جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۰
۳۳

ان‌شاءالله كه من اشتباه مي‌كنم، اما آنچه من احساس مي‌كنم شديدترين خطر است

پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۵۷
کد مطلب: 169313
خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزش‌هاي اسلام نخواهد گذاشت.

به گزارش جهان به نقل از  فارس، ماهنامه پاسدار اسلام در شماره جديد خود گفتاري از آيت‌الله مصباح يزدي، فقيه و فيلسوف كشورمان منتشر شده كه متن كامل آن در ذيل مي‌آيد:

اشاره: عالم بزرگوار حضرت آيت‌الله مصباح يزدي دراين مقال با اشاره به دو اشكالي كه برخي فعاليت‌هاي فكري و اجتماعي در شرايط فعلي كشور دارد، خواستار نگاه كلان و فراگيرتر مردم و خواص نسبت به مشكلاتي شده است كه جمهوري اسلامي با آن مواجه است و خطراتي كه اصل و اساس آن را تهديد مي‌كند.

* ولايت فقيه؛ آماج فراماسونري جديد

يكي از دغدغه‌ها يا بالاترين دغدغه همه ما برقراري نظام اسلامي واقعي است. شايد هيچ كدام از ما به اندازه حضرت امام خميني (ره) نسبت به اين مسئله حساس نبوديم؛ يعني نه به آن اندازه در اين باره شناخت داشتيم و نه كار كرديم، ولي خوشحاليم كه به بركت رهبري‌ها و رهنمودهاي ايشان، نسبت به اين مسائل حساستر شديم و كوشيديم وظيفه خودمان را در اين زمينه‌ها بشناسيم و هرچه بيشتر و بهتر عمل كنيم.

بيش از سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌گذرد و در اين مدت، فعاليت‌هاي بسياري در اين زمينه انجام گرفته كه بسياري از آنها موفقيت‌آميز بوده و نتايج چشمگيري داشته است. بخش‌هاي ديگري هم هست كه همه مي‌د انيم هنوز به حد مطلوب نرسيده و مي‌بايست درباره آنها كار كرد. خود امام هم مي‌فرمودند كه از اسلام فقط بويي در كشور آمده است. رهبر معظم انقلاب هم در بيانات اخيرشان در سفر قم مكرر بر اين مسئله تأكيد كردند كه تا رسيدن به حد ايده‌آل خيلي فاصله داريم و بايد خيلي كار بشود.

* نگاه‌هاي كل‌نگر و جزء‌نگر به اسلام

گاهي ما نگاهي جزء‌گرا به اسلام داريم و در حدي كه شرايط طبيعي و اجتماعيمان اقتضا مي‌كند يك گوشه كار را مي‌گيريم و پيش مي‌رويم. به عنوان مثال نسبت به احقاق حقوق خانم‌ها احساس مسئوليت مي‌كنيم. مي‌بينيم از يك طرف در طول تاريخ محروميت كشيده‌اند و از سوي ديگر افراط‌هايي در جهان غرب وجود دارد كه بيشتر در جهت ضربه زدن به شخصيت زن و حقوق زن است. مي‌خواهيم در اين زمينه كار بكنيم؛ كار علمي، فرهنگي، تحقيقي، آموزشي، تربيتي، تا برسد به كار سياسي و قانونگذاري و بالاخره تا حد اجرا پيش برويم.

اين يك نگاه است. كار بسيار خوب و ديد مقدسي است. ساير اقشار هم به تناسب مي‌توانند كارهايي را كه مقتضاي صنف، امكانات و موقعيت اجتماعي‌شان است، دنبال‌كنند بدون اين كه نگاهي كلان و كل‌نگر به مسائل جامعه داشته باشند. بسياري از مسائل اينچنين است كه هم نشانه علاقه‌ و انگيزه‌ عاملان آنها نسبت به اجراي احكام اسلامي است و نيز نشانه وسعت نظر، عمق فكر و وسعت مطالعات آنها در اين زمينه‌ها. ما هم به سهم خودمان اين تلاش‌ها را تقديس مي‌كنيم، اما خوب است پيش از اينكه در بخش خاصي تلاشي را شروع كنيم، ادامه بدهيم، يا تكميل كنيم، نظري كلان نسبت به مسائل جامعه‌مان داشته باشيم. در اين‌باره نكاتي را يادآوري مي‌كنم.

* اسلام؛ مجموعه‌اي ارگانيك

تقريباً ده سال از سي و دو سال انقلاب اسلامي در زمان حيات حضرت امام بود. در اين مدت با مشكلاتي روبه‌رو بوديم كه آن اسلام واقعي - و به فرمايش امام خميني: اسلام ناب - در كشورمان اجرا نشد. به نظر مي‌رسد خوب است بعد از اين تجربه سي‌ودو ساله، قدري در اين پرسش بازنگري كنيم كه چرا آن‌گونه كه بايد، نشد؟ چرا كمبودها و كاستي‌هايي پيش آمد و حتي بعضي از آنها تشديد شد؟ البته در سايه انقلاب و به بركت خون شهدا پيشرفت‌هاي عظيم و موفقيت‌هاي بسيار بزرگي حاصل شده كه نبايد هيچ كدام از آن‌ها را فراموش كرد، ولي چرا اين پيشرفت‌ها و توفيقات كاملتر نشد؟

به نظر مي‌رسد در اين زمينه دو مشكل اساسي وجود دارد كه هر دو به نحوي به بينش و شناخت برمي‌گردد. ما بايد اسلام را به عنوان يك مجموعه سيستماتيك بلكه يك مجموعه ارگانيك بنگريم؛ مجموعه‌اي كه اعضايش تأثير و تأثر متقابل دارند و با فعاليت‌هايي كه انجام مي‌دهند زمينه رسيدن به هدف واحدي را فراهم مي‌كنند كه فوق هدف فعاليت‌هاي هر بخش از اين سيستم است. متأسفانه اين نگرش به اسلام چه در جامعه ما و چه در ساير كشورهاي اسلامي درست تبيين نشده است. وقتي بخواهيم اسلام را خيلي خوب تعريف كنيم، مي‌گوييم اسلام همه چيز دارد؛ اقتصاد، فرهنگ، سياست، حقوق، حكومت و روابط بين‌الملل دارد؛ اما آيا اينها را در مجموعه‌‌اي كنار هم قرار مي‌دهيم كه بايد به هم متصل كرد، يا اينها رابطه ارگانيك دروني دارند و اصلاً امكان انفكاك بين آنها نيست. ما هنگامي اسلام را درست شناخته‌ايم كه آن را به عنوان پيكري ببينيم كه اندام‌هاي گوناگوني دارد. دستگاه‌هاي گوارش، تنفس و اعصابش، حقيقت واحدي را تشكيل مي‌دهند و هيچ كدام به تنهايي انسان نيستند و جزو حقيقي انسان به شمار نمي‌روند. وقتي انسان هستند كه با يكديگر ارتباط داشته باشند. قلب وقتي كه در درون بدن و با مغز و اعصاب و سيستم عصبي و ساير دستگاه‌هاي تفنس و گوارش در ارتباط باشد قلب انسان است وگرنه اگر قلب را بيرون بياورند و در محفظه‌اي بگذارند، هر چند مشغول كار خودش باشد، قلب انسان نيست؛ وقتي قلب انسان است كه در ارتباط با مغز، فكر، احساسات و عواطف انسان باشد و گرنه موجودي مستقل است كه كار خودش را مي‌كند و تا شرايط طبيعي‌اش فراهم است قبض و بسطي دارد.
چه‌بسا بعضي از اندام‌هاي ديگر هم اين‌گونه باشند. ممكن است خون انسان را بيرون بياورند و در محفظه‌اي در شرايط بهداشتي حفظ كنند و سال‌ها گلبول‌هايش سالم بماند، اما اين انسان نيست. اسلام هم اين‌ گونه است؛ اين‌كه مي‌گوييم اسلام همه چيز دارد معنايش اين نيست كه بخش‌هاي جداگانه‌اي به نام اقتصاد و فرهنگ و حقوق و... دارد؛ بلكه همه اين‌ها در هم تنيده است و با هم تأثير و تأثر متقابل دارد. وقتي اسلام ناب است كه همه بخش‌ها به صورت يك كل منسجم و داراي تأثيرات متقابل و با هدف واحد در نظر گرفته شود كه متأسفانه اين مسئله درست تبيين نشده است.

* لزوم درك لايه‌هاي عميقتر

مسئله دوم اين است كه نگرش به هر بخشي از اسلام داراي لايه‌هايي است؛ لايه‌اي سطحي كه هر كسي نگاه كند اين لايه را مي‌بيند و اگر اين حداقل را درك نكند اصلاً اسلام را نشناخته است، ولي لايه‌هاي عميقتري هست كه اگر آن لايه‌ها را درست نشناسيم ممكن است در درازمدت، اسلام لطمه بخورد. گياهي را فرض كنيد كه در گلداني رشد مي‌كند، ممكن است گل هم بدهد، خوش‌بو هم باشد، اما اين گياه هيچ گاه درختي نمي‌شود كه صد سال عمر كند. اگر بخواهد عمري صدساله داشته باشد بايد در زمين حاصلخيزي رشد كند و بتواند در اعماق زمين ريشه بدواند وگرنه مثل خيلي ازگياهاني كه امروز به صورت مصنوعي پرورش مي‌دهند دوامي نمي‌آورد. قرآن در اين باره بيان زيبايي دارد: «... كشجره خبيثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار» (چون درخت ناپاكي است كه از روي زمين كنده شده و قراري ندارد.» بايد اسلام را در لايه‌هاي مختلفش ببينيم و به اعماقش پي ببريم. «كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء؛ تؤتي اكلها كل حين باذن ربها.»

* لايه عميق ولايت

در اين باره نمونه‌هاي بسيار وجود دارد. همين مسئله ولايت در اسلام (صرف‌نظر از مسئله ولايت فقيه و حكومت) يعني چه؟ اين ولايت در مجموعه مفاهيم اسلامي چه جايگاهي دارد؟ آنچه در خاطر ماست و از كودكي ياد گرفته‌ايم همين «محبت اهل بيت» بوده است. در خيلي جاها تصور بر اين است كه اهل ولايت كساني هستند كه زياد روضه مي‌خوانند، گريه مي‌كنند و توسلات دارند! اما به بركت انفاس قدسي امام خميني «ره» ما به لايه‌اي عميقتر از اين معنا پي برديم كه از لايه اول خيلي مهمتر است؛ ولايتي كه درباره آن مي‌گويند« ولم يناد بشيء كمانودي بالولايه» تنها همين سفره حضرت ابوالفضل و امثال آن نيست. چيزي كه اهميتش از نماز بيشتر است بايد تأثير خيلي عميقتري در سعادت انسان داشته باشد. بالاخره همين اندازه فهميديم كه ولايت فقيهي هست كه اصل نظام است. ولي اكنون كه همه دنيا نظام جمهوري اسلامي ايران را به عنوان نظام ولايت فقيه مي‌شناسند، مردم ما به خصوص اقشار و گروه‌هاي مؤثر كه شامل بالاترين مسئولان كشور هم مي‌شود از ولايت فقيه چه مي‌دانند و چه اندازه به آن معتقدند؟ اگر كسي ادعا كند كه بعد از سي و چند سال؛ بعد از اين همه بحث‌هايي كه خود امام فرمودند، كتاب‌هايي كه فقها در اين‌باره نوشتند؛بحث‌هاي تلويزيوني، راديويي و غيره‌اي كه انجام گرفت، هنوز در عاليترين سطوح مسئوليت كشور، ولايت فقيه به معناي واقعي‌اش جا نيفتاده، ادعاي گزافي نكرده است. البته ما علم غيب نداريم و نمي‌دانيم در دل هر كس چه مي‌گذرد، اما آثار نشان مي‌دهد كه هنوز در اعماق دل خيلي‌ها اين است كه اين يك فرصتي بود كه امام آن را غنيمت شمرد و براي آخوندها دكاني باز كرد! مي‌گويند: وقتي مردم بايد رأي بدهند و رئيس جمهور يا رئيس حكومتي انتخاب كنند، ديگر ولي فقيه چه كاره است؟! قواي سه‌گانه كه داريم. ده‌ها سال پيشتر مونتسكيو گفت، ديگران هم تصريح كردند و توجيهات عقلي خوبي هم دارد. قوه مقننه و قضاييه داريم، يك رئيس قوه مجريه هم مي‌خواهد كه آن مصوبات را عمل كند. ديگر چه مي‌خواهد؟ رهبر يعني چه؟ ولي فقيه چه كاره است؟ بله عده‌اي از آخوندها در مبارزه با نظام قبلي زحمت كشيدند و كشته و زنداني دادند؛ امام هم به پاس تشكر، چيزي به نام ولايت فقيه درست كردند! مردم هم به امام احترام گذاشتند و آن را قبول كردند!

