اجرای تحول بنیادین آموزش وپرورش یا حرکت شتابدار به دور خود؟

آقای حاجی بابایی حواستو جمع کن سرنوشت بچه هامون دست شماست یه وقت کاری نکنید که بعدا نشه جمعش کرد. آموزش پرورش جای تصمیمات خلق الساعه نیست.

نيروهاي راهنمايي به ابتدايي نميروند

يكي از انتقادات اساسي كه به تغيير بنيادين در آموزش و پرورش گرفته مي شود ، موضوع تعجيل در تغيير ساختار آموزشي از 4+3+5 به 3+3+6 مي باشد و همچنين عدم اولويت به تغيير محتوا ، آموزش معلمان با كيفيت پايين ، عدم اجراي آزمايشي كتاب هاي درسي جديد التأليف و بطور كلي عجله آموزش و پرورش براي اصلاح و تغييرات آموزشي است.
وقتي به ظاهر موضوع نگاه مي كنيم انتقاد درست و صحيح است ، نه تنها در اين كار نبايد تعجيل كرد بلكه در كارهاي بزرگ اقتصادي ، فعاليت ها و تصميم گيري هاي سياسي و ... نبايد با عجله و سرسري كارها را انجام داد چرا كه علاوه بر دستورات ديني و مثل ها و حكايت هاي فرهنگي ، عقل نيز حكم مي كند با طمأنينه و با پرهيز از هرگونه شتاب بي جا و عجله بي مورد اقدام كرد تا خير و صلاح آن كار رويت شود.
اما وقتي به آموزش و پرورش نگاه مي كنيم يك آدم چاق و سنگين وزني را مي بينيم كه از او مي خواهيم در مسابقه دو شركت كند و اول هم بشود . حال اين آدم چاق مي تواند خودش حركت كند و يا عكس العمل هاي سريع داشته باشد ديگر مورد نظر ما نيست.
ما مي خواهيم نسلي پرورش دهيم كه بر قله هاي علمي جهان بايستد ما مي خواهيم زندگي را براي مردم فراهم آوريم كه نمونه اي براي جهان و نشان دهنده الگويي اسلامي و ايراني باشد ، آدمي كه بر اساس فطرت انسانيتش ميل به زندگي پاك دارد ، آدمي كه اين جهان را كشف مي كند تا در خودشكوفايي در خدمت خلق باشد و در همه حال ميل به خدا دارد و ... ؛ حال براي پرورش اين آدم چگونه ، با چه امكاناتي ، با كدامين فرصت و با چه ابزاري مي خواهيم اقدام كنيم؟ يك سئوال واقعي تر : شما مي خواهيد فرزندتان چگونه انساني باشد؟ چه ويژگي هايي داشته باشد ؟آيا به نظر شما با توجه به شرايط موجود اين آدم تربيت مي شود؟ قطعاً مسئول مستقيم و مبداً اصلي آموزش هاي رسمي براي رسيدن به آنچه گفتيم آموزش و پرورش است ، بيان اهميت ، ضرورت و نقش آموزش و پرورش تكرار مكررات است و تجربه ديگران خود حاكي از همين است.
حال آموزش و پرورش رسمي و سازماني ايران كه تقريباً 160 سال قدمت دارد ، چگونه عمل كرده است ؟ آيا با وجود انقلاب شكوهمند مردم در بهمن 57 و گذشت 33 سال به لحاظ كيفي و پيامدهاي حاصله از خروجي آن مطابق با آنچه كه در تعاليم ديني و ملي مدنظر است موفق بوده ايم ؟ قطعاً نمره آموزش و پرورش تجديدي نيست اما نمره خوبي هم نخواهد بود چرا كه بارها و بارها لزوم تغيير محتوايي و عملكردي از لسان مقام معظم رهبري و مسئولين نظام و حتي مردم عادي تأكيد شده است ، و در اين راه سازمان پژوهش بعنوان مغز متفكر آموزش و پرورش هميشه پيشگام بوده و اثربخشي آن بيش از بخش ها و واحدهاي ديگر در آموزش و پرورش است .
سازمان پژوهش همواره خود را بر اساس تغييرات روز و يافته هاي جديد روانشناسي يادگيري و صدالبته آموزه هاي ديني و انتظارات مقام معظم رهبري گام برداشته است . و اين موضوع از سال پيش در سازمان پژوهش مطرح بود كه بايد در دوره ابتدايي تغييرات اساسي صورت گيرد موضوعي كه در سالهاي 84 و 85 با اجراي طرح غني سازي مدار ابتدايي در ده استان كشور بصورت رسمي آغاز شده بود و همان موقع بود كه با مصوبه شوراي عالي آموزش و پرورش موضوع تدوين برنامه درسي ملي در دستور كار قرار گرفت بنابراين به لحاظ اولويت دادن به تغييرات محتوايي مد نظر در سند تحول بنيادين اين موضوع بر