سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
 
۰
۲

عارف؛ اصلاح‌طلب تقلبی یا ناجی احزاب منحله!

سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۳۲
کد مطلب: 299757
بدون تردید نقش دو حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی در شکل‌گیری فتنه ۸۸ نقشی اثرگذار و راهبردی بود، به تبع هم نباید مواضع چهره‌های شاخص احزاب دوقلوی اصلاحات را در غائله چهار سال قبل به راحتی فراموش کرد.
عارف؛ اصلاح‌طلب تقلبی یا ناجی احزاب منحله!
به گزارش جهان به نقل از جوان، برخی صحنه‌سازی‌ها از سوی طیفی از تندروها به بهانه قدردانی از نامزدی و انصراف محمدرضا عارف تدارک دیده شده بود و ‌این در حالی است که طیف مذکور چهار پنج ماه پیش هنگام قطعی شدن نامزدی عارف، وی را اصلاح‌طلب تقلبی و بدلی معرفی کردند!

یک ماه می‌شود که رسانه‌های جریان اصلاحات سرگرم بهره‌برداری از نتایج انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هستند، از مصادره آرای دکتر روحانی، سهم‌خواهی از کابینه دولت آینده گرفته تا طرح کردن مطالبات تند و رادیکالی از رئیس دولت یازدهم.

فارغ از اینکه چرا جریان مذکور دست به چنین اقداماتی آن هم به صورت هدفمند و یکپارچه زده – هرچند در روزهای گذشته در قالب مطالب مدونی به اهداف این جریان در همین طراحی هم پرداخته‌ایم- بعد تازه‌ای از بهره‌برداری این جریان را بررسی می‌کنیم.

روزنامه‌های زنجیره‌ای منسوب به اصلاحات در هفته‌های اخیر به شکل گسترده در قالب یادداشت، مصاحبه و گزارش سعی دارند به برخی از مجرمان امنیتی سال۸۸ تریبون داده و این افراد را از بایکوت رسانه‌ای - که به‌واسطه عملکردشان در انتخابات دهم ریاست جمهوری ایجاد شده- جدا کنند، هرچند برخی اوقات رسانه‌های این جریان پا را فراتر از تریبون دادن به عناصر وابسته به این دو گروه گذاشته و کار به نسخه‌پیچی برای رئیس دولت یازدهم هم کشیده شده اما استراتژی اصلی این رویکرد را باید در جدایی از آنچه به ظاهر القا می‌کنند جست‌وجو کرد.

** نقش احزاب منحله در غائله۸۸

بدون تردید نقش دو حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی در شکل‌گیری فتنه ۸۸ نقشی اثرگذار و راهبردی بود، به تبع هم نباید مواضع چهره‌های شاخص احزاب دوقلوی اصلاحات را در غائله چهار سال قبل به راحتی فراموش کرد.

در آن سال، سعید حجاریان از سران حزب مشارکت در مورد یکی از اطلاعیه‌های حزب مشارکت می‌نویسد: این بیانیه موجب شد تا عده‌ای تحریک شوند و شعار بدهند، بلوا درست بکنند، شیشه بشکنند و هر کار غیرقانونی دیگر انجام دهند، اغتشاشات را پدید آورند و رسانه‌ها و بیگانگان نیز موضع‌گیری و جوسازی کنند.

محسن امین‌زاده هم در اظهارات خود می‌گوید: «فضا خوب است و ما در کل دوره اول انتخابات پیروزیم، اگر غیر این شد، داریم برنامه‌ریزی می‌کنیم تا مردم بیرون بریزند و اعتراض کنند.»

وی در بخش دیگری می‌افزاید: «موسوی نظرش این است که با راهپیمایی و اگر نشد تحصن در مرقد امام... اعتراض شود» یا تاج‌زاده از سران حزب مشارکت نیز بیان می‌کند: «راه چهارم هم سلاح امریکاست و انقلاب مخملی که من موافق راه چهارم هستم. تئوری جین شارپ و براندازی نرم خارجی و اینها در همین راه چهارم است.»

عبدالله رمضان‌زاده از سران حزب مشارکت در اظهاراتش در آن سال بیان می‌کند: «در صورت اختصاص زمان اضافه به احمدی‌نژاد در مورد مناظره، از مردم خواست در آن ساعت تلویزیون‌ها را خاموش کنند و به خیابان‌ها بیایند و به این اقدام ناعادلانه صدا و سیما اعتراض کنند.»

به واسطه فعالیت‌های ساختارشکنانه اعضای این دو حزب بود که یک سال و اندی پس از غائله۸۸ و اواسط سال۸۹، خبر مهمی روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت مبنی بر اینکه سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت به دلیل اقدامات مجرمانه تعداد قابل توجهی از اعضای اصلی‌شان در جهت فعالیت در تشویش و تحریک مردم به آشوب، ایجاد فتنه و اقدام علیه امنیت کشور با حکم قطعی دادگاه انقلاب اسلامی تهران به استناد ماده ۲۳۲ آیین دادرسی کیفری منحل اعلام شد. پس از آن بود که فعالیت این دو حزب اصلاح‌طلب ملغی شد و اعضای این دو گروه در چهار سال اخیر نتوانستند آنگونه که باید به فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی در سطح رسانه‌ها بپردازند، هرچند فعالیت‌های تشکیلاتی و سازمانی منسوبین به این دو حزب هیچ‌گاه منقطع نشد و به صورت زیر پوستی ادامه داشت.

سؤال اساسی در این میان این است که چرا رسانه‌های جریان اصلاحات- در روزهای پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم - به صورت ویژه سعی دارند تصاویر و مواضع چهره‌های منسوب به احزاب دوقلو را در صفحه نخست خود برجسته کنند؟

** مواضع پرابهام عنصر مشارکت

یکی از چهره‌های مطرح منسوب به احزاب دوقلو در روزهای اخیر - براساس استراتژی تعریف شده - در گفت‌وگو با یکی از روزنامه‌های جبهه اصلاحات، مهم‌ترین مطالبه خود از حسن روحانی را اجرای قانون اساسی و ایستادگی در برابر بی‌قانونی می‌داند و ادامه می‌دهد: «در برنامه آقای روحانی به وضوح می‌توان مشاهده کرد که ایشان به توسعه سیاسی پایبند است اما اینکه اولویت به چه بخشی داده می‌شود هنوز مشخص نیست. حوزه مرتبط با توسعه سیاسی وزارت کشور است، به همین دلیل فردی باید در رأس وزارتخانه قرار بگیرد که با تمام وجود به توسعه سیاسی پایبند باشد.» وی همچنین اظهار می‌کند: « اگر کسی توسعه سیاسی را قبول نداشته باشد، نمی‌تواند در رأس این وزارتخانه قرار بگیرد زیرا برنامه‌های آقای روحانی را قبول ندارد... وزیر کشور باید کسی باشد که توسعه سیاسی را قبول و به تحزب باور داشته باشد و انتخابات را آزاد برگزار کند.»

این اظهارات در حالی از سوی تندروهای اصلاحات رسانه‌ای می‌شود که این افراد بزرگ‌ترین قانون‌شکنان در عرصه دموکراسی بوده‌اند و با عملکرد ساختارشکنانه خود ضمن ایجاد آشوب و بلوای ۹ ماهه در کشور خون‌های زیادی را در فتنه سال۸۸ به زمین ریختند و به نص صریح قانون پشت کردند.

** هدف نهایی روزنامه‌های زنجیره‌ای

۱- سران اصلی جریان تندرو اصلاحات به خوبی می‌دانند که نه تنها مشروعیت تشکیلاتی آنها از بین رفته بلکه در بین عموم مردم هم جایگاهی ندارند پس بهتر است با گره زدن دکتر روحانی به گفتمان اصلاح‌طلبی از ‌این شرایط رهایی پیدا کنند و اهداف بر زمین مانده هشت سال حاکمیت خود را دنبال کنند. به عبارت دیگر بازگشت بدون هزینه به عرصه سیاسی کشور برای ‌این جرگه، تنها از دالان رئیس‌جمهور یازدهم قابل تحقق است، ‌این در حالی است که مردم ظلم بزرگ ‌این جریان به انقلاب و نظام را هرگز فراموش نخواهند کرد.

۲- نفس درج مطالب پرتعداد از مجرمان امنیتی در رسانه‌های اصلاحات به خودی خود منجر به‌ این خواهد شد که عملکرد براندازانه‌‌ این جماعت در فتنه۸۸ به فراموشی سپرده شود و ذهنیت جامعه نسبت به مجرم بودن ‌این افراد جای خود را به ‌این بدهد که ‌این شخصیت‌ها عناصری اعتدال‌گرا هستند و اندیشه آنها اعتلا و پیشرفت نظام و انقلاب است.

۳- اما مهم‌ترین هدف طرح مذکور را می‌توان در عبارتی جست‌وجو کرد که فرد منسوب به جریان تندرو در مصاحبه خود عنوان کرده، آنجایی که بیان می‌کند:«...وزیر کشور باید کسی باشد که توسعه سیاسی را قبول و به تحزب باور داشته باشد...»

وی در ادامه می‌گوید: «آینده حزب مشارکت به خود ما بستگی دارد، اگر ما فعال باشیم، حزب مشارکت هم فعال باقی خواهد ماند. در طول چهار سال گذشته حزب ما فعال بوده و با وجود اعمال محدودیت‌ها همچنان به فعالیت خود ادامه داده است.»

پس هدف نهایی اعضای احزاب منحله در روزهای‌‌ آینده احیا و زنده کردن دوباره تشکیلات و سازمان مشارکت و مجاهدین است و به همین دلیل است که رهبران تندرو اصلاحات وزیر کشوری می‌خواهند تا معتقد به توسعه سیاسی- آنگونه که آنها تفسیر می‌کنند- باشد و تحزب- به معنای ادامه فعالیت احزاب ساختارشکن و برانداز- را باور داشته باشد.

بدون تردید مجرمان امنیتی فتنه۸۸ به‌خوبی می‌دانند که ادامه فعالیت سیاسی- اجتماعی آنها در قالب همان تشکیلات - با همان نام و برند- تقریباً نزدیک به صفر است و باید به دنبال راهی باشند که ادامه فعالیت‌های آنها را میسر کند و یکی از بهترین راه‌ها برای شروعی دوباره‌ این است که عناصر و تیم قبلی تشکیلات حفظ شود و تنها نام تازه‌ای برای حزب انتخاب کنند. این بهترین راهی است که جریان رادیکال را پس از چهار سال سکون و رکود به عرصه سیاسی کشور آن هم به شکل حزب مستقل می‌کشاند و مطرح کردن چهره‌های مطرح ‌این جریان در صفحه نخست روزنامه‌های زنجیره‌ای هم کمک فراوانی به ‌این هدف می‌کند.

راهبرد طیف برانداز جریان اصلاحات در حالی‌ اینگونه تعریف شده است که در روزهای گذشته بحث تشکیل حزب مستقل و فراگیر از سوی محمدرضا عارف –به نام حزب امید ‌ایرانیان- به شکل گسترده‌ای در رسانه‌ها مطرح شده است.

واکنش یکی از چهره‌های احزاب منحله به‌ این خبر ‌اینگونه است: «ما از ‌ایجاد احزاب جدید استقبال می‌کنیم. در خبرها خواندم که دکتر محمدرضا عارف ممکن است حزبی جدید تشکیل دهد. ‌این امر برای اصلاح‌طلبان ‌ایران به خودی خود امری مبارک است، البته نمی‌توان احزاب نیمه‌فعال یا غیرفعال اصلاح‌طلب را فراموش کرد.» در روزهای گذشته هم برخی صحنه‌سازی‌ها از سوی طیفی از تندروها به بهانه قدردانی از نامزدی و انصراف محمدرضا عارف تدارک دیده شده بود و ‌این در حالی است که طیف مذکور چهار پنج ماه پیش هنگام قطعی شدن نامزدی عارف، وی را اصلاح‌طلب تقلبی و بدلی معرفی کردند و امروز آماده‌اند که از چتر عارف برای احیای خود نهایت استفاده را صورت دهند.

فشارهای رسانه‌ای برخی از تندروهای اصلاحات برای مجاب کردن دکتر روحانی برای معرفی عارف به عنوان معاون اولی را هم می‌توان در جهت تحقق همین هدف ارزیابی کرد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


اسم عارف فقط در تیتر بود و نه در هیچ کجای متن.
باقری ساری
عارف را مردی بزرگ یافتم