جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۱۸
۲

در دانشگاه‌ها، دانش «گاهی» تولید می‌شود!

شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۱۹
کد مطلب: 372284
آیا به تناسب افزایش کمیت تولیدات علمی و بهبود رتبه علمی ایران در جهان، کیفیت آن نیز از چنین جایگاهی برخوردار بوده است؟ تا چه حدی رشد تولید علمی دانشگاه­ها، باعث نقش­ آفرینی آنها در قبال مسائل جامعه شده است؟
به گزارش جهان به نقل از عیارآنلاین، دانشگاه و مراکز آموزش عالی یکی از مهم­ترین و مؤثرترین نهادهایی هستند که با خدمات علمی خود نقش و تأثیر اساسی در توسعه سایر نهادها دارند. اما تحقق چنین نقشی نظام حمایتی و ساختی ویژه ­ای را نیز می­طلبد، نظامی که به عینه بتواند خدمات آن­ها را جامع و نافع نماید. در خصوص جامعیت خدمات نهاد دانشگاه­ می­توان گفت که اگرچه در سنت گذشته دانشگاه­ها، آموزش اصلی­ترین کارکرد آنها محسوب می­شد، اما با تغییر و تحولات رخ داده در دانشگاه (از جمله بحث استقلال دانشگاه­ها از نهاد دین، قدرت و ثروت و …) و همچنین تحولات پیرامون آن (از جمله انقلاب صنعتی، فناوری و …)، مطالبات جوامع از دانشگاه ها نیز گسترده ­تر و متنوع‌تر و به عبارتی جامع‌تر گردید و در نتیجه کارکرد پژوهشی و خدماتی (پاسخ به نیازهای جامعه، بازار – صنعت)، اجتماعی – فرهنگی نیز اهمیت خاصی پیدا کرد.

در نتیجه این تحولات و گستردگی در کارکردهای دانشگاه، نقش­ها و کارکردهای اعضای هیأت علمی نیز متحول­ شده و گسترده­ تر شد و بر این اساس نیز بود که متولیان دانشگاه به تدوین معیارها و شاخص­هایی برای ارزیابی نقش و کارکردهای اعضای هیأت علمی برآمدند تا بتوانند به فعالیت­های آنها در این راستا جهت دهند. این امر (ارزیابی و ارتقاء) در قدیم و سنت علم رایج نبود و به نوعی قواعد علم ­ورزی و تولید آن از قواعد بازی فعلی دانشگاه­ها متفاوت بود. از زمانی که بحث نشر، مالکیت فکری و ارزیابی و ارتقا دانش­ورزان و کنشگران علم در قالب آئین نامه­ های رایج ارزیابی و ارتقاء پیش آمد، خیلی از قواعد علم‌­ورزی و غایت آن یعنی حقیقت­ جویی و کشف حقیقت به هم خورد و جنبه به سان کالا بودن و بنگاهی آن نمود بیشتری یافت. بی ­تفاوتی عاملان دانشگاهی نسبت به نگاه کمیت­ گرایانه آئین­ نامه ارتقاء و نتیجاً سازگار نمودن کنش زیستی و تنفسی علمی خود با چنین نگاهی نیز مزید بر این علت شده است. در نتیجه، چنین روندی باعث شده است که تولید دانش به معنای واقعی آن کمتر صورت پذیرفته و عملاً جنبه بروکراتیک بر جنبه سیاستی آن چیرگی یافته و ساختار بر موضوع و محتوا آن غلبه نماید. به عبارت دیگر، در دانشگاه، دانش، گاهی تولید می­شود!

مقالات دانشگاهی

با اینکه غایت آئین ­نامه ارتقاء بر این بوده است که تحول دانشگاه به سمت دانشگاه تمدن‌ساز و دانشگاه بسترساز و پشتیبان تمدن نوین ایرانی – اسلامی را تداوم بخشد و جهت­ گیری­ها و فعالیت­های مطلوب (آموزشی، پژوهشی و …) آنها را در نظام و نقشه علمی کشور تصویر نماید، اما به نظر می­رسد اعضای هیئت علمی و پژوهشگران ما همچنان بر مبنای ارزش­ها و آرمان­های آکادمیک و علمی خود اقدام نموده و ارتقای خود را در تولید مقالات بی­ کیفیت و انتشار چند پاره[۱] و حتی انتشار چندگانه[۲] آن در نشریات علمی – پژوهشی ببینند. لذا چنین پژوهش­هایی مبتنی و معطوف به مسائل مورد نیاز جامعه نبوده و در نهایت در تصمیم­ سازی‌ها، تصمیم­ گیری‌ها و سیاستگذاری­‌های سیاستگذاران جامعه جایگاهی نخواهد داشت. بررسی روند رشد مقالات ایران در طی سال­های ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۳ و رتبه علمی بر اساس داده­های ISI و به نقل از پایگاه استنادی علوم جهان اسلام(ISC) (نمودار ۱)، نشان می‌دهد که تعداد مقالات علمی ایران از ۱۲۲۶ عدد در سال ۱۹۹۸ به ۲۷۶۳۳ عدد در سال ۲۰۱۳ و رتبه علمی ایران در سطح جهان نیز از ۵۲ به ۲۰ رسیده است


