علی جان، فدای تو، آخر چه کسی تو را کشت؟!
خانم هایی که طعمه شدند؟
آدم رباهایی که تیغ بر رگ غیرت تو کشیدند؟
بی خیالی آدم هایی که از کنار پیکر غرق خونت گذشتند؟
بیمارستان هایی که در بحرانی ترین شرایط رهایت کردند؟
بیمارستانی که در آن شرایط به تو گفت یا پولم را بده یا برو بمیر؟
مسئولین قضائی...
ولی باز هم این تو بودی با آن حالت که از ما دفاع کردی!
زمانی که ضاربین آزاد شده تو!!!
شاهدان مظلومیتت را تهدید کردند و تو بی پناهی شان را دیدی و رضایت دادی!
ولی علی جان، تو باید حتما می رفتی!
در این خاکدان حقیر جای چون تویی نبود!
فقط ای کاش به من می گفتی قاتل تو چه کسی است؟!
مسئولین فرهنگی؟!
...
بی وجدانی ها؟!
ارعاب و تهدید؟!
بنیاد جانبازان که حتی حاضر نشد جانبازی ات را تأیید کند!!
یا من و ما که از کنارت راحت گذشتیم تا امروز زیر تابوتت را بگیریم؟
علی جان دیدی چه بد خدایمان محروم مان کرد!
دیدی به جرم بی لیاقتی چگونه از تو محروم شدیم؟!
امان از غم غریبی ات برادر! چه به حق نامت را علی گذاشتند!
تیغ نا اهل نتوانست تو را ساکت کند و ما را از نقس قدسی تو محروم!
اما غم تلخ غریبی دو سال تو را ساکت کرد!
تا قلب آسمان از شدت اندوهت به درد آمد و تو را عاشقانه پذیرفت!
شهادت گوارایت باد!