اجراي تغييرات ساختاري تقدم دارد . در واقع آن چيزي كه در دوره ابتدايي طراحي و تدوين شده بود در ظرف پنج ساله گنجايش نداشت بنابراين با توجه به مستنداتي كه در مباني تحول بنيادين به آن اشاره شده است دوره ابتدايي بايد به يك دوره شش ساله تبديل مي شد تا اهداف كيفي و مد نظر در دوره ابتدايي تحقق يابد. اين تغيير ساختار هرزماني ديگري رخ مي داد آموزش و پرورش متهم به عجله در كار مي شد حتي اگر 5 سال ديگر اجرا مي شد . نكته ايي كه نبايد فراموش كار اين است كه جنس كار آموزش و پرورش به گونه ايي است كه نمي توان با ديدگاه صنعتي و مهندسي طبق نقشه ايي كه اول ديوار ها ساخته شود و بعد سقف روي آن سوار شود ، اين مقايسه كاملاً غلط است ، در آموزش پرورش شما نمي توانيد اول منتظر آموزش معلمان بمانيد ، بعد كتاب تدوين كنيد بعد اوليا را آگاهي بخشي كنيد و بعد ساختار را اجرا كنيد ، بلكه بايد بطور همزمان تغييرات را مديريت كنيد و با نگرش سيستمي اقدام نماييد اما شروع تغيير از ساختار بهترين امكان و اساسي ترين تغيير محسوب مي شود. در مورد آموزش معلمان بااصرار و پيگيري سازمان پژوهش و مركز آموزش نيروي انساني آموزش ها بصورت صددرصدحضوري ، 70 درصد در تابستان و 30 درصد آموزش ها بصورت تؤام با تدريس از مهر تا آذر ماه روز هاي پنج شنبه در طول سال تحصيلي انجام مي شود و مدرسان استاني نيز در طول هفته با بازديد از مدارس و حضور در جلسات شوراي معلمان مشاور آموزشي و پرورشي معلمان خواهند بود ، بله مسئله ساده اي نيست اما جرأت و جسارت وزير براي گرفتن تصميم با رهنمون از فرمايشات مقام معظم رهبري قطعاً بايد مايه فخر همكاران فرهنگي باشد . سال ها در گروههاي آموزشي ، جلسات شوراي معلمان ، انجمن اوليا و مربيان مدارس و هزاران جلسه و نشست و همايش ، نمره محوري ، حافظه مداري ، كوتاه بودن دوره ابتدايي ، نبود ارتباط منطقي بين دوره هاي تحصيلي و صدها موضوع و معضل آموزشي و پرورشي بررسي و راههايي ارائه مي شد . هزاران تحقيق و پژوهش و پايان نامه در موضوعات مبتلابه آموزش و پرورش انجام شد ، به راستي براي شروع و انجام تغييرات آيا زمان را از دست نداده ايم ، چگونه مي توانيم گذشت زمان را جبران كنيم؟ هيچ كس بر ضرورت تغيير و تحول بنيادين شك و ترديدي ندارد مسئله زمان شروع و انجام تغيير ساختاري است كه قطعاً با توجه به شتاب روز افزون علم و تكنولوژي و ضرورت تغيير در محتوا و ارتقاء كيفيت محتوا و آموزش ها دير هنگام بوده است .
ما تا سال 1344 به تقليد از نظام آموزشي فرانسه ساختار آموزشي خود را 3+3+6 طراحي كرده بوديم و تا سال 1390 كه 94 وزير مسئوليت وزارت آموزش و پرورش را بعهده گرفتند تغييرات متعدد ساختاري داده ايم ، اما امروز با تحقيق و پژوهش ( اسناد برنامه درسي ملي) با دلايل زير ساختار جديد 3+3+3+3 را طراحي شده:
1. ارتقاء سطح كيفي و محتواي برنامه درسي دوره ابتدايي با توجه به ضرورت و تغييراتي كه در الگوي هدف گذاري قديم رخ داده و در رويكرد جديد از شبكه مفاهيم اسلامي بجاي حيطه هاي علوم استفاده مي شود.
2. اجراي نظام آموزشي جديد به ويژه در دوره ابتدايي تناسب بيشتري با ويژگي هاي سني و روانشاختي دانش آموران دارد.
3. افزايش طول تحصيل دوره ابتدايي فرصت بهتر و بيشتري را براي انطباق زباني و رفع مشكلات يادگيري را براي بچه ها (به ويژه مناطق محروم و دو زبانه) فراهم مي كند.
4. 123 كشور موفق در آموزش و پرورش نيز مي تواند چنين تجربياتي دارند.
5. افزايش طول تحصيل دوره ابتدايي از طرفي ديگر فرصت بيشتري را براي كسب مهارتهاي اجتماعي براي ورود به دوره متوسطه و تفكر فلسفي و حل مسئله فراهم مي كند. ....