ارائه مقالات در سطح بین­ المللی و بهبود رتبه علمی ایران در تولید علم جهانی، امری قابل تقدیر است و از این رهگذر نتایج و یافته ­های پژوهشی نیز در معرض داوری و نقد اجتماعات علمی بین­ المللی قرار می­ گیرد، اما به راستی آیا به تناسب کمیت تولید علمی، کیفیت آن نیز از چنین جایگاهی برخوردار بوده است؟ با توجه به اینکه عمده مجلات علمی – پژوهشی در ایران در حوزه علوم انسانی منتشر می­گردد و به نسبت آن، رشد مقالات علوم انسانی نیز از جایگاه بالایی برخوردار است، جایگاه تئوری­ پردازی در گفتمان تولید علم بویژه در حوزه علوم انسانی کجاست؟ چرا با وجود افزایش تصاعدی مقالات در حوزه­ های مختلف علم و فناوری، ما همچنان هر ساله شاهد ورود روز افزون فناوری­های وارداتی هستیم؟ تا چه حدی رشد تولید علمی دانشگاه­ها توانسته است آنها را در قبال مسائل خودشان و همچنین در قبال مسائل جامعه نقش­ آفرین نماید؟ به عبارت دیگر، تا چه حدی این تولیدات به اصطلاح علمی در جامعه عملیاتی و کاربردی شده و اثرات آن به عینه قابل مشاهده است؟ بررسی‌ها نشان می­دهد که ۹۷ درصد مقالات ارائه شده به مجلات علمی – پژوهشی در رشته‌­های علوم اجتماعی فاقد ارزش بوده و در نتیجه کاربرد سیاستگذارانه ندارند[۳]. البته این امر مختص و محدود به نظام علمی و دانشگاه­های ما نیست و در هر کشوری به صورت نسبی می­توان آن را مشاهده نمود، اما وضعیت این کشورها به بغرنجی و تأمل­ برانگیزی کشور ما نیست. همان­طور که اشاره شد، یکی از علت­ های آن، نگاه کمیت ­گرایانه به آئین­­ نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاه­ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی است.

در واقع، آئین­ نامه ارتقا، مهم­ترین ابزاری است که می ­تواند فعالیت­های اعضای هیئت علمی را جهت­ دهی نماید و از این رو، نیز از جایگاه خاصی در سیاستگذاری آموزش عالی برخوردار است. در کشور ما نیز در راستای اهداف نظام علم و فناوری کشور و نیز در جهت­ دهی به فعالیت­های اعضای هیأت علمی، تلاش­هایی در خصوص تدوین و اصلاح آئین­ نامه ارتقای مرتبه اعضای هیأت علمی صورت گرفته است و با اینکه، در سال­های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹، آئین ­نامه ارتقا، اصلاحات و تغییراتی را داشته است، اما، در عمل همچنان دارای ضعف­ها و کاستی ­های ساختاری و محتوایی اساسی است. این ضعف­ها و کاستی­ها سبب شده است که کارآمدی و اثربخشی آن در تحقق اهداف نظام علم و فناوری مورد شک و تردید و تأمل باشد. در واقع، ماهیت کمیت­ گرایانه آئین­ نامه ارتقا، باعث شده است که عمده فعالیت­های اعضای هیئت علمی ما بر محور فعالیت­هایی متمرکز یابند که برونداد پژوهشی داشته باشد و سایر کارکردهای مهم دانشگاه­ها از جمله کارکرد آموزشی و بویژه کارکرد اجتماعی – فرهنگی آنها مورد غفلت واقع شود. کارکرد اجتماعی – فرهنگی دانشگاه­ها در قبال جامعه در واقع که از همان ابتدا هم مورد بی ­مهری مسئولان و نهادهای سیاستگذار آموزش عالی قرار گرفته بود، در سال ۱۳۸۷ به فعالیت­های مورد ارزیابی آئین­نامه ارتقاء اضافه گردید، اما باز کسب امتیاز در این بخش نیز در آن سال اختیاری بود تا اینکه در سال ۱۳۸۹ کسب حداقل امتیاز در این بخش الزام و اجباری گشت. باز با این حال، دانشگاه­ها و اعضای هیئت علمی ما عملاً در این حوزه عملکرد قابل دفاعی از خود نداشته ­اند و به نوعی آنها با این نوع جنس فعالیت­ها بیگانه هستند. در این حوزه، اگر فعالیتی نیز از سوی آنها مشاهده می­گردد، باز بیشتر صبغه پژوهشی داشته است تا فرهنگی – اجتماعی.

مسائل اخلاقی گوناگون ناشی از این رویکرد، تنها منحصر در کمیت و کیفیت بروندادهای پژوهش نبوده است، بلکه تا حدوی اخلاق و فرایند نظام علمی را نیز دچار بدکارکردی و کژکارکردی نموده است (از جمله، روابط نامناسب استاد – شاگردی، تألیفات در حوزه های غیر تخصصی، دستبرد و تقلب علمی، عدم تعیین مناسب سهم مؤلفان در انتشار گزارش و تدوین مقالات و …).

مقایسه معیارهای ارزیابی و ارتقاء اعضای هیئت علمی در کشورهای (دانشگاه­های) مختلف دنیا با ایران نشان می ­دهد که با اینکه بعضی از بخش های آئین نامه ارتقاء، جامعیت و کفایت لازم را در بندهای خود ندارد، اما تا حدودی توانسته است خیلی از بندها و شاخص­های مورد ارزیابی را پوشش دهد. سؤالی که در اینجا پیش می­ آید این است که چگونه این شاخص­ها در خیلی از کشورها تا حدودی کارآمدی خودش را نشان داده است، اما در ایران در عمل موفق نبوده است. ریشه این ناکارآمدی را در کجا می­توان جستجو کرد؟ تا چه حد با مبانی و نظام ارزشی، فلسفی و سیاستگذاری کشور ما هم­زبان و هم­ جهت بوده است؟ نظام حمایتی و ساختی جهت اجرای کارآمد و اثربخش آن چیست؟ به عبارت دیگر، تعامل این نظام با سایر نظام­ های آموزش عالی (از جمله، سیاستگذاری، برنامه­ ریزی، فرهنگ عمومی دانشگاه به طور عام و فرهنگ ارزیابی به طور خاص، فناوری اطلاعات و ارتباطات و …) چگونه است؟

مطابق آنچه که بیان شد و بنا بر آنچه که در کلیات آئین ­نامه ارتقا سال ۱۳۸۹ آمده است و تحولات نظام علم و فناوری نیز آن را لازم و ضروری می­ سازد، نفس احساس نیاز به بازنگری اساسی در نظام ارتقاء مرتبه اعضای هیأت علمی دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی، امری ضروری است و انگیزه­ای در خور و عزمی جدی را می­طلبد.

پی نوشت:

[۱] نشر نتایج پژوهش در قالب کوچکترین واحد قابل انتشار نه به صورت یک منسجم:Partial publication
[۲] نشر نتایج تحقیق واحدی در بیش از یک نشریه: Dual publication
[۳] فاضلی، محمد (۱۳۹۲)، خودمشتمالی در علوم اجتماعی: نگاهی انتقادی به مجلات علمی – پژوهشی، ارائه شده در سایت فرهنگیان نیوز. موجود در: http://www.farhangiannews.ir/print-۱۴۴۳۶.html
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


مهدی
مشکل پایان نامه ها

البته اینکه استاد وقت بگذارد و دقیق باشد هیات داورنا در نمره گذاری و یا اررزش گذاری پایان نامه ها در حین دفاع با جدیت و بدون تعارف برخورد کنند این یک امر بدیهی بوده و باید توجه جدی بشود . ولی مسئله چیز دیگری است متاسفانه در کشور ما تحقیقات دانشگاهی تقاضا محور نیستند و هرکس هر چیزی را می نویسد و ارائه می دهد وقتی تحقیقات تقاضا محور باشند دیگر افراد نمیتوانند خودشان تحقیق نکنند بلکه باید وقت بگذارند و در پی نتیجه علمی در راستای نیاز کشور باشد متاسفانه در کشور ما اموزش عالی به نوشتن مقالات در ای اس ای بیشتر توجه می شود در حالیکه من معتقدم در کشور باید به آموزش بهتر همراه با تحقیق تقاضا محور مورد توجه جدی قرار گیرد .اگر چنین شد نوشتن هر موضوعی دیگر لازم نیست بنابراین باید نوشتن پایان نامه ها اصلاح شنود تا برای کشور نتیجه بخش باشد
بنظر می رسد برای جلوگیری از کپی زدن و..... باید کار پژوهش تیمی برای رشته ها تجربی همراه با تقاضامحوری انجام شود . برای سایر کارها تحقیقی تقاضامحوری میز شرط لازم باشد . بطورکلی هر پایان نامه ای باید مشکلی از مشکلات کشور استان و شهرستان را مورد بررسی قرار دهد . وانگهی تصویب شود اگر تکرار مکررات می باشد
متاسفانه نوشتن مقاله مهم شده نه حل مشکل از طریق یک مقاله و یا یک پایان نامه باید مقالات و تحقیقات علمی رفع مشکلی در کشور باشد و گرنه هزاران مقاله هم چاپ شود مشکلی از مشکلات کشور حل نخواهد شد بنظر من باید برای ارتقا ئ صرفا به مقاله و نوشتار ها تاکید نشود معیار های دیگری که می تواند به اموزشو پژوهش در راستای حل مشکلات کشور باشد تاکید شود
Iran, Islamic Republic of
الخصوص اموزش پزشكي كه بيسوادان را تحويل اين مملكت مي دهد يك مشت پزشك بي سواد كه ادم خجالت مي كشد نام انها را پزشك روي انها بگذارد