در مدت پخش مجموعه تلويزيوني "تا ثريا" از شبكه يك سيما، ديدگاههاي موافق و مخالف زيادي درباره آن منتشر شد. يكي از ايرادهايي كه به اين سريال گرفته ميشود، تلخ بودن آن است. برخي نيز عليرغم آنكه از سريال تمجيد كردهاند از نحوه فيلمبرداري و زاويههاي عجيب آن شكايت كردهاند. واقعيت آن است كه راقم اين سطور با تلخ بودن مجموعههاي تلويزيوني مشكلي ندارد. مسئله آنجاست كه "تا ثريا" بيش از آنكه تلخ باشد، اضطرابآفرين است و اتفاقاً نحوه فيلمبرداري سريال نيز دقيقاً به همين علت، چنين انتخاب شده است. سيروس مقدم نشان داده است كه تمايل زيادي براي انتقال اضطراب و نگراني حتي بيمورد به مخاطب خود دارد. اين نوع فيلمبرداري در كارهاي قبلي مقدم نيز مسبوق به سابقه است؛ اغما، پيامك از ديار باقي، زير هشت و حتي پايتخت، اما به نظر ميرسد اوج آن در مجموعه "تا ثريا" باشد.
گويا در ماههاي ابتدايي سال دستورالعملي مبني بر پرهيز از ساخت مجموعههاي تلخ در تلويزيون صادر شده است. اگر "تا ثريا"صرفاً تلخ بود، قابل چشمپوشي بود. ايرادي ندارد كه در كنار مجموعههاي تاريخي، طنز، خانوادگي و اميدآفرين، سريالهاي تلخ نيز ساخته و پخش شوند. مگر سريال "زير تيغ" تلخ نبود؟ شايد "زير تيغ" را بتوان يكي از تلخترين و تأثرآميزترين مجموعههاي تلويزيوني برشمرد، به ويژه با آهنگسازي بينظير حسين عليزاده. اما همين مجموعه در عين حال آرامشبخش و تأملبرانگيز است. اين سريال شاهد خوبي است بر اين مدعا كه ميتوان اثري درام ساخت، اما در عين حال بيننده نه تنها دچار اضطراب نشود بلكه احساس آرامش كند.
غالب افراد اجتماع پس از روزي پردغدغه، خسته از تلاش روزانه و احياناً افسرده از عوارض زندگي امروزين شهري، ساعتي را پاي تلويزيون مينشينند؛ حال جناب آقاي مقدم به هر طريق ممكن ـچه از طريق داستان و چه از طريق نحوه فيلمبرداري و يا جز آنـ با اعصاب و روان آنان بازي ميكند و برايشان اضطرابي ناخودآگاه ميآفريند.
سيروس مقدم برخي از ظرافتهاي ساخت سريال از جمله تعليق و درهمتنيدگي روايت داستاني را خوب آموخته است و به كار ميگيرد؛ اما اشتباهاً اضطراب و استرس را به جاي هيجان فهميده است. به نظر ميرسد مديران تلويزيون به جاي ممنوعيت ساخت آثار تلخ ـكه اتفاقاً در جاي خود لازم استـ بايد ساخت آثار اضطرابآفرين و استرسزا را ممنوع كنند. چه بسا شايسته بود تا براي ديدن همين سريال نيز هشدار در مورد محدوديت سني اعلام ميشد.
شايد اگر سيروس مقدم با همين ابزارها و ترفندها سراغ ژانر وحشت برود بهتر از ساخت سريالهاي مناسبتي و ديني باشد. هر چه باشد، تكليف بيننده معلوم است، قرار است بترسد و دانسته اضطراب را تجربه كند.
يكي ديگر از سوژههايي كه سيروس مقدم به شكل سؤالبرانگيزي به آن تمايل نشان ميدهد، موضوع ازدواج مجدد، فاش شدن ازدواجهاي پنهاني و عشقهاي چندضلعي است. به جز "تا ثريا" اين مضامين در برخي آثار ديگر او از جمله نرگس، اغما و پيامك از ديار باقي نيز مشهود است.
و اما نكته مهمي كه از حيث محتوا ميتوان در مورد سريال "تا ثريا" بدان اشاره كرد، نحوه برخورد داستان با شخصيت اصلي يعني ثريا با بازي خوب آزيتا حاجيان است. سريال مدعي است كه عواقب خطرناك ربا را به تصوير ميكشد. اما هر بينندهاي متوجه ميشود كه بلا و مصيبتي كه بر سر ثريا آوار ميشود بسيار بيشتر از گرفتاريهايي است كه براي شخصيت آقا رضا با بازي روان مهران احمدي پيش ميآيد. در حالي كه شخصيت ثريا به هيچ عنوان قصد گرفتن ربا نداشته است و حتي براي اطمينان قراردادش را به كارشناس مذهبي نشان داده است، اما آقا رضا آگاهانه اقدام به گرفتن پول نزول و دادن ربا كرده است.
معتقد نيستم كه تعمدي در اينباره وجود دارد، اما قطعاً بيتوجهي و كجسليقگي بوده است، چرا كه نميتوان از تأثيرات ناخودآگاه چنين نكاتي بر بيننده غافل بود.