این سند هر چقدر هم کامل باشد بدون توجه به وضعیت اموزش عالی و اینکه اموزش عالی کشور نیز هم راستا با اموزش وپرورش باید سامان یابد بی فایده است چون حتی اگر دقیقا این سند تنظیم شده باشد و خوب هم اجرا شود چون دانش اموز در دانشگاه به حال خود رها می شود ویا حداقل دانشگاه با وضعیت فعلی هماهنگ با اهداف این سند نیست پس ما نتیجه ای که منجر به تعالی جامعه شود را نخواهیم گرفت

با سلام و احترام
نیروی حق التدریس تعیین تکلیف هستم
با اینکه تا خرداد ماه مشغول به تدریس بوده ایم در سال جدید یک ریال به ما نپرداخته اند .بچه ده ماهه دارم ماه مبارک هم در پیش است تو را به خدا پیگیری بفرماید .مگر حق التدریسها انسان نیستند.التماس دعا

با سلام وتشكر از مقاله بسيار بسيار ديرشما .چون الان مدت 10 ماه يعني از ابتداي سال تحصيلي هست كه اين مسئله كليد خورده و تمام وقت وهزينه هاي آموزش و پرورش را به خودش اختصاص داده است . تحول بنيادين يك ضرورت و نياز فوري براي آموزش و پرورش است اما نه با عجله و شتاب . در حال حاضر از هركسي كه بپرسيد كه تحول بنيادين چيست به شما خواهد گفت كه راه اندازي پايه ششم . در حالي كه اين بخش بسيار كوچكي از تحول هست و فقط ساختار را شمامل مي شود كه متاسفانه تحول بنيادين را به آن گره زده اند . نكته بعدي اينكه بهترين شيوه اجرا با توجه به وضعيت اسفبار آموزش و پرورش از نظر امكانات اجراي طرح از پايه اول ودوم كه شروع شده و پايه اول راهنمايي بود تا هم يك سال وقفه در نظام آموزشي ايجاد نميشد و هم طي سه سال آينده كه پايه ششم عملي ميشد ادارات ومدارس هم فضا واماكانات را فراهم مي كردند .

من یک معلم هستم بنظرم اگر همه همکاری کنند این طرح موفق می شود.

واقعا از کارهای حاجی بابایی تعجب می کنم

اقای وزیر ، به فکر باش با این سرعت به کجا می روی . رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود ، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

یکی از اهداف اصلی طرح تحول بنیادین تربیت انسان هایی است که با حیات طیبه آشنا باشند و در زندگی بر اساس حیات طیبه عمل کنند. سوال اینجاست آیا مجریان طرح در ادارات و مدارس تا چه حد با ویزگیهای حیات طیبه انس گرفته اند و بر اساس آن عمل می کنند تا انتظار داشته باشیم خروجی های تحول بنیادین از معتقدین و عمل کننده به حیات طیبه باشند؟ علاوه بر آن با توجه به گسترش تأثیرات ماهواره و... با ایجاد چه جاذبه هایی در مدارس قرار است زمینه علاقه مندی دانش آموزان به امور دینی افزایش یافته و افراد خود ساخته ای تحویل جامعه شود؟

اگر یک تحقیق کوچک در همین منطقه ... انجام دهید به راحتی متوجه می شوید که اکثر افراد فرزند و یا همسر و خواهر و برادر نیروهای اداره بودند که به راحتی استخدام شدند. حتی بعضی ها دو فرزند خود را استخدام کردند . جالب انکه فرزند مسئول گزینش سابق اداره و همسر مسوول حراست سابق اداره را هم که باید در این زمینه کار نظارتی میکردند استخدام کردند . اسناد موجوده لطفا کمی تحقیق .!

