سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 23 Apr 2024
 
۰
۲۱

داستان واقعی زنی که به خاطر 1500 تومان داروهایش را پس داد

شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۷:۳۲
کد مطلب: 130382
سرویس جامعه جهان- زن چند بار وارد داروخانه شد وباز پشیمان از در بیرون رفت . فروشنده دارو که از ابتدا قیافه زن برایش آشنا جلوه می کرد متوجه ورود و خروج چند باره زن شده بود و چشم به حرکات زن دوخته بود. زن که انگار چاره دیگری نداشت سرش را بالا آورد و با استیصال زیر لب گفت: خدایا آبرومو سپردم دست خودت.

وقتی وارد داروخانه شد داروخانه چی انگار که منتظرش باشد مشتری های دیگرش را رها کرد و به سمت زن آمد. زن با چادر رو گرفته خود که از فرط خجالت آن را کیپ تر گرفته بود به مرد اجازه نمی داد که سن و سالش را حدس بزند اما فروشنده داروخانه از صدای گرفته زن حدس زد حول و حوش 40- 50 ساله باشد.

سر پایین و چشمهای به زمین دوخته شده و صدای آرام و گرفته زن باعث شد که مرد سرش را جلو بیاورد و گوشهایش را تیز کند.

آقا ببخشید من سه چهار ساعت پیش از شما یک سری دارو گرفتم که حالا می خواهم پسشون بدم و سپس کیسه دارویی که چند قلم قرص و شربت داخل آن بود را روی پیشخوان گذاشت و منتظر جواب مرد شد.

داروخانه چی که نمی توانست کنجکاویش را پنهان کند گفت: چرا حاج خانم .الحمدلله کسالت بر طرف شده؟

زن نیم نگاهی به مرد انداخت و سعی کرد بغض فشرده شده در گلویش را قورت دهد: نه،اما لطفا داروها را از من پس بگیرید.

مرد که تا کنون به چنین موردی برخورد نکرده بود، گفت: حاج خانم شرمنده ،دارو را نمی شه پس داد . کمکی دیگه ای احتیاج دارید در خدمتم.

دارو فروش که یک چشمش به انبوه مشتریان ایستاده در صف بود و چشم دیگرش به زن، نیم نگاهی به کیسه داروها کرد و گفت:اگر این داروها را با بیمه تهیه کرده باشید قیمتی ندارد .نهایتا 1500 تومان می شود.

ماجرا که برای مرد جالب شده بود قید مشتریانش را زد و باز پرسید: مسمومیت بچه تان بر طرف شد؟ اگه درست یادم باشه صبح با یه دختر بچه کوچیک اینجا آمدید.

زن که از یک طرف از دست کنجکاوی های مرد کلافه شده بود و از طرف دیگر واقعا در مضیقه قرار داشت ترجیح داد رک و پوست کنده ماجرا را برای مرد تعریف کند تا هم خیال او را راحت کند و هم خود را از این استرس رنج آور برهاند.پس برای شروع تک سرفه ای کرد و گفت:صبح که از خواب بیدار شدم متوجه شدم زهرا تب کرده. فکر کردم از همین سرما خوردگیهای معمولیه که هر چند وقت یکبار می گیره. وقتی داشتم پاشویه اش می کردم متوجه شدم که معده اش آشوبه و حالت تهوع داره. تا وقتی به درمانگاه ببرمش چند با آب زرده معده بالا آورد و ضعف شدید داشت. دکتر وقتی معاینه اش کرد گفت احتمالا مسمومیت غذایی پیدا کرده و با مصرف این داروها تا غروب خوب میشه. با 2000 تومان داخل کیفم این داروها را تهیه کردم و یک مقدار ماست گرفتم تا با کته و ماست شکم بچه ام را سیر کنم.
اما هنوز به خانه نرسیده بودم که پسر همسایه مان که دکتراست کودک مریض را بر روی دستم دید و از سر دلسوزی وسط همان کوچه بار دیگر او را معاینه کرد و چند تا سوال از من پرسید. وقتی متوجه شد که پزشک در مانگاه بیماری او را مسمومیت تشخیص داده و وقتی داروهایش را دید به شدت عصبانی شد و به من گفت نیازی نیست که داروها را به زهرا بدهم چون باعث مریضی دخترم نه غذای فاسد که میکروب خطرناکی است که از طریق هوا وارد لایه های مغزیش شده و اگر او را زود به بیمارستان نرسانم خدای نکرده دچار فلج مغزی می شود.

مرد گفت: مننژیت

زن که انگار اسم آشنایی را شنیده باشد سریع گفت: آره همین کلمه را گفت. حالا باید این بچه یتیم را به بیمارستان برسانم و گرنه نمی دونم چه بلایی به سرش می آد. تا اینجاش هم خدا کمک کرد که پسر همسایه مان زهرا را دید و تشخیص درست مریضی اش را داد حالا هم شما کمک کنید این داروهای دست نخورده را پس بگیرید تا من بتوانم با پولش بچه ام را به بیمارستان ببرم. ما بقی اش هم خدا بزرگه.

