بسترسازی و فراهم کردن زمینه لازم و مساعد و همزمان با آن، به کارگیری روشهای سنجیده درجهت آموزش ارزشها، راهکارهایی است که در راستای دستیابی به این هدف پیشنهاد میشود.
به گزارش جهان، فارس نوشت:
سئوال تأکیدی یا برانگیزاننده
در این روش، لزوماً متربی نباید پاسخی به سؤال مطرح شده بدهد. در مواقع لزوم، پس از طرح سئوال، پاسخی کوتاه، از سوی مربی ارائه میشود و گاهی نیز، سؤال برای جلب توجه متربی، به نکته خاصی پرسیده میشود و مربی منتظر پاسخ نمیماند. در این روش، طرح یک سؤال، متربی را به اندیشهای وا میدارد که در فراسوی آن، به بیداری فطرت وی منتهی میگردد و جرقهای است در جهت ایجاد انگیزه و عمل. این روش در جهت جلب توجه، به اشکال زیر استفاده شده است: ۱. طرح یک سؤال و در پی آن، بیان یک تذکر (اسراء: ۴۰)؛ ۲. طرح یک یا چند سؤال و در پی آن، پاسخی کوتاه (مؤمن: ۱۶)؛ ۳.
طرح چندین سؤال پی در پی و در انتها، پاسخی کوتاه (رعد: ۱۶)؛ ۴. بیان یک تذکر و سپس، طرح یک سؤال (مریم: ۶۵)؛ ۵. طرح یک سؤالِ آمیخته با قیاس (رعد: ۱۹)؛ ۶. بیان یک جمله خبری و سپس، طرح یک یا چند سؤال در ادامه بیان یک جملة خبری دیگر (کهف: ۵۰)؛ این روش از جمله روشهای مؤثر میباشد که میتواند در ایجاد فتح بابِ آموزش ارزشها و جلب توجه و تفکر در متربی مورد استفاده قرار گیرد.
سقراطی یا دیالکتیک
سقراط در روش خود، ابتدا با پرسشهای پیوسته، طرف بحث را به جهل یا خطای خود متوجه میساخت و آن پس، در صدد بود تا او را به علم برساند. در روش سقراطی، به محض پی بردن شاگرد به خطای خود، پرسشها، متوقف نمیشوند، بلکه ادامه مییابد تا شاگرد به علم برسد. «شرط بحث این است که آدمی آماده باشد که در صورت آشکار شدن نادرستی عقیده اش مجاب شود و اگر سخن حریف درست نبود، با کمال رغبت او را مجاب کند.» (۳۱)
سؤال و جواب
در این روش مربی سؤال را مطرح میکند و متربی بایستی پاسخ دهد. سؤالات بایستی حاوی کلماتی از قبیل چرا، چطور، خلاصه کن، و... باشد تا متربیان تشویق شوند، با تفکر پاسخ دهند و میان مطالب رابطه معناداری ایجاد کنند. (۳۲) مربی میتواند در آموزش ارزشها، به طراحی سؤالات مناسب در زمینه ارزشهای اخلاقی و دینی بپردازد.
ابطال، تخلیه، جایگزینی
این روش تحت عنوان کلی روش ابطال سؤال، تخلیه ذهن از مبانی سؤال و جایگزینی مفاهیم مناسب در آن است که برگرفته از روش سؤال و جواب به سیرة معصومین(ع) میباشد. در این روش طالبِ دانش، پرسشی را مطرح میکند و پاسخ آن را از معصوم(ع) میشنود. اما در روش کنونی، سؤال و جواب، استاد سؤال را مطرح میکند و شاگرد پاسخگو میباشد. (۳۳) در این روش، معلم به سؤال متربی و مبانی آن توجه میکند، اگر مبانی سؤال نادرست باشد، سؤال رد میشود و مبانی صحیح جایگزین آن میگردد. (۳۴)
تحلیل دعا
دعا یکی از گنجینههای غنی و سرشار از معارف اصیل و فضایل دینی و اخلاقی و کلامی، همنوا با نوای فطرت و راهنمایی، جهت تعدیل و هدایت خواستههای انسان به سوی مقصد و مأوایی حقیقی است. مربی باید ضمن تأکید بر اهمیت دعا، از متربیان بخواهد با دقت بر روی مضامین و محتوای دعا بیاندیشند؛ زیرا مضمون دعاها با بیانی بسیار شیوا، جذاب و لطیف مرز میان ارزشهای دینی و ضدارزشها را نمایان میکنند.
