جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۳
۲
نگاهی به روند تأسیس جبهة النصرة و جدایی‌اش از داعش؛

القاعده در سوریه خودکشی می‌کند!

يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۰۲
کد مطلب: 364020
رقابت بر سر فرماندهی، تبدیل به درگیری‌های مسلحانه در سرزمین شام بین پیروان یک تفکر واحد گردید و صدها کشته برجای گذاشت. جریانی که امکان تبدیلش به یک «جنگ جهانی جهادی» وجود دارد، جنگی که هر دو طرفش «فرزندان مشروع سازمان القاعده»اند.
القاعده در سوریه خودکشی می‌کند!
جهان نيوز- گروه بین‌‌الملل: القاعده در حوالی ماه‌های جولای و آگوست ۲۰۱۱ وارد میدان سوریه شد تا جنبشی «جهادی» را تأسیس کند. ابومحمدالجولانی درحالی پا به خاک شام گذاشت که هشت نفر دیگر از عناصر «دولت اسلامی عراق» هم همراهش بودند.

همگی از طرف ابوبکر البغدادی به شام فرستاده شده بودند. بذری که جولانی در شام کاشت به سرعت گسترش یافت تا جایی که در نهایت بین دو شاخه‌ی «القاعده‌ای» در سوریه کار به انشقاقی خونین کشید. آنچه می‌آید داستان کامل این جریان است، آنطور که منابع اسلام‌گرای مطلع نقل می‌کنند:

به نوشته‌ی رضوان مرتضی (کارشناس برجسته‌ی لبنانی در موضوع گروه‌های جهادی-تکفیری در روزنامه‌ی الاخبار)، اهالی «جهاد جهانی» در برخورد با بحران تازه متولد شده در سوریه دچار سردرگمی شده بودند. برای اینان، تصویر حوادثی که از ۱۵ مارس ۲۰۱۱ در سوریه آغاز شد، مبهم بود.در مراحل اول، از جایشان تکان نخوردند، فقط از دور صحنه را زیر نظر گرفتند تا بعدا موضعشان را مشخص کنند. البته این درباره‌ی همه‌ی عناصر «جهادی» صادق نبود. بسیاری از نیروهای «دولت اسلامی عراق»، آن هم بدون اذن «امیر» شروع کردن به رفتن مخفیانه از بین‌النهرین «برای جهاد در سرزمین شام». فرماندهان این سازمان عراقی، در این رفتن نیروها برای خود تهدیدی حس می‌کردند، تهدیدی که «می‌توانست موجب شکاف در سازمان و جداشدن نیروها از آن شود.» به همین جهت، امیر دولت اسلامی عراق، ابوبکر البغدادی، رفتن نیروهایش به سمت سوریه را حرام اعلام کرد و اعلام کرد که هر کس با این منع، مخالفت کند «سرباز جداشده [فراری]» محسوب می‌شود، چونکه «شرایط و اوضاع هنوز واضح نشده است و باید تأمل کرد». این تصمیم، موجب افزایش «بی‌قراری» در صفوف «مجاهدین» شد، در عین حال نتوانست جلوی رفتن قاچاقی برخی عناصر (البته خارج از چارچوب سازمان دولت اسلامی عراق) به سمت شام را بگیرد.

تصویر منسوب به ابومحمد الجولانی- هنگام دستگیری اش در عراق در سال 2008
https://cdn.jahannews.com/images/docs/files/000364/nf00364014-3.jpg

القاعده در سوریه زمینه‌ای نداشت، به استثنای برخی هسته‌ها که از قبلِ شروع حوادث تشکیل شده بودند و مأموریتشان فقط تهیه ملزومات لوجستیکی برای جهادی‌هایی بود که به سوریه وارد می‌شدند. این هسته‌ها عبارت بودند از افرادی که وظیفه‌شان تنها انتقال رزمنده‌های جهادی از سوریه به عراق بود و تهیه‌ی محل سکونت موقت و خانه‌ای امن برایشان در آن مدت. درگیری مستقیم با نیروهای امنیتی سوریه جزو وظایف تعریف شده‌ی این هسته‌ها نبود.

افزایش بی‌قراری در صفوف «جهادیون» مایل به نبرد در سوریه، مشاورِ البغدادی یعنی سرهنگ حجّی بکر را بر آن داشت که طرحی ارائه کند مبتنی بر تشکیل یک مجموعه‌ی غیرعراقی از جهادیون که به رهبری یک سوری به سمت سوریه راهی شوند. به این ترتیب، جلوی پیوستن عراقی‌ها به جبهه‌ی سوریه بدون اجازه‌ی قبلی گرفته می‌شد و دولت اسلامی عراق می‌توانست از جدانشدن نیروهای عراقی‌اش مطمئن گردد. در عین حال، رهبری جدید در شام این امکان را داشت که اعضای غیرعراقی هم در خارج جذب سازمان کند.