نمي‌دانم اين افراد تا چه اندازه باور دارند كه اين ولايت را بايد به عنوان اسلام پذيرفت. گاهي در عمل نشان مي‌دهند كه باور ندارند. گاهي كسي مقام رسمي قانون پيدا مي‌كند، خيال مي‌كند ديگر مالك كشور است. مي‌گويد مردم به من رأي دادند و اختيار را به دست من داده‌اند، ديگر رهبر چه كاره است؟! حتي در حوزه‌هاي علميه هم كساني پيدا مي‌شوند كه هنوز بعد از اين همه بحث‌ها شك مي‌كنند كه اصلاً آيا ما ولايت فقيه داريم يا خير، واگر داريم قلمروش چه‌قدر است و اصلاً آيا حكومت اسلامي داريم يا نداريم؟! متأسفانه اين حرف‌ها تحت تأثير برخي عوامل، وسعتي نسبي در بعضي از حوزه‌ها پيدا كرده است.

با اين اوصاف هرچند ما مثلاً درباره حقوق زن تحقيق علمي كنيم، اجتهاد كنيم، خانم‌ها‌ خودشان مجتهد بشوند، به حد اعلميت برسند، در اين باره فتوا بدهند، تحقيق داشته باشند. و حكم مسئله را اثبات كنند يا فقهاي حوزه و مراجع بيايند، حمايت كنند و نظر بدهند كه بايد چنين كرد، اگر مسئولان كشور، آنهايي كه در قوه مقننه مؤثرند تصويب نكنند، چه مي‌شود؟ ما قوانيني داشتيم كه با اكثريت قاطع تصويب شده و شوراي نگهبان هم تأييد كرده، ولي سال‌هاست متروك مانده، چون مجري دلش نمي‌خواسته، سليقه‌اش نبوده و هر روز به بهانه‌اي قانون را كنار گذاشته است. بنابراين با اين كارها مسائل حل نمي‌شود. بايد فكر كلاني داشته باشيم، بايد كاري كنيم كه مسائل اصلي و زيربنايي نهادينه شود، نه اين كه بعد از سي - چهل سال هنوز هم مشكوك باشد و با آن برخوردي شعاري بشود. وقتي از عمق دل باور كردند و فهميدند اسلام و اقتضاي اسلام همين است، آنهايي كه واقعاً مسلمانند پاي آن مي‌ايستند و براي آن جان هم مي‌دهند، اما وقتي باور نكردند، مي‌گويند حالا آخوندها چيزهايي گفته و نوشته‌اند؛ اين بحث‌ها زير و رو زياد دارد و اختلاف‌نظر زياد است! در اخر هم يا آدم كج سليقه‌اي را پيدا مي‌كنند و فتوايش را مي‌گيرند، يا فتوايي مي‌تراشند تا در مقابل، به آن استناد كنند. حالا اگر شما صد تا فقيه داشته باشيد كه همه حكمي داده باشند و در مقابل، كسي سخن خلافي گفته باشد، اگر دلشان با آن حكم مخالف باشد، سخن اين يكي را مي‌گيرند و همه چيز را فراموش مي‌‌كنند.

* لزوم حركت هماهنگ

ما بايد در اين دو جهت يعني طرح كلان اسلام براي جامعه، و ارتباط دروني بخش‌هاي مختلف اسلام فعاليت كنيم. اين كه توقع داشته باشيم حقوق زن رعايت بشود يا مثلاً نكاح موقت درست اجرا شود، اما از ساير مسائل غفلت كنيم به جايي نمي‌رسيم. وقتي آموزش و پرورش ما گونه ديگري است؛ دستگاه‌هاي ارتباطي ما و فيلم‌ها طور ديگري است؛ اينترنت دائماً جوان‌هاي ما را بمباران مي‌كند، در اين شرايط، اين كه فتواي علما اين است كه اين حلال يا حرام است، هيچ مشكلي را حل نمي‌كند. آن مسئولي كه دختر، پسر، عروس يا دامادش با همين مشكلات دست به گريبانند چطور مي‌خواهد به صورت ديگري عمل كند؟ اين تلاش‌ها وقتي ثمر مي‌دهد كه اين مجموعه، هماهنگ حركت كند. قتي يك قدم پيش مي‌رود همان يك قدم را همه بروند، نه اينكه در يك بخش جلو برويم و خيلي پيشرفت كنيم، اما قسمت‌هاي ديگر مورد غفلت قرار بگيرد. مثل انسان ناموزوني كه دست و پايش خيلي دراز است، اما سركوچكي دارد، به جايي نمي‌رسد. در آخر هم دست‌هاي درازش جايي گير مي‌كند و مي‌افتد، سرش مي‌شكند و نابود مي‌شود.

ما بايد اسلام را در يك كل ببنيم كه بايد همه بخش‌هايش با هم متناسب و متوازن رشد كند. تصور اينكه مي‌توانيم مسائل حقوقي زن را بدون توجه به مسائل ديگر اصلاح كنيم نادرست است. مخصوصاً اگر اين مسائل با اعتقادات تماس داشته باشد. اگر خداي نكرده روزگاري بعضي مسئولان ما در اينكه احكام اسلام ابدي است و هميشه بايد اجرا بشود تشكيك كردند، اساس اسلام زير سؤال مي‌رود. چندين سال از طرف عاليترين سطوح رسمي كشور به جامعه القا مي‌شد كه اسلام را طوري تعريف كنيد كه دنيا بپذيرد، و آنهايي كه به فرمايش امام اسلام ناب را معرفي مي‌كردند، متهم به خشونت مي‌شدند. مي‌گفتند شما به اسلام خيانت مي‌كنيد؛ اسلام را به گونه‌اي معرفي مي‌كنيد كه دنيا نمي‌پذيرد؛ بايد طوري معرفي كنيد كه همه بپذيرند. همان‌طور كه در كنفرانسي در آلمان معرفي كردند و حتي ماركسيست‌ها هم گفتند اگر اسلام اين است ما هم قبول داريم!

* تلاش در جهت تغيير فرهنگ

بايد توجه پيدا كنيم كه كارمان يك اشكال اساسي دارد. وقتي مسائل اقتصادي شرايط زندگي را سخت كند، اگر بخواهيم به خانمي كه طلاق گرفته بگوييم طبق دستور اسلام عمل كن؛ مهرت را بگير و برو، نمي‌پذيرد. فرض كنيد به اندازه چند ماه خرجش را هم بدهند، بعد از آن مي‌خواهد چه كار كند؟ مخصوصاً در جامعه‌اي كه ازدواج مجدد براي يك خانم پسنديده نيست. در زندگي‌هاي قبائلي مسائل ازدواج اين‌گونه پيچيده نبود؛ امروز كسي زن مي‌گرفت، فردا طلاق مي‌داد و همين خانم با مرد ديگري ازدواج مي‌كرد. خيلي هم عادي بود، ولي حالا اين گونه نيست؛ ديگران زشت مي‌دانند كه خانمي كه شوهرش از دنيا رفته است، مجدداً ازدواج كند. متأسفانه اين مسئله در كشور ما به فرهنگي عمومي تبديل شده است. ازدواج موقت را كه اصلاً نمي‌توان حرفش را زد. بسياري از افراد تصريح مي‌كردند ما به گناه كردن حاضريم، اما حاضر نيستيم ازدواج موقت داشته باشيم. يعني ازدواج موقت را زشت‌تر از فحشا مي‌دانستند! هنوز هم در گوشه و كنار جامعه چنين تفكري هست. اين شرايط فرهنگي بايد عوض بشود. تا اين فرهنگ حاكم است اين طور حكم‌ها اجرا نمي‌شود. ما بايد براي تغيير فرهنگ جامعه برنامه‌ريزي داشته باشيم و مسئولان ما باور كنند كه بايد اين كارها را انجام بدهند.

* لزوم توجه به مسائل اساسي

بايد حواسمان جمع باشد. تمام نيرو، وقت و كارمان را صرف يك موضوع جزئي نكنيم كه معلوم نيست به جايي برسد يا نرسد. به نظر مي‌رسد در عين اينكه هر كسي بايد طبق شرايط خاص خودش و وظيفه، امكانات و تخصصي كه دارد براي حفظ نظام و پيشبرد اهداف اسلام حركت كند اما مهمترين كار توجه به مسئله كلان جامعه است. بايد بينديشيم اين مجموعه فعاليتي كه داريم در كجاي اين جامعه واقع مي‌شود، چه تعاملي با ساير بخش‌ها دارد و چه‌قدر شرايط اجرايش در جامعه فراهم شده است. اگر كساني برخوردشان با مقام ولايت فقيه از نوع برخورد سياسي با يك باند يا رقيب سياسي باشد. يعني سي و چند سال تلاش براي ولايت فقيه همه بر باد است. اگر اين طور شد تلاش‌هايي كه براي مسئله فقاهت و مرجعيت مي‌شود چه فايده‌اي دارد؟ كساني كه احساس مسئوليت مي‌كنند، كساني كه فكر و هوش و انگيزه‌اي دارند، آنها كه دلشان براي انقلاب مي‌سوزد، بايد براي مسائل اساسي دلسوزي كنند، بود و نبود مسائل ديگر چندان فرقي نمي‌كند. نمي‌گويم نبايد تلاش كرد، اما اگر اصل مسئله ولايت فقيه انكار بشود، اگر اصل امام زمان به گونه ديگري تفسير بشود ديگر چه چيزي باقي مي‌ماند؟ اين‌ها خطراتي است كه كمتر كسي به آن توجه پيدا مي‌كند و متأسفانه وقتي خطر واقع شد رفع كردن آن تقريباً محال مي‌شود.

* خطر فراماسونري

آنها كه تيزبين هسند بايد آينده را پيش‌بيني و خطرها را احساس كنند، ديدبان‌ها بايد از دور بنگرند كه چه پيش مي‌آيد. احساس من اين است كه در درون جامعه ما دستگاه فراماسونري در حال تقويت مجدد است. نبايد فراموش كرد كه در ايران، مشروطيت با دستگاه فراماسونري، با شعارهاي اسلامي و آيات قرآن بر سر كار آمد. سر كار آمد. امروز هم اگر بخواهد بيايد حتماً از همين شعارهاي برگرفته از انقلاب استفاده خواهند كرد و در زير اين پوشش‌ها حرف خودشان را مي‌زنند. همان چيزي كه هميشه گفته‌اند «قالب را حفظ كنيد و محتوا را عوض كنيد.» قالب، امام زمان (عج) و اين حرف‌هاست اما محتواي امام زمان، چيز ديگري (مثل انسان كامل نوعي) مي‌شود.

اگر در مسائل مبتلابه جامعه، با علما و مراجع تبادنظر كنيم، ولي به كسي كه اصلاً در طول عمرش با هيچ عالمي ميانه خوبي نداشته و اكنون نيز حاضر نيست داشته باشد و هرچه بتواند لگد مي‌زند چه اميدي مي‌توان داشت؟ كساني هم دلباخته اينها شده‌اند و فريبشان را خورده‌اند و با تمام قوا همه آنچه را كه بر ديگران عيب مي‌گرفتند، اعم از استفاده از امكانات دولتي براي مسايل شخصي و... درباره اين شخص فراموش مي‌كنند. با اين روند، روزي چشم باز مي‌كنيم مي‌بينيم كه اصلاً روز به شب تبديل شده است و ديگر همديگر را نمي‌شناسيم. اصلاً اينجا كجاست؟! و اينها از كجا پيدا شده‌اند؟ اين‌ها از درون همين دستگاه درآمده‌اند، خود ما حمايتشان كرديم اين بودجه‌هايي كه در اين راه صرف مي‌شود از جايي مي‌آيد؟ اين بند و بست‌هايي كه مي‌شود، اين عزل و نصب‌هايي كه انجام مي‌گيرد به چه دليل است؟ اين حرف‌هاي نچسبي كه هر روز در قالبي نو زده مي‌شود از كجا مي‌آيد؟ چه انگيزه‌اي براي طرح اينها وجود دارد؟ اين همه سخن از ملي‌گرايي آن هم در زماني كه كشورهاي اسلامي و عربي بيدار شده‌اند و يك نهضت اسلامي جهاني در حال شكل‌گيري است براي چيست؟ آيا پيامد طرح «اسلام‌ ايراني» چيزي جز اين است كه ما را به ملي‌گرايي متهم كنند و بگويند شما با اسلام سروكار نداريد؟ چه انگيزه‌ عقلايي مي‌تواند پشت اين كار وجود داشته باشد؟ اگر روزي از ما بپرسند كه چرا براي احياي حقوق زن كار نكرديد شايد عذري داشته باشيم، اما اگر روزي بپرسند كه چرا اساس اسلام بر باد رفت و ساكت مانديد، چه جواب بدهيم؟

