شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۰

باورهای غلطی که طلاق را آسان جلوه می دهد

دوشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۸
کد مطلب: 162154
یک کارشناس آمریکایی حوزه خانواده با نقد برخی باورها درباره وضعیت یک ازدواج که ترغیب کننده به طلاق است این نوع باورها را به شدت رد کرده است.

به گزارش سرویس زنان جهان؛ ديويد پوپنو استاد جامعه‌شناسي دانشگاه راتجرز در ايالت نيوجرسي است و معاونت پروژه‌ي ملي ازدواج را بر عهده دارد. وي کارشناس حوزه‌ي مطالعات خانواده و زندگي اجتماعي در جوامع مدرن است و يکي از کتاب‌هاي اخيرش "زندگي بدون پدر: شواهد جديد و محکم مبني بر ضرورت وجود پدر و ازدواج براي سلامت کودکان" است. 

وی اخیراً درباره متداول ترین اطلاعات غلط درباره‌ي طلاق مباحثی را تحت عنوان ده افسانه ی معروف طلاق مطرح کرده که توسط مجله حورا به آن پرداخته شده است.

ده افسانه معروف طلاق

۱. چون افراد از تجارب بد درس مي‌گيرند، ازدواج‌هاي دوم نسبت به ازدواج‌هاي نخست موفق‌ترند.
اگرچه بسياري از کساني که طلاق مي‌گيرند، ازدوا‌ج‌هاي بعدي موفقيت‌آميزي دارند، اما در حقيقت نرخ طلاق در ازدواج‌هاي مجدد، بالاتر از ازدواج‌هاي نخستين است.

۲. زندگي با يکديگر قبل از ازدواج، روش خوبي براي آن است که دست آخر احتمال طلاق کاهش يابد.
مطالعات بسياري نشان داده افرادي که قبل از ازدواج با هم زندگي مي‌کنند، احتمال بسيار بالاتر طلاق را در پايان دارند. دلايل اين موضوع به خوبي درک نمي‌شود. ممکن است تا حدي نوع مردمي که مي‌خواهند زندگي مشترک بدون ازدواج با هم داشته باشند نيز شبيه افرادي باشد که تمايل بيشتري به طلاق دارند. شواهدي مبني بر آن وجود دارد که خود زندگي مشترک بدون ازدواج، نگرش‌هايي را در مردم ايجاد مي‌کند که بيشتر به طلاق منتهي مي‌شوند، براي مثال اين طرز فکر که روابط موقتي هستند و به سادگي مي‌توانند پايان يابند.

۳- طلاق مي‌تواند سبب مشکلاتي براي بسياري از کودکاني شود که آن را تجربه مي‌کنند؛ اما روي هم رفته اين مشکلات چندان طول نمي‌کشد و بچه‌ها نسبتاً سريع به وضعيت عادي باز مي‌گردند.
طلاق، خطر مشکلات بين فردي در کودکان را افزايش مي‌دهد. هم يافته‌هاي مطالعات کيفي کوچک و هم مطالعات تجربي بلند مدت و در مقياس بزرگ نشان مي‌دهند که بسياري از اين مشکلات تا مدت‌ها ادامه مي‌يابد. در حقيقت آن‌ها ممکن است در بزرگسالي بدتر شوند.

۴- داشتن بچه به زوج کمک خواهد کرد تا رضايت زناشويي‌شان را بهبود بخشند و از طلاق جلوگيري کنند.
مطالعات بسياري نشان داده‌اند که پر تنش‌ترين زمان در ازدواج، بعد از تولد اولين فرزند است. زوج‌هايي که در کنار يکديگر صاحب فرزندي هستند، تا حدودي خطر کمتري را براي طلاق در مقايسه با زوج‌هاي بدون بچه دارند، اما کاهش اين خطر کمتر از آن است که گفته شود والديني با مشکلات زناشويي، با احتمال بيشتري "به خاطر بچه ها" به زندگي با هم ادامه مي‌دهند.

۵- پس از طلاق استاندارد زندگي زنان تا ۷۳ درصد کاهش مي‌يابد، در حالي که وضعيت مردان تا چهل و سه درصد بهبود پيدا مي‌کند.
بعدها معلوم شد اين نابرابري چشمگير، يکي از گسترده‌ترين آمارهاي تبليغي علوم اجتماعي بر مبناي محاسبه‌اي غلط بود. تحليل مجدد داده‌ها مشخص کرد زيان زنان ۲۷ درصد در حالي که نفع مردان ۱۰ درصد بود. صرف نظر از ميزان تفاوت‌ها، شکاف جنسيتي واقعي است و به نظر نمي‌رسد در دهه‌هاي اخير کم شده باشد.

۶- وقتي والدين با يکديگر توافق ندارند، طلاق آن‌ها براي آسايش کودکان بهتر است تا اينکه به زندگي با هم ادامه دهند.
يک مطالعه‌ي بلند مدت و در مقياسي بزرگ که اخيراً انجام شد، خلاف اين موضوع را نشان مي‌دهد. هر چند که معلوم شد در عمل عدم توافق و ناکامي زناشويي والدين تأثير منفي و گسترده‌اي بر هر بعد از رفاه کودکانشان دارد، اما طلاق هم به ناگزير آثار مشابهي خواهد داشت. اين مطالعه در بررسي دقيق‌تر پيامدهاي منفي طلاق بر روي بچه‌ها دريافت، فقط بچه‌هايي که در خانه‌هاي با تعارض بسيار بالا زندگي مي‌کردند، از حذف تعارضي که ممکن بود طلاق به همراه خود بياورد بهره‌مند مي‌شدند. در ازدواج‌هاي با مشاجرات کمتر که به طلاق ختم مي‌شد- مطالعه نشان داد شايد به اندازه‌ي دو سوم طلاق‌ها از اين نوع بودند- پس از طلاق موقعيت کودکان بدتر مي‌گرديد. پس بنا بر يافته‌هاي اين مطالعه، به جز در تعداد اندک ازدواج‌هايي با کشمکش‌هاي زياد، براي بچه‌ها بهتر است که والدينشان با هم بمانند و مشکلاتشان را حل کنند تا اينکه طلاق بگيرند.

۷- بچه‌هايي که در خانواده‌هاي از هم پاشيده به دليل طلاق بزرگ مي شوند، چون در ورود به روابط زناشويي محتاط‌تر هستند و نيز تصميم قاطع براي اجتناب از احتمال طلاق دارند، نسبت به آن‌هايي که در خانه‌هاي سالم بوده‌اند، آمادگي بيشتري براي موفقيت در ازدواج دارند.
ازدواج بچه‌هاي طلاق واقعاً نرخ بزرگ‌تر طلاق را نسبت به ازدواج‌هاي فرزندان خانواده‌هاي سالم دارد. بر طبق يک مطالعه‌ي جديد، علت اصلي آن است که بچه‌ها تعهد يا ثبات زناشويي را از مشاهده‌ي والدين‌شان فرا مي‌گيرند. در بچه‌هاي طلاق احساس تعهد به ازدواج‌هاي مادام العمر تضعيف شده است.

۸- بچه‌ها پس از طلاق در خانواده‌هاي ناتني آسوده‌تر از خانواده‌هاي تک والد هستند.
شواهد نشان مي‌دهد که خانواده‌هاي ناتني، وضعيت بهتري نسبت به خانواده‌هاي تک والد ندارند، حتي گر چه طبق انتظار سطوح درآمدي‌شان بالا باشد و هيبت يک پدر در خانه وجود داشته باشد. خانواده‌هاي ناتني مجموعه‌اي از مشکلات بالقوه - شامل تعارضات بين فردي با شخصيت والد جديد- و خطر بسيار بالاي اضمحلال خانواده را دارند.

۹- نبود خوشبختي کامل در نقاط مشخصي از يک ازدواج، نشانه مطمئني از آن است که ازدواج سرانجام به طلاق منتهي خواهد شد.
هر ازدواج فراز و نشيب مخصوص به خود را دارد. پژوهش تازه‌اي با استفاده از يک نمونه ملي بزرگ دريافت ۸۶ درصد مردمي که در اواخر دهه هشتاد از ازدواج‌شان ناراضي بودند و در آن باقي ماندند، وقتي پنج سال بعد با آن‌ها مصاحبه شد، اظهار کردند که سعادت‌مندتر هستند. در حقيقت، سه پنجم زوج‌هاي سابقاً ناشاد، ازدواج‌ هاي‌شان را "بسيار خوب" يا "کاملاً خوب" ارزيابي کردند.

۱۰- معمولاً مردان هستند که دعاوي حقوقي طلاق را به جريان مي‌اندازند.
دو سوم همه طلاق‌ها، توسط زنان آغاز مي‌شود. مطالعه جديدي نشان داد که بسياري از دلايل اين موضوع به ذات قوانين مربوط مي‌شود. براي مثال در اکثر ايالات، زنان مجال مناسبي براي گرفتن حضانت کودکانشان دارند؛ زيرا زنان بيشتر خواهان آن هستند که بچه‌هايشان با آن‌ها بمانند، در ايالاتي که پيش فرض حضانت مشترک همراه با شوهر وجود دارد، درصد زناني که شروع به درخواست طلاق مي‌کنند بسيار پايين‌تر است. همچنين شايد نرخ بالاتر زنان آغازگر، به اين خاطر باشد که مردان احتمالاً بيشتر "بدرفتاري" مي‌کنند. براي مثال، شوهران نسبت به همسران احتمالاً بيشتر مشکلاتي در مورد زياده‌نوشي، اعتياد به مواد مخدر و خيانت دارند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *