سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 23 Apr 2024
 
۰

جعبه سیاه قطعنامه

سید مرتضی فاطمی
سه شنبه ۲۸ تير ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۱۲
کد مطلب: 176649
سرویس سیاسی جهان ،سید‎مرتضی فاطمی:«بنابر اسناد، [آیت‎الله] خمینی دلیل قبول قطعنامه را اظهارات متخصصین و مشاورین خویش اعلام می‎کند و همچنین دلیل اصلی برای قبول قطعنامه را مصلحت اسلام می‎داند.
آن‎چه باید بدان اشاره کنیم این است که چگونه می‎توانیم شرایط را به‎نحوی به پیش ببریم که در جنگ آینده بین ایران و اسراییل، مصلحت به صورتی رقم بخورد که ایران نتواند به اهداف خود برسد؟ چگونه می‎توانیم از متخصصین و مشاورین ارشد حکومت ایران، برای تغییر نظر [آیت‎الله] خامنه‎ای استفاده کنیم؟ چگونه می‎توانیم با صرف کم‎ترین هزینه در سطح بین‎الملل، ایران را محکوم کنیم؟»
آن‎چه خواندید از قول «موشه ورد»، متخصص مرکز «مطالعات استراتژیک بگین - سادات» و کارشناس جنگ ایران و عراق بیان شده که در پایان مطلب، چرایی نقل آن در ابتدای این نوشته تبیین خواهد شد.
نقل است که رد قطرات اشک حضرت امام بر مرقومه، دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مشهود بوده و در خاطرات حاج احمد آقا و دختر حضرت امام نیز احوالات امام پس از پذیرش قطعنامه نامساعد گزارش شده است. اما چرا؟!
مگر صدام به افسرانش نگفته بود: «خمینی تنها یک رجل مذهبی نیست، او یک استراتژیست و یک رجل سیاسی هم هست»؛ چرا نامه پنجم صدام در تاریخ ۱۲ مرداد ۶۷ و اعتراف او به: «لقد تحقق کل ما اردتموه» (شما به هر چه می‎خواستید رسیدید)، موجب سرور و شعف امام امت نشد؟
سال‎هاست در تعبیر عبارت «جام زهر» در ورطه تسلسل افتاده‎ایم. گروهی(موافقان پذیرش قطعنامه)
بر آنند که هدف امام روح‎الله از بیان نوشیدن جام تلخ زهر، التیام بخشی به جگر سوخته رزمندگان بوده است، دلاورانی که تشنه فرمان حمله امام بوده‎اند؛ آنان که مشق ایستادگی، مقاومت و ایثار را از مرادشان آموخته بودند. موافقان آنان می‎گویند، امام که نه‎تنها مراد رزمندگان ایران، بلکه رهبر همه آزادگان و آزادی‎خواهان عصر خودبنیادان بود، به‎منظور این‎که روحیه مقاومت در آنان نخشکد و همچنان در برابر ظلم پابرجا بمانند، می‎گوید جام زهر را می‎نوشم. آنان مدعی‎اند که پس از پذیرش قطعنامه‎ حتی ردی از اخم نیز بر پیشانی حضرت امام هم دیده نمی‎شد!
گروهی دیگر (مخالفان پذیرش قطعنامه) برآنند که تغییر گفتمان برخی مسئولین وقت و فروکاهش ادبیات جنگ از رفع فتنه، به پیروزی و حتییک پیروزی و همچنین ارائه آمارهای اشتباه و عدم پشتیبانی کافی از جنگ، امام را به‎سوی صحه‎گذاری بر پذیرش قطعنامه سوق داد و امام برخلاف میل باطنی، گرده به بار سنگین پذیرش قطعنامه‎ای داد که چند روز پیش‎تر با آن مخالف بود. اینان مدعی‎اند که امام دیگر پس از این رویداد، هیچ‎گاه نخندید!
به حق، هر دو گروه برای استیلای دعوی خود سنگ تمام گذاشته‎اند. در این میان گروهی که همواره به زعم نگارنده در اقلیت - از حیث تعداد- بوده‎اند، جانب هر دو طیف را گرفته و بر این باورند که مقاومت و دفاع بی‎نظیر رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس، نهال نورس انقلاب را تبدیل به درختی تنومند کرد. اینان معتقدند که ما در خلال جنگ درس‎های فراوان آموختیم و در مسیر دفاع از حق سود و زیان نمی‎بینیم. آن‎ها مدعی‎اند که پس از شنیدن پیام امام، همه‎چیز را دریافته‎اند.
به گمانم آن‎چه از عبارت جام زهر با اهمیت‎تر است و باید مورد پذیرش و فعالیت محققین و علاقه‎مندان به تاریخ ایران اسلامی قرار گیرد، مطالعه خط سیر منتج به قطعنامه است. قطعنامه، تصمیمی آنی و تصادفی نبوده است. صدام که جنگ را شروع کرده و متجاوز بود، پس از شکست در خرمشهر و فاو و شلمچه، یارای مقاومت در برابر جان‎بر‎کفان ایرانی را نمی‎دید، از این‎رو متوسل به اهرم‎های زیر شد.
۱- پروپاگاندای صدام و هم‎پیمانانش، گرگ متخاصم و متجاوز را به‎مثابه گوسفندی بی‎آزار در مجامع جهانی معرفی کرد.
۲- صدام، سپاه طلایی عراق را پس از شکست در فاو، با مدل مشابه بسیج راه‎اندازی کرد و به نوعی از شکست درس گرفته و به تجهیز بیشتر پرداخت.
۳- صدام، پرچم سفید را نه برای خود، بلکه برای کشورهایی که به بهانه جنگ‎افروزی قصد مداخله مستقیم و بی‎واسطه در جنگ داشتند، بالا برد.
۴- او ملت عراق را از راننده لودر شهرداری کربلا تا نیروی نظامی به میدان آورد.
موارد فوق، تمهیدات آشکار صدام پس از شکست‎های نیمه دوم جنگ بود. و از سویی ایران نیز با کمبودهایی به‎دلایل مختلف (وابستگی اقتصاد جنگ به دولت، نیروهای نظامی و برخی مسئولین)روبه‎رو بود. ادامه این مسیر، بازی دوسر باختی بود که دشمنان انقلاب به آن راغب بودند.
و نتیجه این‎که معمار انقلاب، به بیان خود، در جهت حفظ منافع اسلام و برخلاف مکنونات قلبی خویش پذیرای تلخی صلح با کسی شد که به درک رفتن ماهیت ضداسلامی‎اش را آرزو می‎کرد.
آن‎چه گفتم بی‎پرده بود و از بینات دفاع مقدس؛ پس آن‎چه باعث شده به‎زعم موافقان و مخالفان، قطعنامه در بوته‎ای از ابهام باقی بماند چیست؟
آن‎چه باعث شده نتیجه‎گیری در این زمینه مشکل و همراه با ابهام باشد، عدم رمزگشایی از جعبه سیاه قطعنامه است، مدلول بر این‎که برخی دوستان معتقدند ناگفته‎ها از این مهم دارند. عزیزی از ۳۰۰ نامه‎ای که در دوران دفاع مقدس به امام نوشته می‎گوید که امروز اسناد ملی و تاریخی این آب و خاک است، عزیز دیگری از جملات امام قبل از پذیرش قطعنامه دم می‎زند و مدعی است تا ۲۰ سال دیگر هم از آن دم نخواهد زد!
سررسید بسیاری از فرماندهان، امیران و سرداران، پر است از خاطرات آن ایام؛ اسناد فراوانی در ارتش عراق و فراتر از آن در مؤسسات تحقیقاتی و پژوهشی نیروهای مسلح خودمان وجود دارد که محتویات این جعبه سیاه را تشکیل می‎دهد. دوستان مسئول باور کنند رمزگشایی جعبه سیاه و انتشار اسناد مرتبط به آن ایام، به بسیاری از ابهامات موافقان و مخالفان پاسخ می‎دهد، باید اقناع پرسش‎گران را در دستور کار قرار دهیم، پرسش‎گرانی که مدعیند ابناء الدلیل هستند. بپذیریم محققان به تاریخ انقلاب ظلم نمی‎کنند، آن‎ها حساب‎گران سود و زیان جنگ نیستند، همانا باور دارند جنگ در مسیر مقدس و الهی، جز فایده نیست. می‎خواهیم تجربه کنیم و با چراغ تاریخ، مسیر آینده را روشن و دشمنان به کمین نشسته را رصد کنیم.
اگر جنگ را به‎مثابه یک فیلم سینمایی در نظر بگیریم، فقط بخش‎هایی از سکانس پایانی آن را دیده‎ایم؛ بایسته است که یک‎بار برای همیشه، این فیلم اثرگذار تاریخی برای تمام گروه‎های موافق و مخالف، با تمامی سکانس‎های آن به نمایش درآید؛ نمایشی که همت‎ها، باکری‎ها، زین‎الدین‎ها و همه مردم همراه ایران اسلامی ستاره‎هایش بودند، هرچند در سکانس پایانی‎اش تمهیدات تلخ کارگردان - در جهت حفظ منافع اسلام - پایانی حزن‎انگیز را رقم زد.
همان‎طور که دشمنان‎مان سال‎هاست این را باور کرده‎اند.
سخن پایانی این‎که رصد دشمن وظیفه ماست. اگر باور ندارید، خواندن ادامه حرف‎های «موشه ورد» خالی از لطف نیست. آن‎ها تاریخ صدر اسلام را هم مطالعه می‎کنند، چه رسد به تاریخ پیش گوش‎مان را: «نقش «مصلحت» در حکومت اسلامی را باید بررسی کرد. از [جمله] مسائل تاریخی در طول حیات امامان شیعه که به‎نظر می‎رسد مهم است، تحلیل صلح پسر علی [امام حسن مجتبی (علیه‎السلام)] با معاویه بعد از کشته شدن علی (علیه‎السلام) است. در این جنگ به دلیل عدم همکاری سپاه [امام حسن (علیه‎السلام)] با وی، همچنین تطمیع فرماندهان لشگر حسن [علیه‎السلام] توسط معاویه، القای شایعه شکست سپاه حسن [علیه‎السلام] بین مردم و عدم توجه مردم و سپاهیان به اظهارات حسن [علیه‎السلام] به‎دلیل خسته شدن از جنگ‎های طولانی در زمان حکومت پدرش علی [علیه‎السلام]، شرایط به‎گونه‎ای رقم خورد که وی بنابر مصلحت مسلمین به قبول صلح با شخصی مثل معاویه رضایت داد و سال‎ها نتوانست ادعایی برای حکومت کردن داشته باشد.
این اقدام حسن [علیه‎السلام] سبب شد حکومت بعد از معاویه به پسرش برسد و خاندان علی [علیه‎السلام]، دیگر نتوانستند جانشینی محمد [صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم] را به خاندان خود بازگردانند و تا آخرین نفر از امامان شیعه،تنها، ادعای حکومت داشتند. البته شیعیان، معتقد به بازپس‎گیری حکومت جهانی بعد از ظهور مهدی [عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف] هستند. در این گذر تاریخی، بررسی نقش نخبگان و رهبران شیعه، اظهارات و خواسته‎های مردم در حکومت و این‎که چگونه شیعیان به‎خاطر مصلحت حاضرند، از اهداف خود چشم‎پوشی کنند، بسیار مهم است... البته آن‎چه نگران‎کننده است، اظهارات [آیت‎الله] خامنه‎ای در سال‎های گذشته است. [آیت‎الله] خامنه‎ای چندین‎بار در اظهارات خود اعلام کرده که اجازه نمی‎دهد شرایط به‎گونه‎ای رقم بخورد که صلح حسن [علیه‎السلام] دوباره اتفاق بیفتد، بلکه عاشورایی دیگر اتفاق می‎افتد. با توجه به شرایط ایران و تجارب به‎دست آمده، نمی‎توانیم این اظهارات [آیت‎الله] خامنه‎ای را جدی تلقی نکنیم؛ از سوی دیگر، اگر مصلحت جامعه اسلامی به‎گونه‎ای رقم بخورد که جنگی شروع نشود، پیروزی بزرگی نصیب اسراییل خواهد شد.
حال باید به‎گونه‎ای برنامه‎ریزی شود که مردم ایران از جنگیدن با اسراییل، چه از نظر سیاسی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فیزیکی، خسته شده و به رهبران خود اجازه ورود به جنگی دیگر را ندهند. دیگر این‎که با برنامه‎ریزی منسجم و دقیق، روی تفکرات متخصصین، نخبگان و رهبران حکومت ایران تمرکز شود تا در زمان مناسب بتوانیم با صرف هزینه‎ای بسیار ناچیز از آن‎ها استفاده کنیم و دیگر این‎که شرایط بین‎الملل به‎گونه‎ای رقم بخورد که ایران علاوه‎بر مشکلات داخلی، در صحنه سیاست خارجی و سیاست بین‎الملل هم محکوم قلمداد شود.»

منبع : پنجره
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *