شب اولی که پسر بچه ها را دیدم ، زیاد به شان حساس نشدم . برام عجیب بود ، ولی زیاد مشکوک نبود. بقیه بچه ها هم تعجب کرده بودند ؛ دو تا چوپان کوچولو ، این موقع شب کجا می رن؟!
ماجرای عکس شهید برونسی و دو بچه چوپان کُرد
13 تير 1401 ساعت 8:13
شب اولی که پسر بچه ها را دیدم ، زیاد به شان حساس نشدم . برام عجیب بود ، ولی زیاد مشکوک نبود. بقیه بچه ها هم تعجب کرده بودند ؛ دو تا چوپان کوچولو ، این موقع شب کجا می رن؟!
گروه فرهنگی جهان نیوز: هر وقت آن عکس را می بینم، یاد خاطره شیرینی می افتم؛ مثل یک پدر مهربان، دست هاش را انداخته دور گردن دو تا پسر بچه کُرد. با یکی شان دارد صحبت می کند. دور و برشان یک گله گوسفند است. سردی هوای کردستان هم انگار توی عکس حس می شود.
خاطره اش را خود عبدالحسین برام تعریف کرد:
شب اولی که پسر بچه ها را دیدم ، زیاد به شان حساس نشدم . برام عجیب بود ، ولی زیاد مشکوک نبود. بقیه بچه ها هم تعجب کرده بودند ؛ دو تا چوپان کوچولو ، این موقع شب کجا می رن؟!
پا پیچشان نشدیم. کمی بعد شبحی ازشان، توی تاریکی پیدا بود و کمی بعد، شبح هم ناپدید شد.
شب بعد، دوباره آمدند: دو تا پسر بچه، با یک گله گوسفند؛ و از همان راهی که دیشب آمده بودند! این بار به شک افتادیم . یکی گفت: باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشه.
کد مطلب: 804910
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/report/804910/ماجرای-عکس-شهید-برونسی-دو-بچه-چوپان-ک-رد