الف نوشت:جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...
اینکه مردم نباید به ناموس دیگری ولو با وضع بد نگاهکنند سرجاش حرفی درست و منطقیه اما دوستان کدوم منطق درست و سلیمی تایید میکنه که به قول قدیمیا (بلانسبت) گوشتو بذاری جلو گربه بعد به گربه بگی دست نزن!!!
چطور در مورد بیماریهای جسمی میگوییم و معتقدیم باید زمینه بیماری با پیشگیری از بین بره اما در امور فرهنگی و اجتماعی هرکی هرکاری دلش خواست بکنه و ما مردمو ملزم به نگاه نکردن بکنیم
جامعه برای چشم بستن و راه رفتن نیست به قولی باید امنیت اخلاقی برقرار باشه تا مردم ازادانه و با فراغ بال در جامعه تردد داشته باشن
لطفا با استدلالات من دراوردی و نابخردانه بی حجابی رو توجیه نکنید و گردنتونو پل گناه دیگران قرار ندید که مسئولید
مطلب زیبایی بود اما یادمون نره همین قرآنی که امر به حجاب کرده به مردان هم دستور کنترل نگاه داده است .هر دوی اینها باید با هم باشه که متاسفانه در جامعه ما فقط روی حجاب خانمها حساسیت وجود داره.
(یک دختر چادری)