خاطره کامران نجف زاده از ناصرخان حجازي
سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۵۰
کد مطلب: 224405
مصاحبه تمام شد.گفت شما که چيزي نخورديد.گفتيم خيلي ممنون.بعد تا دم در آمد.محسن رفت يک طرف.من هم رفتم يک طرف.ده دقيقه پياده رفتم.يادم افتاد کيفم را خانه ناصرخان جا گذاشته ام.توي کيفم هم حالا چيزي نبود.نمي دانم چرا بخاطر چهار تا برگه سپيد و دو تا خودکار کيف اين طرف و ان طرف مي بردم.