هنر اثري است که خالق آن تلاش ميکند با بهره گيري از خلاقيت و توانايي خويش، مسأله اي از مسائل جامعه را موضوع اثر خويش قرار دهد و از اين رهگذر گامي در جهت اصلاح جامعه خويش و يا فراتر از آن براي جامعه بشري بردارد. و گاهی خالق از اين هم فراتر رفته تا با توليدات شاخص خود بسياري از نابساماني ها و گله منديها را کاهش داده و زمينه سربلندي و آزادگي ذاتي را فراهم کند که در اين راستا بازاري دارد به وسعت و گستردگي همه ي فطرتهاي پاک در ايران و در آينده اي نزديک در جهان. 

حال جاي سئوال است که چه بخش و حتي چه تعداد از هنرمندان ما صلاحيت بر دوش کشيدن اين وظيفه خطير انساني را بر عهده دارند ؟ بهتر است سئوال را واضحتر مطرح کنيم:‌
کسي که مي خواهد به عرصه ي  فرهنگ و هنر ورود کند با چه ساز و کاري انتخاب ميشود و امکانات دولتي ميگيرد ؟ودر نهایت  براي ورود به اين عرصه چه معيار فکري، فرهنگي، علمي و خصوصاً اخلاقي در نظر گرفته ایم؟فراموش نکنيم کساني را  که با امکانات دولتي و پول بيت المال فيلم ساختند( به اصطلاح فيلمساز شدند) و بزرگشان کرديم تا  در جشنواره هاي خارجي هنرنمايي کنند. وغير منصفانه چهره سياهي از ايران به نمايش درآوردند تا  جايزه بگيرند و برايشان سوت و کف بزنند. 

و ما فقط گفتيم اين جشنواره ها را تحريم مي کنيم يا فلان مي کنيم  وبهمان ....
بهتر نبود مي گفتيم زير ساختهايمان در تربيت هنرمندان مشکل دارد و در تربيت هنرمندان دچار ضعف بوده ايم. به راستی معيارمان براي انتخاب هنرپيشه ها چيست؟ اگر توانايي و داشتن استعداد ا ست که ما در برخي از اين افراد توانايي هم  نمي بينيم. چه رسد به معيارهاي اخلاقی و... 

بعضاً متوليان فرهنگي به تبليغ افرادي پرداخته اند که خود آگاه يا ناخودآگاه از اساس با معيارهاي نظام مشکل دارند. اين هنرپيشه ها با کدام معيار اخلاقي، فرهنگي و ... انتخاب مي شوند و مورد حمايت قرار ميگيرند، روي سر در سينماها مي روند، روي بيلبردهاي سطح شهر مي روند و اخيراً هم پوستر شده اند تا مهمان منازل نوجوانان و جوانان باشند و در نهایت خودمان بدون در نظر گرفتن هيچ معياري به پرورش الگو براي نسل جوان پرداخته ایم تا  راه را براي نفوذ در فطرت پاک انسانها باز کنيم. کما اينکه نتيجه این حمایت کورکورانه را طي ماهها و سالهاي گذشته روي فرشهاي رنگين، انتشار کليپهاي غير اخلاقي، انتشار فيلمهاي مستهجن، حضور در رسانه هاي بيگانه و ... ديده ايم. و کار را به جایی  رسانده اند که ذهنیت بسیار بدی از فضای حاکم بر این حرفه میان مردم شکل گرفته به شکلی که علاقمندان وچهره های مستعد مذهبی از  حضور در این عرصه وحشت دارند، و حتی بسیاری از هنرمندان و فیلمسازان از جمله ابراهیم حاتمی کیا و کمال تبریزی صراحتا از مخالفت با حضور فرزندانشان برای ورود به عرصه سینما به دلیل فضای مبتذل حاکم در زندگی هنرمندان سخن گفتند.

سينما از جهت قدرت و نفوذ داراي پتانسيل بالايي است که تجلي آن در هنر پيشه ها و محبوبيت آنهاست از طرفي کمبود هنرمند متعهد در خيل عظيم هنرپيشه هايي که بدون ساز و کار در حال ورود به اين عرصه هستند هر روز باري به مشکلات فرهنگي و حتي سياسي کشور اضافه مي کنند. 

به نظر مي رسد که مسئولين و متوليان فرهنگي اين بار علاوه بر هنر متعهد باید  نظري به رشد هنرمند متعهد داشته باشند آقاي آرين منش نايب رئيس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي از فضاي فرهنگی واخلاقی حاکم بر حوزه سینما ابراز نگراني کرده بودند اين اظهار نظر اگرچه لازم و بجاست اما کافي نيست، بايد اين نگراني به عمل منجر شود. تا بتوانيم فرهنگ و هنري داشته باشيم شايسته اين مرز و بوم و اين انقلاب. در حال حاضر لزوم جدي راه اندازي مرکز دانشگاهي و علمي جهت تربيت هنرمندان متعهد و ايجاد تسهيلات براي ورود اين هنرمندان به عرصه ي فرهنگ و هنر به شدت احساس مي شود. 

تجربه نشان داده که مراکزي مانند دانشگاه امام صادق (ع) يا دانشگاه امام حسين (ع)‌ توانسته اند مديران و فارغ التحصيلان متعهد بسياري را در رشته هاي گوناگون وارد بازار کار کنند. لذا اکنون تأسيس چنين مرکزي در زمينه فرهنگ و هنر قطعاً خلأ ناشي از هنرمندان متعهد را جبران خواهد کرد. 

کما اينکه مسئولين هم به خوبي مي دانند که بخش عمده اي از مشکلات و معضلات کشور از رهگذر فعاليتهاي فرهنگي انجام مي گيرد و زماني مؤثر خواهد بود که هنرمندان متعهد خالق اين آثار فرهنگي باشند. 

يادمان نرود  مقام معظم رهبري هشدار دادند که :
« کشور، نظام، سازمان علم و فن آوري و مصنوعي که مبتني بر فرهنگ ماترياليسم سکولار مهندسي شده است نميتواند بار فرهنگي الهي را منتقل نمايد بلکه همان فرهنگ ماترياليسم سکولار را بازتوليد خواهدکرد» .