مرد داروخانه چی هیچ نگفت و از اینکه با کنجکاویش باعث عذاب زن شده بود شرمنده شد. از پیش زن رفت و پس از مدتی با دسته ای اسکناس بازگشت و گفت: دکتر داروخانه به من سپردند که به شما بگویم اگر برای درمان زهرا باز هم نیاز به کمک داشتید روی ما حساب کنید.

زن که اینبار اشکانش را از سر شوق نمی توانست کنترل کند نگاهی قدر شناسانه به مرد کرد و از داروخانه بیرون رفت و مرد داروخانه چی زن را دید که وقتی پایش را از آخرین پله داروخانه بر زمین گذاشت سرش را به سوی آسمان برد و نفس تنگ حبس شده در سینه اش را به یکباره بیرون داد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
فکر میکنم بد نیست که یه رونوشت از این مطلب بفرستید برای جناب آقای وزیر محترم رفاه و تامین اجتماعی.
Latvia
گاهي وقت ها خوندن اين واقعيت ها كه شايد لمسش كرده باشي اشك تو در مي ياره -
Iran, Islamic Republic of
خدا بگم چیکارتون کنه با زبون روزه اشکم رو در آوردید .... ( تا آخرش خوندم)
حالا این داستان مال کی است ؟ اخیره ؟ تهران یا شهرستان ؟ !
Iran, Islamic Republic of
بسمه تعالی خدایا با ما چه خواهی کرد
Iran, Islamic Republic of
یه نسخه از این مطلب رو حتمأ به دست آقای دایی و آقای ضرغامی برسونید.
Iran, Islamic Republic of
اينقده آدم ها هستن دفترچه بيمه خودشون رو گرو ميذارن تا باقيمانده پول رو براي داروخانه بيارن و خيييييلي خاطره ها و واقعيت هاي دردناك
Iran, Islamic Republic of
یه داستان من براتون بگم دو سال پیش من تو سر کارم چند ماه حقوق نگرفته بودم ماه رمضونم بود بعد از ساعت 4 که از کار میاومدم میرفتم تا افطار مسافر کشی از شانس ما اون روز یه مسافر در بست بهم خورد منم گفتم خب خدارو شکر سه چهار جا منو برد هی میرفت تو این خونه تو اون خونه تا اینکه نزدییک اذان سر یه کوچه پیاده شد گفت اینجا بمون من میام منم که دیدم این چند بار رفت و اومد پیش خودم گفتم حتما میاد خلاصه من یه ساعت بعد از اذان گشنه تشنه موندم نیومد از اون طرف هم خانمم هی زنگ میزد کجایی کجایی خلاصه داستانو وگفتم و راه افتادم برم خونه نزدیک یه کیلومتر نرفته بودم که دیدم ماشینم ریپ میزنه از بدشانسی من بنزین تموم کرده بود خاموش شد واقعا مونده بودم چه کار کنم از یه طرف خانمم باردار بود و تو خونه تنها از طرفی منم از تشنگی و گشنگی داشتم هلاک میشدم تو خیابونم گیر کرده بودم خلاصه اعصابم حسابی خورد شده بود رفتم زیر صندلی عقب ببینم یه بطری اب پیدا میشه دیدم اون مسافره که میخواست سرمو کلاه بذاره کیف پولش از جیبش افتاده بود منم ورداشتم دیدم 195000تومن توش پوله همون موقع یه ماشین پلیس اومد گفت اینجا چه کار میکنی داستانو واسش کفتم تا پمپ بنزین منو بکسل کرد منم بنزین زدم جاتون خالی رفتم حلیم پذری 3000تومن حلیم خریدم رفتم خونه خاننم گفت اونقد حوس حلیم کرده بودم روم نمیشد بهت بگم خلاصه کلی خوشحال شدم تو کیف پول هرچی گشتم ادرس یا شمارهای پیدا کنم نبود خلاصه همه پولارو خرج کردم تا اردیبهشت سال قبل قسمت شد رفتم مشهد پولارو انداختم تو ضریح
Iran, Islamic Republic of
من خودم توی یک منطقه کارگری مطب دارم با این که فرانشیز ویزیت بیمارام فقط 1500 تومنه(به جای 5هزار تومن)اما هر روز با بیمارانی مواجه هستم که همین پول رو هم ندارند بدهند وخیلی ها هم وقتی میان داخل تازه متوجه میشم که چند تا مریض دارند واونی که از همه خراب تر بوده را برای درمان آورده اند.وخیلی وقتها در مورد قیمت داروها نیز سوال میکنند واز من میخواهند که دارو را ارزانتر بنویسم .که من واقعا گاهی از این همه شعار مسئولین دلم به درد میاد.از اون طرف میبینم که یه شب تا دم سحر صدا وسیما در مورد 800 میلیون علی دایی برنامه میزاره یعنی پول درامد تقریبا 83 سال من پزشک کارمند یا 100 سال یک کارمند معمولی.
Iran, Islamic Republic of
من خودم توی یک منطقه کارگری مطب دارم با این که فرانشیز ویزیت بیمارام فقط 1500 تومنه(به جای 5هزار تومن)اما هر روز با بیمارانی مواجه هستم که همین پول رو هم ندارند بدهند وخیلی ها هم وقتی میان داخل تازه متوجه میشم که چند تا مریض دارند واونی که از همه خراب تر بوده را برای درمان آورده اند.وخیلی وقتها در مورد قیمت داروها نیز سوال میکنند واز من میخواهند که دارو را ارزانتر بنویسم .که من واقعا گاهی از این همه شعار مسئولین دلم به درد میاد.از اون طرف میبینم که یه شب تا دم سحر صدا وسیما در مورد 800 میلیون علی دایی برنامه میزاره یعنی پول درامد تقریبا 83 سال من پزشک کارمند یا 100 سال یک کارمند معمولی.
Iran, Islamic Republic of
... اگر كمي هم مبلغ قراردادهاي ورزشي و همايش ها و سميناهارها و . . . را بالاتر ببريم كه فقط يكسري از افراد پولدارتر شوند مطمئنا مشكل درماني جانعه حل ميشود هر چند كه گوش اگر گوش تو ناله اگر ناله من / آنچه به جايي نرسد فرياد است فقط گفتن حرف است و تخليه شدن
Iran, Islamic Republic of
اینایی رو که اسم بردین همه قبول ولی حالا به آقای مشایی بفرمائید برای ایرانیان خارج نشین چقدر هزینه کرده !!
Iran, Islamic Republic of
اين را به ضرغامي بگوييد که از تضييع حق مختصر 800 ميليوني دايي نگران است.
Iran, Islamic Republic of
اشكم را دراورديد من اماده هستم اينگونه موارد را تقبل كنم و بپردازم
Iran, Islamic Republic of
برای مملکتی که روی منابع گوناگون خوابیده زشته
Iran, Islamic Republic of
اقای ضرغامی پاسخگوباشید و عذرخواهی کنید که در رسانه شما اقایی برنامه دعای کمیل رابواسطه بررسی حقوق ناچیز 800ملیونی اشت لغو کند و سپس بگوید این مبلغ چیزی نیست .بترسیم از وقتی که اه پابرهنگانیکه ولی نعمتان انقلابند دامن مارا بگیرد..
Lebanon
اينو براي دفتر مشايي بفرستين!
سلام.واقعا ناراحت کننده بود.من اینقدر موارد کلاه برداری اینچنین سر خودم اومده که دروغ بهم گفتن که باورش سخته،ایکاش میشد یه جایی یه متولی پیدا بشه و آدم هایی که حقیقتا نیارمند آدم کمکشون کنه،واقعا دلم برای این خانم و دختر کچولوش سوخت...
خدا به حق همین ماه رمضان دختر ایشان و همه مریض های گرفتار رو شفای عاجل عنایت کنه
Iran, Islamic Republic of
پس كميته امداد و سازمان مستضعفين و كميته 100 امام و.... براي چيست توي اين مملكت؟!!!!!!!!!!!1
Iran, Islamic Republic of
حضرت امام می فرمود همیشه مسئولین را از بین همین مردم و همین قشر و فرهنگ انتخاب کنید تا وضع آنها را درک کنند
اما نمی دونم احمدی نژاد رو چه حسابی صادق محصولی رو با اون سرمایه و ثروت گذا وزیر رفاه و تامین اجتماعی کرده
بله باید هم به ایشان و حسن انتخابشون تبریک گفت

انقلاب ما انقلاب مستضعفین بود
Iran, Islamic Republic of
سلام به خداوندی خدا قسم به همین ماه رمضون با زبان روزه دارم میگم اشکم دراومد و جیگرم کباب شد ، یا بن الحسن کجایی
چقدر اختلاف یکی مثل این .... علی دایی 800 میلیون از بیت المال رو میگیره و به خاطر پول 3 ساعت از وقت تلویزیون بهش اختصاص داده میشه تا باقی پولشو بگیره و یکی مثل امثال این خانم که کم نیست...
به فاطمه زهرا س جده بزرگوارم قسم چه علی دایی و امثال اون باشه فرقی نداره بالاخره 100 تا تک تومنی که حق من میشه تو اون دنیا من نمیگذرم

یا حق
اللهم عجل لولیک الفرج
United States
این نوشته رو به دست آقای احمدی نزاد بفرستید که میگه فقر رو ریشه کن کردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