* شديدترين خطر براي نظام

مگر هنگامي كه دستگاه بني‌اميه سر كار آمد چند سال از تولد اسلام گذاشته بود؟ آنها با چه نامي بر مسند حكومت نشستند؟ آيا جز به نام اسلام و خليفه رسول‌الله حكومت مي‌كردند؟ اما به فرمايش اميرالمؤمنين ظرف اسلام را واژگون كردند و پوستين اسلام را وارونه پوشاندند و ملت هم پذيرفتند! وقتي روي منبرها - العياذبالله - اميرالمؤمنين (ع) را لعن مي‌كردند، در كدام كشور اسلامي مقاومت شد؟ اين كار همه جا رسم شد. هر جا نماز جمعه خوانده مي‌شد، لعن علي (ع) هم بود. تا زمان عمربن عبدالعزيز كه كم‌كم نسبت به اين مسئله مقاومت شد. قبل از اينكه جنازه پيغمبر دفن شود چه كساني براي پيغمبر (ص) جانشين درست كردند؟‌ مشركان آمدند؟ زرتشتيان و يهوديان آمدند؟ خير، همين اصحاب پيغمبر بودند! پس تعجبي ندارد كه كساني به نام ولايت فقيه و به نام طرفداري از خط امام بيايند و اسلام را از امام كنار بزنند و مگر چنين نكردند؟ مگر به نام طرفداري از «خط امام» نيامدند اسلام را از بين ببرند؟ آيا ديگر تمام شد؟ فردا فتنه عميقتري در پيش است. ابزارش از همين‌جا و از همين الان تهيه شده است. از آسمان نازل نمي‌شود. مگر سران فتنه از آسمان آمدند و فتنه برپا كردند. همين‌ها بودند كه حكومت اسلامي را در عاليترين سطوح در طول چند دهه اداره مي‌كردند. حالا تعجب مي‌كنيم! بعيد نيست يكي دو سال ديگر وضع عوض بشود و همين‌هايي كه در همين نظام به وجود مي‌آيند و رشد مي‌كنند و از بودجه مملكت و از همين امكانات صرف به قدرت رسيدن آنها مي‌شود سر كار بيايند و ريشه همه چيز را بزنند. حالا بنشينيم گوشه‌اي يك تحقيق علمي بكنيم و حداكثر طرحي تهيه كنيم و براي تصويب به مجلس بفرستيم. آيا تصويب شود يا نشود، فردا بعد از اين كه تصويب شد شوراي نگهبان آن را تأييد كند يا نكند. شوراي نگهبان تأييد كرد آيا دولت اجرا كند يا نكند، آيا اين تنها كاري است كه از ما برمي‌آيد و هيچ وظيفه ديگري نداريم؟!

ان‌شاءالله كه من اشتباه مي‌كنم، ان‌شاء‌الله كه همه‌اش اشتباه باشد، اما آن خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزش‌هاي اسلام نخواهد گذاشت.

خداوند متعال همه ما را از آفت‌هايي ديني و معنوي حفظ كند و به همه ما توفيق انجام وظيفه - آن گونه كه مورد رضايت خودش هست - مرحمت كند. ان‌شاءالله سايه رهبر معظم انقلاب بر سر ما مستدام باشد كه اين شخصيت عظيم‌الشأن و الهي، ذخيره بزرگي براي حفظ اين نظام و بزرگترين نعمتي است كه براي حفظ اسلامي به آن اميدواريم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
خوبه حالا فهمیدند که موسوی چی می گفت هر چه موسوی فریاد زد بابا این آقا فریبتان داده همه قیافه گرفتید و حتی رسما از تلویزیون برای عظمت احمدی نژاد مرثیه سرایی کردید و بزرگی ایشان را در مقابل رهبری و تمام دست اندر کاران سابق نظام به رخ کشیدید و چنان مسیری را در پیش گرفتید که هم دین و هم دنیای خود را فروختید به خاطر امتیازاتی که بعضا این آقایان برای فریب کاری در نظر گرفتند و نتیجه اش شد انحرافی که روز به روز داره تنومند تر میشه و این را میشه از دست و پا زدن شما آقایان فهمید
Iran, Islamic Republic of
اگر باز هم انتخابات دیگری برای ریاست جمهوری برگزار شودوهمان کاندیداها باشند باز هم به احمدی نژاد رای میدهیم و البته اطرافیان خائنش را تخطئه میکنیم - درود بر آیت الله مصباح
Iran, Islamic Republic of
خواهشا وسط دعوا نرخ تعيين نکنيد وموسوي را به رخ نکشيد که او چوب دو سر آتش است
Iran, Islamic Republic of
اين نظر قبلي يا از شيطانه يا از يك کودک
بابا اگر موسوي راست مي گفت، بابت حرفش بايد مردم رو به كشتن مي داد؟!!!
چقدر خون بيگناه ريخته شد، مغازه كاسب هاي بيچاره نابود شد، زندگي جوان ها به باد داده شد، به اسلام و اعتقاداتمون توهين شد فقط به خاطر اينكه موسوي راست مي گفت؟!!!
ما احمدي نژاد رو از اين دامی كه گرفتار شده در نجات میدیم به امید خدا
Iran, Islamic Republic of
خواهشا از موسوی چیزی نگین که نشون داد چه گندی زده ، به احمدی نژاد هم میگیم مشایی رو کنار بزنه تا خودش کنار زده نشده.
Iran, Islamic Republic of
ما اگر به قبل برگرديم باز هم به احمدي رأي خواهيم داد در ضمن قابل توجه اين دوستمون كه نظر داده:
من اگه الان همون موسوي بيچاره رو كه گفتي، جايي ببينم خونشو مي ريزم
Iran, Islamic Republic of
حرف های آقای مصباح را خیلی جدی بگیریم
قابل توجه کسی که پیام دوم راگذاشته بدونیدکه ملت با اقای احمدی نِژاد مشکلی ندارداگرگلایه ای است بابت اطرافیان رییس جمهور است.شما هم دراین میان عقده گشایی نکنیدهرچه ما می کشیم از دست همین سران فتنه ای است که دستشان با گروه انحرافی دریک کاسه است.
اگه دولت احمدی مشایی دارد موسوی خودش کم از مشایی نداشت


مشایی ولایت فقیه را نشانه گرفته
همانطور که موسوی و کروبی و خاتمی
Iran, Islamic Republic of
هشدار بزرگاني چون آيةالله مصباح براي همه مغتنم است و اين به معناي اشتباه ما در انتخابات گذشته نيست. آقايان موسوي و كروبي بزرگترين خائنان به ملت شريف ايران بودند و هستند.
هشدارها را بايد جدي گرفت. ولي اين گروه منحرف بي ريشه كمترين آسيب را مي توانند به اين ملت بزنند. چون هم مردم هوشيار شده اند و آب ديده و هم اينكه اين گروه بسيار منحرف و بي ريشه و بدون پايگاه اجتماعي محکمی است. البته اگر مسئولان به وظايف خود عمل نكنند خسارات زيادي به مردم تحميل خواهد شد.
خداوند مطهري زمان ما را حفظ كند. مردي كه هميشه به موقع وارد صحنه نبرد شده و گاهي يك تنه با انحرافات و كج انديشي ها مبارزه كرده. هميشه موفق باشد.
Iran, Islamic Republic of
بنام خدا در نظر نظر دهنده قبلي از موسوي سخن به ميان آمده بود كه اصلا حالم بهم ميخورد چه ربطي بين سخنان آقاي مصباح و موسوي وجود دارد موسوي كه دشمنان خارجي براي او مايه گذاشتند ماهيتش معلوم است . اما در باب سخنان گوهر بار استاد مصباح بايد اضافه كنم سخن مفسر قرآن آقاي جوادي آملي كه در ذيل آيه مباركه واعتصموا بحبل ا... جميعا فرموده بودند: با همديگر بفهميد . ما اشكال كارمان در اين است كه بي همديگر ميفهميم ولذا هركس به راه خودش ميرود و اتحاد مورد نظر در آيه مباركه حاصل نميشود والله خير الحافظين
Iran, Islamic Republic of
من واقعا بابت این فردی که کامنت قبل را گذاشته متاسفم. میزان درک اینگونه افراد برای من واقعا مبهم است. چرا که طبق گفته اینان باید از پیغمبر خدا نیز ایراد گرفت که چرا از طلحه و زبیر تمجیدهای فراوانی کردو یا چرا حضرت علی (ع) عده ای را که در کربلا خون فرزندانشان را ریختند در صف دوستانشان بودند. باید در جواب به اینان گفت : عقلا! ملاک حال افراد است و بس
اقای مصباح..شرمنده ولی انگار تازگیها خیلی اشتباه کردید ...چطور یک عالم اینقدر راحت بازی میخوره و در توجیه کار های اشتباهش از جمله عجیب و بچه گانه و خنده داره(او توسط مشایی سحر شده استفاده میکنه)
ای کاش کمی صادق بودید و میگفتید که واقعا هاشمی کس دیگری است...همه تان بازی خوردید اما هاشمی دو سال قبل از انتخابات 88 از فتنه مهدویت سخن گفت...خودم چند بار شنیدم که او میگفت اینها هدفشان رهبری است و در نهایت جلوی رهبری می ایستند
شما که الان فهمیدید این جریان که در اطراف دکتر عزیزمان جمع شده اند از همه خطرناک ترند لازم است کمی فکر مینم هاشمی چطور اینها را 6 سال پیش شناخت...چرا هرگز حاضر نشد اینها را به رسمیت بشناسد
میدانید او درد انقلاب داشت و بقیه چون قدرت را در احمدی نژاد میدیند درد قدرت داشتند
هاشمی هیچ گاه این گفته اش را که اینها هدف اصلیشان رهبری است را کنار نگذاشت اما شما و اطرفیانتان هر روز یه طرف هستید
دلیل همه اینها این است که هاشمی بصیرت داشت و شما و امثال شما بزرگواران فریب خوردید
البته قبول دارم که فهمیدنش سخت بود و فتنه ای عظیم بر پا بود
امروز میفهمیم که چرا رهبری با آن کارهای هاشمی که از نظر ما بعد از انتخابات عجیب و غریب می امدند اصرار داشتند اقای هاشمی در نظام و در اطراف خودشان نگه دارند خدا رهبری عزیز را که درد وحدت داشتند نگاه دارند
امروز و روزهای اینده روزهایی است که همه ما ها که با هاشمی بد تا کردیم و بد در موردش کامنت گذاشتیم همه با هم بگوییم که تا هاشمی زنده است نهضت زنده است
Iran, Islamic Republic of
برای برادری که از آقای هاشمی دفاع میکنه فعلا که برادر خانم ایشان و رئیس حزب کارگزاران طبق گفته خودشان ناخواسته با این ساحر ها در ارتباط بودند.
دوما یا همون اولا آقای هاشمی خودشون نامه هاشون رو به رهبری با اصول ادب بفرستن آنوقت ابراز نگرانی کنند. اونم از داستان شورای رهبری
هاشمی زودتر از اطرافیان احمدی نژاد رودروی رهبری ایستاد

پس او حرف از مقابل رهبری ایستادن نزند


نامه بدون سلام و والسلام و سراسر توهین و تهدید..

