سوداگران مرگ در خوابگاههاي دانشجويي فعالتر از مسئولان
دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۹
کد مطلب: 97955
معضل اعتياد و مصرف مواد مخدر از جمله آسيبهاي اجتماعي است كه در غفلت برخي مسئولان فضاي دانشگاهها را به شدت تهديد ميكند.
به گزارش فارس، بر اساس اسناد به دست آمده سابقه آشنايي بشر با مواد مخدر به هفت هزار سال پيش ميرسد. لوحهايي كه از يونان و مصر باستان به دست آمدهاند، حكايت از آن دارند كه پزشكان قديم از بوته خشخاش و شاهدانه به عنوان گياهي دارويي استفاده ميكردند.
مواد مخدر در زمانهاي گذشته به عنوان شفابخش، مسكن، شادآور و نيز مقدس در برخي از مذاهب مورد استفاده قرار گرفته است. با بررسي آثار مكتوب و لوحههاي گلي كه از سومريان به جاي مانده چنين برداشت شده كه سومريان اولين كساني بودند كه ترياك را كشف كردند و در كنار خواص دارويي آن به تدريج به عنوان يك مكيفا و مخدر از آن بهره بردند و نام «گياه شادي بخش» بر آن نهادند.
علاوه بر سومريان، يونانيها هم از ترياك استفاده كردند و به آن «اپيوم» نام نهادند و پزشكان بزرگي نظير سقراط از ترياك براي بيماريهاي مختلف استفاده ميبردند.
آنچه مسلم است اين است كه در گذشته از مواد مخدر بيشتر براي خاصيتهاي دارويي آن استفاده ميشد. دانشمندي روسي به نام «پلين» اولين شخصي بود كه شيره غليظ خشخاش را به نام «اپيوم» جهت استفاده علمي در داروهاي مسكن عرضه كرد.
بعد از سازمان يافتن استعمار كشورهاي انگليس، فرانسه، پرتغال، هلند به خصوص در قرن 18 ميلادي از مواد افيوني به عنوان ابزاري براي تسلط بيشتر بر كشورهاي ضعيف استفاده كردند. اين كشورها از اين مواد به عنوان ابزاري براي به دست آوردن سرمايههاي كشورهاي جهان سوم و از بين بردن نيروي انساني اين كشورها استفاده كردند. عملكرد كمپاني هند شرقي گواهي بر اين مدعاست.
اين كمپاني انگليسي بعد از انقلاب صنعتي براي بدست آوردن سرمايه و منابع توليد براي صنايع انگليسي است به تجارت ترياك در كشورهاي شرق آسيا به خصوص چين زد. اين كمپاني در طي ساليان متمادي براي كسب سود بسياري از مردم چين را به دام اعتياد برد. وقتي كه دولت چين از اين اقدام شركت انگليسي و تبعاتي كه براي كشورشان داشت مطلع شدند، مقابله با اين كمپاني برخاست و تقاضا كرد تا منع تجارت توسط اين كمپاني پذيرفته شود، اما اين كمپاني با تقاضاي دولت چين مخالفت كرد تا اينكه دولت چين مجبور شد، تقاضاي مصادره اموال اين كمپاني را كند با تقاضاي مصادره اموال هند شرقي نيروهاي نظامي بريتانيا براي حمايت از اين كمپاني وارد جنگ با دولت چين شدند و در حالي دو جنگ به نامهاي «جنگهاي ترياك» شكست سنگيني بر نيروهاي چين متحمل نكردند و علاوه بر تقاضاي خسارت، اين كشور را براي حمل و نقل و توزيع ترياك مورد استفاده قرار دادند.
