است؛ گرچه در مورد قاطبه اعتراض کنندگان وظيفه پاسخگویی و روشنگري است. در بين معترضين هم طيفهاي متنوعي را شاهد بوديم و اين طبقهبندي بعدها ماهيت خودش را در تنها گذاردن فتنهگران نشان داد. گرچه علیرغم اهتمام و پیگیریهای رهبر معظم انقلاب اسلامی آن طور كه بايسته و شايسته بود، ما موفق به گرهگشایی ذهنی نشدیم که به نظرم مشکلات متعددي این امر را ایجاد کرد. حجم سئوالات ایجاد شده و شیوههای تبلیغی بکار گرفته شده دائماً بر ابهامات میافزود و رسانههای تبلیغی جهانی و نکات مطرح شده در فضای مجازی به طور مستمر با دروغ پراکنی بر سئوالات و ابهامات میافزودند و از طرفی بخشی از نخبگان و کسانی که میتوانستند به تبیین موضوع بپردازند، خودشان مسالهدار شده بودند و یا حداقل اگر امر برایشان روشن بود، سکوت کرده بودند و از سوی دیگر سيستم تبليغي ما هم مشكل داشت. یعنی دستگاه تبلیغاتی ما، به خصوص صداوسیما خودش گرهذهني داشت و نتوانست به وظیفه خودش عمل کند. اما باز با اندکی فروکش شدن فضای غبارآلود جامعه و روشن شدن ابعاد فتنه مردم با هوشیاری تمام به صحنه آمدند و پاسخ جدی به توطئهگران دادند. وقتی پای دین و انقلاب به میان میآید دیگر مردم عزیز این کشور در دفاع از اسلام حضور تمام قد خواهند داشت. حوادث بعد از انتخابات بهویژه هتاکیها و حرمتشکنیهای عناصر معلوم الحال در روز قدس و بهویژه در عاشورای حسینی شرایط را کاملاً معلوم کرد و وابستگیها و نیات شوم عدهای قلیل اما پرادعا را مشخص نمود. لذا با حضور مردم حماسه بزرگ نهم دی ماه و بیست و دوم بهمن 88 رقم خورد که جای شکر الهی و قدردانی از مردم با ایمان و بابصیرت ایران را دارد.
* طیف بندی سیاسی انتخابات دهم ریاست جمهوری در ظاهر اين بود كه دو نامزد اصلاح طلب در برابر دو نامزد اصولگرا قرار گرفته اند؛ اما خود دكتر احمدي نژاد اين تحليل را قبول نداشت و معتقد بود كه محسن رضايي هم روبروي او قرار دارد. شما اين تحليل را قبول داريد؟
آرايش واقعي انتخابات خلاف آن چيزي بود كه در بيرون تبليغ مي شد. بله در يك سوي انتخابات سال 88 يك نامزد متعلق به جريان اصولگرا قرار داشت و در سوي ديگر سه نامزد كه رسما یا تلویحاً عليه نامزد اصولگرا فعاليت ميكردند. حضور آقای رضایی عملا به نفع اصلاح طلبان و عاملی برای ریزش رای اصولگرایان بود. اولا با توجه به نظرسنجي ها از ابتدا مشخص بود كه وي راي نمي آورد. ثانيا گفته میشد که آقای رضایی به توصيه آقاي هاشمي آمده يا لااقل توصيههايي از آقاي هاشمي هم داشته است. طيف راي دهندگان به آقاي رضايي هم شامل دو طيف عمده بود. يك سري كساني كه علاقه مشخصي به وي داشتند و با توجه به گذشته ايشان پيوستگي را با او احساس مي كردند، مثل بخشي از بچههاي جنگ. يك بخشي هم حتما بهخاطر نوع تعامل و ارایه برنامههای او در مناظرهها به وي رای دادند؛ چرا كه دیدند برنامههايش منطقي است، بنابراين به او رای دادند.
* یکی از پیچیدگیهای انتخابات دهم، بحث حضور آقای خاتمی و سپس انصراف وی به نفع موسوي بود. خيلي ها اين موضوع را برنامه اي از پيش تعيين شده و برخي نشان دهنده ناهماهنگي ميان دوم خردادي ها ارزيابي كردند.تحلیل شما از این حرکت سیاسی آقای خاتمی چه بود؟
طبيعي است كه جریان دوم خرداد يك نامزد اصلي بيشتر نداشت. آقاي خاتمي هم آمد اما توي صحنه وقتي خودش را تست كرد و متوجه شد كه جواب نميگيرد. فهمید اگر بیاید ممكن است همه داشتهها و سرمايههاي كسب شده در گذشته خودش را هم از دست بدهد. دوستانش هم ديدند كه گرچه راي بالفعل خاتمي بيش از همه نامزدهاي دوم خردادي است، اما در اين فضا و در رويارويي با احمدينژاد راي نمي آورد. به همین خاطر خاتمي ميدان را خالي كرد. رفتند دنبال كسي كه علاوه بر دوم خرداديها، بتواند از سبد اصولگرايي هم راي جمع كند. بنابراين موسوی مطرح شد. ایشان هم در کنار بیان سابقه خود سعی داشت یک وجهه جامعی از خود نشان دهد. ضمناً سعی شد همه سرمایهها به حمایت از آقای موسوی به میدان بیاورند. بهطوري كه برابر گفتههای برخی افراد دوم خردادی حتی آقای خاتمی در مقطعی از سفرهای خارجی خود سعي ميكرد حمايت مسئولين برخي كشورهاي خارجي ازجمله پادشاه عربستان را به نفع آقاي موسوي جذب كند.
* نامزدی آقای کروبی را چطور تحلیل میکنید؟ بالاخره حضور دو نامزد اصلاح طلب در یک میدان باعث ریزش رای آنها میشد. بعيد است كه اين نكته را در محاسبات خود نياورده باشند. بنابراين فقط مي توان گفت كه در ايجاد اتحاد و هماهنگي ميان نامزدهاي خود ناموفق بوده اند.
-خوب كروبي پيش از همه شروع كرده بود. البته در مقطعی زمزمه کناره گیری وی مطرح شد، اما بعدا تحلیل دوم خرداديها اين شد كه ما در مرحله اول نمي توانیم پیروز شویم به همین خاطر اگر کروبی در انتخابات باشد با تكثري كه ایجاد میکنیم، بدنه اجتماعی بیشتری را جذب خواهيم كرد و هر قدر كه بتوانيم از آرای اصولگراها کم کنیم، در دور دوم به کمک ما خواهد آمد. ضمن اين كه بسياري از نيروهاي چهره و درجه اول، خود را در اطراف كروبي كاشتند تا كنترل او براي كناره گيري يا ادامه كار را در دست بگيرند. مثل كرباسچي، نجفي، عبدي، الويري، كديور و باقي. بعدها هم ديديم كه در اغتشاشات بعد از انتخابات كروبي خيلي به درد آنها خورد و از طريق همين آدمها و مطالبي كه از جانب آنها به او القا مي شد، اشتباهات بسياري را مرتكب شد و اتهامات غیرقابل بخششی را به نظام زد.
* این بحث تقلب از کجا شروع شد؟ چون ظاهرا از قبل از انتخابات هم برخي مرتبا به آن اشاره میکردند.
بحث بیان تقلب كه از قبل در دستور کار قرارگرفته شده بود و از ماهها قبل کمیته صیانت از آراء تشکیل دادند. دوم خرداديها فكر مي كردند كه ما يا به پيروزي ميرسيم و ميرويم جلو. هدف آنها اين بود كه جهتگيريها را تغيير دهند و بنا داشتند نسبت به محدودسازي رهبري اقدام کنند. این نکات را آقای موسوی در مصاحبه با هفتهنامه تايم قبل از انتخابات بیان داشت. خبرنگار تايم از ایشان سئوال میکند که اگر رئيس جمهور شويد، اگردر برخي از امور بهویژه سياستهای خارجی نظام توسط رهبري و فراتر از دولت تنظيم شود، شما چه كار ميكنيد؟ فكر ميكنيد جواب آقاي موسوي چيست؟ گفت كه با استمرار حضور خیابانی مردم نسبت به محدود کردن آن اقدام خواهم کرد. لذا آنها در اصل بدنبال تغيير مسير انقلاب بودند. يعني اينطوري فكر مي كردند که اگر پیروز شدند این امر را دنبال کنند. بیان تقلب گزینه دوم آنها بود كه قرار بود اگر به پیروزي نرسیدند، بحث تقلب را پیش بکشند و نتیجه انتخابات را نفيكنند و التهابآفرینی بکنند. يعني همان اتفاقي كه بعدها افتاد.
* یعنی به نظر شما آشوبهای برخواسته از اتهام تقلب هدفمند و از پیش طراحی شده بود؟
- اينكه حالا به جرات بگوييم اينها براي تكتك برنامههاي بعد از انتخابات برنامه داشته باشند، به اعتقاد من اينطور نبود. اينها بيشتر دچار پيروي از نفسانيات شده بودند كه ميل باطن خودشان را دنبال ميكردند. اما يك عدهاي هم بودند كه روي اين موج سوار شدند و آشوب كردند. هسته اولیه و عناصر محوری آشوبگران آدمهاي سازمان يافتهاي بودند كه به خارج از كشور هم مرتبط بودند. آدمهايي كه در واقع وابستگان رژيم پهلوي هم در ميانشان بود. سيلي خوردگان انقلاب هم كه بودند. كساني كه دچار نفاق يا دچار مشكلاتي بودند هم وجود داشتند. البته بين آنها حتي طيفهايي از عناصر ساده و بازیخورده هم ديده ميشود؛ اما همه آنها در مقابل ملت رشید ایران مثل كف روي آب بودند. يك عده محدود و ورشكسته كه البته اثر خاص آنها اين بود كه تا دور هم جمع مي شدند، يك آشوب و بلوايي درست مي كردند.
* البته يكي از بركات فتنه هم اين بود كه شبكههايي از منافقين توي اين قصهها خودشان را نشان دادند. مثلا ببينيد شبكه آنها در سي سال گذشته، در شهر تهران غير از آن چند تا بمبگذاري سال 80، عملا نابود شده بود، اما دوباره در اين انتخابات يك طيفهايي از منافقين رسما وارد كار شدند و در بحث اغتشاشات فعال بودند.
-بله، درست است. شبكههاي مكنون نفاق و ضد انقلاب بودند كه ريختند بيرون و معلوم شدند كه اينها اگر فرصت به دست بياورند، چقدر از ملت كينه دارند. من معتقدم که دشمن بخش زیادی را که در این سی سال بافته بود، در اين فتنه به لطف خدا به هدایت رهبری و هوشیاری مردم رشته شد. سطح عمق بينش و بصيرت مردم چند پله بالا آمد. بسياري از عرصههای غيرظاهري و پنهاني كه دشمن روي آن سرمايهگذاري كرده بود، عيان شد. هرچند هنوز اعماق آن و وجوه مختلف آن دیده نشده است.
* يعني حتي با اين همه اغتشاش كه چند ماه تمام كشور را در تب و تاب قرار داد و با وجود اين كه فتنه گران همه توان خود را براي ادامه دادن اغتشاش به كار گرفتند، هنوز هم بخشهاي پنهاني وجود دارد؟
- يقينا. يكي از اين موارد پيوستگي بين بخشي از سران دوم خردادي با كساني است كه نفي اين انقلاب را در دستور كار خود دارند. مثلا ديدارهاي آقاي خاتمي در خارج از كشور با برخي از عناصر مسئله دار را میتوان ذکر کرد. بحث من فراتر از برخي عناصر مثل افراد تندرو و افراطی دوم خرداد یا ملي مذهبي ها و فراري هاي خارجي است. راجع به مدعیان خط امام میگویم. امام ميگويد از آمريكا و صدام اگر بگذريم از آل سعود نمي گذريم. به هر حال يك وقتي بحث از ارتباط مجدد و ايجاد شرايط براي حضور مردم در حج است. این حرف دیگری است یا رایزنی مسئولان با عناصر مسئول عربستان برای محدود کردن توطئههای آلسعود است، مي توان آن را قبول كرد وگرنه جنايت آنها در سال شصت و شش را كه كسي فراموش نميكند و فراتر از آن تقابل حكومت وهابي آل سعود با نظام اسلامي در عرصه های متفاوت بهویژه در جهان اسلام عيان و بدیهی است. عرصه هايي كه فراروي ما و فراروي آنهاست در لبنان، در عراق و جاهاي مختلف در سطح جهان را كه نميتوان ناديده گرفت. ناگهان چنين جلسهاي با حضور آقاي خاتمي و ملک عبدالله برقرار ميشود. دليلي هم وجود ندارد كه يك كسي حتما دلش بخواهد عامل غير بشود. ممكن است اصلا خودش هم نداند. حضرت امام ميفرمود با ده واسطه ممكن است اين اتفاق بيفتد.