تاریخ نخواهد آقای هاشمی را بخشید
Iran, Islamic Republic of
جناب آقای مصباح این مملکت رهبر دارد و اگر خطری به این بزرگی کشور را تهدید می کرد حتما رهبری در مقابل آن موضع می گرفت
Iran, Islamic Republic of
آقای هاشمی هیچ جای نامه اش آقا را تهدید نکرد . بلکه این روزها را هشدار داد. می توانید یک بار دیگر این نامه را بدون بغض بخوانید.
اگر آقاي هاشمي به فكر دفاع از رهبري بودند چرا با عملشان كاملا از رهبري شورايي دفاع كردند. ضمنا مگر او از حضرت اقا بيشتر مي داند؟! آقا از احمدي نژاد (از عملكردش چون در نماز جمعه فرمودن: "و نظر رییس جمهور به بنده نزدیکتر است") حمايت مي كرد و همان زمان هاشمي عليه احمدي بود پس ميشود گفت كه هاشمي هم عليه آقا بود. ضمنا ما مردم نخواهيم گذاشت امثال جریان انحرافی در کار بمانند إنشاءالله.
Iran, Islamic Republic of
"اقای مصباح..شرمنده ولی انگار تازگیها خیلی اشتباه کردید ..."





متاسفم که به خودتون اجازه می دید انقدر سخیف درباره کسی حرف بزنید و او رو بازی خورده معرفی کنید که دیده بان مرزهای اعتقادی مردم و مطهری زمان است. اما از این گذشته آقای مصباح بازی نخوردن چون اون موقع آقای احمدی نژاد از بین نامزدهای موجود بهترین بود کاماینکه حوادث بعد از انتخابات ثابت کرد فتنه ای که اونها (خصوصا کروبی و موسوی) تدارک دیده بودن ریشه ای بود و قصد داشتن نظامو از ریشه بکنن و رضایی هم با سکوت و بعضی حرفهای تاپخته اش صلاحیت خودشو از دست داد.
حضرت مصباح می دونستن که این انحرافات مال اطرافیان دکتر هست و خود ایشون قاطعانه پای کار ولایته و به موقع تو دهن منحرف می زنه اما به اونهای دیگه این اعتماد نبود همونطور که مواضع و رفتارشونو در سی سال دیده بودیم (منهای رضایی که باز خیلی بهتر از اون دوتا بود و هست)
اما اینکه اقای هاشمی درباره فتنه مهدویت گفتن هیچ وقت نتونستن این وصله رو به دکتر بچسبونن چون خود دکتر مبرای از این خزعبلاته ولی اطرافیان ممکنه فاسد بشن مثل غالب اطرافیان خود آقای هاشمی که صدای افتادن تشت رسواییشون از بام فتنه گریهاشون مدتهاست از افتاده و گوش تاریخو کر کرده
اقای هاشمی و منتسبینشون حرفهای خلاف بسیاری به دکتر زدن که در واقع مثل "گنه کرد در بلخ آهنگری ..." بود چون خود دکتر انسان پاکدست و شریفی هستن و اینکه رهبری از این جریان منحرف نگران نیستن چون به دکتر اعتماد دارن که به زودی بساط اینا رو جمع می کنه و مطیع ولایته
هاشمی اینا رو (جریان انحرافی) 6 سال پیش شناخت چون رفتار اینها شبیه خود هاشمی و منتسبینش بود و به قولی سنگ سنگو میشکنه نه کلوخ سنگ
این جریانهم مثل جریان هاشمی:
1- تمامیت خواهن
2- دیکتارتوری پنهان دارن
3- اطرافیانشون متهم به فسادن
4- در مقابل رهبری برای امیال خودشون می ایستن (یه مصداقش عدم به رسمیت نشناختن رییس جمهور تنفیذ شده توسط رهبری است از سوی هاشم و منتسبینش)
5- خودشونو برتر ا بقیه می دونن
6- در انقلابی بودن شل هستن و مسامحه کارن
و . . .
از طرفی چون جریان هاشمی جریان اطرافیان احمدی نژادو می شناخت برای اینکه از بغل دکتر اینا به قدرت نرسن تا رقیب بشن زور زد تا احمدی نژاد رای نیاره تا همچنان استیلای جریان خودشون بر کشور حاکم باشه
کافیه به اعترافات فائزه در ورزشگاه سرپوشیده جهت تبلیغ موسوی نگاه کنید که خاتمی رو هم ریزه خوار و مطیع پدرش می دونست و موسوی رو هم برا همین حمایت می کرد
در ضمن اگر هاشمی داعیه دفاع از رهبری داشت و بخاطر زاویهداشتن منحرفین با رهبری جلوی احمدی نژاد ایستاد پس چرا رهبرو علنا تنها گذاشتهو مدام آب به اسیاب سبزای معاند می ریزه
نه جانم هاشمی و منتسبین فکر می کنن از این نمد کلاهی می تونن برا سر کچل جریانشون جور کنن که باید گفت زهی تصور باطل زهی خیال محال ...
جریان انحرافی آن روی سکه جریان هاشمی در این مدت بعد از انقلاب است
تازه اگر قرار باشه بخاطر اطرافیان دیگری تاوان پس بده پس باید هاشمی رو هم در گند کاری منتسبینش مستقیما دخیل بدونیم که رهبری اینو رد کردن و ما هم رد می کنیم
فرق مصباح و هاشمی در تقوا و نیتشونه که هاشمی برای حفظ قدرتش و مصباح برای بالندگی نظام اسلامی تلاش می کنه
اما اینکه چرا رهبری اصرار بر حفظ هاشمی داشت دلیلتون بچگانه است
این رفتار رهبری منو یاد مولا علی(ع) و زبیر میاندازه که حضرت بارها تلاش کردن زبیرو برگردونن تا عاقبت بخیر بشه و الا دفع او برای حضرت کاری نداشت و همین سیاستو رهبری در قبال اقای هاشمی پیش گرفته
۱۳۹۰-۰۳-۱۲ ۱۲:۵۲:۵۸

آقای هاشمی هیچ جای نامه اش آقا را تهدید نکرد . بلکه این روزها را هشدار داد. می توانید یک بار دیگر این نامه را بدون بغض بخوانید. ""


شما بدون حب یکبار دیگر نامه را بخوان ببین سلامی اول نامه میبینی یا والسلامی در پایان نامه ..

بدون حب یکبار دیگر نامه را بخوان ببین چه کسی رهبری را تهدید کرد که آتشفشانهایی که درون سینه مردمه فوران میکنه و میریزن تو خیابونا و...


بدون حب بخون ببین چرا همسر هاشمی روز انتخابات گفت اگه موسوی رای نیاورد بریزین تو خیابونا؟


بدون حب بخون ببین چرا فائزه روز عاشورا کف و سوت زد و هاشمی بجای تقبیح اون کارش گفت که فائزه رفته بوده ساندویچ بخره؟..

بگو چرا میگه مهدی حسابش پاکه ولی نمیذاره بیاد دادگاه و پاسخگو باشه ؟

جواب شهدا را چه خواهیم داد؟..
در جواب كسي كه مي گويد((جناب آقای مصباح این مملکت رهبر دارد و اگر خطری به این بزرگی کشور را تهدید می کرد حتما رهبری در مقابل آن موضع می گرفت )) فقط اين را مي گويم : اين عمار يعني چه؟ (آقا كه نبايد در همه مسائل سريع جبهه بگيرد )
Serbia
استاد گرامی ممنون از شما
حال بگوئید با این جریان انحرافی تکلیف چیست؟
از اهانت وبد رفتاری بعضی از کامنت گذارها هم ناراحت نشوید
اینها رسم کارشون همینه
تا کسی سخنی بر خلاف مذاقشون میزنه با اون شخص بی ادبانه وهتاکانه رفتار میکنند
Iran, Islamic Republic of
آقای مصباح شما دارید اشتباه می کنید زیرا نمی گویید که رهبری وجود دارد و اگر خطر عظیمی اسلام را تهدید می کرد ایشان بیان می فرمودند. دوستانی هم که می گویند رهبری خودش شرایط را مناسب نمی بیند تا بگوید و عمارها باید بگویند لطفا مشخص بفرمایند چرا حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مستمرا می فرمایند بنده حرف مخفی ندارم و اگر مطلبی باشد خودم می گویم. این چه ولایت مداری است که صراحت سخن رهبری را به بازی می گیرید؟؟ واقعا کار شما چه فرقی با آنان که رهبری را توجیه و تفسیر می کنند دارد؟؟ مطلب دیگر اینکه این عمار را مقام معظم رهبری به جا به کار بردند زیرا عمار در جنگ صفین شاقول حقانیت محسوب می شد کسی که هم اهل شام و هم اهل عراق هر دو به شاقول بودن وی اذعان داشتند و همین مایه این می شد که جبهه حق تقویت شود نه اینکه عمار خودش بدون اذن امامت رفتار کند و بگوید چون امام نمی تواند من بگویم. اثر حرف عمار در این بود که مرضی الطرفین بود و مصداق آن در زمانی که حضرت آیت الله العظمی خامنه ای فرمودند کاملا روشن بود کسانی که هم در این طرف حرفشان می توانست موثر باشد و هم در آن طرف لذا اگر حرف حق را می زدند می توانست از خیلی از فتنه ها جلوگیری کند ولی نکردند حالا بگوییم هر کسی که برخلاف تصریح رهبری مبنی بر عدم التهاب آفرینی دائم بر خطر و فتنه و انحراف و مسائل دیگر تاکسد کند و مسائل اصلی ( به فرمایش رهبری ) را مکتوم بگذارد می شود عمار؟؟؟
زنده باد احمدی نژاد مرد بزرگ کار امد باجرات پر شهامت
Iran, Islamic Republic of
واقعیت اینست!
باید در امتحان میان ترم قبول شویم تا امید به قبولی در امتحان پایانی را داشته باشیم.

والسلام
Iran, Islamic Republic of
ماجراي امروز ما درست مثل جريان قرآن برسر نيزه كردن معاويه است. جنگ دين با دين. اين جاست كه خيلي از ضعيف‌الايمان‌ها ريزش مي‌كنند.
جنگ دين با پوسته دين!
اقا توي اين برهه از زمان ميفرمايند كه نبايد مسائل فرعي باعث بشه از پيشرفت عقب بيفتيم.تاكي بايد هركسي حرف خودشو بزنه.ا "ين عمار" مال زمان بعد از انتخابات 88 بود كه اقا ميگفتن خواص مواضع خودشون رو روشن بيان كنن.الان اقا ميگن دامن به اختلافات نزنين،سكوت كنين.متاسفانه ميبينيم كه الان همه عمار شدن...حتي كساني كه مدت ها سكوت كرده بودن توي فتنه 88 الان يكي يكي بيانيه ميدن بيرون....
خیلی وقت بود مقاله ای به این استحکام و دقت فوق العاده نخونده بودم.حق همین است که حضرت آیت الله میفرمایند.خداوند آقای مصباح رو حفظ کنه
Iran, Islamic Republic of
ای مردم دم از این زدن که ای رهبر فرزانه آماده ایم آماده چه فایده دارد درست است که اینجا کوفه نیست ولی این جریان منحرف با دار و دسته اش کم از فتنه گران زمان علی (ع) نیستند به خاطر خدا ای علما همچون علی (ع) شر این خوارج مدرن و تو خالی را از سر این ملت کم بکنید
Iran, Islamic Republic of
توي مملكتي كه يك شبه يك ربس جمهور تلاشگر خدوم وهوشمند تبديل ميشه به يك شخص منحرف وخطرناك نمیشه روی حرف دیروز با قاطعیت وایساد
Iran, Islamic Republic of
با سلام
دفتر رهبری فرمودند: نظرات رهبری معظم را فقط از منابع رسمی دریافت نمایید .
خداوند آیه اله مصباح را حفظ نمایند. مطالب ایشان اعتقادی بوده و همه ما را شامل میگردد .
United Kingdom
زنده باد مصباح
زنده باد ولایت
تا آنجایی که میدانیم سخن علما ضرری نداشته بلکه بلعکس هرجا که درد مندانه حرف زدند به سود مردم بوده
Iran, Islamic Republic of
اینهایی که می گن چرا اقای مصباح از خطر بروز فتنه سفید صحبت می کنند و حرف و عمل ایشون رو در تقابل با فرمایشات رهبری مبنی بر اولویت نداشتن جربان انحرافی می دونن ظاهرا یادشون رفته رهبری فرمودن فتنه ای بزرگتر در راه است
لذا از حالا باید مردم روشن و اماده باشند نه وقتی فتنه درست شد دست پاچه شوند
دورد بر اقای مصباح که از الان دارن زمینه بروز فتنه رو از بین می برن

پند حکیم عین صواب است و عین خیر
فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید