بهترين آغاز براي وحدتآفريني، از سوي گروههاي مرجع است كه به هر حال احترام آنها نزد متدينان و اصولگرايان محرز است. جوامعي مانند مدرسين حوزه علميه قم و روحانيت مبارز، دوستاني كه در حوزه، دانشگاهها و همچنين نيروهاي پيرو خط رهبري كه تفكر مرحوم حضرت امام را بهعنوان اصل پذيرفته و به آن پايبند هستند، ميتوانند و بايد در اين راه پيشقدم شوند.
مهمان ماست که بیش از چهاردهه از عمر شریفشان را مصروف مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی و برای برقراری حکومت الهی جهاد کردهاند و مردی که سالیان سال حقیقتا در راه آزادی جنگیده و آزادی جزو ماهوی شخصیت ایشان شده است. ما خوشحالیم و بسیار هم خوشحال.»
من ایشان (خاتمی) را روحانی روشنفکری میدانستم که البته با ایشان اختلاف هم داشتم، اما آن زمان بهدلیل اینکه جناح حاکم نوعی فضای بسته بهوجود آورده بود و در جامعه انحصارطلبی احساس میشد، گمان کردم که وظیفه است این انحصار و بسته بودن جامعه شکسته شود؛ لذا تنها راه رسیدن به این اهداف را حمایت از خاتمی میدانستم
چيزي اشتباه است. اصولگرايان در سختترين شرايط مانند روزهاي پرالتهاب قبل از انتخابات دهم رياستجمهوري، اختلافات خود را به پايان رساندند و نهايتا با وجود سخنان فراواني كه گفته ميشد، بر سر يك نامزد توافق كردند. سر ديگر مسائل نيز همينطور است. ممكن است اختلاف سليقههايي وجود داشته باشد كه دشمنان اميدوار و رقبا مترصد هستند با استفاده از همين اختلافات جزيي، مسائلي را دامن بزنند تا از آب گلآلود ماهي صيد كنند.