محمد سلیمانی در وبلاگ آینده از آن مظلومین تاریخ نوشت:
رویکرد انقلابی دولت را مغتنم شمارید
این را شما افتخار بدانید كه الحمدللَّه به مبانى انقلاب پایبندید و به اینكه شعارهاى انقلاب را قبول دارید و میخواهید اجراء كنید، افتخار میكنید؛ این توفیق بزرگى است. یكى از مهمترین خصوصیات این دولت این است كه شعارهاى خودش را شعارهاى انقلاب قرار داده و به این، احساس سربلندى و افتخار میكند. مردم هم به خاطر همین به شما اقبال كردند؛ این هم معلوم باشد. مردم به این شعارها دلبستهاند، علاقهمندند.
شعار عدالتطلبى، براى مردم جذاب است؛ شعار اجتناب از اشرافیگرى، براى مردم شعار مطلوب و شعار جذابى است؛ یا شعار خدمترسانى به مردم، یا شعار استكبارستیزى، یا شعار سادهزیستى، یا شعار كار و تلاش و خدمت به مردم؛ اینها چیزهائى است كه مردم دوست میدارند و اینها را میخواهند. یك جامعه و یك كشور و یك ملت بیدار از مسئولینش این چیزها را مطالبه میكند: مطالبهى عدالت، مطالبهى انصاف، مطالبهى خدمت، مطالبهى ارتباط صمیمى با مردم، مطالبهى دین، پایبندى به ارزشهاى دینى، پایبندى به شرع. این چیزها را مردم میخواهند و دوست میدارند. شما هم بحمداللَّه این شعارها را دادهاید، مردم هم قبول و اقبال كردهاند؛ این را مغتنم بشمارید.
جهت گیری های کلی و کلان دولت را با تعصب حفظ کنید
من در چند سرفصل توصیههائى عرض میكنم. در زمینهى جهتگیرىهاى كلى و كلان دولت توصیهى من این است كه این جهتگیرىها را با شدت، با حدت و با تعصب حفظ كنید. از این جهتگیرىها انصراف پیدا نكنید: جهتگیرى دین، جهتگیرى اخلاق، جهتگیرى عدالت، جهتگیرى خدمت، جهتگیرى مقابله و مبارزهى با استكبار و زورگویان عالم. رشد روزافزون فهم و سواد و بلوغ سیاسى مردم موجب شده است كه این چیزها را بیشتر بخواهند. امروز براى مردم مسئلهى استكبارستیزى، روشنتر و واضحتر و مطلوبتر از سالهاى قبل و اوائل انقلاب است. امروز مردم خیلى چیزها را به چشم خودشان مشاهده كردهاند، بوضوح تجربه كردهاند؛ لذا خیلى چیزها برایشان روشن است. مسئلهى خدمترسانى همین جور است، مسئلهى مبارزهى دائم براى پیشبرد كشور همین جور است؛ اینها باید جهتگیرىهاى كلى شما باشد؛ یعنى اینها را از دست ندهید و رها نكنید.
زندگی مردم را تسهیل کنید
یكى از چیزهائى كه در جهتگیرىهاى كلى دولت باید مورد نظر باشد، تسهیل زندگى براى مردم است. زندگى كردن را براى مردم باید آسان كرد. این یك سرفصل مهم است كه اگر چنانچه انسان این را باز كند، خواهیم دید كه بسیارى از خواستههاى اقتصادى، بسیارى از كاركردهاى مربوط به دولت، همین دولت الكترونیك، تا برسیم به مسئلهى فعال كردن روستاها، جلوگیرى از مهاجرت، اینها همهاش تحت همین عنوان آسان كردن زندگى براى مردم است، كه مردم بتوانند راحت زندگى كنند، بتوانند با امنیت زندگى كنند. این كار در بخشهاى مختلف تأثیر میگذارد.