ابوريحان بيروني اولين دانشمند اسلامي بود كه به خاصيت اعتيادآور افيون اشاره كرد. در ايران به گواه تاريخ عوامل انگلستان بودند كه در عصر صفويه شيوه كشت خشخاش و استفاده از ترياك را رواج دادند. مصرف مواد افيوني در دوره صفويه به قدرتي معمول بود كه در قهوهخانهها به صورت رسمي براي تفنن استعمال ميشد. در اين دوره بنا بر نوشته سياحان و جهانگردان شاه طهماسب و شاه عباس صفوي با درك مضرات اين مواد، دستوراتي را براي منع مصرف مواد صادر كند ولي موفق نشدند كار خاصي را انجام دهند.
در دوره قاجارها هم با دسيسههاي انگليسيها، بسياري از مزارع كشت گندم و ساير محصولات زراعي به كشت خشخاش تخصيص يافتند و خريد و فروش مواد در ايران رواج يافت و درآمد هنگفتي از اين تجارت كثيف عايد انگليسيها، شاهان و درباريان شد.
تا قرن هجدهم و نوزدهم كشت خشخاش و توليد ترياك براي مصرف داخلي بود ولي از نيمه دوم قرن نوزدهم كشت ترياك به عنوان محصولي سود ده و صادراتي مورد توجه قرار گرفت و ايران از آن به بعد به عنوان يكي از اعضاي بسيار فعال تجارت جهاني ترياك تبديل شد.
در سال 1920 ميلادي، اولين قانون رسمي ممنوعيت مصرف ترياك به نام قانون «تحديد ترياك» به تصويب رسيد و مصرف شيره ممنوع شد. در سال 1301 هم قانون منع واردات مواد مخدر تصويب شد. با اين اقدام و اقدامات بعدي، قاچاق هروئين و مورفين به داخل ايران به صورت تجارت پرسودي درآمد به گونهاي كه طي 6 سال و بين سالهاي 1344 تا 1338 ميزان ترياك و هروئين مكشوفه تقريبا سه برابر شد.
در دوران پهلوي، دولت مردم را آشكارا به ترياك كشي دعوت ميكرد و به بهانه افزايش درآمد، روز به روز برشمار معتادان افزوده ميشد و ادارهاي بدين منظور در سراسر كشور ايجاد شد و هر جا هم شبههاي وجود نداشت، پاسگاههاي انتظامي عهدهدار اين وظيفه شدند، به گونهاي كه در دوره پهلوي اعتياد مردم به ترياك به اوج خود رسيد.
به موجب مدارك دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل در سال 1960 خاندان پهلوي قاچاق مواد مخدر را در ابعاد وسيع همراه با سرمايهگذاريهاي چند صد ميليون دلاري و در پناه سرنيزه و خفقان انجام ميدادند. در طول اين مدت براي انحراف افكار عمومي گاهي محدوديتهاي ظاهري اعمال ميشد كه در واقع نوعي تصفيه رقباي پهلوي در امر مواد مخدر بود كه اين محدوديتها و سختگيريهاي ظاهري با كمك كشورهاي غربي در سطح بينالمللي هم براي فريب افكار عمومي به كار ميرفت.
قدرتهاي سلطهگر و استكبار جهاني هميشه براي دستيابي به جهان اسلام هميشه در صدد راههايي هستند. اين قدرتها با همه گير كردن مواد مخدر در جهان اسلام، به ويژه خاورميانه در صدد ايجاد ضعف دروني و اضمحلال داخلي اين كشورها هستند تا بتوانند آنها را راحتتر تحت كنترل خود درآورند. اين كشورها بعد از پيروزي انقلاب اسلامي وقتي كه دست خود را از ايران كوتاه ديدند به رهبري آمريكا و انگليس شروع به ترويج بيشتر مواد مخدر در ايران كردند.
اين كشورها از يك طرف با حمايت از گروهكهاي تروريستي ريگي و پژاك كه منبع اصلي آنها از قاچاق مواد مخدر است باعث قدرت يافتن اين گروهكها ميشود و از طرفي به بهانه مبارزه با تروريسم و براي فريب افكار عمومي داخلي و خارجي شروع به تجاوز و ايجاد پايگاههاي نظامي در خاورميانه ميكنند.