* فكر مي كنم بعد از انتخابات يكي از سخنرانیهای شما كه به نظرم در دانشگاه امام صادق(ع) بود، بحث برانگيز شد. ظاهرا شما گفته بوديد. نظرسنجی وزارت اطلاعات و کشور در هفته آخر نشان ميداد كه دو كانديدا به دور دوم خواهند رفت. این اظهار نظر شما بحث هایی را ایجاد کرد، خیلی ها فکر کردند شما به اصطلاح "گاف" دادید. جریان این سخنرانی و دلیل ان حرف شما چه بود؟
من در آن مقطع زماني، وظيفه احساس كردم كه براي ابهام زدايي حرفهايي بزنم. البته در آن سخنرانی موارد متعددی ذکر شد که مستندی از وقایع و حوادث بعد از انتخابات و جنایتی بود که بر انقلاب روا داشته شد و ظلمی بود که بر رهبر معظم انقلاب و ملت ایران رفت. ببينيد، به طور مثال طي اين سالها، برخي در درون دستگاه حاكمه كشور آنچنان نفوذي پيدا كردهاند كه با تغيير دولتها هم تغيير نمي كنند. بهويژه بعد از دفاع مقدس، در دولت سازندگی و سالهاي اصلاحات. آنها يك سري ظرفيتهاي جدي در جاهاي مختلف كشور تعبيه كرده بودند تا در موقع نیاز از آن استفاده كنند. بحثم این بود که آنها ظرفیت های مکنون خود را فعال كردند. در انتخابات سال گذشته از چند وقت قبل، همه نظرسنجيهايي كه دستگاههاي معتبر انجام ميدادند، حكايت از پيروزي اصولگرايان در انتخابات بود. اما ناگهان دو روز مانده به انتخابات از مجاري رسمي مثل وزارت اطلاعات و وزارت كشور نظرسنجياي بيرون آمد كه برخلاف تمام نظرسنجيهاي تا آن لحظه، به صورت مشخص انتخابات را دور دومي پيش بيني مي كرد. به نظر من آنها فهميدند كه در انتخابات بازندهاند و براي آنكه دليلي از دل حاكميت براي خودشان بتراشند تا ادعاي تقلب آنها را پذيرفتني كند، اين دو نظرسازی را بيرون دادند تا براي اغتشاش، ظرفيتسازي كنند. بنابراين آنچه توسط این دو وزارتخانه اعلام شد نظرسنجي نبود بلكه نظر سازي بود. عرض بنده از اين زاويه بود كه در واقع اينها چقدر برايشان مهم بود كه حاضر شدند اين ظرفيتهاي مكنون و پوسيده خودشان را نيز در درون وزارت اطلاعات و وزارت كشور بسوزانند.
* آقاي دكتر! در مورد دیدارهایی که بعد از انتخابات باآقایان رضایی، موسوی، کروبی و بویژه با آقای هاشمی رفسنجانی در قالب آن کمیته ویژه مجلس داشتید، براي ما بگویید، ایشان چه دیدگاههایی داشت؟ خود آقای هاشمی هم صریحا بحث تقلب را مطرح میکرد؟
-بله. خود آقاي هاشمي قائل به اين بود كه بالاخره يك اتفاقي افتاده كه اينها بحث تقلب را مطرح ميكنند. بعد هم مصاديقي را ذكر ميكرد. مثلا ميگفت محسن رضايي آمده و گفته كه سي و دو ميليون نفر بيشتر شركت نكردند و ترديد تقلب در هشت ميليون راي مابقي وجود دارد. يا مثلا آقاي هاشمي ميگفت آقاي ري شهري آمده گفته كه يكي از كارمندهاي ما، هفته قبل از انتخابات منزل پدرش اطراف قم رفته. بعد ديده باباش نيست بعد هم كه پدرش آمده، ديده سر انگشتش جوهري است. شناسنامهاش هم دستش است. پرسيده باباجان كجا بودي؟ روز پانزدهم خرداد يك هفته قبل از انتخابات، طرف برگشته گفته من يك راي به آقاي احمدينژاد دادم، پنجاه هزار تومان گرفتم. اين صحبت را وقتي وزارت اطلاعات و همچنین خود آقاي ريشهري دنبال كردند، معلوم شد كه بياساس بوده است. راجع به گفته سي و دو ميليون راي هم در دیداری که با آقاي رضايي داشتیم سست بودن دلایل وی معلوم شد. راجع به سلسله دیدارهایی که با آقایان هاشمی رفسنجانی، موسوی، رضایی و کروبی داشتیم در جلسه سخنرانی دانشگاه امام صادق(ع) مواردی را ذکر کردم؛ولی اجمالاً باید بگویم ما این دیدارها را انجام دادیم تا اگر حرفی هست آن را بشنویم و اگر تضییع حقی صورت گرفته شده آن را پیگیری نمائیم. ولی بعد از پنج دیدار با این آقایان دریغ از یک کلمه استدلال یا دلیل درستی که بر پایه آن بتوان موضوع را پیگیری نمود. آنها فقط کلیگویی میکردند و ادعا مینمودند بدون اینکه دلیلی را ارایه کنند. البته در دیدار اول با آقای هاشمی، گفت که روز 23 خرداد 88 یعنی فردای انتخابات که هنوز نتایج اعلام نشده بود آقایان سید حسن خمینی، خاتمی و موسوی به دفتر ایشان در تشخیص مصلحت نظام رفتهاند و پیگیر ابطال انتخابات بودند و هم ایشان میگفت که مسیر قانونی را نیز قبول نداشتند که این جای تعجب و تاسف دارد چرا که آقای موسوی با شعار عمل به قانون وارد عرصه رقابت شده بود، با کمال تاسف برخی از این نامزدها و عناصر پیرامونی آنان آنقدر لجاجت به خرج دادند تا جایی که خیانت آنان محملی جدی برای دشمنان قسم خورده انقلاب قرار گرفت. اتهامات آقای کروبی و آقاي موسوی و صدور بیانیههای خلاف واقع و اظهارنظرهای نادرست، کار را بهجایی رسانده که اینک پیوستگی و چسبندگی زیادی با ضدانقلاب پیدا کردند که بی شک علاوه بر ضرورت پیگیری قانونی، در پیشگاه خدا نیز شرمسار و معذب خواهند بود.
* شما یکی از کسانی بوديد که در اولین ساعات درگیری در کوی دانشگاه به آنجا رفتید. از خاطرات آن مقطع هم بگویید.
صبح روز دوشنبه بود كه از دانشگاه زنگ زدند كه سريع بياييد كه داخل كوي دانشگاه درگيري پيش آمده است. به نظرم ساعت 8 صبح بود. دكتر نادران از من زودتر خبردار شده بود. وقتي كه من رسيدم، او آنجا بود. خيلي هم به ما سخت گرفتند. جالب است؛ مديريت كوي ما را راه نميداد. همه متعجب شده بوديم. به هزار زحمت وارد شديم. وضعيت به شدت ناگوار بود. تا نماز ظهر با دانشجوها صحبت مي كردیم. آقاي ابوترابي هم آمد. متوجه شديم كه بخشي از دانشجوها را برده اند. همانجا با آقاي احمديمقدم و با معاونت اطلاعات ناجا صحبت كردم. همه به دنبال راهحلي بودند كه مشكل حل شود. همان جا بلند شديم، رفتيم پليس امنيت و بعد هم مقري كه دانشجويان را منتقل كرده بودند. دو گروه دانشجوها دستگیر شده بودند كه سر جمعش فكر ميكنم حدود 138 دانشجو بودند. البته دو سه نفر آنها هم از بيرون كوي دستگير شده بودند. همان شب بعد از 12 نيمه شب بود كه اتوبوس آمد و آنها را به كوي منتقل كرد. آقاي رهبر هم براي استقبال آنها آمد. به نظرم همين اقدامي كه انجام شد و هماهنگيهايي كه در اوج آن شرايط بين نيروي انتظامي و دادستاني براي آزادسازي دانشجويان اتفاق افتاد، خيلي نكته مثبت و مهمي بود که در این میان نقش سردار احمدی مقدم بارز بود. بعدازظهر روز 25 خرداد بعد از آنكه ما ميخواستيم از پليس امنيت به مقري كه دانشجوها بودند برويم، از مجلس براي تشكيل كميته اي از نمايندگان زنگ زدند. بحث شرايط بعد از انتخابات و بحث كوي را مطرح كردند. قبل از من آقايان عباسپور، كاتوزيان، جلالي، نادران و حاج آقاي ابوترابي آنجا حضور داشتند. مسئول دفتر آقاي لاريجاني با نظر ایشان همان جا احكامي را تنظيم كرد كه ما قضاياي انتخابات را پيگيري كنيم. لذا پايه اوليه آن گروه بر اساس موضوع كوي دانشگاه شكل گرفت اما در ادامه کار وقتي براي آن در صحن علني راي گيري شد، اكثريت بسيار بالايي به گروه راي دادند. ما ديدارهايي با آقايان موسوي، هاشمي، كروبي و محسن رضايي داشتيم. در آخر ديدارها دوباره با آقاي هاشمي ديدار داشتيم كه البته نتايج چنداني به دست نيامد. در خصوص مسایل خاص کوی دانشگاه نیز با تشکیل کمیته پیگیری کننده در دانشگاه تهران که هم مدیریت و اساتید و دانشجویان بودند و هم از مجلس آقایان ابوترابی، نادران و بنده بودیم، موضوع پیگیری شد و چون بنده در بخش آزادی دانشجویان فعال بودم با سایر عزیزان وظیفه خودمان را انجام دادیم. البته در این کمیته دو نظر کلی بود؛ برخی از آقایان فقط به مسایل کوی، بعد از ورود نیروهای انتظامی توجه داشتند و آن را محکوم میکردند، ولی بنده علاوه بر محکومیت ورود و اتفاقات افتاده، میگفتم به زمینههای آن نیز توجه شود تا دیگر امثال این جنایات در خوابگاهها اتفاق نیفتد و با عوامل پیدا و پنهان آن برخورد شود.
* یکی از دلایل خاتمه فتنه 88 بی گمان تدابیر داهیانه و خاص رهبرمعظم انقلاب بود، شما چه تحليلي از نقش رهبري در مهار فتنه داريد؟
- نقش آقا در خنثی سازی این فتنه بینظیر بود و یکبار دیگر نشان داد که ولایت مطلقه فقیه چه نقش ممتازی در حفظ نظام اسلامی دارد. مقام معظم رهبري از نوروز 88 دعوت از مردم برای حضور در پاي صندوقهاي راي داشتند. شايد براي بعضيها كه واقعا افق ديدشان کوتاه است، این خواسته غیرقابل فهم بود؛ چرا که این عده شناخت درستی از مردم نداشتند. علاوه بر اینکه اهمیت موضوع حضور و شرايط ويژه كشور را درك نميكردند، موضوع برای آنها محل سؤال بود. زیرا با تحلیل ناقص بعضی از دوخردادیها تحلیل میکردند. دوم خرداديها مدلي در جامعه ارائه داده بودند به این عنوان كه ما و اصولگراها يك اقليت هستيم و اكثريت جامعه، اكثريت خاموشي هستند كه به دليل ناراضي بودن از دولت بيشتر به سمت ما متمايل هستند. بنابراين مشاركت هر چقدر از 50 درصد بالاتر رود، ضريب اطميناني براي پيروزي دوم خردادي ها خواهد بود. حالا در چنين فضايي مقام معظم رهبري فراخوان مشاركت برای حضور مردم در انتخابات مي كردند. بعضیها با کوتاهی نظر، آن زمان اين فراخوان را لااقل براي اصولگراها خطرناك مي ديدند. اما آن چيزي كه براي نظام اهميت داشت، يك حضور و مشاركت جدي بود. آقا دائما اين را ميخواستند. حضور 40 ميليوني در انتخابات لبيك ملت به فراخوان رهبري بود و بار دیگر عمق بینش و شناخت رهبر انقلاب را عیان نمود. نكته بعدي نكات و هشدارهايي بود كه مقام معظم رهبري در جهت ارائه شاخصها و ملاكها مطرح مي كردند كه ايجاد زمينه و تحليل ميكرد. بعد هم كه در انتخابات آن اتفاقات تلخ رخ داد، آقا نقش ويژهاي را ایفا كردند. رویکردی که پي گرفتند این بود كه اولا اگر كسي سؤالي دارد، حتما بايد پاسخ سؤالش داده شود. اگر كسي حس ميكند كه حقي از او ضايع شده، بايد حتما به آن رسيدگي شود. هيچ وقت سابقه نداشت كه ايشان اينقدر با نماينده نامزدها و حتي خود نامزدها جلسه بگذارند. در جلساتی که گذاشته شد حرف آنان را شنیدند و بیان داشتند شما از مسير قانوني اقدام كنيد و ایشان در جهت بررسی و پیگیری حمایت میکردند. هم در ديدار با آقاي موسوي، هم در ديدار نمايندگان ستادها، رهبري نظام به دنبال نشان دادن راه قانوني و اهتمام نظام اسلامی برای بررسی شکایات بود. جالب اينجاست كه در همان جلسه نماينده ستادها، آقاي مهندس آخوندي از اعضاي ستاد آقاي موسوي بحث تقلب در آرا را وارد ندانست و گفت بحث ما مربوط به تخلفات قبل از انتخابات است. بعد از آن هم نماز جمعه، پيام فرمایشات مقام معظم رهبري در نماز جمعه كاملا شفاف بود. هم آنچه اثباتا بيان فرمودند و هم آنچه را نفي كردند كه عدهاي به آن نپردازند و راه را باز كردند كه آنها از حداكثر ظرفيت نظام، در جهت احقاق حق خودشان بهره گيرند. اما متاسفانه با وجود همه اين بزرگواري ها ما پاسخي جز لجاجت و يكدنگي نديديم. از طرفي واقعا آن بصيرت و آگاهي مردمي كار را به سمت و سويي برد كه اين طمانينه و اين امكانگذاري براي معترضين و نامزدهاي معترض، منجر به يك روشنگري جدي در اين عرصه براي مردم شد. محصولش هم اين بود كه با اين سرمايهگذاري كه مقام معظم رهبري فرمودند و هدایتهایی که در بزنگاهها فرمودند و توصيههايي كه داشتند، منشا بیداری و آگاهی بسیاری از افراد جامعه شد و نگذاشت دشمنان انقلاب به اهداف خود برسند. با وجود آن كه در اين فتنه پيچيده حتي خيلي از آقايان و بزرگان مسئلهدار شده بودند، باز هم ايشان به لطف الهی انقلاب اسلامي را از اين گردنه خطير به سلامت عبور دادند و سربلندي بيشتري براي جمهوري اسلامي پديد آوردند. حضور مدبرانه ايشان و آگاهي كه در سطوح مختلف جامعه ايجاد كردند، به طوري كه حتي گاهي جلسه هاي خصوصي 20 تا 30 نفره ميگذاشتند كه اگر كسي نكتهاي دارد يا محل اعتراض و ابهامي وجود دارد، برطرف شود. حتي با برخي فضلاي قم كه اطلاعات مختلف به ايشان ميرسيد و سئوال داشتند، جلسه ميگذاشتند. آنها آمدند و صحبتهايشان را خيلي صريح بيان كردند. پاسخها را هم شنيدند كه خيلي مؤثر واقع شد. آقا در سطوح مختلف وارد شدند تا از اين ابهامات گره گشايي كردند تا هم حق كسي تضیع نشود و هم فضاي جامعه فضاي شفافي شود. خدا هم توفيق داد و اين كار به بهترين شيوه انجام شد. از طرفی در دوران فتنه اگر اشتباه و یا خودسری هم صورت میگرفت، حامی کسی که مظلوم واقع شده بود باز رهبر انقلاب بودند. بحث کهریزک و برخورد با جنایتی که انجام شده بود و دستور تعطیلی آن و پیگیری برخورد با عوامل موضوع و همچنین موضوع کوی دانشگاه و دستور برخورد با آن از این دست است. به هر حال دوره فتنه پیچیدگی خاصی داشت و در اين ميدان خيلي از خواص هم بودند كه پيروز شدند. بزرگان و عزيزان و مراجعي كه اين پيروزي برايشان افتخاري شد، مثل حضرت آيتا... العظمي نوري همداني كه حضور او در آن شرايط پيچيده و دفاعي كه از نظام جمهوري اسلامي كردند واقعا ارزنده بود، البته خيلي ها هم بودند كه متاسفانه مردود يا تجديد شدند. اميدوارم ان شاءا... انتخابات سال 88 و وقايع پس از آن، يك درس بزرگي باشد براي آينده و يك مزيت آن هم مصونيت سازي براي صحنههای پیش روی انقلاب باشد.