امام(ره) قبول قطعنامه را مصلحت و ناشی از اطمینان خود به مسئولان سیاسی و نظامی میدانند؛ اما برخی ادعا میکنند مسئولان کشور، این جام زهر را به امام(ره) تعارف کردهاند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، چند سالی هست که در سالروز قبول قطعنامه ۵۹۸، برخی افراد و رسانهها، دنبال پیدا کردن مقصر و مسبب پایان جنگ هستند؛ این افراد ادعا میکنند که پذیرش قطعنامه از سوی امام (ره)، نتیجه تصمیمسازی چند نفر خاص بوده و آن جام زهر را هم همین افراد به امام (ره) خوراندهاند!
درباره جنگ و پایان جنگ دو صورت میشود به قضیه نگاه کرد؛ اول نگاه تحقیقی یعنی اینکه با توجه به اسناد و مدارک، شرایط کشور را در زمان قطعنامه بررسی کنیم و واقع بینانه و بدون تعصب و پیش داوری، حرف بزنیم.
راه دوم این است که پیشاپیش نتیجه بگیریم که چند نفر در همان زمان جنگ، با جبهه و ایثار و شهادت و دفاع مقدس مخالف بودند؛ اهل خطر نبودند، با آرمانهای انقلاب مشکل داشتند یا اینکه اهل تصمیمسازی برای امام (ره) بودند و لابد گزارش غلط به امام (ره) دادند و او را مجبور کردند که جام زهر را بنوشد و قطعنامه را قبول کند!
(بدون اینکه کمترین ادعایی درباره این موضوع داشته باشم) عقلم را دست تحلیلگران این گروه دوم نمیدهم؛ به نظرم، تحلیلهای این افراد، بیشتر ناشی از اختلافات سیاسی این چند سال اخیر است؛ یعنی به دلیل اینکه اختلاف سیاسی دارند، این اختلافات را سرایت میدهند به زمان جنگ و خود به خود نتیجه میگیرند که قطعنامه هم محصول سیاستهای سازشکارانه همین افراد بوده است.
به نظرم متن پیام امام (ره)، جواب این ادعاها را میدهد؛ امام (ره) به صراحت تأکید کردهاند که هم در جنگ و هم در صلح مصلحت نظام، کشور و انقلاب را در نظر گرفتهاند؛ همچنین اشاره کردهاند که قطعنامه را با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی پذیرفته و اتفاقاً بر تعهد و دلسوزی و صداقت آنها هم تأکید کردهاند:
«در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن میدیدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلاً خوددارى میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم.»
معنای این عبارات کاملاً روشن است؛ امام (ره) قبول قطعنامه را مصلحت و ناشی از اطمینان خود به مسئولان سیاسی و نظامی میداند؛ حال آنهایی که این تصمیم را تصمیمسازی میدانند، عملاً این عبارات امام (ره) را نادیده میگیرند و یا آن را اشتباه میدانند! چطور ممکن است عدهای خائن، امام (ره) را مجبور به پذیرش قطعنامه کرده باشند، اما امام (ره) آنها را مسئولان متعهد، دلسوز، صادق و تصمیم آنها را هم به مصلحت نظام و انقلاب بداند؟!
درباره جام زهر هم همین طور؛ برخی بدون کمترین احتیاطی و با آسودگی خاطر، ادعا میکنند که مسئولان کشور، این جام زهر را به امام (ره) تعارف کردهاند! در حالی که از متن پیام امام (ره) چنین چیزی برنمیآید؛ آن هم امامی که در مسائل مملکتی با کسی تعارف نداشتند.
معنای جام زهر در پیام امام (ره) واضح است؛ نفس صلح کردن با جنایتکاری مثل صدام، با آن همه جنایت علیه ملت ایران، یعنی نوشیدن جام زهر؛ این جامی بود که امام (ره) به دلیل مصلحت انقلاب و نظام، آگاهانه و البته دردمندانه نوشیدند.
برای شخصیتی مثل امام (ره)، صلح با صدام همزمان هم میتواند تلخ باشد و هم شیرین، چون به مصلحت انقلاب و نظام است؛ این دو بخش را باید با هم دید؛ کسانی که فقط تلخی جام زهر را میبینند، مصلحت نظام را چطور توجیه میکنند؟
اگر جام زهر را مسئولان به امام (ره) چشاندند، پس چرا به مصلحت نظام بود؟ و اگر به مصلحت نبود، پس چرا امام (ره) آن را پذیرفت؟
اینها تناقضاتی است که مدعیان باید پاسخی برای آن پیدا کنند؛ البته بحث کردن درباره علل و عوامل قبول قطعنامه هیچ اشکالی ندارد، به شرطی که از تحلیلهای شخصی و سیاستزده بپرهیزیم؛ خوب است که تحلیلگران و کارشناسان بیایند و همه جوانب قطعنامه را بسنجند و حقایق را بازگو کنند یا درباره اشکالات و اشتباهات مسئولان جنگ، حرف بزنند؛ اما مهم این است که واقعبینانه، منصفانه و به دور از هرگونه تعصب به این قضایا نگاه کنیم.
ضمناً باید فرق بین اشتباه و خیانت را هم بدانیم؛ فرض کنید اشتباه یکی از فرماندهان، به شکست یک عملیات نظامی منجر شود، آیا در این صورت به چنین شخصی میگوییم خائن؟ گاهی هم تصمیمی گرفته میشود که در آن زمان، چارهای جز اتخاذ آن تصمیم نیست، اما شاید چند سال بعد مشخص شود که آن تصمیم اشتباه بوده؛ آیا در این صورت باید آنهایی را که چنان تصمیمی گرفتند، سرزنش کنیم؟
اصلاً فرض کنیم که چند مسئول مملکت، با گزارشات و اطلاعات خود، امام (ره) را قانع کرده باشند که ادامه جنگ به صلاح و مصلحت کشور و نظام نیست؛ آیا معنی این حرف، حتماً و الزاماً این است که این افراد دروغ گفته و اطلاعات غلط داده و امام (ره) را مجبور به نوشیدن جام زهر کردهاند؟ ما باید ابتدا اشتباه بودن حرف و تصمیم آن مسئولان را ثابت کنیم که تازه برسیم به اینکه آیا آنها خیانت کردهاند یا نه؟
رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد سال ۷۵ در حرم امام (ره) به دلائل قبول قطعنامه اشاره کردهاند:
«قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها نبود؛ قبول قطعنامه از طرف امام ، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسئولین آن روزِ امورِ اقتصادى کشور مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمىکِشد و نمىتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد؛ امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت؛ پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند؛ چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىکرد. وانگهى؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت مىکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسى نبود که رو برگرداند؛ بر نمىگشت! آن، یک مسئله داخلى بود؛ مسئله دیگرى بود».
حالا همین عبارات رهبری را هم بعضی افراد با لحن خاصی میخوانند؛ با لحنی که نتیجهاش میشود نارضایتی رهبر انقلاب از تصمیم سازی! در حالی که در این عبارات هیچ نشانهای دال بر نارضایتی و شکایت وجود ندارد؛ این سخنان، در دفاع از تصمیم امام (ره) است و در رد این شبهه که امام (ره) از ترس آمریکا، قطعنامه را قبول کرد؛ «نشان دادن» زمین تا آسمان با «وانمود کردن» فرق دارد.
به نظر من این همه نوشتید، اما تحلیل دوم قابل قبول تر است. خصوصا متنی که از سخنان رهبر معظم انقلاب نوشته اید، بیشتر با تحلیل دوم همخوانی دارد.