پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
 
۰

آيت: روزي ميرحسين در برابر انقلاب مي‌ايستد

يکشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۱۸
کد مطلب: 60521
به نقل از جوان : متن گفت‌وگوي ابراهيم اسرافيليان، يكي از دوستان شهيد دكتر حسن آيت در سالگرد شهادت ايشان به شرح زير است:
در گفت و شنودى كه در پى مى‌آيد به بازشناسى منش فكرى و سياسى چهره‌اى پرداخته‌ايم كه در سه دهه اخير به دلايل گوناگون مورد غفلت يا تغافل قرار گرفته است. اينك پس از شفاف شدن ماهيت جريانات سياسى كشور، شاهد تحقق بسيارى از پيش بينى‌هايى هستيم كه او در سال‌هاى آغازين انقلاب قولاً و عملاً نسبت به آن هشدار مى‌داد. اين سخن به معناى مطلق انگارى درباره انديشه و عمل دكتر آيت نيست، اما بى‌نياز از تذكر است كه كارنامه فكرى و سياسى او نيز واجد نكات قابل اقتباس و اعتناى فراوان است.
* از چه مقطعى و چگونه با شخصيت آيت آشنا شديد؟

از دوران دبستان با هم در يك مدرسه بوديم تا دوره دبيرستان كه دوره سيكل اول را با هم خوانديم اما دوره سيكل دوم من به اصفهان رفتم و درس خواندم و ايشان در نجف آباد ماند. دوره ليسانس را هر دو در دانشسراى عالى خوانديم. ايشان در رشته ادبيات و من در رشته رياضيات تحصيل كردم. پس از آن در رشته‌هاى ديگرى مانند حقوق و جامعه شناسى هم ايشان تحصيل كردند و به خاطر علاقه‌اى كه به علم و تحصيل و ارتباط با دانشجوها داشتند همواره در دانشكده فعاليت داشت و تا زمان شهادتش در كنار هم بوديم.