بعد از انقلاب اسلامي، رهبر كبير انقلاب اسلامي با درك خطر در كمين نشسته با توطئه خواندن فروش و مصرف مواد مخدر، جلوگيري از آن را بر همه واجب دانستند. شوراي انقلاب هم در سال 1359 با تصويب تشديد مجازات مرتكبين به جرائم مواد مخدر و اقدامات در مالن كه تا آن زمان قويترين قانون در نوع خود بود، فصلي نو در مبارزه با اين معضل گشودند.
هروئين، مخربترين ماده مخدر در جهان است و بزرگترين مركز توليد آن منطقه جنوب غرب آسيا به ويژه افغانستان است. در سه دهه اخير بزرگترين كانون كشت خشخاش و توليد مرفين در منطقهاي مرسوم به هلال طلايي افغانستان و پاكستان است، البته پاكستان با كمكهاي سازمان ملل تقريبا به صفر رسانده است، قبل از انقلاب، ايران هم در اين هلال قرار داشت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي و ممنوع شدن كشت و توليد مواد مخدر در سال 1359 كشت آن در ايران متوقف شد.
مواد مخدر به دو دسته عمده تقسيم ميشوند: 1- مواد مخدر طبيعي يا سنتي كه شامل هروئين، ماريجوانا، كوكائين مورفين خشخاش، ترياك و حشيش ميشود. مركز اصلي توليد اين مواد كشور افغانستان است.
2- مواد مخدر صنعتي يا مصنوعي كه اين مواد مخدر از طريق آزمايشگاهي بدست ميآيند، فلونتيرازيام، متادون، متآمفتامين، متاكوآلون، ميتل فنيديت، كتامين، كانابيس، گلوتتاييد كراك، اكستازي و مانند اينها از اين دستهاند كه هر از چند گاهي مادهاي به اين مواد اضافه ميشود.
تهيه اين مواد بسيار راحتتر و كم هزينهتر از مواد مخدر طبيعي است و در آزمايشگاهها و كارگاههاي كوچك در مناطق مختلف جهان توليد ميشود. در اين ميان كشورهاي ميانمار تايلند، فيليپين و چين توليدكننده متاآمفتامين و كشورهاي غربي توليد كننده آمفتامين هستند كه عوارض مصرف اين مواد بسيار خطرناكتر از مواد مخدر طبيعي يا سنتي است.
پيامدهاي عمده سياسي مواد مخدر، كاهش وجهه سياسي نظامها، بهرهبرداري گروهكهاي ضد اسلامي، رودرويي مردم با دولتها در مناطق آلوده به قاچاق، نفوذ باندهاي مافيا در حوزههاي تصميمگيري سياسي- اجرايي، افزايش هزينههاي سياسي كشور در كنترل مناطق آلوده به قاچاق است.
از جمله پيامدهاي اقتصادي مواد مخدر ميتوان به كاهش درآمد دولتها، افزايش ركود اقتصادي از طريق ايجاد اختلال در بخش توليد، افزايش بيكاري، ايجاد شغلهاي كاذب و غيرشرافتمندانه، خروج ارز از كشور، ايجاد هزينه براي برگرداندن آلوده شدگان به آغوش جامع اشاره كرد.
اما پيامدهاي فرهنگي كه مصرف و اشاعه مواد مخدر ميتواند براي كشورهاي اسلامي داشته باشد، عبارتند از بوجود آمدن اجتماعات بيهويت و يا با هويت منفي مانند گروههاي منحرف و شيطان پرست، افزايش بيكاري و گسترش مشاغل كاذب، ايجاد فرهنگ قانون گريزي در بين مردم، افت تحصيلي در بين دانشآموزان و دانشجويان و مانند اينها.