بیان حکمت و برهان
در این تحقیق، «حکمت» هم به معنای پند حکیمانه و هم به معنای دلیل و برهان انجام کار، به کار رفته است. در قرآن به اهمیت تعلیم و تعلم حکمت اشاره شده است.(جمعه: ۲) تعلیم حکمت بدین معنا است که حق، هم در حوزه اعتقادات و هم در حوزه عمل، بیان گردد و باورهای باطل و خرافی از افکار مردم زدوده شود و اعمال ناشایـست به آنان یـادآوری گردد. (۳۵) (جاثیه: ۲۴؛ عنکبوت: ۶۴؛ سبا: ۳۳) در این روش، مربی با استفاده از بیان حکمتِ ارزشها، به آموزش آنها اقدام میکند. جاذبه حکمتها در میان افراد، به میل شدید آنها به دانستن ادله عقلی و منطقی است.
تحلیل آیات قرآن
در قرآن میخوانیم: «به راستی این قرآن به آیینی، که از همه آیینها استوارتر و جامعتر است، هدایت میکند». (اسراء: ۹) قرآن گنجِ بیبدیل و ثروتِ بیحد و گنجینهای عظیم در معرفی ارزشها و ضد ارزشها است. مربی میتواند، با تحلیل آیات قرآن، به استخراج ارزشهای نهفته در آن بپردازد.
استفاده از رسانه ها
مربی میتواند از طریق وسایل ارتباط جمعی، به ویژه وسایل سمعی و بصری به آموزش ارزشها بپردازد. در این میان، نقش رسانههای تصویری، به ویژه فیلم بارزتر است. «ثابت شده است که انسان با دیدن اشیاء یا تصویر آنها و به کار بردن حواس، بهتر و آسانتر و زودتر میتواند بشناسد و درک کند و آنچه بدین وسیله فرا میگیرد، در خاطرش پایدارتر است.» (۳۶)
از طریق فیلم، میتوان ارزشهای غیرملموس را به شکل عینی و ملموس به تصویر کشید.
تحلیل تاریخ و عبرت آموزی
مطالعه تاریخ و سرگذشت پیشینیان، وسیلة عبرت و آگاهی و منبع رشد عقل و تکامل اندیشه است. بسیاری از آیات قرآن مشتمل بر این روش است. «مربی و معلم ماهر و دانا نمیگذارد که حوادث و پیش آمدها، بیفایده بگذرند و به هدر روند، بلکه از آنها درس عبرت میگیرد و تجربه مفید کسب میکند و برای تربیت و تهذیب جانها از آنها استفاده میکنند.» (۳۷)
۲-۲۱ .موعظه و انذار
هر چند روشهای متکی به زبان و گفتار، در مقایسه با روشهای عملی، از نفوذ و تأثیر کمتری برخوردارند، اما هرگز مـردود شمـرده نمیشوند. (۳۸) موعظة یک نیاز طبیعی است، ممکن نیست کسی از آن بینیاز باشد. پندپذیری استعدادی است که در جان آدمی نهاده شده و او را برای پذیرش تربیت آماده کرده است. قرآن سرشار از موعظه است. (آلعمران: ۱۳۹ و ۱۳۸؛ هود: ۴۷ و ۴۶).
۲-۲۲. تذکر و یادآوری
«تذکر و یادآوری از جمله روشهای موعظه است که برای جلب توجه افراد به مسائل اخلاقی و رعایت آداب اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. قرآن خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «فذکر انّما انت مذکر.» (غاشیه: ۲۱) (۳۹) مربی باید بداند که هدف از تذکر، هدایت و احیای شخصیت متربیان است. از اینرو، باید از این روش با احتیاط و نهایت ظرافت و بدون آسیب رساندن به شخصیت متربی استفاده نماید.
ایفای نقش
در روش ایفای نقش، ضمن آنکه کودک در شناخت و درک دیگران تجربههایی میاندوزد، حالت خود محوری او رو به نقصان میرود. (۴۰) مربی باید بر اساس هدف و سن و توان متربی، موضوعی اخلاقی یا دینی انتخاب و با مهارت لازم، متربیان را جهت ایفای نقش آماده کند و خود هدایت کننده آنها باشد تا متربیان از طریق مشاهده یا ایفای نقش، ارزشهای نهفته در نقش را فرا گیرد و از ضد ارزشها دوری جویند.
تحلیل و تصریح ارزشها
در ایـن روش، معلم سؤالی مـطرح میکنـد و کمک میکند تا متـربیان دربـارة موضوع فکر کنند، بخوانند، بنویسند و صحبت کنند. در ضمن اینکه به موضوع توجه میکنند، یک مجموعه از مراحل یا مهارتهای ارزشگذاری شامل درک احساسات افراد، امتحان راه حلها، در نظر گرفتن عواقب ناشی از انتخابهای مختلف و... را به کار گیرند. در این روش، متربیان با استفاده از قضاوتهای اخلاقی و مهارت حل مسئله، به کمک مربی، به تحلیل و ارزیابی سؤالات مطرح شده میپردازند و در نهایت، به انتخاب درست دست مییابند. این فعالیت، موجب بالا رفتن انگیزه و ایجاد اعتماد به نفس در متربیان میگردد. (۴۱)
به طور کلی، در این روش مربی باید در ضمن اینکه هدایتگر ماهری است، مهارتهای تحلیل و ارزیابی را به متربیان آموزش دهد تا به راحتی به یک نتیجه منطقی دست یابند.
مناظره
زمانیکه فرد ذهنیتی منفی داشته باشد و از طریق تحلیل، تصریح و مباحثه به امری قانع نگردد و بر صحت عقاید خود اصرار ورزد، از این روش استفاده میشود. «در اسلام یکی از راههای تبلیغ مناظره است. در قرآن از مناظره، با عنوان «جهاد کبیر» یاد شده است.(فرقان :۵۲) مانند بحث و مناظره حضرت ابراهیم(ع) با نمرود بن کنعان. (شعرا: ۳۰ـ۲۳) (۴۲)
سنتی یا تلقین
در اوان کودکی تحت تأثیر وابستگی و رابطه عاطفی شدید با خانواده، و به ویژه والدین، بسیاری از عقاید به ما تلقین شده است؛ از اینرو، بسیاری از ارزشهای ما اکتسابی هستند که البته پارهای از آنها هم نادرست بودهاند. تلقین اگر با تکیه بر معرفت و علم صورت گیرد، میتواند از جمله راهکارهای تربیت و یا اصلاح باشد.
به مرور زمان، که رشد ذهنی و محیطی کودکان افزایش مییابد و به همـان اندازه که ایـمان در آنها رشد میکند، شک و تردید نیز در آنها ایجاد میشود. این امر وظیفه معلمان را سنگینتر میکند، تا با آموزش صحیح ارزشها و نه با تحمیل عقاید و اجبار این شک را برطرف نموده، زمینه آموزش صحیح بچهها را فراهم آورند. (۴۳) مربیانِ اخلاق از طریق تلقین و القای باورهای دینی و اخلاقی در اذهان و نفوس افراد تحت تربیت خود، به موفقیتهای بزرگی نائل شدهاند. (۴۴)
مربی میتواند با توجه به تأثیر زیاد تلقین، به ویژه بر روی کودکان و نوجوانان، از این روش جهت آموزش و تحکیم جایگاه ارزشها و منسوخ و نابود ساختن ضدارزشها، در اذهان متربیان استفاده نماید.
فراگیر
ما همه، خواسته یا ناخواسته، در برابر انتخابهای سخت دشواری قرار میگیریم که حتی موفقترین تلقینهای آموخته شده از طریق روش سنتی هم نمیتوانند به ما در حلّ آنها یاری رسانند. انتخابهای ارزشی و بروز معضلات اخلاقی خاصی دربارة دوستان، خانواده، مواد مخدر و الکلی، مسائل جنسی و... را نمیتوان صرفاً با کمک تلقینهای آموخته شده بر طرف نمود.
در ایـن مواقع، «راه حل» دور انداختـن تجـربیات قدیمی نیست، بلکه با ترکیب عناصر مثبت، روش سنتی یا تلقینی و روشهای جدید و مترقی، که در آنها به متربیان کمک میکنیم که خودشان فکر کنند و تصمیم بگیرند، روش جدیدی به نام «روش فراگیر» پیشنهاد میشود. در این روش، کودکان خودشان به نتیجه اخلاقی میرسند، الگو میگیرند و در عین حال، به سخن عقل خود گوش میدهند، تصمیم میگیرند و رفتارهای اخلاقی صادر میکنند.
ما باید به آنها یاد دهیم که هم «نه گفتن» را به کار برند، هم «بله گفتن»؛ «نه گفتن» به سیگار، مواد مخدر، انحراف جنسی و.... و «بله گفتن» به شیوة سالمِ زندگی، حضور در زیارتگاهها، مکانهای سالم تفریحی، ورزشی و.... دیر یا زود جوانان ما به دنبال موقعیتهایی هستند که نیاز دارند خود تصمیم بگیرند. درست است که باید با تلقین آنها را پرورش دهیم تا محتاط، آبرومند و مؤدب باشند؛ اما همچنین باید به آنها بیاموزیم آزاد باشند و در کنار این آزادی، با سنجیدنِ همه جوانب و تحلیل مسائل، با قضاوت و استدلال منطقی و معقولانه، موضعی محکم را در رابطه با مقوله ارزشها اتخاذ کنند. (۴۵)
قرار گرفتن در محیط ارزشی
محیط بیرون میتواند تأثیر بسزایی در آموزش ارزشها، و بخصوص در آموزش اخـلاق داشته باشد. کارشنـاسان تربیتی معتقدند که محیط بیرون، عامـل مهمی در ساخت و تکمیل شخصیت افراد میباشد. ایشان همچنین به محیطهای هنری اشاره میکنند و از تأثیر زیاد آنها در آموزش اخلاق نام میبرند. (۴۶) «محیطها با هم متفاوتند. اما نکته قابل توجه این است که محیطها از هم مجزا نیستند، بر هم اثر میگذارند. (۴۷)
روشن است که هر یک از محیطها به نوعی در بردارنده ارزشهای خاصی میباشد.
همدلی
«توسعه یکدلی» جزء ضروری، در آموزش ارزشها به شمار میآید. یکدلی و همدلی، نه تنها موجب افزایش درک و فهم ما از دیگران شده و آستانه تحمل ما را نسبت به آنها بالا میبرد، بلکه بهعنوان انگیزه اصلی عمل ما نیز محسوب میشود. میتوان گفت که
قسمت عمدة انگیزة عمل در اعتماد به نفس فرد است. کسانی که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند، احساس عدم امنیت و احساس عدم دوست داشته شدن میکنند. از اینرو، یکی از پیش نیازهای آموزش ارزشها این است که متربیان احساس امنیت و اعتماد کرده و احساس کنند که میتوانند به دیگران کمک کنند. ایجاد همدلی موجب افزایش یادگیری میشود. (۴۸)
برای شناخت ارزشهای انسانی، ما نیازمندیم که «وجود انسان». راه به همراه همة آنچه که در این هستی وجود دارد، همچنین نقش «انسان» را در ارتباط با هر یک از واحدهای موجود در هستی مورد مطالعه قرار دهیم. (۴۹)
«تدارک برنامههای مشارکتی و حس همدلی، میل و علاقه به یادگیری را افزایش میدهد. قرار گرفتن در محیطهای طبیعی و ایجاد گروههای مشارکتی و همدلی، منجر به افزایش یادگیری، به ویژه یادگیری ارزشها میشود. (۵۰)
توضیح و تبیین ارزشها
این روش از رایجترین روشهای آموزش ارزشهاست. متربی در صورتی میتواند به ارزشها عمل کرده و از ضد ارزشها دوری جوید که آنها را به خوبی شناخته، قادر به تمایز میان آنها باشد.
پیش فرض این روش آن است که یکی از دلایل روی نیاوردن افراد به رفتار اخلاقی و درونی نشدن ارزشها، نداشتن تصور روشنی از رفتارهای اخلاقی و مزایا و معیارهای آن است. به عبارت دیگر، افراد مرزهای مخدوشی را که بین فضیلتها و رذیلتها وجود دارد، به خوبی تشخیص نمیدهند و به این ترتیب، تصور درستی از رفتارها ندارند. (۵۱)
بیان معیارها
زمانی که معیارها و حدود و مرزها مشخص باشند، تخطی از این معیارها و خطای مرتکب شده به راحتی نمایان میگردد. معیارها بهعنوان میزان و ملاکی برای سنجش عمل به شمار میآیند که براساس آنها، ارزشمند بودن یا نبودن عملی، مشخص میگردد. (رعد: ۲۸؛ ابراهیم: ۱۱؛ حج: ۴۱). مربی با بیان معیارها، در ایجاد تمایز میان دو جبهه ارزش و ضدارزش به متربی کمک میکند.
تحلیل ضد ارزشها و تبیین خطرات حاکم بر آنها
در آموزش ارزشها، شاید بتوان گفت که بیان و تحلیل ضدارزشها و شفاف نمودن ماهیت وجودی پلید آنها و خطراتی را که در پس هر یک از آنها نهفته است، به مراتب تأثیری عمیقتری برآموزش متربیان خواهد گذاشت.