سرهنگ حجّی بکر
https://cdn.jahannews.com/images/docs/000364/n00364014-t.jpg

در همین راستا، شورای نظامی دولت اسلامی عراق، در حوالی جولای و آگوست ۲۰۱۱، ابومحمد الجولانی را همراه با هشت تن دیگر به سوریه فرستاد. یکی از این هشت نفر، مهم‌ترین مفتی حال حاضر جبهة النصرة یعنی ابوماریا القحطانی بود. مأموریت این افراد، آماده کردن زمینه‌ای مناسب برای تشکیل یک سازمان جهادی بود که امتداد دولت اسلامی عراق باشد. حمایت مالی و تسلیحشان هم منحصرا بر عهده‌ی دولت اسلامی عراق بود.

این ۹ فرستاده، در جای مشخصی مستقر نشدند. ولی هسته‌های اولیه‌ی این «عَلَم جهادی» در استان ادلب برپا شد. پس از آن به حلب و دیر الزور هم رفتند. و از این سه استان بود که «جبهة النصرة» کارش را شروع کرد و در همه‌ی سوریه انتشار پیدا کرد تا جایی که تبدیل به نوک پیکان اصلی مخالفین شد.

اکثر عملیات‌های نظامی‌ای که رزمندگان جبهة النصرة انجام می‌دادند طبق روش جنگ چریکی و عملیات‌های انتحاری بود. مشکل اصلی این جبهه در مرحله‌ی جذب نیرو بود، بعد از این که از این مرحله رد شد دیگر کارهایش روی روال افتاد.

حمص، آخرین استانی بود که القاعده وارد آن شد. ۶ فرستاده از طرف جولانی به رهبری شخصی ملقب به «ابوالعیناء» به حمص رفتند و القصیر در ریف حمص را به عنوان مقر خود برگزیدند و شروع کردند به دعوت از مخالفین مسلح برای پیوستن به جبهة النصرة. جبهة النصرة در ابتدا چندان مقبول واقع نشد چراکه اکثر افراد مسلح در صفوف ارتش آزاد فعال بودند. این وضعیت ادامه داشت تا وقتی که بزرگترین عملیات انتحاری در تاریخ سوریه توسط جبهة النصرة انجام شد. در روز ۲۳ ژانویه ۲۰۱۳، شخصی سوری به اسم «ابو اسلام الشامی» یک ماشین محتوی ۲۰ تن مواد منفجره را در پادگان نظامی المشتمل در القصیر منفجر کرد و آن را کاملا ویران نمود. پس از این عملیات بود که تعداد افراد جبهة النصرة [در القصیر] به سیصد نفر رسید. این افراد در روستاهای منطقه‌ی قلمون مستقر شدند و امارتشان هم به عهده‌ی شخصی سوری به نام «ابومالک التلّة» گذاشته شد (همان کسی که فرمانده نبرد با ارتش سوریه و حزب‌الله در قلمون شد).

به گفته‌ی یکی از فرماندهان جبهة النصرة: «افراد وابسته به القاعده در مرحله‌ی اول پیش سوری‌ها مقبولیتی نداشتند. اسم القاعده باعث گریز و بیزاری اکثرشان می‌شد، اما عملیات‌های استشهادی نیروهای القاعده در ادامه، باعث تصحیح چهره‌شان شد.»

در ۲۴ ژانویه‌ی ۲۰۱۲، جولانی در پیامی، «مژده‌ی تشکیل جبهة النصرة لأهل الشام [جبهه‌ی یاری مردم شام] از مجاهدین شام در میدان‌های جهاد» را به «امت اسلامی» داد. کمتر از یک ماه بعد، در ۱۲ فوریه‌ی ۲۰۱۲ شیخ ایمن الظواهری در پیامی تصویری از «مجاهدین» در گوشه گوشه‌ی جهان خواست که به سوریه هجرت کنند. پس از این پیام بود که «هجرت جهادی» به شکل علنی آغاز شد. این دعوت ظواهری، تبدیل به سرچشمه‌ای شد که صدها رزمنده ‌را به صفوف جبهة النصرة رساند. ولی این، شمشیری دو دم به حساب می‌آمد چراکه آسان‌گیری جبهه در جذب نیرو باعث شد که ده‌ها نفر جاسوس هم وارد صفوفش شوند. جبهة النصرة هرکس از «انصار» را که مایل به آمدن بود می‌پذیرفت. این وصفی بود که به جهادیون سوری داده می‌شد. البته یکی از نیروهای جبهة باید تأیید می‌کرد که این شخص از جهت امنیتی پاک است.

پس از آن، این شخص تازه جذب شده وارد دوره‌های شرعی و نظامی می‌شد. اما «مهاجرین» (یعنی جهادیون غیرسوری) را باید یکی از افراد مورد اطمینان از کشور خودش تأیید می‌کرد. در ابتدا، بیعتی در کار نبود، بلکه فقط یک سری دوره‌های دینی برگزار می‌شد.

منابع اشاره می‌کنند که «اکثر جاسوسانی که اعدام شدند، برای دستگاه اطلاعاتی اردن کار می‌کردند». این امر فرماندهان جبهة النصرة را برآن داشت که «جذب افراد جدید و ورود مهاجرین به صفوف سازمان را متوقف کنند» با این توجیه که باید اولویت جذب را به سوری‌هایی که مایلند وارد سازمان شوند داد. به موازات این مسئله، برای اینکه سازمان‌هایی که از طرف سعودی‌ها تأمین مالی می‌شدند جهادیون مهاجر را جذب کنند، «ابوخالد السوری» مستقیما از طرف ایمن الظواهری مأمور نظارت بر «جنبش احرار الشام» شد.

ابوخالد السوری
https://cdn.jahannews.com/images/docs/files/000364/nf00364014-1.jpg

چندماه بیشتر از تأسیس جبهة النصرة نگذشته بود که آوازه‌اش در سوریه پیچید. و به رغم ارتباطش با القاعده در مرحله‌ی اول، خیلی‌ها نظرشان به روش کار جبهة النصرة جلب شده بود که با روش کار القاعده متفاوت بود، خصوصا در موضوع پوشاندن چهره‌ی کشته‌هایش (که در اثنای اجرای عملیات‌ای نظامی یا در انفجارها کشته می‌شدند) در فیلم‌ها. این در حالی بود که القاعده به کشته‌هایش افتخار می‌کرد. حتی برخی از سران مخالفین سوری، جبهة النصرة را به «مزدوری برای نظام سوریه» متهم کردند درحالیکه بعدا معلوم شد دلیل پوشاندن چهره‌ی کشته شدگان، محافظت از خانواده‌هایشان در مقابل دستگاه امنیتی سوریه بوده است.

در آن زمان، جبهة النصرة هنوز از ابوبکر البغدادی (به عنوان فرمانده کل) فرمان می‌برد، تا وقتی که امیر «دولت اسلامی عراق» از سرباز خودش یعنی امیر «جبهة النصرة» خواست که به یکی از هتل‌های ترکیه هنگامی که سران مخالفین [سکولار] سوری در آن جمع‌اند حمله کند. این ماجرا به نظر جولانی خیلی کار خطیری آمد و به امیرش پاسخ داد که چنین عملیاتی موجب خواهد شد که دروازه‌های ترکیه به روی جبهة النصرة بسته شود، و این یعنی متوقف شدن جریان پول و سلاح.

تصویر منسوب به ابوبکر البغدادی- هنگام دستگیری اش در چند سال پیش
https://cdn.jahannews.com/images/docs/files/000364/nf00364014-2.jpg

رد شدن اوامر بغدادی از سوی جولانی چند بار دیگر تکرار شد تا جایی که امیر دولت، این نپذیرفتن‌ای امیر جبهة را «عصیان و شورش» تلقی کرد، ولی این مسئله را علنی نکرد. در راستای سنجش سرسپردگی سربازش، بغدادی در آپریل ۲۰۱۳ ادغام دولت اسلامی عراق و جبهة النصرة در یک سازمان واحد به اسم دولت اسلامی عراق و شام [داعش] را اعلام کرد، ولی جولانی عدم موافقتش با این ادغام را اعلام و پیوستن به این ساختار جدید را رد کرد [و در پیام صوتی‌اش به صراحت اعام کرد که در بیعت ایمن الظواهری و القاعده است نه کس دیگر].

این اختلاف، صفوف «جهادیون» را در سوریه به لرزه انداخت. جولانی، برای پیدا کردن حامی و یافتن پوشش و مشروعیت برای طرحش [یعنی استقلال از بغدادی] داوری درباره‌ی اختلاف را به «امیر جهاد جهانی» ایمن الظواهری موکول کرد که او هم امر به باقی ماندن جبهة النصرة‌ در سوریه و دولت اسلامی در عراق داد. بغدادی با این راه حل موافقت نکرد و خود را صاحب حق و جولانی را «خیانتکار» خواند.

درگیری بین این دو نفر، در همان حد نماند و تبدیل به درگیری‌ای بین «رهبران جهاد» در جهان شد. و رقابت بر سر فرماندهی، تبدیل به درگیری‌های مسلحانه در سرزمین شام بین پیروان یک تفکر واحد گردید و صدها کشته برجای گذاشت. جریانی که امکان تبدیلش به یک «جنگ جهانی جهادی» وجود دارد، جنگی که هر دو طرفش «فرزندان مشروع سازمان القاعده»اند: طرف اول، جبهة النصرة، مشروعیتش را از «رهبری تاریخی» یعنی الظواهری می‌گیرد و طرف دوم، «دولت اسلامی»، مشروعیتش را از ریشه گرفتنش از سازمان «القاعده‌ی بین‌النهرین» (به رهبری ابومصعب الزرقاوی) می‌گیرد و همچنین از سیطره‌اش بر مساحت جغرافیایی‌ای که به او امکان برپایی «امارت» برای اداره‌ی شئون مسلمین را می‌دهد و بر بقیه سازمان‌ها واجب می‌کند که نسبت به آن تمکین کنند.

خلاصه کنیم، امروز در سرزمین شام، القاعده با القاعده می‌جنگد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


مگر القاعده مشروعه که فرزنداش مشروع باشند
به جهنم