سند چشم انداز مورد توجه باشد
یكى از مواردى كه به نظر ما باید در جهتگیرىهاى كلى دولت مورد توجه قرار بگیرد، مسئلهى سند چشمانداز است. این سند چشمانداز یك كار اساسى بود كه در كشور انجام گرفت؛ بررسى شد، مطالعه شد، جوانبش سنجیده شد. آنچه كه در این سند هم آمده، شعار نیست. با توجه به امكانات و واقعیات، این سند تنظیم شده. این سند در واقع نقشهى راه بیست سالهى ماست. خوب، از این بیست سال، پنج سالش گذشت. یك وقت مىبینیم این بیست سال با یك چشم به هم زدنى تمام شد. باید ببینیم چقدر جلو رفتیم. یكى از كارهائى كه باید انجام بگیرد، همین است؛ باید ببینیم چقدر ما توانستیم از این نقشه را به سمت آن هدفها طى كنیم. والّا اگر چنانچه این توجه و این ذُكر را نداشته باشیم، یك وقت چشم باز میكنیم، مىبینیم فرضاً ده سال یا دوازده سال از این زمان گذشت، ما هنوز آن راهى را كه باید در این مدت طى كنیم، طى نكردیم؛ در بقیهى این مدت هم طى كردن آن راه امكان ندارد. بنابراین بایستى یك تقسیمبندى صحیحى انجام بگیرد بین تلاشها و فعالیتهائى كه باید بشود، و بین این مسیرى كه ما تا آن اهداف داریم، تا در هر برههاى از زمان، به تناسب امكان آن برهه، پیشرفت كرده باشیم. به نظر من بایستى این را یك جا بررسى كرد. این كار هم برعهدهى دولت است؛ این را بررسى كنید.
عدالت را تعریف کنید
یكى از چیزهاى دیگرى كه در مورد جهتگیرىها مهم است، همین مسئلهى دههى پیشرفت و عدالت است كه ما گفتیم این دهه، دههى پیشرفت و عدالت باشد. خوب، تلقى به قبول شد و دستگاههاى گوناگون كشور گفتند بله، این دهه را دههى پیشرفت و عدالت قرار بدهیم. از این دهه هم تقریباً دو سالش سپرى شده. البته انسان مصادیق پیشرفت را در همین كارهاى گوناگون ملاحظه میكند؛ همین گزارشهائى كه دادند، گزارشهاى خوبى است؛ نشاندهندهى پیشرفتهائى در بخشهاى مختلف است؛ لیكن عدالت چه جورى تأمین میشود؟ یعنى واقعاً یك مقیاسى لازم است، یك معیارى لازم است براى اینكه ببینیم عدالت در بخشهاى مختلف- بخشهاى فرهنگى، بخشهاى آموزشى، بخشهاى اقتصادى- مراعات شده یا نه؟ فرض كنید در بخش آموزش و پرورش یا در بخش آموزش عالى، معیار عدالت چیست؟ چگونه عدالت تأمین میشود؟ این باید مشخص شود تا بتوانیم آن معیار را در برنامهریزىها داخل كنیم و در مقام عمل و در مقام اجراء، به آن عدالت مورد نظر برسیم. تا ندانیم، تعریف نكنیم، نمیشود. بنابراین تعیین كردن شاخص و معیار براى عدالت در بخشهاى مختلف، خودش یك چیز مهمى است. فرض كنید در صرف بودجههاى گوناگون- كه حالا در بخش فرهنگ من اشاره میكنم- رعایت عدالت به چیست؟ چگونه میشود انسان خاطرجمع شود كه در صرف این بودجهها رعایت عدالت شد یا نشد؟ اینها معیار و شاخص لازم دارد.
