بابا میگفت آرزوهای بزرگي برای ايران داشتم؛ نگذاشتند/ میگفت حصر برای نظام ننگ است/ خيلی پيگيری كرد تا برجام به نتيجه برسد/ بعد از نماز صبح پشت كامپيوتر مینشست/ در زندان شاه فکر سدسازی بود/ ماجرای نجفی شخصی است، تحلیلی ندارم/ وصیتنامه بابا هنوز پیدا نشده
پنجشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۹
کد مطلب: 692790
پدرم هميشه دغدغه حصر را داشتند. ميگفتند چندينبار صحبت كردند كه حصر تمام شود چراكه براي جمهوري اسلامي يك ننگ محسوب ميشود!
گروه سیاسی جهان نيوز: فاطمه هاشمی که خود را در بین فرزندان مرحوم هاشمی به پدر نزدیک تر می داند و هرچند وقت یک بار موضوعی برای تشکیک در فوت پدر 82 ساله اش یا وصیت نامه وی مطرح می کند، به تازگی با روزنامه اصلاح طلب اعتماد مصاحبه کرده و گفته است: «به پدر گفتم شما هيچوقت از شكنجههايتان براي ما نگفتيد و از ايشان خواستم تعريف كند. پدر شروع كرد از شكنجههايش گفتن. توضيح داد كه چه شد تفسير قرآن نوشت؛ ميگفت زير شكنجه به قرآن فكر ميكردم و آيات قرآن را ميخواندم. همهچيز را توضيح داد. حين اين بحثها بود كه مادر گفتند چه فايده؟! اين همه براي انقلاب زجر كشيدي؛ خودت، من و بچهها سختي كشيديم، آخرش چه شد؟ تو اين را براي انقلاب ميخواستي؟ پدر با آهي گفت من آرزوهاي بزرگي براي ايران داشتم؛ نگذاشتند».
به گزارش جهان نيوز، بخش های مهم این گفتگو را درادامه خواهید خواند:
*مجموعه اصلاحطلبان از جمله آقاي خويينيها از اين مصاحبه ضرر كردند، چون مطالب تازهاي درباره ايشان و عملكردشان در گذشته مطرح شد و اين سوال هم پيش ميآيد كه شما بگوييد در گذشته مثلا در اول انقلاب چه كردهايد؟
*در مورد اتفاقي كه براي آقاي نجفي رخ داد بايد بگويم كه اتفاق بدي كه در كشور ما رخ ميدهد، كشاندن مسائل شخصي به جامعه است. .. نميتوانم تحليلي هم ارايه دهم.
*هيچ ارتباطي ميان صحبتهاي اعضاي كارگزاران با خانواده آيتالله هاشمي رفسنجاني وجود ندارد. ثانيا آنها شخصيتهاي حقوقي مستقل دارند. ايشان فعالان سياسي و عضو حزب هستند. حتي اگر فرزندان آقاي هاشمي هم حرفهايي بزنند، بازهم نميتوان ايشان را به شخص آقاي هاشمي و بيت ايشان منتسب كرد.
*اصلاحطلبي از تفكر آقاي هاشمي سر بيرون آورد و با كارگزاران سازندگي ادامه يافت. زماني كه ايشان براي سازندگي آمدند، يك اصولگراي اصلاحطلب عملگرا توصيف ميشدند.
*يكي از دوستان پدر تعريف ميكرد زماني كه زندان بوديم به ما اعلام كردند كه حكمتان اعدام است. همه ناراحت، در گوشهاي نشسته بوديم اما آقاي هاشمي يك نقشه ايران را جلوي خود گذاشته و نگاه ميكرد. به شوخي به ايشان گفته بودند كه حكم ما اعدام درآمده اما تو نقشه ايران را نگاه ميكني؟ آقاي هاشمي ميگويد من نگاه ميكنم كه كجاها ميتوان سدهاي خوبي ساخت. يعني قبل از انقلاب ايشان به فكر توسعه بوده است.
*ما كنار آقاي هاشمي زندگي ميكرديم. ايشان ميگفت هر صحبت من اختلاف را بيشتر خواهد كرد، بنابراين بايد سعي كنم به سمت اصلاح بروم نه به سمت اختلاف و دعوا. آقاي هاشمي خيلي از اختلافاتي را كه وجود داشت بروز نميداد.
*من يك روز به پدر گفتم كه چرا شما ديگر به نماز جمعه نميرويد؟ -نه اينكه از ايشان درخواست نشد، بلكه چندينبار درخواست شد- آقاي هاشمي گفت براي اينكه من اين حرفها را زدهام. اگر اين حرفها به اقدام عملي تبديل شود من باز هم به نماز جمعه خواهم رفت اما نميشود.
*ما كه نميدانيم چه فشارهايي در پشت پرده روي دولت وجود دارد. چقدر اصرار داشتند كه روحاني اعلام كند ما از برجام خارج ميشويم اما ايشان قبول نكرد و هزينهاش را هم داد و ميپردازد.
*تفكر ما قرابت زيادي با آقاي لاريجاني ندارد و در برخي موضوعات اختلاف سليقه داريم. زماني كه اعتدال و توسعه شكل گرفت اگرچه آقاي علي لاريجاني در جلسات اوليه شركت ميكردند، اما بعد ديگر حضور نيافتند، عضو موسسين هم نبودند. پس مشخص است كه زاويهاي با اعتدال و توسعه دارند كه ديگر حضور نيافتند.
*يكي از اعضاي شوراي نگهبان به ايشان گفت كه شما تاييد ميشويد چون وقتي اسم شما در جلسه آورده شد، گفتهاند كه بحثي در مورد شما وجود ندارد. بعد از اين قضيه، وزير اطلاعات آقاي احمدينژاد به جلسه شوراي نگهبان ميرود. اول ميخواسته با معاونانش در جلسه شركت كند كه برخي اعتراض ميكنند، درنهايت آقاي مصلحي به جلسه شوراي نگهبان ميرود و ميگويد آقاي هاشمي راي بالايي دارد و اگر ايشان بيايد، تمام پنبههاي ما رشته ميشود. به همين دليل چند راه بيشتر نداريم، يا بايد شخص آقاي هاشمي انصراف دهد يا رد صلاحيت شود. آقاي لاريجاني و آقاي روحاني، يكي شب و ديگري صبح اين پيام را به آقاي هاشمي ميرسانند و ميگويند كه ميخواهند شما از انتخابات كنارهگيري كنيد. آقاي هاشمي هم كه پاسخ ميدهد من اين كار را انجام نميدهم چون با خواست مردم آمدم و نميتوانم به مردم دروغ بگويم. اگر ميخواهند من را رد صلاحيت كنند.
*آقاي هاشمي هميشه ميگفت بعضي نميگذارند كارهاي بزرگي در كشور انجام شود اما بعضي نميخواهند اين كارهاي بزرگ انجام شود.
*در دوران آقاي هاشمي محدوديتهايي وجود داشت كه ايشان بازگو نميكرد. در دوران آقاي خاتمي هم وجود داشت، اما براي آقاي روحاني بيش از بقيه است. فضاي سياسي در دوران آقاي روحاني بسيار تندتر شده است. الان براي رييسجمهوري هيچ احترامي قائل نيستند.
*وقتي آقاي هاشمي در قيد حيات بودند، كمك بزرگي براي آقاي روحاني بود. خيلي از مسائل را پدر پيگيري ميكرد. در دور دوم روحانی، آقاي هاشمي نبودند و همين كار را براي آقاي روحاني سخت كرد. بعد از آقاي هاشمي فشار روي دولت آقاي روحاني بيشتر شد.
*پدر يك دقيقه هم بيكار نبود. از صبح بعد از نماز، پشت كامپيوتر مينشستند تا خبرها را بخوانند. بعد اخبار رسانههاي مختلف را گوش ميكردند و همزمان گزارشها را بررسي يا مطالعه ميكردند.
*خاطرم هست سر ماجراي برجام ايشان خيلي پيگيري كردند تا برجام به نتيجه برسد.
*هميشه دغدغه حصر را داشتند. ميگفتند چندينبار صحبت كردند كه حصر تمام شود چراكه براي جمهوري اسلامي يك ننگ محسوب ميشود.
*به پدر گفتم شما هيچوقت از شكنجههايتان براي ما نگفتيد و از ايشان خواستم تعريف كند. پدر شروع كرد از شكنجههايش گفتن. توضيح داد كه چه شد تفسير قرآن نوشت؛ ميگفت زير شكنجه به قرآن فكر ميكردم و آيات قرآن را ميخواندم. همهچيز را توضيح داد. حين اين بحثها بود كه مادر گفتند چه فايده؟! اين همه براي انقلاب زجر كشيدي؛ خودت، من و بچهها سختي كشيديم، آخرش چه شد؟ تو اين را براي انقلاب ميخواستي؟ پدر با آهي گفت «من آرزوهاي بزرگي براي ايران داشتم؛ نگذاشتند.»
*هيچوقت اين حرف را به اين صراحت نزده بودند. اما اينبار گفت نگذاشتند انجام دهم اما هنوز هم نااميد نيستم. هنوز هم ميشود كاري كرد. يكشنبه شب پدر از دنيا رفت.
*وصیت نامه گم شده پدرم هنوز پيدا نشده است. من مطمئنم كه پدر وصيتنامه ديگري داشتند. سالي كه ميخواستيم به عراق برويم وصيتنامه نوشتند كه مادر هم به وصيتنامه خود مطالبي اضافه كرد. يكبار ديگر هم دو، سه سال قبل از فوتشان ديدم كه پدر و مادر در مورد اين موضوع حرف ميزنند كه من خنديدم و به شوخي گفتم سهم من را بيشتر از بقيه بنويسيد. به هر حال اين وصيتنامهاي كه ما ديديم سال 79 نوشته شده بود... در مسائل خانوادگي من خيلي به پدر نزديكتر بودم، حتي بعد از وفات ايشان محسن از من پرسيد كه ميداني وصيتنامه پدر كجاست كه من گفتم بايد يا در گاوصندوق خانه يا گاوصندوق و چند كشويي كه در مجمع داشتند، باشد. در اين گاوصندوقها هم برخي پروندهها و مطالب مهمي را نگهداري ميكردند. اما وقتي به دفتر ايشان در مجمع مراجعه شد هيچ كدام از آن پروندهها نبود.
جهان نیوز بسیار عزیز تعداد نقطه های این صفحه بیشتر از کلمات است. از کنار این نکته نمی توان بسادگی گذشت چه در دنیا و چه در عقبا.
شاید بهتر باشد جهان نقطه بنامیمت!؟
"شما" یعنی چه؟ مخاطبان جنابعالی هم بخشی از مردم هستند.
اگر منظورتان تأیید صلاحیت برای انتخابات است، که آن به عهده شورای نگهبان است. اگر منظورتان نظر شخصی است، که تک تک افراد نظر خودشان را دارند. و اگر از بابت ثواب و عقاب روز جزا است که به عهده خداوند است.
عجیب نیست اگر معلوم شود وصیت نامه سوزانده شده! شاید تو وصیت نامه درخواست شده بوده مارهای تو ی آستین انقلاب، به شدت حصر شوند تا هم بیت المال در امان باشد و هم بهایی ها و منافقین دور!!
آرزوهای بزرگ مثل منحل کردن نیروهای مسلح ایران که رهبری اجازه نداد
اگه نیروهای مسلح منحل شده بود الان پهپاد آمریکایی میامد راحت ایران رو بمباران می کرد و می رفت
درست مثل پاکستان که تا الان بیش از سه هزار نفر از شیعیان بوسیله بمباران پهپادهای آمریکایی به شهادت رسیده اند
البته پاکستان بمب اتم هم دارد اما توان زدن پهپاد رو نداره
حالا فکر کنید ایران اصلا توان نظامی نداشته باشه
فقط چهار تروریست میاد و یک رژه نظامی رو بهم می ریزه و کلی شهید و مجروح به جا میذاره
بابا جون که در همه امور این همه اندیشه بلند داشتن
به شما نگفتن چرا به جای پیگیری اسارت حاج احمد متوسلیان و همراهانش دستور به سکوت در این موضوع رو دادن؟و....
چطور آقای هاشمی بعد از انقلاب وقت داشته همه چیز را حتی رفتن به تفریح در ایام تاسوعا و عاشورا را بنویسد، اما از خاطرات در زندان چیزی نگوید. شاید اگر می گفت خیلی وقایع روشن می شد ...
ظاهراً برخی عزیزان از یادداشت بنده برداشت نادرستی داشتند.
بنده با حرکات اشوب طلبانه فتنه گران کاملاً مخالف بودم و بسیاری از مشکلات تحریمی را از ناشی از رفتار نامناسب آشوبگران می دانم.
در عین حال نقطه روشن زندگی آقای هاشمی در برخی مسائل ( ونه همه جا)اطاعت از فرمان رهبری بود. ....
خانم محترم مملکت که فقط مال شمانیست، خیلی ها هم مبارزه کردند و شکنجه شدند ولی مثل شما که خودتان را تمامت خواه و همه کاره انقلاب و کشور می دانید هیچ ادعایی ندارند....!!
خانم محترم بزرگورا . بابا با حمایت از جریان غرب زده لیبرال و حمایت بی دریغ از جریان سازش ، بابای آرمانهای ما رو در آورد و به اندیشه های حضرت امام (ره) پشت کرد . سپاس
آره پدر بزرگوارشون آرزوی های بزرگی داشتن یکی از این آرزوهاشون نابودی کامل نیروهای نظامی بود . چون که گفته بودن دنیا دنیا گفتمانه و نیازی به نیروی نظامی نیست !
آرزو های بزرگ بابا بعد از سفر به آمریکا در زمان پهلوی و بازدید از هالیود شکل گرفت .
بابا بابا چرا رفتی بابا ، بابا از افتخاراتش این بود که به قول خودش با حضرت امام اعلی الله مقامه الشریف " یک دندگی می کردم " .
فرزندان روح الله خود را جامانده و وامانده می دانند من که خودم را مانند دانش آموزی می دانم که از خواب بلند شدم دیدم مدیر مدرسه عشق(امام) نیست و خبری از دانش آموزان هم نیست (شهدا) تنها دلخوشی ام به مدیر عزیز این مدرسه است حضرت امام خامنه ای حفظه الله .امید دارم خداوند من و امثال مرا به جمع شاگرد ممتاز ها برساند .
فاطمه خانم تو این مملکت هر کار خوبی قرار بوده انجام بشود و نشده بابای شما مانع بوده به جز ۸ سال احمدی نژاد بابا جونت همه کاره مملکت بوده و در آن ۸ سال هم انقدر چوب لای چرخ گذاشت که نگو و نپرس
وصیت نامه یک فرد مسلمان و روحانی و فقیه عضو خبرگان هنوز پیدا نشده؟؟؟!!....