صدای گریه اش از پشت در می آمد. در را که باز کردم پرسید: اینجا منزل آقای بنیادیه؟
به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت: پاسدار بود و حقوق بگیر سپاه، اما پس اندازی نداشت. کنجکاو شدم. خواستم بدانم حقوقش چطور خرج می شود. وقتی پرسیدم گفت: یه قدری برای خودم بر می دارم بقیه اش رو هم تقسیم می کنم بین دو سه تا خانواده که وضع مالی شون خوب نیست. ** صدای گریه اش از پشت در می آمد. در را که باز کردم پرسید: اینجا منزل آقای بنیادیه؟ آوردمش توی خانه بغض کرده بود گفت: چند سالی است که شوهرم از دنیا رفته و من موندم و دو تا طفل معصوم ، هرماه پسر شما خرجی خونه و زندگی مون رو می داد .امروز عکسش رو به دیوار دیدم ،سراغ به سراغ اومدم اینجا. هدیه به روح شهید محمد بنیادی