در مورد آمار معتادان نوجوان و جوان در كشور آمار دقيقي در دست نيست اما به گفته مسئولين و بر اساس بررسيهاي به عمل آمده 20 درصد معتادان مصرف مواد را از دوران نوجواني و جواني شروع ميكنند. بر اساس اعلام جانشين دبيركل ستاد مبارزه بامواد مخدر 30 هزار دانشآموز معتاد در سيستم آموزش و پرورش در كشور داريم با هماهنگيهاي به عمل بين آموزش و پرورش و ستاد مبارزه با مواد مخدر مقرر شده است براي كاهش اين آمار و كنترل آن اقداماتي از قبيل تهيه و توزيع جزوات مخصوص در مدارس از مقطع دوم دبستان تا پيشدانشگاهي در دستور كار است.
محسن دانشجوي دوره كارشناسي ارشد علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي در مورد وضعيت اعتياد در خوابگاههاي اين دانشگاه ميگويد: مصرف سيگار زياد است. من خودم چهار سال در دانشگاه اصفهان درس خواندم. آنجا اكثر مصرفكنندگان خوابگاهي بودند و اصفهانيها هم ميآمدند.
محسن در مورد اين سوال كه چه عواملي باعث گرايش دانشجويان به سمت اعتياد ميشود؟ گفت: دانشجويان علوم انساني بيشتر به خاطر دغدغه كار و نااميدي به آينده به سمت مواد كشيده ميشوند. از طرف ديگر محيط خوابگاهي، خودش گرايش به سمت مصرف مواد را بيشتر ميكند، مثلا خوابگاهي داشتيم به نام شهيد مفتح در دانشگاه اصفهان كه بين بچهها به شيرهكش خانه معروف بود.
محسن ادامه ميدهد كه در دسترس بودن مواد هم در گرايش و ازياد مصرف آن تاثير گذار است. وقتي دانشجو پيش خانواده است دسترسي به مواد و سيگار كمتر ميشود.
از ديدگاه محسن عامل ديگري هم كه باعث گرايش به مواد در بين دانشجويان خوابگاهي ميشود، اين است كه در محيط خوابگاهي برنامههاي تفريحي و شادي نيست، مثلا در خوابگاه ما (خوابگاه شهيد بهآفرين) امكانات ورزشي و تفريحي نيست ما فقط يك سالن بدنسازي داريم با يك زمين براي گل كوچك كه سالن بدنسازي هم اكثر به دليل امكانات نامناسبش خالي است. خوابگاهي كه 700 ساكن دارد و امكانات رفاهياش حداكثر جوابگوي 50 نفر است.
محسن راه پيشگيري در خوابگاه را بوميسازي ميداند البته آنهم در صورتي كه امكاناتي كه در دانشگاههاي تهران است در دانشگاههاي شهرستانها هم باشد تا دانشجو به خاطر امكانات تهران را انتخاب نكند. "مثلا من خودم در خوابگاه سيگاري شدم ولي وقتي خانه ميروم ديگر سيگار نميكشم. "
سعيد از ديگر دانشجويان خوابگاه بهآفرين علامه ميگويد: در خوابگاهها مصرف قرص بيشتر است چون هم ارزانتر و هم دسترسي راحتتر است. قرصهايي مانند ترامادول بيشتر مورد استفاده است.
سعيد از تخصيص خوابگاه به صورت سوئيتي ناراضي است و آن را يكي از عوامل گرايش دانشجويان به اعتياد ميداند، چون معتقد است كه وقتي در يك سوئيت 12 نفري يك نفر هم معتاد باشد هم اتاقيها و هم سوئيستيهاي او هر قدر هم مقاومت كنند بالاخره يك روزي به آن سمت كشيده ميشوند.
سعيد اضافه ميكند: سيگاري كه اينجا كشيده ميشود با سيگاري كه در خانه كشيده ميشود، مزهاش متفاوت است و اينجا لذت خاصي دارد و توي خانه هم واقعا دليلي پيدا نميكنم تا سيگار بكشم. وي در مورد وضعيت خوابگاهها هم ميگويد: ميزان مصرف در هر خوابگاهي متفاوت است، مثلا در خوابگاه هم (يكي از خوابگاههاي دانشگاه علامه) مصرف مواد خيلي كمتر است چون آنجا محيطش بيشتر علمي بوده و دانشجويانش منضبطاند و از طرفي نظارت و امكانات رفاهياش بيشتر است. ولي در خوابگاهي مانند خوابگاه دانشگاه اهواز كه 2 سال آن جا بودم، اوضاعش خيلي خرابتر بود و اكثر بچههاي تربيتبدني مواد مصرف ميكردند و بعد از مصرف مواد ميرفتند و تست و امتحان ميدادند. به نظر من هر چقدر كنترل و انضباط بيشتر باشد، طبيعي است كه مصرف هم پايين ميآيد.
سعيد معتقد است كه در فضاي خوابگاهي هيچ برنامه خاصي براي تفريح وجود ندارد و در نتيجه افزايش دور هم نشستن، بيكاري و وقت آزاد داشتن باعث ميشود تا دانشجويان به سمت مواد بروند.
سعيد در مورد دختران هم ميگويد كه من در مورد مواد شنيدهام كه فلان دختر حشيش مصرف ميكند و از اين بابت آمار آنها كمتر است ولي مصرف سيگار زيادتر است. سعيد و احسان معتقدند گرفتن تست اعتياد قبل از ورود به دانشگاه و خوابگاه روش خوبي براي جلوگيري از اشعه مواد در محيط خوابگاهي است، به شرطي كه اگر شخصي هم معتاد بود به او يك ترم مرخصي بدهند تا خودش را در آن مدت اصلاح و بعد به محيط خوابگاه و دانشگاه برگردد.
احسان دانشجوي كارشناسي ارشد روابط بينالملل دانشگاه علامه طباطبايي گرايش به سمت قرصهاي روانگردان را بيشتر ميداند و دليلش را هم كمبودي شادي معرفي ميكند و اضافه ميكند: بيشتر كساني كه سمت مواد مخدر ميروند، افسردهاند.
احسان دلايل گرايش مواد در بين دانشجويان دسترسي سريع و راحتتر، رسيدن به پوچي و تاثير گرفتن از شخصيت فيلمها معرفي ميكند.
وي معتقد است كه مصرف مواد مخدر در بين دانشجويان دختر زياد است كه البته بيشتر اين دختر ما از شهرهاي بزرگ و تهراني هستند كه بيشتر كوكائين مصرف ميكنند با سيگارهاي گران قيمتي مثل ماربورو ونيستون قرمز. وقتي از احسان در مورد نوع شخصيت دختراني كه مواد مصرف ميكنند، سوال كردم، گفت: بيشترشان داراي رتبههاي چندان خوبي نيستند. وضع ماليشان خوب است و بيخيالند. بيشتر شان دانشجوي دوره كارشناسي بوده و به دليل وضع مالي خوب، مادهاي گران قيمت مانند كوكائين را به راحتي تهيه ميكنند.
وي ادامه ميدهد: اين دانشجويان اعتقادي به مذهب ندارند و درجه اعتقادشان پايين است.
احسان اشارهاي به برخي اصطلاحات رايج در مواد فروشي هم ميكند، مانند ديلر ( Dealer) و ساقي كه به پخش كننده مواد ميگويند. اولي اصطلاحي بالاشهري و دومي اصطلاحي پايين شهري است. وي اضافه ميكند كه به فروشنده قرص هم دكتر يا پروفسور ميگويند.
يكي ديگر از دانشجويان كارشناس ارشد دانشگاه علامه طباطبايي كه نميخواهد نامش ذكر شود، ميگويد: من خودم دوبار ترامادول خوردم، صرفا به خاطر اينكه ميخواستم تجربه كرده باشم يا وقتي براي اولينبار گراس كشيدم، اطرافيانم ورودم به دنياي جديد را تبريك گفتند ولي من ادامه ندادم، چون تفنني مصرف ميكردم.
وي عامل اصلي براي مصرف مواد مخدر و هر جرمي را سيگار ميداند، چون معتقد است كه سيگار قبح اعمال بد ديگر را از بين ميبرد و به سمت مواد هم ميرود، چون پيش خودش ميگويد من كه سيگار ميكشم و به عنوان يك فرد لاابالي اين را هم ميكشم.
اين دانشجو عامل ديگر مصرف مواد را مانند احسان شخصيتهاي فيلمها و تاثير ماهواره ميداند و اضافه ميكند كه من خودم به دليل علاقه به شخصيت اسكورفيلد در فيلم فرار از زندان ( Prison Break) بعد از كشته شدنش در فيلم سرم را از ته تراشيدم.
وي عامل ديگر را مانند ساير دانشجويان اين خوابگاه دسترسي راحتتر و كنترل كم معرفي كرد و گفت: يكي از رفيقهايم هفت ميليون پول داده تا روش درست كردن شيشه را به او ياد بدهند و او هم آشپزخانه به آزمايشگاه توليد شيشه ميگويند، داشته باشد.
كوروش دانشجوي دانشگاه تهران نيز سيگار را مقدمه اعتياد ميداند و 99 درصد خاستگاه كساني كه به اعتياد روي آوردهاند را از سيگار برميشمرد. كوروش ساكن يكي از خوابگاههاي دانشگاه تهران در اطراف ميدان انقلاب است، در مورد خودش ميگويد: من در خوابگاه سيگاري شدم. با وجود اينكه اصلا اعضاي خانوادهام نميدانند سيگار چيست ولي من سيگاري هستم و سيگاري شدنم هم به اين صورت بود كه دوستم سيگار ميكشيد و پك آخرش را به من ميداد. من هم براي اينكه كم نياورم ميكشيدم. در انتها روزي سيگاري شدم و بعد به سمت مواد ديگر هم رفتم.
كوروش با وجود اينكه دانشجوي دانشگاه تهران است، گريزي ميزند به خوابگاه «به آفرين» دانشگاه علامه و معتقد است كه آنجا بزرگترين مصرف كننده مواد مخدر در سطح تهران است و از تجربياتش در آنجا ميگويد.
وقتي از او ميپرسم كه چطور شد مواد مصرف كردي؟ گفت: سال سوم دانشگاه بودم، چند تا از بچههاي ارشد به اتاق ما آمدند. آنها با خودشان از شهرستان.... مواد آورده بودند. من هم از سركنجكاوي و اينكه تحريك شدم شروع به مصرف كردم، تجربه اولم خيلي لذت بخش بود و الان هم هرازگاهي مصرف ميكنم.
وي دلايل متعددي را در گرايش به مواد موثر ميداند، از جمله مشكلات روحي، عاطفي، اقتصادي، خانوادگي، هم اتاقي، اعتياد به سيگار، تربيت خانوادگي و ميزان پايبندي شخص به آن. وي عمده مواد مصرفي در دانشگاه تهران از ترياك و گاهي هم حشيش ميداند كه زمان تهيه آن 20 دقيقه است. هر خوابگاهي چند ساقي دارد كه به او زنگ ميزند او هم با موتور ميرسد و ترياك را به قيمت سه گرم پنج هزار تومان ميفروشد.
كوروش عوارضي هم براي اعتياد مانند دوران تحصيلي ناموفق، از چشم خانواده و دوستان افتادن، طرد شدن از دانشگاه و بيبرنامهگي بر ميشمارد. اين دانشجو در مورد دانشجويان دختر خوابگاهي هم ميگويد: دختران در كل نسبت به پسران شكنندهترند و مواد مصرفيشان بيشتر از پسران است، دسترسي در آنجا خيلي راحتتر از خوابگاههاي ما است و آنجا ساقي دختر ساكن خوابگاه دارند، حتي من يكي از دوستانم براي تهيه مشروب به خوابگاه فاطميه رفت و خيلي سريع تهيه كرد.
سهيل از ديگر دانشجويان دانشگاه تهران كه با كوروش هم عقيده است، دليل گرايش دختران در محيط خوابگاهي را نبود امكانات تفريحي و آگاهسازي ميداند و معتقد است كه با توجه به اينكه اعتياد ناهنجاريهاي اخلاقي با خود ميآورد بايد خيلي دقت كرد. وي ادامه داد: متاسفانه دولت در مورد اعتياد آگاهسازي نكرد و من خود آن را تجربه كردم و خودم به اين نتيجه رسيدهام كه بد است ولي خيليها به اين نتيجه نميرسند، مسئولين دانشگاه هم از رياست گرفته تا سير مديران ارتباط مناسبي با دانشجويان ندارند و ارتباطشان در چند ديدار صوري با دانشجويان خلاصه شده است و مسئولان با اين كار خود را تبليغ ميكنند.
سهيل ميزان پايبندي دانشجويان دختر و پسر مذهبي به اصول اخلاقي را بيشتر دانست و معتقد است، دانشجويي كه واقعا مذهبي است، اصلا به سمت مواد نميرود، اگر هم رفت خيلي زود خودش را كنار ميكشد، چون داراي محدوديت شرعي است.
كوروش و سهيل با اين پيشنهاد دانشجويان دانشگاه علامه كه قبل از ورود به دانشگاه از آنها تست اعتياد گرفته شود، موافقتند، ولي معتقدند كه نبايد دانشجو را به حال خودش رها كرد، چون به سمت مواد ديگر ميرود و بايد با امكانات پزشكي و مشاورهاي به كمك دانشجوي گرفتار شده بيايند و كمك كنند تا آنها پاك شود.
فرزاد ديگر دانشجوي خوابگاهي دانشگاه تهران دليل ميزان مصرف زياد در بين دانشجويان شهرستاني را دوري آنها از محيط خانوادگي و شهرستان خود ميداند و ميگويد: دانشجوي شهرستاني وقتي به تهران ميآيد با محيط جديد روبرو ميشود كه تفاوتهاي زيادي با شهرستان دارد. سبك زندگي مردم، تفاوت طبقاتي و نوع پوشش باعث سرخوردگي دانشجوي شهرستاني شده است و آنها را به سمت درونگرايي و مصرف مواد ميكشاند.
راهكاري كه فرزاد پيشنهاد ميكند، بوميسازي است، كه آن هم نيازمند زمينهسازي در دانشگاههاي شهرستانها است.
محمود دانشجوي ساكن كوي دانشگاه تهران هم كه گرفتار اعتياد است، ميگويد: دليل گرايش من مشكل عاطفي بود. وقتي افسرده بودم يك دوست تهراني داشتم كه پيشنهاد داد، مواد مصرف كنم. وي مواد خريد و مرا به خانهاي دعوت كرد. من هم استفاده كردم.
وي ادامه داد: دليل گرايش دانشجويان ديگر هم كه با آنها برخورد دارم يا با هم ميكشيم متفاوت است و عواملي مانند نااميدي به آينده، بريدن از خانواده، مشكلات مالي، نبود وسايل شادي در اين گرايش موثرند.
محمود اضافه ميكند كه بچههاي علوم انساني به دليل نوع نگاه جامع و نااميدي به آينده بيشتر به سمت مواد ميروند، در حاليكه در كشورهاي اروپايي رشتههاي علوم انساني از جايگاه ويژهاي برخوردارند ولي در جامعه ما هم نگاه مسئولين و هم نگاه مردم منفي است.