رضا هوشیار جانباز ۳۰ درصد و آزاده همدانی است و اگرچه عنوان شده بود که او شهید شده، اما خانواده اش چهارسال چشم انتظارش بودند تا در نهایت به خانه بازگشت.
عباس مامی از جمله نیروهای شجاعی بود که در اوایل جنگ نقش بسیار بزرگی در شناسایی مواضع عراقی ها داشت، با آن که سواد چندانی نداشت اما تجربه هایی که از قبل آموخته بود او را مردی تمام عیارو آگاه ساخته بود.
نظامیان صهیونیست با یورش گسترده به مناطق مختلف کرانه باختری شمار زیادی از فلسطینی ها از جمله فرزند «بسام السعدی» را بازداشت کردند و با عملیات مقاومتی رزمندگان گردان های قدس مواجه شدند.
باگذشت ۱۰سال از اسارت ۱۶صیاد اهل سیستانوبلوچستان در زندان کشور تانزانیا و در حالیکه هیچیک از ماهیگیران امید نداشتند بار دیگر کشور و خانواده خود را از نزدیک ببینند، اما با تلاشهای وزارت خارجه و سفارت ایران در تانزانیا، همگی آنها صبح دیروز قدم به خاک کشور گذاشتند.
اسیر ایرانی به نام «حسین اللهوردی» روی در دستشویی اسارتگاه نوشته بود «مرگ بر صدام». جاسوسان این موضوع را به بعثیها گزارش دادند و بعد در دادگاه بغداد برای حسین، حکم اعدام صادر کردند.
بعثیها سر شب به ما غذا میدادند و مجبوریم میشدیم تا مقداری از این غذا را برای سحری نگه داریم و عادت کرده بودیم تا کمتر بخوریم و این به سود ما بود چرا که کمتر بیمار میشدیم
«نادر صادقی» روحانی ۴۰ سالهای بود که هم ترجمه قرآن کار میکرد و هم نهجالبلاغه. نهجالبلاغهای که صلیبیها به اردوگاه آورده بودند کلا عربی بود و ترجمه فارسی نداشت.
به گزارش جهان نیوز، اسماعیل ابوعیشه آزاده فلسطینی ۴۵ ساله پس از ۱۸ سال اسارت در زندانهای رژیم صهیونیستی، در شرایط کرونا با نامزد خود اکرام ابوعیشه (۳۳ ساله) دیدار کرد.
طبق تصاویر منتشر شده، اسماعیل ابوعیشه در حالی با نامزد خود دیدار کرد که هردو به خاطر کرونا ماسک بر صورت داشتند. اسماعیل ابوعیشه ...
اگر امام حسین علیهالسلام میخواست رازهای قیام او پنهان بماند، هرگز زنها و کودکان را همراه خود نمیبرد. اما قرار بود پیام کربلا جهانی شود، در ذهن تاریخ ثبتشده و برای همیشه باقی بماند. این اتفاق جز با اسارت رفتن خانوادههای مظلوم ممکن نبود.
آزادگان به معنای حقیقی اسیر نبودند چراکه در دل دشمن خاکریز دیگری را به وجود آوردند و بااراده جنگیدند و امروز هم با همین نیروی اراده در مقابل دشمن ایستادگی میکنند.
به فاصله یک هفته بعد از آنها نیز، حلیمه آزموده که برای دیدن خانوادهاش به شیراز رفته بود و محل کارش در زایشگاه خرمشهر بود، در همان جاده ماهشهر – آبادان به اسارت درآمد.
علاوه بر روزه گرفتن، نماز جماعت هم ممنوع بود، اما اسرا به طور مخفیانه در دستههای کوچکتر نماز جماعت اقامه میکردند و با نگهداری غذای شب برای سحر، روزه میگرفتند.
ماه رمضان و دقیقاً وقت اذان ظهر بود که نیروهای عراقی ما را اسیر گرفتند. یک درجهدار عراقی به همراه چند سرباز ما را اسیر کردند. درجهدار عراقی به سربازانش دستور آتش داد تا ما را به گلوله ببندند.