* از ديدگاه شما دكتر آيت چه ويژگى‌هاى بارز شخصيتى داشتند؟

شهيد آيت بسيار خوش حافظه و دقيق بود و بسيار به مطالعه كردن علاقه‌مند به طورى كه اين امر باعث مى‌شد كمتر به زندگى عادى اش توجه داشته باشد. به ياد دارم كه در كلاس ششم متوسطه كتابى نداشتيم و بيشتر به حافظه‌مان متكى بوديم. دكتر آيت حافظه قوى‌ترى نسبت به من داشت به طورى كه يك روز قرار گذاشتيم كتاب لغتى كه نوشته آقاى الله‌وردى بود را تا ظهر بخوانيم كه شهيد آيت موقع ظهر آمد و گفت مطالب را حفظ كرده اما بنده تا عصر آن روز نتوانستم لغات را حفظ كنم.
* از وضعيت خانوادگى‌شان بفرماييد؟
از خانواده مذهبى بود. پدر بزرگ مادرى اش آقا سيدعلى نجف آبادى از علماى تراز اول اصفهان بود. پدرش هم روحانى بود و كشاورزى مى كرد. حتى به دليل فقر مالى كه داشتند مادر ايشان قاليبافى مى كرد تا پولش كمك تحصيل ايشان باشد. خود مرحوم آيت هم بعد از خرداد سال 42 به دليل آنكه دائماً در حال فرار بود درآمدى نداشت و برهمين اساس صدمه مادى بسيارى به ايشان وارد شده بود. به خاطر دارم در سال 43 تا 44 شهيد آيت به بنده كه در اصفهان بودم پيغام داد كه اگر مى‌توانى 100 تومان براى من به تهران بياور، به نشانى گلوبندك، مغازه حاج قاسم عطار، من نيز از اصفهان به تهران آمدم و حاج قاسم عطار را پيدا كردم و به ايشان گفتم دكتر آيت از بنده خواسته پولى برايشان بياورم كه حاج قاسم عطار بار اول منكر شناخت دكتر آيت شد اما بعد از اصرارهاى بنده گفت كه مى پرسد آيا كسى، فردى با مشخصاتى كه بنده عرض كرده بودم را مى شناسد يا نه! بعد از ظهر اطلاع داد كه بله، يكى از رفقا گفته ايشان را مى شناسد و ما را با خود به منزل دكتر آيت برد. وقتى دكتر آيت را ملاقات كردم، ديدم با آنكه ايشان بيمارى قند داشت و بيمارى اش به 500 تا 600 رسيده بود و حال خوبى نداشت يك زيرزمين در جنوب شهر تهران كرايه كرده بود كه هواى بسيار بد و شرجى داشت.
دكتر آيت به بنده گفت كه در اينجا هيچ چيز حتى غذا هم ندارم، كرايه اينجا را هم نمى توانم پرداخت كنم و به خاطر هواى بد اتاقم شب ها به روى سقف سرويس بهداشتى كنار حياط مى روم و استراحت مى كنم كه اين هم مورد اعتراض صاحبخانه است و دائماً متذكر مى شود كه آنجا را كرايه نكرده ام.
بنده نانى تهيه كردم و همراه با پول به ايشان دادم و رفتم. ايشان بعد از مدتى ديگر نتوانسته بود كرايه اتاقش را بپردازد، در مدرسه طلاب ملاعبدالله كه در زاويه جنوب غربى پارك شهر واقع بود يك حجره گرفته بود و به دليل اينكه تمام حجره هاى مدرسه پر بود حجره اى بالاى سرويس بهداشتى مدرسه به ايشان رسيده كه از اين سرويس بهداشتى موش هاى بزرگى وارد اتاق دكتر آيت مى شد. به طورى كه موش ها حتى كفش هاى ايشان را هم جويده بودند و براى اينكه شناخته نشود مجبور بود در اتاقش را هميشه ببندد و تنها شب ها روى سقف شبستان مى رفت و تا اذان صبح را آنجا مى خوابيد.
ايشان با سختى‌هاى بسيارى در زندگى اش روبه رو بود. يك سال قبل از پيروزى انقلاب مدتى را در مدرسه عالى قضايى به تدريس پرداخت و به دليل تسلطى كه به مسائل مذهبى داشت و همچنين علوم اجتماعى مريدان بسيارى پيدا كرد. اما هيچ گاه فقر مالى اش مانع از اين نشد كه دست از مبارزه بردارد.
* عوامل مؤثر در شكل گيرى انديشه سياسى و نگاه تاريخى دكتر آيت كدامند؟