سلام آفرین براین مقاله شما
کاش میشد انتقادات به آقای حاجی بابایی را به خودش برسانید بنده 22سال است که معلم ابتدایی هستم متاسفانه ایشان تنها وزیری است که به حرف کارشناسان اهمیت نمی دهد نمی دانم اون اقایی که در دانشگاه دکتری گرفته از کلاس ابتدایی خبری دارد ؟آیا خبردارید باطرح مجتمع ها ی آموزشی وپرورشی چه شد؟آری تعداد زیادی از نیروهای اداری وبانفوذ بخاطر افزایش حقوق رفتند مدیرمجتمع شدند خوب اداره که باید سکان دار این برنامه می بود کار را رها کرد الان برید داخل ادارات آموزش و پرورش همه دارند در میرند میگند مدیر یک مدرسه ازما بیشتر حقوق می گیرد خب از طرف دیگر معلما هم کار را رها کرده اند وبا غبطه به حال مدیریت مجتمع ناراحت مگر میشود با تبلیغ به تعلیم وتربیت پرداخت ؟آقای وزیر پنج شنبه ها را تعطیل کردی درحالیکه همه گفتند نه حالا هم با عجله نمی دانیم به کجا می خواهی بری امیدوارم مجلس محترم هرچه زودتر برنامه استیضاح این وزیر را اجرایی کند ونگذارد آینده ی بچه های مردم تباه شود

1. عدم اهمیت به معلم و جایگاه او از یک دیپلمه تایپیست تو اداره کمتر حقوق می‌گیرد...
خروجی دبستان:
2. فرزندان ما نیاز به حفظ چهار کلمه فرهنگ لغات ندارند. خوب است ولی مهم‌تر یادگرفتن تربیت است که حداقل 7 ساعت در روز و از بهترین عمر خود را با معلمین و مدرسه سر می‌کنند. آیا فرزند من نظم و انضباط و روش مدیریت زمان را یاد گرفت؟
آیا فرزند من مبانی دینی را فرا گرفت؟
آیا فرزند من روش ادب و صحبت با بزرگتر را فراگرفت؟
آیا فرزند من روش تغذیه درست را یاد گرفت؟
آیا فرزند من شنا و ورزش‌های پایه را به‌صورت علمی و صحیح فرا گرفت؟
آیا فرزند من احساس شادبودن، احساس استقلال، احساس اعتماد به‌نفس، راست‌گویی را یاد گرفت؟
آیا فرزند من نظافت و تمیزی را فرا گرفت و روش ورود به منزل، صرف وقت در مدرسه و منزل را فرا گرفت؟
با این اوضاعی که برای پدران و مادران کارمند از سر اجبار پیش‌آمده آیا راه حلی دیگر داریم...
دبیرستان و دانشگاه:
آیا فرزند من حداقل یک زبان خارجه به صورت حداقل یک دوره 6 ماهه در حد مکالمه فراگرفت یا ساعت‌ها وقتش را صرف گرامر بی‌مصرف و معلمین بی دغدغه و انگیزه کرد؟
آیا فرزند من زبان فارسی اش آن قدر قوی است که از پس جملات آن برآید؟
آیا فرزند من آداب زندگی را فراگرفت؟
یا صرفاً کتابی را حفظ کرد؟
آیا روحیه راستگویی، صداقت، شجاعت، اعتماد به نفس، مدیریت زمان، مدیریت وقت، نظم و انضباط آموزش داده شد
آیا از معلمش الگوی صحیحی دید؟
آیا دست آخر وقتی دیپلم گرفت؟ یک درصدگیری ساده را می‌تواند انجام دهد؟
یک نامه اداری می‌تواند بنویسد؟
آیا این هزینه بسیاری که صرف افرادی می‌شود در دانشگاه‌ها و مدارس واقعاً همه از آن بهره می‌برند یا صرفاً‌ یک مدرک زیربغل، بدون هیچ علم و سوادی...
بعد میاد با پارتی و لابی مشغول تو اداره شود؟!