جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰
۱
يعني دايي به بلاژخط مي‌داد؟

اعتراف جالب مجاهد خذيراوي پس از 9 سال

اميدرضا غفارپور
شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۵۹
کد مطلب: 102138
همين جمله مي‌تواند صندوقچه‌ خاطرات را دوباره باز كند. يك بازيكن سابق تيم‌ملي با ادبياتي كه صداقت از سر و روي آن در متن مصاحبه مي‌بارد به نكته‌اي عجيب اشاره كرده است. نمي‌توان تكذيبيه‌اي بر اين اظهار نظر گذاشت. چرا كه مصاحبه كننده قصد دفاع از دايي را داشته و در كمال سادگي بخشي از يك راز كهنه را رمزگشايي كرده است.

 - شايعات زيادي وجود داشت. پرونده كهنه هنوز رمزگشايي نشده و سوالات زيادي وجود دارد. ولي زمان، فراموشي موقت را به همراه آورده تا شايد روزي، روزگاري اتفاقي تازه بيفتد. قصه به زمان حضور علي‌ دايي در تيم‌ملي برمي‌گردد. آن زمان كه بازي مي‌كرد و گل مي‌زد و البته هميشه ثابت بود. شايعات، همان زمان كم‌كم شكل گرفت و برخي صراحتا از دخالت‌هاي او در تيم‌ملي و ارنج حرف مي‌زدند. چيزي كه حواشي فراواني به دنبال داشت و حتي به دادگاه هم كشيده شد.
 
حرف‌هاي مايلي‌كهن در دادگاهي كه براي رسيدگي به شكايت دايي عليه او تشكيل شده بود در زمان خود سروصداي زيادي به پا كرد. «پيش‌بين»، وكيل دايي همان زمان به قاضي گفت؛‌ «مايلي‌كهن مي‌گويد دايي در انتخاب تيم‌ملي نقش داشته است يا مطلبي از حسين ضيايي سرمربي وقت صباباتري نقل كرد با اين مضمون كه ضيايي مي‌گفت من به عنوان سرمربي تيم را ارنج مي‌كردم اما وقتي تيم وارد زمين مي‌شد دايي مي‌گفت آنچه را من مي‌گويم انجام دهيد.» اين اتهام در واقع ادامه اتهاماتي بود كه به دايي در خصوص دخالت در ارنج يا تاكتيك تيم‌هاي باشگاهي و ملي وارد مي‌شد. البته او نيز بيكار ننشست و دفاعيه مناسبي انجام داد ولي ترديدها ادامه داشتند. 

- همه چيز در معرض فراموشي بود كه ناگهان سر و كله مجاهد خذيراوي پيدا شد، با همان سادگي يك بازيكن شهرستاني دهه 70. او در گفت‌وگويي خواسته از معدود نفراتي كه هنگام محروميت به يادش بودند دفاع كند. يكي از اين افراد علي دايي است كه مجاهد بي‌ريا و صادقانه او را به عنوان حامي خود برشمرده تا شايد راهي براي بازگشت به فوتبال پيدا كند. اما شايد نمي‌دانسته يك جمله‌اش مي‌تواند كدهاي خاصي در اختيار آن پرونده قديمي بگذارد.خذيراوي هنگام بيان نمونه‌اي از خاطرات خود در حمايت دايي از او به بازي ايران – ايرلند در پلي‌آف جام جهاني 2002 اشاره كرده و گفته؛ «دايي سر بلاژويچ داد مي‌كشيد كه خذيراوي را بياور داخل!» 

- همين جمله مي‌تواند صندوقچه‌ خاطرات را دوباره باز كند. يك بازيكن سابق تيم‌ملي با ادبياتي كه صداقت از سر و روي آن در متن مصاحبه مي‌بارد به نكته‌اي عجيب اشاره كرده است. نمي‌توان تكذيبيه‌اي بر اين اظهار نظر گذاشت. چرا كه مصاحبه كننده قصد دفاع از دايي را داشته و در كمال سادگي بخشي از يك راز كهنه را رمزگشايي كرده است. بلاژويچ كه مربي بزرگي در نوع خود به شمار مي‌رفت حالا با اين اعتراف متهم به خط‌گيري از دايي شده و دايي نيز متهم به خط‌دهي. آيا بايد دوباره به همه حرف‌ها شك كرد؟‌ آيا اين يك پيام براي اتفاقات پشت پرده سال‌هاي گذشته تيم‌ملي است؟ نمي‌توان خيلي سريع قضاوت كرد. دايي اكنون ديگر ارتباطي با تيم‌ملي ندارد ولي سوالات فراواني كماكان ذهن مردم را خراش مي‌دهد. واقعيت چه بوده است؟


روزنامه گل

نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


فرزاد هوشیار
Romania
خیلی جالب بود