وضع اجتماعى آن دوران از عوامل مؤثر در شكل گيرى انديشه ايشان بود. برخى از افراد در دوران كودكى هم انسان هاى بالغى هستند و برخى ديگر در 90 سالگى هم انسان هاى صغيرى هستند. دكتر آيت جزو كسانى بود كه از دوران كودكى بالغ بود و بر اين حساب در همان دوران هم مسائل اجتماعى را به خوبى درك مى كرد و اصولاً از دوران دبستان مانند بنده نبود و درگير مسائل روز بود. در آن دوران با آنكه يك قران پول براى ايشان پول زيادى بود اما آن را تهيه مى كرد و به آشنايان مى داد كه به اصفهان بروند تا برايش روزنامه تهيه كنند. در آن زمان در نجف آباد روزنامه توزيع نمى شد. پس از آنكه روزنامه را به دست مى آورد آن را مطالعه كرده قسمت هايى را كه از نظر خودش مهم بود با قيچى مى بريد و پنهان مى كرد. اوايل در سوراخ ديوار گذاشته و در آن را گل مى گرفت ولى بعدها چمدان فلزى بزرگى پيدا كرد و آنها را داخل چمدان فلزى قرار مى داد. در رابطه با هر يك از شخصيت هاى سياسى تمام اطلاعاتى راكه به دست مى آورد را جمع آورى مى كرد و در مورد مسائل سياسى ديد بسيار وسيعى داشت.
حتى در دوران جوانى (22 تا 23 سالگى) نامه اى به يكى از رجال سياسى آن زمان نوشت تحت اين عنوان كه اگر مى خواهيد در ايران حكومتى به دست بياوريد بايد بر مبناى اصول اسلام و شيعه باشد در غير اين صورت حكومت شما دوامى نخواهد آورد و اساس مبارزاتش بر مبناى مسائل سياسى بود. ايشان علاوه بر اينكه در تاريخ، علوم اجتماعى، ادبيات و حقوق تحصيل كرده بود و مدارك ليسانس و فوق ليسانس و بالاتر به دست آورده بود، در علوم مذهبى هم اطلاعات وسيعى داشت، عربى را هم به خوبى مى دانست.
به ياد دارم اولين كتاب عربى را با هم به اتفاق يك نفر ديگر در سه ماهه تعطيلى تابستان نزد آقا شيخ حسن معزى خوانديم كه ايشان پس از آن هم مطالعه عربى را ادامه داد. به طور كلى وضع اجتماعى آن دوران براى شهيد دكتر آيت خود يك معلم بود. در زندگى اصولاً عده اى وجود دارند كه جامعه خود را مى سازند و تعداد بسيار اندكى هستند و در كنار آنها افرادى وجود دارند كه معمولاً تعداد زيادى هستند و جامعه آنها را مى سازد. شهيد دكتر آيت جزو كسانى بود كه مى توانم بگويم مى خواست جامعه را بسازد.
* دكتر آيت بيشتر تحت تاثير كدام شخصيت مبارز مذهبى بود؟
بيشترين تاثير را آيت الله كاشانى روى دكتر آيت داشتند. بعد از دوران دبيرستان دكتر آيت با آيت الله كاشانى ارتباط پيدا كرد البته پيش از آن دورادور با مبارزات آيت الله كاشانى آشنايى داشت.
* قبل از پيروزى انقلاب شهيد دكتر آيت در كدام يك از عرصه هاى مبارزاتى فعال بود؟
مى توانم بگويم شهيد دكتر آيت در تمام عرصه هاى مبارزاتى فعال بود. از يك سو ارتش سرى و زيرزمينى تشكيل داده بود و از سويى ديگر از سال 42 تشكيلاتى را به وجود آورده بود كه به واسطه آن داخل ارتش نفوذ بسيارى كرده بودند. حتى جوانانى را به داخل ارتش فرستاده بود كه در داخل ارتش به شناسايى افرادى كه زمينه هاى انقلابى داشتند بپردازند و آنها را به نحوى جذب مى كردند. روش شهيد آيت به گونه اى بود كه به هيچ كس اجازه نمى داد شماره تلفن و آدرسى را يادداشت كنند و تمام آنها موظف بودند اطلاعات را حفظ كنند. حتى اگر اعلاميه اى داشتند بايد بعد از مطالعه سريعاً رد مى كردند و نبايد نزد خود نگه مى داشتند. حتى به كسانى كه داخل گارد شاهنشاهى بودند و مشكل خواندن نماز را داشتند گفته بود كه يك پلاستيك بزرگ را در سرويس بهداشتى پهن كنند و همانجا نماز بخوانند و اين امر باعث شده بود كه به ايشان بگوييم چه فتواى عجيبى دادى آيت!
از نظر جنبه تئورى هم مفصلاً كار مى كرد. در همان مدرسه عالى قضايى قم كه براى تدريس مى رفت علاوه بر دروس، مسائل سياسى را هم مطرح مى كرد. در خارج از كشور نيز با افراد بسيارى در ارتباط بود. مثلاً محمد منتظرى كه يكى از اعجوبه هاى روزگار بود و در روزگار مثل او از نظر فعال بودن ديگر نيست كه به فرمايش حضرت امام(ره) در راه خدمت به اسلام محمد منتظرى سر از پا نمى شناخت همراه بود و با افرادى نظير محمد منتظرى بسيار ارتباط داشت و در مبارزات با هم بودند.
* شهيد آيت از چه مقطعى و چطور مبارزاتش را آغاز كرد؟
بعد از خرداد خونين سال 42 از اصفهان به تهران آمدم و در ملاقاتى كه با دكتر آيت داشتم از ايشان سؤال كردم، حالا بايد چكار كرد؟ كه ايشان گفت تنها راهش جنگ مسلحانه است. و از همان زمان بود كه شروع كرد به نفوذ كردن داخل ارتش. پس از آن بنده از دانشگاه اصفهان به اهواز و از اهواز به تهران تبعيد و بعد هم از كار بركنار شدم و به صورت فرار به انگلستان رفتم. زمانى كه بازگشتم دكتر آيت از من پرسيد آيا كارت عضويت هيات علمى دارم يا نه، كه گفتم: خير ندارم. مرحوم دكتر آيت گفت سريعاً برو و تهيه كن. بعد از آن جوانى را به معرفى كرد و گفت اين جوان مى خواهد در گارد شاهنشاهى استخدام شود و به كارمند معتبرى نياز دارد كه ضمانتش را بكند من بدون آنكه بدانم آن جوان كيست ضمانتش را كردم و ايشان وارد ارتش شد. اين فرد شهيد كلاهدوز بود.
* آيا خاطره‌اى از مبارزات ايشان داريد؟
بله. در جريان بمباران نپال كه قرار بود راهپيمايى كنندگان عاشورا و تاسوعا را بمباران كنند، مرحوم كلاهدوز و ديگر دوستانش در ناهارخورى افسران بعد از صرف غذا افسران و خلبان ها را به مسلسل بسته و كشته بودند و بدين ترتيب مساله بمباران راهپيمايى تهران را منتفى كرده بودند.
شيهيد سيدموسى نامجو هم همانند شهيد كلاهدوز از اعضاى اين ارتش سرى بود. وى معاون دانشكده افسرى بود و با مهارتى خاصى توانسته بود رئيس دانشكده را كه در برابر انقلابيون مبارز ايستادگى مى كرد را متقاعد كند تا دانشكده را تسليم انقلابيون و مردم كند.
ايشان به رئيس دانشكده گفته بود دورتا دور دانشكده را مردم گرفته اند ما كارى نمى توانيم بكنيم بهتر اين است كه تسليم شويم تا اقلاً اسلحه ها و مهمات براى ملت بماند و خودمان هم نجات پيدا كنيم كه رئيس دانشكده هم مى پذيريد و در را باز مى كنند و مردم داخل دانشكده مى شوند. البته اين مبارزات مسلحانه بگونه‌اى نبود كه افراد را ترور كنند بلكه آنها مامور بودند تا خود را آماده كنند اگر لازم شد با يك يورش مسلحانه نظام را ساقط كنند كه در آخر هم به همين صورت انجام شد.
* بدبينى شهيد آيت نسبت به گروه‌هاى ملى گرا از چه نشات مى گرفت؟
شهيد آيت تقريباً يك دايره المعارف سياسى معاصر بود و تمام رجال سياسى معاصر را دقيقاً مى شناخت و حتى براى بعضى از آنها پرونده اى داشت و از سوابق آنها با خبر بود. ايشان اكثر اين افراد ملى گرا را وابسته مى دانست و اعتقاد داشت برخى از آنها از اعضاى گروه فراماسون هستند. اعتقاد داشت اين گروه هاى ملى گرا معتقد و پايبند به دين و شريعت و اسلام فقاهتى نيستند. مثلاً تهمت زدن را يك امر عادى مى دانستند و بيشتر مذهب را به عنوان يك وسيله و ابزارى براى اهدافشان مى دانستند.
* از حساسيت دكتر آيت نسبت به حضور وابستگان به جبهه ملى و نهضت آزادى در مناسبت جمهورى اسلامى چه خاطراتى داريد؟
آنها را مقيد به ولايت فقيه و اسلام فقاهتى نمى دانست و حساسيتش از اين مساله نشات مى‌گرفت. پيش بينى هاى دكتر آيت در مدت اين 30 سال انقلاب به وضوح قابل رويت است. در مجلس خبرگان قانون اساسى آنها در برابر بسيارى از موارد قانونى مخالفت مى كردند كه دكتر آيت با منطق قوى اى كه داشت به تنهايى در مقابل آنها مى ايستاد و بر آنها پيروز مى شد، چون آيت يكى از خصوصياتش استدلال هايش بود كه باعث مى شد آنها را از ميدان به در برد.

* پس از پيروزى انقلاب گروه هاى ملى گرا مكرراً دكتر آيت را به ادامه عضويت در حزب زحمتكشان و خط گرفتن از دكتر بقايى متهم مى‌كردند، ديدگاه شما در اين باره چيست؟

بعد از آنكه آيت‌الله كاشانى از سياست كناره گرفت و خانه نشين شد به دكتر آيت گفته بود كه اگر به دنبال عضويت در حزبى هستى به حزب زحمتكشان برو. در واقع شعار دكتر بقايى و حزب زحمتكشان اين بود كه ما براى راستى و آزادى قيام كرده‌ايم. معمولاً اينها جلساتى داشتند كه در آن كشك بادمجان مى‌خوردند و تا سال 1347 كه دكتر آيت در آن جلسه اعلام مى كند براى گرفتن حكومت از دست شاه راهى جز مبارزه مسلحانه وجود ندارد كه آنها مخالفت مى كنند و عملاً دكتر آيت را از حزب طرد مى كنند و بعد از آن هم با هم اختلاف داشتند و در اوايل انقلاب هم كه مساله قانون اساسى مطرح شد، دكتر بقايى اعلام كرده بود با هر نوع حكومت مذهبى در ايران مخالف است و همچنين وصيتنامه اى دارد تحت عنوان وصيتنامه سياسى كه بر روى نوار است.
عده‌اى معتقدند دكتر آيت اصل ولايت فقيه را از دكتر بقايى گرفته بود در حالى كه دكتر بقايى كلاً با حكومت مذهبى مخالف بود و در واقع ولايت فقيه را آيت از درس هاى آيت‌الله خمينى(ره) گرفته بود زمانى كه در عراق در تبعيد به سر مى برد. امام خمينى (ره) يكسرى درس هايى تحت عنوان حكومت اسلامى و ولايت فقيه داشته كه خود تقرير كرده بودند و دكتر آيت اين اصل را از دروس ايشان گرفته بوده. آقاى لطف‌الله ميثمى كه خود جزو نهضت آزادى بود از مريدان آقاى مهندس بازرگان در راه مجاهد همان نوار وصيتنامه سياسى دكتر بقايى را تحت عنوان «افول يك مبارزه» با دست كارى هايى پياده كرد و همچنين آن نوار در خارج از كشور تحت نام «آن كس كه گفت نه!» يعنى به حكومت اسلامى گفت نه، پخش شد كه باعث دستگيرى دكتر بقايى شد.
من نمى توانم بگويم دكتر بقايى آدم خوبى بود يا نه به اين دليل كه شناخت كافى از ايشان ندارم اما به گونه اى عمل كردند كه نام او همراه با جرم باشد. در واقع روش آنها بدين صورت است كه اگر بخواهند كسى را بدنام كنند با توجه به امكانات و تبليغات فراماسونرى كه دارند و تشكيلات استكباريشان همه كار مى توانند بكنند.
در واقع قبل از سال 1347 آيت با آنها ارتباط آنچنانى نداشت و عضو حزبشان هم نبود تنها آنها را همراهى مى كرد و بعد از آن هم كه از حزب طرد شد با آنها مخالفت داشت. دكتر آيت همانند نهنگى بود كه هيچگاه درون اين حوضچه ها قرار نمى‌گرفت. در واقع بسيار بالاتر از اين حزب ها بود و در مجلس خبرگان هم كه مى ديدند تاب مقابله با او را ندارند، وى را به شهادت رساندند كه باز هم بعد از شهادت سعى كردند بدنامش كنند.

* به شهادت اسناد، دكتر آيت قبل و پيش از همه نسبت به ميرحسين موسوى سوءظن پيدا كرد، علت اين امر چه بود؟

ايشان اكثر رجال سياسى صد سال اخير را دقيقاً مى شناخت و از خط و ربط افراد آگاه بود و وابستگى افراد را مى دانست و اين اطلاعات باعث مى شد كه با ميرحسين موسوى مخالف باشد. ايشان اعتقاد داشت كه ميرحسين موسوى وابستگى هايى به ملى گراها دارد و هيچ اعتقادى به جريان انقلاب ندارد و معتقد بود حتى روزى ايشان به عنوان مخالف در برابر انقلاب خواهد ايستاد كه درست هم فكر مى كرد و اطلاعاتش كامل بود.
البته نمى دانم اين اسناد را از كجا تهيه مى كرد اما نسبت به ميرحسين سوءظن نداشت سوءظن براى مواقعى است كه انسان گمانى ببرد كه اين گمان هم مى تواند مثبت و هم منفى باشد. اما اطلاعاتى كه آيت داشت هيچ ربطى به گمان و سوءظن ندارد. مسائل سياسى همانند شاعرى است كه اگر فردى همه اشعار را از حفظ باشد و قواعد شعرى را هم بداند اما طبع شعرى نداشته باشد نمى تواند شعرى بگويد.
در امور سياسى هم غير از وجود اسناد فرد بايد شم سياسى هم داشته باشد تا بتواند امور را پيش بينى كند كه دكتر آيت اين استعداد فوق العاده را دارا بود.

* علت اينكه دكتر آيت از موضع مخالفت با تصدى وزارت امور خارجه توسط ميرحسين موسوى كوتاه نيامد چه بود؟

بر اساس اطلاعاتى كه آيت به دست آورده بود ميرحسين موسوى وابستگى هايى داشت و اين وابستگى ها مى توانست در صورت تصدى وزارت امور خارجه به نفع ايران نباشد. به عنوان مثال اگر من به عنوان وزير امور خارجه انتخاب شوم كه داراى وابستگى هايى باشم به جاى آنكه به نفع ملت خود عمل كنم به دشمن كمك خواهم كرد و در واقع به كشورم خيانت خواهم نمود. و بر اين اساس ايشان را شايسته اين سمت نمى دانست.

* اين اسناد شامل اسناد فعاليت‌هاى سياسى‌ آقاى ميرحسين موسوى بودند؟

اولاً بايد بگويم آن طور كه شنيده ام گفته مى شود كه در برگه عضويت آقاى ميرحسين زمانى كه سؤال مى شود آيا شما پيش از انقلاب فعاليت سياسى داشته ايد؟ مى گويد خير تا قبل از پيروزى انقلاب وارد جريانات سياسى نشده بودم ولى زمانى كه انقلاب شد و مردم تظاهرات مى كردند مى آمدم و آنها را تماشا مى كردم. ايشان به همراه خانمشان زهره كاظمى دانشجوهاى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران بودند.

* به غير از تصدى وزارت امور خارجه دكتر آيت در چه موارد ديگرى با ميرحسين موسوى مخالفت مى كرد؟

ايشان مخالف ميرحسين موسوى بود و از روش و خط و مشى ايشان راضى نبود. حتى در حزب هم كه بود اعتقاد داشت ميرحسين موسوى ظاهراً عضو حزب است ولى با حزب جمهورى اسلامى و قانون اساسى و جريان انقلاب نيست. آيت زودتر از همه موسوى را شناخت.

* از رويداد شهادت دكتر آيت چه خاطراتى داريد؟

همسر دكتر آيت نقل مى كرد سه روزى بود كه دكتر آيت بيمار بود، صبح روز سوم اسناد و مداركى را جمع كرده داخل يك پوشه مى گذارد كه برود. خانمش مى گويد كه بيمار هستى بمان استراحت كن، دكتر آيت مى گويد امروز بايد بروم مجلس، امروز سرنوشت انقلاب مشخص خواهد شد.
امروز قرار است مساله تصدى وزارت امور خارجه آقاى ميرحسين موسوى مطرح شود! پوشه را عقب پيكان قرار مى دهد. ماشين بنزى در 10 مترى منزل دكتر آيت در حال پنچرگيرى بوده. زمانى كه دكتر داخل ماشين مى شود بنز حركت مى كند و دكتر آيت را به مسلسل مى بندد و در حدود 60 تير شليك مى كنند كه هنوز هم با آنكه در را تعمير كرده اند باز هم جاى گلوله ها باقى مانده.
پس از آن همسر دكتر آيت نقل مى كند چند لحظه اى گيج حادثه بوديم كه يكدفعه به ياد پوشه مدارك افتاديم و به دنبالش گشتيم گفتند پاسدارى پوشه را برداشته و همراه خود برده، دريافتيم كه پوشه مدارك به وزارت امور خارجه رفته. پس از آنكه پاسدار را پيدا كرديم سراغ مدارك را گرفتيم، ابتدا منكر همه قضايا شد اما با اصرار ما قبول كرد و رفت مدارك را از اتاقى ديگر بياورد. بعد از 30 دقيقه به دنبال پاسدار داخل اتاق شديم كه ديديم فرار كرده و ديگر اثرى از او نيافتيم. اينكه چه مواردى را مى خواست در مجلس مطرح كند هيچگاه مشخص نشد.

* اين جريان را چه كسى پى گرفته و نقل مى كند؟

هم خانم دكتر آيت و هم آقايى كه باجناق دكتر آيت بوده و به دنبال آن پاسدار مى رود.

* جرياناتى پس از شهادت دكتر آيت سعى در كمرنگ كردن نقش ايشان داشتند در اين رابطه توضيح بفرماييد؟

بله. مسلماً سعى شد كه نقش آيت كمرنگ شود. در واقع جريان هايى كه آيت با آنها به مخالفت برخاسته بود در اين امر بسيار موثر بودند، به اين دليل كه در زمان حياتش هيچكدام تاب مقاومت در برابر قدرت منطق او را نداشتند. به قول خانم دكتر آيت كه مى گفت: بعد از شهادت آيت كه هم از شهداى حزب جمهورى اسلامى و هم شهداى انقلاب بود هيچ توجهى به ما نشد و دكتر آيت بعد از شهادت با بى مهرى روبه رو گرديد.

* ارزيابى شما از كارنامه فكرى و عملى دكتر آيت چيست؟

به اعتقاد من آيت انسان بسيار رستگارى بود. به اين علت كه هم عملكرد درستى داشت و هم از نظر فكرى انسان بسيار فهميده و دقيقى بود. در تمام كارهايش حساب شده عمل مى كرد. صددرصد كارنامه قابل قبولى داشت.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *