علی سلیمانیان در آخرین پست وبلاگ «"داد"گاه انقلاب» آورده است:
تحول یک ضرورت برای حوزه است؛ گو این که تاکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی طی چند سال گذشته و تاکید دوباره ایشان در سفر اخیر به قم، نشان از اهمیت و رجحان این مساله دارد: «مساله مهمى كه مطرح است مساله تحول در حوزههاست.»
اما چه ضرورتی لزوم تحول در حوزه را ایجاب کرده است؟ «نظام مستظهر به حوزههاى علميه است، به خاطر اين است كه نظريه پردازى سياسى و نظريهپردازى در همه جريانهاى اداره يك ملت و يك كشور در نظام اسلامى به عهده علماى دين است. آن كسانى مي توانند در باب نظام اقتصادى، در باب مديريت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربيتى و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص دينى باشند و دين را بشناسند. اگر جاى اين نظريه پردازى پر نشد، اگر علماى دين اين كار را نكردند، نظريه هاى غربى، نظريههاى غير دينى، نظريههاى مادى جاى آن ها را پر خواهد كرد.»
حوزه علمیه کانون اصلی تولید اندیشه اسلامی و مرکز تربیت و پرورش فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه است و حیات فکری جامعه در دست اوست. از این روی حوزه باید در نظام فکری امروز سرمنشا و مبدا تحولات جامعه باشد و این، جز با تحول حول نیازها و مقتضیات روز مقدر نمی شود.
اما «اين تحول يعنى چه؟» منظور، تحول ساختاری و شکلی بدون توجه به محتوا و یا تحول محتوایی تنزلی نیست. یعنی در عین لزوم تحول، از تغییرات منفی و در جهت عقبگرد باید پرهیز کرد. «رها کردن شیوه های سنتی بسیار کارآمد» و « تغيير متد اجتهاد» مصادیق تحول غلطی است که رهبر فرزانه نسبت به آن هشدار جدی داده اند: «اگر تحول را به معناى تغيير خطوط اصلى حوزهها بدانيم - مثل تغيير متد اجتهاد - قطعاً اين يك انحراف است. تحول است، اما تحول به سمت سقوط.» هدف از تحول تغییر همه سطوح و زمینه ها نیست، منظور، «حركت نو به نوى محتوائى» است که ضمن ترمیم وجوه معیوب و ناکارامد، شیوه های کارامد سنتی حفظ و تحکیم شود.
در این جا مجال برای تشریح مبانی خطوطی که رهبر عظیم الشان برای این تحول ترسیم فرموده اند فراهم نیست لکن به ذکر چند مورد به صورت گذرا بسنده می شود.
دوری از انفعال و شرکت فعالانه و تکلیف مدارانه در مسایل گوناگون جهان از جمله مهمات این تحول است. «امروز حوزه نبايد در صحنههاى متعدد فلسفى و فقهى و كلامى در دنيا غائب باشد. اين همه سؤال در دنيا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چيست؟» اسلام باید به عنوان دینی جامع الاطراف خود را ملزم به تئوری پردازی در همه مسائل نظری بداند و نقش حوزه در این میان نقشی تعیین کننده است.
مساله نیازسنجی و پاسخ به نیاز جامعه نیز باید در این تحول لحاظ گردد. چرا که عدم پاسخ دهی به نیاز منجر به پاسخ گیری از منابعی باطل خواهد بود و این یعنی انحراف تدریجی جامعه.
«اهميت فقه و عظمت فقه نبايد ما را غافل كند از اهميت فلسفه؛ هر كدام از اينها مسئوليتى دارند. ...پرچم فلسفه اسلامى دست حوزههاى علميه بوده است و بايد باشد و بماند.» چرا که فلسفه سکولار چیزی جز نیرنگ نیست.
«معرفتشناسى اسلام، تفكر اقتصادى و سياسى اسلام، مفاهيم فقهى و حقوقىاى كه پايههاى آن تفكر اقتصادى و سياسى را تشكيل ميدهد، نظام تعليم و تربيت، مفاهيم اخلاقى و معنوى و ... بايد دقيق، علمى، قانع كننده و ناظر به انديشههاى رایج جهان آماده و فراهم شود.»
مساله «احترام به مرجعیت»، «تهذیب» و تقویت «گرایش ها و احساسات انقلابی» حوزویان نیز باید در «نظام رفتارى و اخلاقى حوزهها» تدوین شود. چرا که تقویت شان و جایگاه روحانیت در جامعه و حرکت اصولی حوزه بسته به این هاست که در لایه های مختلف نظام حوزه، روحانیت و مردم قابل پردازش است.
این مساله به قدری حساس و مهم است که حضرت امام خامنه ای در تشریح تاکتیک دشمن در تخریب روحانیت انقلابی و دور نگه داشتن حوزه از روحیه انقلابی و فاجعه نامیدن همراهی حوزه با این فتنه انحرافی فرمودند: «بعد از پيروزى انقلاب اسلامى دو عنوان و دو مفهوم غلط و انحرافى به وسيلهى كسانى كه هم با روحانيت بد بودند، هم با انقلاب دشمن بودند، در ذهنها مطرح شد... يكى طرح مسئلهى حكومت آخوندى است... ديگرى طرح موضوع آخوند حكومتى است؛ تقسيم آخوند به حكومتى و غير حكومتى...
مي خواهند فضاى انقلابى را بشكنند، روحانى انقلابى را منزوى كنند. تحقير بسيج، تحقير شهيد، تحقير شهادت، زير سؤال بردن جهاد طولانى اين مردم اگر خداى نكرده در گوشه و كنار حوزه به وجود بيايد، فاجعه است.»
اهمیت مضاعف به حضور زنان در حوزه و گسترش حوزه های خواهران نیز از جمله تاکیدات رهبری در بحث تحول حوزه است. چرا که «حضور دانشمندان اسلامى زن در عرصههاى مختلف اثرات بسيار عظيمى را در دنيا مي گذارد» و پتانسیل عظیم انسانی و فکری جهان اسلام را شکوفا می کند.
تحول و پالایش در حوزه و کارآمدسازی آن در تمام عرصه های فکری و نظری با حضور پررنگ تر در جغرافیای اندیشه اجتماعی موجب خواهد گردید تا سمت گیری جامعه به سوی جامعه ای اسلامی دارای بصیرت و استقلال فکری و افق آرمانی باشد و این یعنی آن که جامعه و حوزه در عبور از بحران ها و فتن فکری، فرهنگی و سیاسی دچار لغزش و اشتباه نخواهد گردید.
«آيا اين تحول پيچيده گستردهدامن و همه جانبه و ذو اضلاع، بدون يك مديريت منسجم امكان پذير است؟!»
_____________
مطالب مندرج در داخل «» فرازهایی از فرمایشات رهبری در دیدار با روحانیون و طلاب حوزه علمیه در قم است.