استدلال یا قضاوت اخلاقی
پیاژه و کهلبرگ داستانهایی مطابق طراز تحول شناختی کودکان مطرح میکردند که در ضمن آنها، قهرمان داستان بر سر دو راهی اخلاقی قرار میگرفت. در این روش، مخاطب داستان با استدلالهایی که بیان میکند قضاوت اخلاقی خود را استخراج میکند. در این روش، پیامدهای عمل با شیوة استدلالی و روشن برای فرد مجسم میشود. فرد با توجه به آنها، دست به انتخاب و تصمیم گیری میزند. (۵۲) پیاژه معتقـد است که «هـر رفتاری دارای یک جنبة احساسی یا فـعال و یک جنبـة ساختاری یا شناختی میباشد. نمیتوان یکی از جنبهها را به نفع دیگری تقلیل داد. (۵۳) مربـی میتوانـد با بالا بردن سطـح داوری اخـلاقی مـتربیـان، به آنان کمک کنـد تا مسائـل را از زوایای مختلف بررسی نموده و با تأمل بر عواقب احتمالی ناشی از آنها، رفتارهای اخلاقی منطقی و مناسب را پیشنهاد و یا انجام دهد.
آموزش تلفیقی با سایر دروس علمی
در این روش، مربی یا معلم به طور مستقیم به آموزش ارزشها نمیپردازد، بلکه بهصورت ضمنی و در کنار آموزش سایر دروس، از جمله ریاضی، فیزیک و... یا از طریق ارائه سمینارها و سخنرانیهای رهبران بارز مذهبی به این امر اقدام میکند. (۵۴) محدود کردن آموزش ارزشها در زمان و مکان خاصی، آموزش را از جهت کمی و کیفی محدود میسازد. یادگیری و نکته آموزی دربارة ارزشها، زمان و مکان خاصی ندارد.
۳. مرحله سوم
مرحله بُعد از آموزش یا مرحله پرورش: در حقیقت مهارت مربی در پایان این مرحله نمایان میشود؛ زیرا در پایان این مرحله، مربی توانسته یک متربی زبده و فرهیخته را، که مجهز به سنگ محک و ابزار سنجشی جهت بازشناسی ارزشها از ضد ارزشها است و به سادگی دچار انحطاط نمیشود تحویل اجتماع دهد.
افزایش دامنه توانایی شناختی متربی در حوزه ارزشها
در این قسمت، مربی باید سعی کند تا بر اساس سن و نیاز متربی دامنه اطلاعات او را نسبت به مقوله ارزشها ارتقاء دهد تا بتوانند با حداکثر اطمینان، ارزشها را از ضد ارزشها باز شناسند، هر چند که آنها در هزاران لایة پنهان باشند و با هزاران رنگ چهره عوض کرده باشند.
معیار ارزشی
مربی بایستی متربی را متوجه این نکته کند که. بسیاری از افراد، همانند عملگرایان، ارزشمند بودن چیزی را تنها بر اساس نتایج آن قضاوت میکند. این امر فرد را در تشخیص، دچار خطا میکند.
تأکید بر «نتایج» اخلاق نسبی را به دنبال میآورد و ارزشهای عملی مطلق را نادیده میگیرد. به عبارت دیگر، این گونه اندیشیدن در باب ارزش «نتایج» را جایگزین «معیارها» میکند. در حالیکه « نتایج»، تابع موقعیتها است. اما معیار، تابع موقعیتها نیست. لازم به یادآوری است که معیارهای ارزشی خود سلسله مراتبی دارند. بنابراین، ممکن است به هنگام تعارض میان مرتبه پایین و مرتبه بالاتر، دومی انتخاب شود. (۵۵)
اقسام ارزشها
در این مرحله، مربی به شیوهای ملموس، بسته به سن و توان متربی به بیان ارزشهای مطلق، غیرمطلق، ذاتی و عرضی میپردازد. شناسایی اقسام ارزشها، گامی مؤثر در جهت افزایش دامنه آگاهی متربیان و توانایی تشخیص و تشکیل سلسله مراتب ارزشهای آنها دارد.
سلسله مراتب ارزشی
عدم آگاهی متربی از سلسله مراتب ارزشها به این امر منجر میشود که متربی در تشخیص امور و تصمیم گیری به خطا رود. ارزشها از جهت ثبات و تغییر متفاوتند. در حالی که، برخی از ارزشها مطلق و همواره ثابتند، برخی دیگر به نحو مشروط ثابتند و گروه سوم نسبی و متغیرند. (۵۶)
ایجاد بصیرت و راهکارهایی جهت دوری از قضاوتهای سطحی و عجولانه
به دلیل قضاوتهای عجولانه و سطحی است که قرآن دائماً به ما هشدار میدهد کهای انسان! بسیاری از خیالها و گمانهای تو اساس ندارد. چه بسیار کارهایی که به نظر شما بد است و شما نسبت به آن کراهت دارید، ولی در واقع به نفع شماست و چه بسیار چیزهایی که دوست دارید، ولی در واقع برای شما شر است(نساء: ۱۹) (۵۷)
مربی باید حتماً مسائل ذیـل را برای متـربی بر طبق سن، ظرفیت و توان شناختی او بیان نماید. در صورت امکان با بیان مثـالهای متـعدد مسائل رابرای متربی قابل هضم و جذب نماید.
بیان راههای شناخت ارزشها
برای تشخیص ارزشِ نوع رفتارها، به سه روشِ عقل، تجربه و وحی، نیازمندیم. درک موقعیت این سه منبعِ درک ارزشها، از سوی مربی به متربی بسیار مهم است؛ زیرا توسل به آنها، تحت هر شرایطی از ملزومات حتمی دوری از خطا است (۵۸)
شناخت تمهیدات و سازوکارهای شیطان و هـوای نفس
آشنایی متربی با تمهیدات و سازوکارهای هوای نفس و شیطان، بهعنوان دو دشمن اصلی و گمراه کننده انسان، موجب افزایش دامنة معرفتی و دید وسیع وی در تشخیص ضدارزشها و مانع از انحراف وی گردد.
مربی بایستی بر اساس سن و میزان توان متربی به بیان آنها پرداخته و دامنه آگاهی متربی را افزایش دهد. (۵۹) و (۶۰) «هوای نفس عامـل قدرتمنـدی است که هماهنـگ با شیـطان مـوجب انحراف فطرت و در نتیجه، سقوط فرد به ورطه گناه و خطا میگردد. در این میان، افراد ناآگاه و فاقد بصیرت به راحتی گمراه و نابود میشوند.» (۶۱)
رعایت احتیاط
حضرت علی(ع) در مورد ترک امور شبهه ناک و عبور از مسیرهایی که احتمال گمراهی در آن است، توصیه به مراجعه به حکم عقل میکنند؛ زیرا عقل حکم میکند به دفع ضرر و در امور مشتبه احتمال ضرر است. پیامبر(ص) میفرمایید: «هر چه که در آن شک داری رها کن و به آنچه شک نداری بپرداز.» (۶۲) از اینرو، مربی باید متربی را به سمت محتاط بودن سوق دهد.
رعایت اعتدال و میانه روی
قرآن میفرماید: «منهم امه مقتصده» (مائده: ۶۶)، یعنی امتی است که در دین و تسلیم دستورات الهـی معتدل باشد. اسلام دین اعتدال و میانه روی و در تمام شئون است. حضرت علی(ع) در وصف پیامبر(ص) میفرمایند: «سیرته القصد»؛ روش او میانه روی و اعتدال بود. (۶۳)
«مؤمن انسان متوازن و معتدلی است که در رفتار و کردار و اندیشه احساس و عاطفهاش اعتدال را ملاحظه کند.» (۶۴)
برای روح چهار قوة عقل، شهوت، غضب و وهم برشمرده شده است که سایر قوا و نیروهای انسانی به نحوی مربوط به یکی از این چهار نیرو است. از اینرو، رعایت اعتدال و دوری از افراط و تفریط در آنها لازم است. (۶۵)
بیداری وجدان اخلاقی و ایجاد مسئولیت اخلاقی
وجدان اخلاقی عبارت است از: نیرویی که در باطن کلیه ملل، و اقوام از هر نژاد و طبقهای وجود دارد. وجدان اخلاقی صاحبخویش را به هنگام ارتکاب جرائم به محاکمه کشانده و او را محـکوم میکند.» (۶۶)از اینرو، مربی باید متربی را در جهت بیداری وجدان اخلاقی بهعنوان یکی از ابزارهای تشخیص ارزش از ضد ارزش و ایجاد تمایز میان آنها و دوری از شبههها یاری نماید.
تکرار و تمرین
برای ایجاد عادت معقول، مربی با تمـرینهای خاصی، متربی را یاری میکند تا به تکرار ارزشها و مطالب آموخته شده بپردازد. «غزالی بیان میدارد که تکرار و تمرین دست مایه یادگیری است و بدون آن نمیتوان در حیطه شناختی و یا رفتاری چیزی آموخت.» (۶۷) ابن خلدون معتقد است که علاوه بر ارائه تمرینهای عملی برای تکرار از سوی مربی، باید از متربی خواسته شود تا در محیط اجتماع به تمرین در کسب فضایل و دوری از رذایل بپردازد.» (۶۸)
پس از طی مرحله تکرار و تمرین، ارزشها بهصورت عادت در میآیند. البته عادتی که پایه و اساس معقول دارند. انتظار میرود که افراد پس از طی این سه مرحله، به یک انسجام اخلاقی دست یابند. کولبی و دامون(۱۹۹۲) معتقدند افرادی که دارای انسجام اخلاقی هستند، دارای ویژگیهای زیر میباشند:
تعهد قوی به ایدهآلهای اخلاقی، تمایل به عمل مطابق ایده آلها و اصول اخلاقی، تمایل برای به خطر انداختن علائق فردی به دلیل اهمیت دادن به ارزشهای اخلاقی، تمایل به الهام رساندن به دیگران در جهت سوق دادن آنها به انجام اعمال اخلاقی، حس انسانیت واقع بینانه و اهمیتِ ارتباط با دنیای پیرامون و افراد.» (۶۹)
نتیجه گیری
با توجه به اهمیت ارزشها در شکلگیری رفتار افراد و ایجاد ثبات در جامعه، لزوم آموزش و اشاعه صحیح آنها ضروری به نظر میرسد. تدارک چنین برنامة آموزشی مهمی، نیازمند عوامل گوناگونی است که از جملة مهمترین این عوامل میتوان به روش مناسبی جهت آموزش اشاره کرد. روشها همچون ابزار اصلی کار میباشند که بدون آنها، کار عملاً به نافرجامی میکشد. و عملاً جریان آموزش با شکست مواجه میشود. روشی که محقق در این تحقیق، برای آموزش ارزشها ارائه نموده است، روش جدیدی است با عنوان «روش پلهکانی آموزش ارزشها» که از سه مرحله اصلی تشکیل شده است:
الف. مرحله قبل از آموزش یا «آمادگی و آگاهی». در این روش مربی با بیان هدف و طی مراحل شناخت با توضیح و تبیین ارزشها و ضد ارزشها، زمینه و آمادگی لازم را در متربی ایجاد کرده و آگاهی او را نسبت به مقولة ارزشها بالا میبرد.
ب. مرحله آموزش یا «پایه گذاری» که در این مرحله محقق به ارائه سی و چهار روش فرعی میپردازد. مربی میتواند به صلاحدید خویش، یک یا چند روش را جهت آموزش به کار گیرد.
پ. مرحله بعد از آموزش یا «پرورش». در این مرحله، مربی سعی میکند تا با ایجاد بینشی عمیق، متربی را از سطحی نگری دور ساخته و با مهارتهای لازم، قدرت تشخیص آنها را در جهت ایجادِ تمایز میان ارزشها، ضدارزشها و شبه ارزشها بالا برده و مانع از خطا گردد.
پس از طی شدن مرحله سوم، میتوان امید داشت که متربی به سمت درونی شدن ارزشها پیش رود. برای ایجاد این تحولات فرهنگی و ارزشی، ایجاد تحولات عمیق در نفوس و درون انسانها، لازم ضروری است. برای ایجاد این تحولات، شیوههای فرهنگی، اعتقادی، تربیتی و آموزشی ضروری است. از اینرو، بسترسازی و فراهم کردن زمینه لازم و مساعد و همزمان با آن، به کارگیری روشهای سنجیده درجهت آموزش ارزشها، راهکارهایی است که در راستای دستیابی به این هدف پیشنهاد میشود.
پینوشتها:
۳۱. کارل یاسپرس، افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی، ص ۷۵. ۳۲. دبلیو. آر میلر، ماری اف میلر، ترجمه ویدا میری، راهنمای تدریس در دانشگاه ها، ص ۱۷۸. ۳۳. علی حسینیزاده، سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهلبیت‰ تربیت فرزند، ج ۱، ص ۱۰۶. ۳۴. عباسعلی رستمینسب، فلسفه تربیتی ائمه اطهار‰، ص ۱۲۵-۱۲۴. ۳۵. محمدحسین طباطبائی ، تعالیم اسلامی، ص ۵۵۳. ۳۶. رجبعلی مظلومی، گامی در مسیر تربیت اسلامی، ص ۱۷۹. ۳۷. محمد قطب، روش تربیتی اسلام و کابرد آن، ترجمه محمود ابراهیمی، ص ۲۸۴. ۳۸. غلامحسین حیدریتفـرشی و رضا یوسفی سعیدآبادی، تربیت اسلامی (روشها، اصول و مفاهیم)، ص ۱۲۲. ۳۹. شهین لودین، کاربرد دریچههای پنهان تربیت، ص ۱۷۰. ۴۰. جی اف کارتلج، میلبرن، آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان، ترجمه محمدحسین نظری نژاد، ص ۱۵۴.
۴۱. Haward Kirchenbaum , A Comprehensive Model , For Values Education And Moral Education , phi Delta Kappa, V ۷۳, N۱۰, ( Eric). ۴۲. مصطفی عباسی مقدم، اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان، ص ۳۳۱. ۴۳. Albert W. Musschenga , Education For Moral Integrity, Journal Of Education, Vol ۳۵, No ۲, pp۱۲۷, ۱۳۰. ۴۴. عباس اسماعیلییزدی، فرهنگ تربیت، ص ۹۶. ۴۵. Haward Kirchenbaum , A Comprehensive Model , For Values Education And Moral Education,۱۹۹۲ ,V ۷۳ ,N۱۰, ( Eric ,No , EJ ۴۴۵۷۳۳) . ۴۶. David Carr, Moral Values and The Arts In Environmental Education , Towards An Ethics Of Aesthetic Appreciation , USA,Journal of Philosophy of Education ,۲۰۰۴,VOL ۳۸ , No ۲. ۴۷. Graham Haydon, values education :sustaining the ethical environment ,UK.Journal Of Moral Education ,۲۰۰۴, vol ۳۳ ,No ۲ ,p.۱۱۶. ۴۸. Richard Baily,Teaching values and citizenship across the curriculum,p.۱۱ . ۴۹. RR Gaur , R Sangal , GP Bag aria , Introduction To Value Education . ۵۰. David D .Williams , Stephen C . Yanchar ,Larry C. Jensen, Character Education In Education In A Public High School: A Multi-Year Inquiry into Unified Studies ,USA :Brigham Young, University, Utah , Povo, Journal Of Moral Education ,۲۰۰۳,Vol ۳۲, No ۱, p.۲۵,۲۷.
۵۱. زهـره خسروی و خسرو باقری، راهنـمای درونی کردن ارزش های اخلاقـی ازطریق برنامه درسی، ص ۹۲ . ۵۲. احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، ص ۱۹۶. ۵۳. Daniel Brugman ,The Teaching And Measurement Of Moral Judgment Development ,V ۳۲, N ۲, P ۱۹۸. ۵۴. N, Venkataiah, Value education , p. ۱۵. ۵۵. خسرو باقری، محمد عطاران، فلسفه تعلیم و تربیت معاصر، ص۱۲۵. ۵۶. خسرو باقری، درآمدی بر فلسفه ی تعلیم و تربیت جمهـوری اسلامی ایران، ج ۱، ص ۲۲۶. ۵۷. محسن قرائتی، درس هایی از قرآن، ص ۹۴. ۵۸. ر.ک: مجتبی مصباح، بنیاد اخلاق «روشی نو در آموزش فلسفه اخلاق». ۵۹. ر.ک: ابوالقاسم حسینی، بررسی مقدماتی اصول روان شناسی اسلام. ۶۰. ر.ک: محمد رضابارگاهی، زندگی بهتر در پرتو اخلاق. ۶۱. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم(مبادی، اخلاق در قرآن)، ص ۳۱۸. ۶۲. عبدالمجید زهادت، تعلیم و تربیت در نهج البلاغه،ص ۲۱۳. ۶۳. همان.
۶۴. محمد قطب، روش تربیتی اسلام و کابرد آن، ترجمه محمود ابراهیمی، ص ۳۱۵. ۶۵. ر.ک: محمدحسن فهیمنیا، مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی در قرآن. ۶۶. عباس اسماعیلییزدی، فرهنگ تربیت، ص ۱۶۵و۱۶۶. ۶۷. بهروز رفیعی، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیـت و مبانی آن، ج ۳، ۲۸۱-۲۸۰. ۶۸. ر.ک: محمد بهشتی و همکاران آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، ج ۴.