پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
 
۱۹

پوشش زنان در کلام امام خمینی

پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۵
کد مطلب: 414446
بعد از پیروزی انقلاب نیز اگر به کلام و سیره امام مراجعه کنیم تأکید امام بر حفظ شئونات اسلامی و حجاب را خواهیم دید.
پوشش زنان در کلام امام خمینی
به گزارش جهان، مهدی شبان مسک در وبلاگ "حضوری برای ظهور" نوشت:
برخی القا می کنند که الزامی بودن حجاب در جامعه ناشی از نوعی تحجر است برخی نیز به اسم روشنفکری و دفاع از حقوق زن و ... بر طبل آزادی در امر پوشش اسلامی می کوبند.
 
البته این تفکرات و القای شبهات مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست بلکه قبل از پیروزی انقلاب نیز با هدف نشان دادن چهره غیر واقعی و ایجاد فضای غبار آلود نسبت به حکومت اسلامی از طرف دشمنان اسلام به این شبهات دامن زده می شد.
 
هفتم دی ماه 1357 آقاى «كرككروفت»  استاد دانشگاه «روتكرز» امریكا با امام خمینی(ره) در پاریس مصاحبه می کند و در مورد موضوعات مختلف نظر اسلام را می پرسد.
 
سؤالات متعددی در مورد حقوق زنان و جایگاه زن در اسلام مطرح می شود از امام سؤال می شود که در جامعه ایران چه تغییراتى را شما در موقعیت زن، مورد نیاز حس مى‏ كنید؟ و به نظر شما دولت اسلامى چگونه شرایط زنان را تغییر خواهد داد؟ مثل اشتغال به كارهاى دولتى و كار كردن در حرفه‏ هاى مختلف مانند پزشكى، مهندسى و غیره و نیز شرایطى چون طلاق، سقط جنین، حق مسافرت و پوشیدن اجبارى چادر.
 
امام خمینی(ره) در پاسخ می فرمایند: «تبلیغات سوء شاه و كسانى كه با پول شاه خریده شده ‏اند، چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه كرده‏ اند كه خیال مى‏ كنند فقط اسلام آمده است كه زن را خانه نشین كند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با كار كردن زن مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند كارهاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت كردن زن مخالفت كنیم؟ زن، چون مرد در تمام اینها آزاد است. زن هرگز با مرد فرقى ندارد.
 
آرى در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست كه چادر باشد. بلكه زن مى‏ تواند هر لباسى را كه حجابش را به وجود آورد اختیار كند. ما نمى‏ توانیم و اسلام نمى‏ خواهد كه زن به عنوان یك شى ء و یك عروسك در دست ما باشد. اسلام مى‏ خواهد شخصیت زن را حفظ كند و از او انسانى جدى و كارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمى‏ دهیم تا زنان فقط شیئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند....»[1]
 
سوم بهمن 1357، جمعی از خبرنگاران در پاریس خدمت امام می رسند یكى از خبرنگاران زن بیان می کند:
 
چون مرا به عنوان یك زن پذیرفته اید، این نشان دهنده این است كه نهضت ما یك نهضت مترقى است؛ اگرچه دیگران سعى كردند نشان دهند كه عقب مانده است. فكر مى‏ كنید به نظر شما آیا زنان ما باید حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلًا چیزى‏ روى سر داشته باشند یا نه؟.
 
امام نیز در پاسخ به این خبرنگار زن می فرمایند:
 
 «اینكه من شما را پذیرفته ‏ام، من شما را نپذیرفته‏ ام! شما آمده اید اینجا و من نمى ‏دانستم كه شما مى‏ خواهید بیایید اینجا! و این هم دلیل بر این نیست كه اسلام مترقى است كه به مجرد اینكه شما آمدید اینجا، اسلام مترقى است. مترقى هم به این معنى نیست كه بعضى زنها یا مردهاى ما خیال كرده ‏اند. ترقى به كمالات انسانى و نفسانى است، و با اثر بودن افراد در ملت و مملكت است نه اینكه سینما بروند و دانشگاه بروند. و اینها ترقیاتى است كه براى شما درست كرده ‏اند و شما را به عقب رانده‏ اند؛ و باید بعداً جبران كنیم. شما آزادید در كارهاى صحیح. در دانشگاه بروید و هر كارى را كه صحیح است بكنید؛ و همه ملت در این زمینه‏ ها آزادند. اما اگر بخواهند كارى خلاف عفت بكنند و یا مضر به حال ملت -خلاف ملیت- بكنند، جلوگیرى مى ‏شود؛ و این، دلیل بر مترقى بودن است.»[2]
 
هفتم بهمن 1357، هنوز امام در پاریس به سر می برد ولی قرائن و شواهد از به ثمر رسیدن انقلاب حکایت دارد خبرنگار فرانسوی خود را به محل اقامت امام خمینی رسانده و سؤالاتی را از ایشان می پرسد.
 
بسیار کنجکاو است تا اطلاعاتی در مورد حکومتی که مد نظر امام است کسب کند. در موضوعات مختلف از رابطه با اسرائیل تا مسائل فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی و نقش خود امام در حکومت آینده و... سؤالاتی را مطرح می کند.
 
از جمله می پرسد: برخى از رسوم اسلامى مانند حجاب اجبارى رها شده است. آیا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟
 
امام عزیزمان در پاسخ به این سؤال او می فرمایند:
 
«حجاب به معناى متداول میان ما، كه اسمش حجاب اسلامى است، با آزادى مخالفتى ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت مى‏ كنیم كه به حجاب اسلامى رو آورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایى كه غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده ‏اند و به اسلام پناهنده شده‏ اند.»[3]
 
بعد از پیروزی انقلاب نیز اگر به کلام و سیره امام مراجعه کنیم تأکید امام بر حفظ شئونات اسلامی و حجاب را خواهیم دید.
 
سه هفته پس از پیروزی انقلاب  انقلاب امام در فیضیه سخنرانی می کنند در این سخنرانی اعتراض به شرایط طاغوتى در وزارتخانه‏ ها نموده و می فرمایند:
 
«الآن وزارتخانه‏ ها- این را مى‏ گویم كه به دولت برسد، آنطورى كه براى من نقل‏ مى‏ كنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‏ هاى اسلامى نباید زن هاى لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما كار بكنند، لكن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.»[4]
 
در هفتم تیرماه 1358، اولین تابستان پس از پیروزی انقلاب امام در جمع طلاب مدرسه فیضیه و مبلغان می فرمایند:
 
«ملت ما مقدراتشان را دست این اشخاصى كه به اصطلاح خودشان روشنفكر [نسپرند] نه هر روشنفكرى. روشنفكرها بسیارى‏شان خوبند. آنهایى كه علاقه‏ اى به اسلام ندارند. اینها هم از گفتار و اعمال سابق و لاحقشان معلوم مى ‏شود كه اینها چه هستند ..
 
در تمام این مدتى كه همه این ملت فریاد مى‏ كردند جمهورى اسلامى، این بیچاره‏ ها براى «تقیه» هم یك دفعه نگفتند جمهورى اسلامى! اینها از اسم اسلام همچو مى‏ ترسند كه شیطان از بسم اللَّه! مى‏ ترسند ... و حق هم دارند بترسند؛ براى اینكه اسلام جلوى‏ شهوات را مى‏ گیرد؛ اسلام نمى‏ گذارد كه لخت بروند توى این دریاها شنا كنند. پوستشان را مى‏ كند! با زن ها لخت بروند آنجا، و بعد زن ها لخت بیایند توى شهرها! مثل كارهایى كه در زمان طاغوت مى‏ شد. همچو كارى اگر بشود، پوستشان را مردم مى ‏كنند. مسلمانند مردم، نمى‏ گذارند زنها و مردها با هم داخل هم بشوند و توى دریا بریزند و به جان هم بیفتند. «تمدن» اینها این است! اینها از تمدن این را مى‏ خواهند. اینها از آزادى این را مى خواهند! آزادى غربى مى‏ خواهند. و آن این است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توى دریا [یا] بروند توى- نمى ‏دانم- جاهاى دیگر شنا كنند! این تمدنى است كه آقایان مى خواهند! این تمدنى است كه در رژیم سابق تحمیل بر مملكت ما شد، كه بعد از اینكه مى رفتند زن و مرد در دریا، زنها همان طور لخت و همان طور لخت مى‏ آمدند توى شهر! مردم هم جرأت نمى ‏كردند حرف بزنند.
 
امروز اگر یك همچو چیزى بشود، اینها را ما خواهیم تكلیفشان را معین كرد. و دولت هم معین كرد. البته دولت [به‏] طورى كه وزیر كشور گفتند، گفتند ما جلویش را گرفتیم. اگر نگیرند، مردم مى‏ گیرند.»[5]

پی نوشت:
[1] . صحیفه امام، ج‏5، ص: 294
[2] .  صحیفه امام، ج‏5، ص: 521
[3] .   صحیفه امام، ج‏5، ص: 541
[4] . صحیفه امام، ج‏6، ص: 329
[5] . صحیفه امام، ج‏8، ص: 338
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *