معصومه قمی (مسیح علینژاد) ضمن ابراز عصبانیت از خبر انتشار کتابش توسط شبکه ایران، در ادعایی جالب گفته است که نگه داشتن این کتاب در ایران "جرم" محسوب میشود.
به گزارش شبکه ایران، توهم "خود مهم بینی" به یک روزنامهنگار سابق نشریات اصلاحطلب که اکنون در کشور انگلستان زندگی و با رسانههای ضدانقلاب همکاری میکند هم سرایت کرد.
معصومه قمی (مسیح علینژاد) در واکنش به خبر شبکه ایران درباره انتشار و توزیع کتابش در کشورهای اروپایی و آمریکا، مطلبی را در وبلاگ شخص خود منتشر کرد و ضمن فحاشی و بیان اظهارات توهینآمیز خطاب به منتشرکنندگان این خبر، همراه داشتن این کتاب توسط مردم را "یک جرم امنیتی" نامیده است!
خانم علینژاد که در میان جریانات ضدانقلاب به تلاش زیاد برای کسب شهرت معروف است (و به همین دلیل سال گذشته بسیار تلاش کرد تا رئیس جمهور آمریکا مصاحبه کند اما موفق نشد)، درباره این کتاب که به گفته خودش "یک رمان خیالی" است، نوشته است: " دیروز با دوستان روزنامه نگارم در ایران صحبت میکردم؛ آنها احساس امنیت نمیکنند همین کتاب را در خانه همسایهشان هم نگهداری کنند."
گفتنی است چندی پیش یکی از سایتهای حامی جریان فتنه 88، نوشتههای خانم علینژاد را در حد "یک انشای دخترانه سوم دبستان" ارزیابی کرد.
ماجرای کتاب تخیلی خانم خبرنگار
این خبرنگار سابق نشریات اصلاحطلب چندی پیش دست به انتشار یک رمان تخیلی درباره آشوبهای سال گذشته زد که با پوشش رسانهای نشریات انگلیسی نظیر "فایننشیال تایمز" روبرو شد.
معصومه قمی که چند سال پیش در مطلبی در روزنامه اعتمادملی، مردمی که در سفرهای استانی به استقبال رئیس جمهور میروند را "دلفینهای گرسنه" نامیده بود، درباره کتاب خود گفته است: یکی از شخصیتهای این کتاب کسی است در کسوت وزیر مشارکتی آقای خاتمی که پس از انتخابات تقلبی ریاست جمهوری ایران، بازداشت، شکنجه و محکوم به شش سال زندان میشود. در داستان میان آرزو رضایی و برادر آقای وزیر پیوند عاشقانهای در میگیرد تا برای مخاطبان عام نیز کششی داستان گونه ایجاد کند.
انتشار و توزیع این کتاب در اروپا و آمریکا درحالی آغاز شده که خانم علینژاد سال گذشته و در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران را به مقصد انگلستان و سپس آمریکا ترک کرد و اصلا در جریان آشوبهای خیابانی حضور مستقیم نداشته است؛ مسالهای که رمان وی را تبدیل به یک رمان تخیلی میکند.
البته خود وی هم به این مساله اذعان کرده و گفته است: در این کتاب آرزو رضایی خبرنگاری است که در پاریس با دوست خود مهتاب هدایتی زندگی میکند، آرزو در پاریس رشته روزنامهنگاری میخواند و برای پوشش اخبار انتخابات به ایران بر میگردد. البته من نه در پاریس زندگی کردهام نه در آنجا درس میخوانم و مهمتر از همه آنکه اصلا در روزهای راهپیمایی در ایران نبودهام؛ لذا این خود گواه است که شخصیتهای دیگر داستان نیزبه همین اندازه شخصیتپردازی شده و ساختگی هستند.