مجلس تغییرات اساسی در برنامه های کلی دولت ایجاد نکند
یكى از چیزهاى دیگرى كه باز در این جهتگیرىها لازم است، برنامههاى پنجساله است؛ كه حالا این برنامهى پنجم در دست ملاحظه و بررسى مجلس است و امیدواریم كه همكارى واقعى بین دولت و مجلس انجام بگیرد. اگر چنانچه فرض كنیم كه دولت یك چیزى را تهیه كرده و بر همان اساس هم پافشارى دارد، مجلس هم تغییرات اساسىاى روى این بدهد، انسجام برنامه به هم میخورد. یا اگر فرض كنیم كه تغییراتى در برنامهى پنجم صورت بگیرد كه این تغییرات ناشى از نگاه یكپارچه و نگاه كلان به كشور نباشد، بلكه ناشى از نگاه به یك بخش یا نگاه به یك منطقه باشد، باز هم انسجام برنامه به هم میخورد. انسان وقتى بخشى یا منطقهاى نگاه كند، یك چیزهائى به نظر او بزرگ و درشت مینماید. واقعاً هم همین جور است، نیاز هم واقعى است؛ اما وقتى كه انسان با نظر مجموعى نگاه میكند، همان نیازى كه در جاى خود درشت هم هست، مىبینیم رنگ میبازد و كوچك میشود؛ چون در مقایسهى با بقیهى كارهائى كه باید انجام بگیرد و امكانات محدودى كه هست، طبعاً این نیاز نمیتواند اولویت داشته باشد. باید اینجورى به برنامه نگاه كرد. نباید نگاه بخشى یا نگاه موضعى و محلى و منطقهاى بر برنامه حاكم باشد.
تصمیمات دولت منعطف و قابل تغییر و نقد باشد
حالا این از آن طرف بود؛ از این طرف هم آن چیزى را كه دولت تهیه كرده و داده، قابل تغییر و نقد بداند. باید جورى بشود كه هم مجلس، هم دولت از جایگاهى كه خودشان را در آن قرار دادهاند، انعطاف داشته باشند؛ بتوانند حركت كنند كه به هم برسند تا برنامه، برنامهى منسجمى از آب در بیاید كه مورد اتفاق دولت و مجلس باشد تا عملى شود.
به مسائل اقتصادی توجه شود
در زمینهى مسائل اقتصادى هم كارهاى خوبى انجام گرفته، كه آقاى رئیس جمهور هم در گزارش خود به آن اشاره كردند. خوب است كه این گزارش را در معرض اطلاع عموم بگذارید؛ یعنى چیزى باشد كه همه این گزارش دولت را در زمینهى كارهائى كه انجام گرفته، بشنوند. آنچه كه من رویش تكیه میكنم، همین طرح تحول اقتصادى است كه در دولت نهم مطرح شد. خوب، الان هدفمند كردن یارانهها كه یك بخشى از آن طرح تحول بود، مورد بحث و بررسى و نزدیك به اجراست؛ همه هم متفقالقولند- اگرچه حالا در كیفیت اجراء ممكن است اختلاف نظرهائى باشد- لیكن بخشهاى دیگرِ طرح تحول اقتصادى كه دربارهى نظامهاى پولى و بازرگانى و گمركى و امثال اینها بود، نباید مغفولٌعنه قرار بگیرد؛ آنها هم بایستى حتماً دنبال شود. طرح تحول اقتصادى، كار مهم و بزرگى بود. ما توصیه میكنیم؛ از جملهى چیزهائى كه از بین راه برنگردید، همین طرح تحول اقتصادى است؛ آن را واقعاً دنبال كنید.
یك چیز دیگرى كه ما در زمینهى اقتصادى حتماً رویش تكیه میكنیم، مسئلهى توجه به شاخصهاى كلان اقتصادى است. البته در گزارش آقاى رئیس جمهور نكاتى در این زمینه بود، لیكن ما هم تأكید میكنیم. روى مسئلهى نرخ رشد واقعاً كار بشود. آن چیزى كه به عنوان نرخ رشد در برنامه یا در چشمانداز دیده شده، با آنچه كه در واقعیت اتفاق افتاده، خیلى فاصله دارد. البته از عوامل ركود اقتصادى جهانى و مشكلات اقتصادى جهانى غافل نیستیم- اینها مسلّماً تأثیر دارد- لیكن بالاخره باید تلاش كرد تا به آن چیزى كه به عنوان شاخص معین شده و ذكر شده، نزدیك شویم. مسئلهى سرمایهگذارىهاى داخلى و خارجى هم همین طور. آمارهائى كه میدهند، آمارهاى خوب و امیدواركنندهاى است. به هر حال مسئلهى سرمایهگذارى خیلى اهمیت دارد. آینده، وابسته به سرمایهگذارى در بخشهاى مختلف است؛ چه در بخش انرژى، چه در بخشهاى دیگر. در بخشهاى گوناگون، سرمایهگذارى لازم است.
مسئله اشتغال
مسئلهى اشتغال هم مسئلهى مهمى است. طرحهائى كه از چند سال پیش به این طرف براى اشتغال پیشبینى شده، آنچنان كه انسان انتظار داشت، نشد. اگرچه حالا كارهائى انجام گرفت و خوب بود، بد نیست؛ لیكن ما را مستغنى نمیكند از اینكه نسبت به مسئلهى اشتغال یك اهتمام ویژهاى داشته باشیم. مسئلهى ارتقاى بهرهورى هم همین طور.
سیاست های اصل ۴۴
باز از جملهى چیزهائى كه ما در باب مسائل اقتصادى رویش تكیه میكنیم و به عنوان توصیهى جزمى مطرح میكنیم، مسئلهى سیاستهاى اصل ۴۴ است. خیلى بایستى به این سیاستها اهتمام ورزید. خوب، حالا در مقایسهى خصوصىسازى در سالهاى طولانىِ گذشته با این چند سال، آمارى ذكر میشود؛ این آمار، آمار درستى است؛ منتها آن زمان سیاستهاى اصل ۴۴ ابلاغ نشده بود. یعنى آن زمانى كه اصلًا بحث سیاستهاى اصل ۴۴ نبود، آن وقت را نباید ملاحظه كرد؛ بعد كه آن سیاستها ابلاغ شد، اصلًا وضع مسئلهى اقتصاد عوض شد؛ در واقع حركت جدیدى در اقتصاد كشور آغاز شد. لذا مقایسهى با قبل از آن دوران، مقایسهى تعیینكنندهاى نیست. در همین دوران، ما بایستى ببینیم در باب اصل ۴۴ چه كار كردیم؛ این مهم است. ببینید، روح اصل ۴۴ هم این بود كه ما بتوانیم اولًا سرمایههاى مردم و بعد مدیریت مردم را وارد عرصهى اقتصاد كنیم. باید سرمایههاى مردم و مدیریت مردم- بخش خصوصى- وارد عرصهى اقتصاد بشود؛ والّا اگر مدیریتها دولتى باقى ماند، آن مقصود حاصل نخواهد شد. البته در همان محدودهاى كه این سیاستها اجازه میدهند و با همان رعایتهائى كه در قانون پیشبینى شده- كه قانون هم قانون دقیقى است، قانون خوبى است- این را باید رعایت كنید.
البته در برخى از سرمایهگذارىها بخش خصوصى ناتوان است؛ یعنى واقعاً توانائى سرمایهگذارى ندارد. خوب، علاجش چیست؟ اگر بخش خصوصى همین طور ناتوان بماند، هیچ گرهى باز نخواهد شد؛ باید سیاستها برود به این سمت كه شما بخش خصوصى را قادر كنید بر اینكه بتواند زیر بار برخى از سرمایهگذارىهاى بزرگ برود. این هم میشود یكى از سیاستها. البته دولت وقتى كه شانهى خودش را از فعالیتهاى اقتصادى خالى میكند، معنایش این نیست كه از اقتصاد كناره میگیرد؛ نه، سیاستگذارىها باز هم در اختیار دولت است، دست دولت است؛ یعنى بایستى سیاست را دولت بگذارد، بایستى نظارت را دولت بكند.
مبارزه با مفاسد اقتصادی پیگیری شود
البته بحث مبارزه با قاچاق و مبارزه با مفاسد اقتصادى و اینها هم دیگر بحثهاى طولانى است؛ همهى اینها هر كدام به نحوى با مسائل اقتصادى ارتباط پیدا میكند؛ كه چون در این زمینهها زیاد گفتیم، نمیخواهیم مطالبى عرض كنیم.
سرفصل دیگرى كه ما میخواهیم چند تا توصیه عرض كنیم، مسئلهى مدیریتهاى كشور است. یكى از مدیریتهاى مهم، همین هیئت وزیران است. هیئت وزیران جاى بسیار مهمى است. ما معتقدیم كه هیئت وزیران نقش خیلى سنگینى دارد. تصمیمگیرى در هیئت وزیران، یك تكلیف قانونى را بر عهدهى همه میگذارد؛ بر عهدهى مسئولین و بر عهدهى مردم. مصوبههاى هیئت وزیران یك چنین اهمیتى دارد. در كارهاى اجرائى هم كه در واقع دولت همهكاره است.
هیئت وزیران مانع ایجاد اصطکاک بین دستگاه ها شود
چند تا مسئلهى اساسى در اینجا هست. یكى اینكه هیئت وزیران بایستى به همافزائى دستگاهها كمك كند؛ یعنى اگر چنانچه بین دستگاهها تعارضى وجود دارد- كه معمولًا وجود دارد؛ معمولًا دستگاههاى مختلف به طور طبیعى اصطكاكها و تعارضهائى با هم دارند؛ مخصوص اینجا هم نیست، همه جا همینجور است؛ طبیعت كار این است- هیئت وزیران بایستى این اصطكاكها را به حداقل برساند و اگر بتواند، برطرف كند. یكى از مسائل مهم این است. من همیشه مثال میزنم و میگویم اینجا یك چهارراه كه نه، چندین راه است، كه رئیس جمهور هم مثل پلیس راهنمائى است- كه در واقع در مقام ریاست هیئت وزیران، راهنمائى میكند- این را متوقف میكند، آن را راه مىاندازد؛ یعنى هدایت میكند كه اینها همافزائى كنند، با یكدیگر اصطكاك نداشته باشند. یكى از نقشهاى هیئت وزیران این است.
برخى اوقات این اصطكاكها و تعارضهائى كه در عمل و اجراء وجود دارد، در تبلیغات هم منعكس میشود؛ این دیگر میشود چند برابر؛ در واقع بدىِ مضاعف میشود. یك دستگاهى مثلًا فرض كنید دربارهى یك شیئى، یك پدیدهاى حرفى میزند، یك خبرى میدهد، یك اظهارنظرى میكند، از آن طرف یك دستگاه دیگر مىآید عكس آن را میگوید! مردم متحیر میمانند؛ یعنى واقعاً نمیفهمند كه این درست است یا آن درست است. این مسئله به زندگى مردم هم ارتباط پیدا میكند؛ یعنى اینجور هم نیست كه خارج از زندگى مردم باشد؛ نه، درست مسائلِ مربوط به متن زندگى مردم است. یكى یك آمارى میدهد، دیگرى یك آمارى؛ اینها نبایستى اتفاق بیفتد. همهى دولتها گرفتار یك چنین چیزهائى بودند. در نقش دادن به هیئت وزیران و بارور كردن این مجموعهاى كه دور هم مىنشینند و وقت گرانقیمتى را مصرف میكنند، بكوشید و هرچه ممكن است، آن اصطكاكها را باز هم كم كنید.
به وزیران باید اعتماد شود/مسئولیت های آنان به رسمیت شناخته شود
مسئلهى دیگرى كه باز در امر هیئت وزیران مهم است، نقش وزراست. بالاخره اینجا مسئولیت مشترك است. شما وقتى مىنشینید آنجا، مسئولیت مشترك دارید. اینجور نیست كه یك نفر مثلًا بگوید آقا من دخالتى ندارم، مسئولیتى ندارم؛ نخیر، وقتى كه در این مجموعه تصمیمگیرى میشود، آقایان و خانمهائى كه در آنجا حضور دارند، همه مسئولند؛ آنهائى كه صاحب رأى هستند، همهشان مسئولند. حالا كه مسئول هستید، پس بایستى در پرورش دادن و تصحیح و تكمیل آن مصوبه نقش ایفاء كنید. اینجور نباشد كه در جلسهى هیئت وزیران مثلًا یك آقائى مشغول كارتابل خودش باشد، یا بدون ملاحظهى موضوعى كه مثلًا در آنجا مطرح است، وارد جلسه شود؛ نه، مسئلهاى كه بناست مطرح شود، شما آنجا رأى دارید؛ بایستى در تصمیمگیرى تأثیر بگذارید و چون قانوناً مؤثر هستید، بنابراین باید روى مسئله فكر كنید، مطالعه كنید و عقبهى كارشناسى دستگاه و وزارت خودتان را به كمك این چیزى كه میخواهید به عنوان مصوبه توى هیئت دولت در بیاید، بیاورید. البته وزرا اختیاراتى دارند، باید هم به آنها اعتماد كرد. باید به كسانى كه در قوهى مجریه در رأس هستند- وزرا- اعتماد كنند و مسئولیتهاى وزرا را بایستى به رسمیت بشناسند؛ جورى نباشد كه لوث بشود.
کار موازی در دولت صورت نگیرد
یك مسئلهى دیگر هم در مدیریتهاى دولتى، كار موازى است. در دولت نباید كارهاى موازى انجام بگیرد. كار موازى چند عیب دارد: اولًا هزینهى انسانى زیادى بیجا مصرف میشود، ثانیاً هزینهى مالى زیادى مصرف میشود، ثالثاً تناقض در تصمیمگیرىها به وجود مىآید- وقتى دو دستگاه مسئول یك كارى هستند، این یك تصمیم میگیرد، آن هم یك تصمیم دیگر میگیرد- و رابعاً از همه بالاتر، مسئولیت لوث میشود. فرض كنید توى فلان مسئلهى اقتصادى یا مسئلهى فرهنگى یا مسئلهى سیاست خارجى یا هرچه، اگر چنانچه یك مشكلى پیش بیاید، مسئولیت لوث میشود. وقتى كار موازى انجام گرفت، مسئولیت لوث میشود. بین دولت- یعنى قوهى مجریه- و بعضى از دستگاههاى بیرون از قوهى مجریه، یك جاهائى بعضى موازىكارىها هست. همهى تلاشمان این است كه بلكه این موازىكارىها را یك جورى حل كنیم، اصلاح كنیم، علاج كنیم. در داخل دولت، دیگر نبایستى از این موازىكارىها به وجود بیاید. حالا یك موارد خاصى هست؛ اما كلىاش این است كه موازىكارى خوب نیست.
سعه صدر داشته باشید/انتقاد ها را تحمل کنید
یك جملهى دیگر هم در باب مدیریت عرض بكنیم. خوب، من گاهى اوقات گلایههائى میشنوم كه دوستان دولت از بعضى از دستگاههاى دیگر دارند؛ خیلى اوقات هم حق با شماهاست؛ یعنى واقعاً همین جورى است كه گله كردید از بعضى قواى دیگر، یا از دستگاههائى مثل نیروهاى مسلح و امثال اینها؛ غالباً آدم مىبیند كه مسئولین اجرائى حق دارند و واقعاً حق به جانب اینهاست؛ چون من خودم هم توى دستگاه اجرائى بودم، با حجم كار و كیفیت كار آشنایم، لذا مىبینم واقعاً آن گلایهها محقند؛ لیكن در عین حال كه ممكن است یك موارد بیشترى را شما محق باشید، یك جاهائى هم ممكن است انتقاد وارد باشد؛ بنابراین انتقادپذیرى را در خودتان نهادینه كنید. باید جورى باشد كه مسئولین دولتى انتقادپذیرى را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این كار، سخت هم هست، اما باید با سعهى صدر برخورد كرد، كه: «آله الرّیاسه سعه الصّدر». (۲) البته ریاست به معناى آن بالانشینىها نیست. اگر بخواهید مدیریت كنید، ناچارید سعهى صدر داشته باشید و یك چیزهائى را تحمل كنید.
ادامه دارد...