جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

شاعرانقلاب: از دین لائیک‌ها خسته‌ام!

دوشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۲۶
کد مطلب: 441836
از نظرگاه محتوایی در شعرهای ترکی توجه به عشق، اجتماع، سیاست، مذهب جزو ویژگی های شعری وی محسوب می شود. توجه به ارزش های انقلاب اسلامی در شعرهای او متجلی است. اما این انگاره در شعر او خیلی ظریف و هنرمندانه بیان می شود.
به گزارش جهان به نقل از فارس، پیش دانشگاهی بودم که در یکی از درس های ادبیات فارسی، راجع به مهرداد اوستا صحبت شده بود و کتاب های او هم نامشان ذکر شده بود؛ راما، تیرانا، امام حماسه ای دیگر و... عادتم بر این بود بیشتر درس هایی که داده، می شد برخی کتاب های نویسندگان یا شاعران مورد بحث را تهیه کنم. نتوانستم کتاب های اوستا را پیدا کنم. تا این که دو سه سالی طی شد و با حوزه هنری آشنا شدم و مطلع شدم که کلاس های سیدحسن حسینی را جع به بیدل در آن جا برپاست. برای شرکت در اولین جلسه بیدل شناسی راهی حوزه هنری شدم و کتاب های شاعران و نویسندگان انقلاب اسلامی را تهیه کردم. یکی از این کتاب ها «تیرانا» اثر «مهرداد اوستا» به اهتمام «دکتر محمدرضا ترکی» بود.

نثر کتاب تا حدودی دشوار بود ولی وقتی با آن آشنا شدم خواندنش جذاب بود و چیزهای زیادی از آن راجع به ادبیات و نقد و تاریخ و... آموختم. با خواندن کتاب، تلاش های «محمدرضا ترکی» برایم جالب توجه می نمود چرا که این کتاب به سعی او چاپ شده بود.

دومین دیدار با دکتر محمدرضا ترکی، در دانشگاه تهران رخ داد. دقیقا همان سال های هشتاد دو سه بود که روزی با ایشان در دفترش در دانشگاه قرار گذاشتم و هنوز سر صحبت را باز نکرده بودم که شاعر جوانی از کرمان وارد شد و گفت که من شاعرم و چندین و چند شعر از خودش را برای دکتر خواند. دکتر هم که می خواست زود شاعر را از سر خود باز کند گفت: یک شاعری در منطقه شماست که شعرهایش زیباست بیا این کتاب «گنجشک ناتمام» سید علی میر افضلی، برای شما. شاعر هم با شوریدگی ای که داشت و از سر و رویش شوریدگی و ژولیدگی می ریخت گرفت و سریع روی صفحه اول کتاب نوشت؛ «این کتاب را دکتر ترکی به من هدیه داد و من می تقدیمش به حسین قرایی» کتاب نصیب من شد و ترکی با خنده ای ملیح بر لب سر تکان داد! کتاب حاوی اشعار کوتاه نیمایی شاعر پویای همروزگار ماست که توسط نشر همسایه در سال هشتاد و سه منتشر شده بود. در حقیقت آن روز هم توفیق صحبت چندانی با دکتر حاصل نشد و با ایماها و اشاره های آن شاعر شوریده به نشر ثالث رفتیم و کتابی ا زخودش را برایم خرید و امضا کرد و گفت این را بخوان و حظ کن! من بعدها کتاب را خواندم ولی اصلا لذتی از خواندن کتاب برایم حاصل نشد چرا که یک سری بازی های زبانی در کتاب انجام شده بود و من بیشتر محتوای اشعار برایم مهم بود، البته ظاهر شعر هم برایم قابل توجه بود ولی نه به این صورت.

حالا دیگر دکتر ترکی درذهنم فرد خوش اخلاق و حکیمی قلمداد می شد.یکی از مقاله هایش راجع به خاقانی و قصاید شکوهمند این شاعر دیر آشنا را در ماه نامه «ادبیات و فلسفه» خواندم و به دانش او بییشتر پی بردم.

هر گاه ترکی را دیدم چهار ویژگی شخصیتی او در ذهنم مجسم شده است؛ ۱) گزیده گویی ۲) عالمانه سخن گفتن ۳) تسلط به ادبیات معاصر و دوستی با شاعران معاصر ۴) احترام ویژه به شاگردانش؛ که این مورد آخری را بیشتر شاهد بودم. دو سه باری برای برنامه های مختلف از ایشان دعوت کردم و ایشان وقت نداشت تا در برنامه هایی که ویژه برخی بزرگان شعر معاصر بود شرکت کند ولی وقتی گفتم جلسه نقد و بررسی یکی از کتاب هایی است که دو تن از دانشجویان شما در دانشگاه تهران روی آن کار کرده اند سریع پذیرفت و گفت می آیم.

از دکتر محمدرضا ترکی یا همان «م.بیقرار» کتاب هایی در حوزه شعر و پژوهش منتشر شده که در حوزه شعر می توان به آثار زیر اشاره کرد؛

_ فصل فاصله
_ هنوز اول عشق است
_ خاکستر آیینه
_ بغض در نواحی لبخند

و در بخش پژوهش می توان به کتاب های زیر توجه داشت؛

_ پارسای پارسی (پژوهش ادبی و تاریخی)
­_ از واژه تا صدا (درباره ادبیات و رادیو)
_ تاریخ و تطور علوم بلاغت (ترجمه کتابی از دکتر شوقی ضیف)
_ پرسه در عرصه کلمات (پنجاه و پنج مقاله ادبی)

و کنار کتاب های این چنینی باید به کوشش شوق انگیز ایشان در چاپ و انتشار کتاب های «محسن پزشکیان» و «تیرانا» ی اوستا و همکاری با نشریه شعر و فعالیت در رادیو فرهنگ و پویا ساختن بخش ادبیات انقلاب فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هم اشاره کرد.

محمدرضا ترکی جزو شاعرانی قرار می گیرد که رسائل و مکاسب را در حوزه علمیه قم به پایان رسانده و علاوه بر آن در سال ۱۳۷۹ از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی دکترا گرفته و هم اکنون عضو هئیت علمی دانشگاه تهران بوده و به تدریس در این دانشگاه اشتغال دارد.

اما شعر ترکی شعری است که نرمای طنز در آن به چشم می خورد و انگار این ویژگی در برخی از شعرهایش او را جدا نمی کند؛

«هم از مذهب زاهدان ریا
هم از دین لائیک ها خسته ام

از این بوق ها زردها سرخ ها
من از این ترافیک ها خسته ام

دلم تشنه جمعه بازارهاست
که از بوی بوتیک ها خسته ام

خبر از بهاری حقیقی بیار
از کارت تبریک ها خسته ام» (خاکستر آیینه ص ۹۱)

از نظرگاه محتوایی در شعرهای ترکی توجه به عشق، اجتماع، سیاست، مذهب و مقوله هایی از این دست جزو ویژگی های شعری وی محسوب می شود. توجه به ارزش های انقلاب اسلامی در شعرهای او متجلی است. اما این انگاره در شعر او خیلی ظریف و هنرمندانه بیان می شود. اظهار ارادت او به پیشگاه «ننه علی»، مادر شهیدی که در گوشۀ بهشت زهرا خانه ای در کنار مزار شهیدش ساخته بود، نمونه ای از این شوق است. ترکی این گونه غزل حدیث غربت ننه علی، را آغاز می کند؛

«عقل یک عمر اگر سر به گریبان تو بود
عشق بی واسطه، پروردۀ دامان تو بود» (بغض در حوالی لبخند ص ۲۴)

ترکی مادر شهید را مادر همۀ شهدا می داند و با خود اتهامی نهیبی به خود و مخاطب شعرش می زند که؛

«کاش ما مردم بی عاطفه می فهمیدیم
چیزی از عشق که در سینه سوزان تو بود

سنگ سردی که در آغوش کشیدی همه عمر
گرم تر از نفس مردم دوران تو بود

از ریا کاری و بی دردی این ها این شهر
با همه وسعت خود گوشۀ زندان تو بود» (همان صص ۴۴ و ۴۵)

گاهی اوقات که حرف راجع به چیزی دیگری است برایش لفظ و واژه «شهید» مقدس است و با آگاهی تام و تمام به کنه این کلمه، آن را وارد شعرش می کند؛ مثل آوردن عبارت «شهید شدن» در این شعر نیمایی؛

«شعر گاه آخرین بهانه می شود / برای زیستن / همدمی برای لحظۀ گریستن / شعر گاه سنگری ست / گاه خنجری / شعر نیز رو سیاه یا سپید می شود / شعر هم شهید می شود!»

(هنوز اول عشق است ص ۷۶)

ترکی، به شاعران این روزگار که راه شاعران پیشین را الگوی خود قرار ندادند معترض است و از همین روی است که می سراید؛

«شاعران پیش از این / بیشتر / رهروان عشق بوده اند و راویانِ معرفت / یا حکیم / یا لسان غیب ... / ماولی / بیشتر / شب روانِ خلوت و خیال و عٌسرتیم / راهیان شکّ و وهم و ریب / یا لسانِ عیب» (بغض در نواحی لبخند ص ۸۵)

گوش مالی هایی از این دست جزو شگردهای ترکی است او با نهیبی که به برخی شعرهایش پیوست می شود. نرمه فریادی می زند، شاید که کارگر افتد؛

«از درد بدون همزبانی مردند
خاکی بودند و آسمانی مردند

ازغیرت این قبیله، شاعرهاشان
دق مرگ شدند و در جوانی مردند» (همان ص ۱۰۹)

طنز فاخر، زیباییِ اشعار او را ضریب می دهد. این گونه طنز که در آن خوی مطالبه گری و حقیقت طلبی قابل رویت است فصل بلندی از آثار ترکی را به خود اختصاص می دهد؛

«باغ از شما که بهره ورید از نصیب ها
ما را بس است یک سبد از بوی سیب ها

یارانه های عُسرت و سهمیه های رنج
از آن ما و زخم زبان و شکیب ها

دعوا اگر به خاطر دنیاست، پیشکش!
دنیای ما برای شما و رقیب ها

هر کس رسید زخم زبانی زد و گذشت
از درد ناله بایدمان یا طبیب ها؟!» (همان ص ۱۶)

محمدرضا ترکی، از ظرفیت همه قالب ها برای بیان حرف هایش استفاده می کند، برای او قالب سنتی و نیمایی و سپید مسئله نیست، مسئله اصلی برایش فکر و اندیشه است که در این قالب ها ریخته می شوند.

به زعم من بیشترین اشعار منتشر شده ترکی، البته با تکیه بر مجموعه اخیرش «بغض در نواحی لبخند» بیشتر در فضای اجتماع است.

یادآوری این نکته ضروری می نماید که شعرهای ترکی بوی حکمت می دهند. و از آرایه های ادبی نیز سرشارند؛ محض نمونه به صنعت مراعات نظیر که در بیت زیر چشم نوازی می کند دقت کنید؛

«در کوچه باغ های نشابور چشم تو
انگار مست باده خیام می شوم» (همان ص ۳۲)

و از این دست ابیات در شعرهای ترکی بسیار به چشم می خورند صحبت مفصل و عمیق تر راجع به شعر و سلوک محمدرضا ترکی را به زمان فراخ تری موکول می کنم و با بیت هایی از او که خطاب به «شهید دریا قلی سورانی» سروده است این نوشتار را تمام می کنم؛

«دریا قلی! رکاب بزن یاعلی بگو
چشم انتظار همّت تو دین و میهن است

ای مرد اهل درد، بنازم به غیرتت
این خانه ها هنوز پر از کودک و زن است

فردا _ اگر درنگ کنی _ کوچه های شهر
میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است» (همان ص ۵۰)
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *