باید منطق کسانی که در جامعه همهچیز را به یک دوگانه خوب - بد یا عزت - ذلت و... تبدیل میکنند، مشخص شود. این منطق نه در دین و تاریخ اسلام وجود دارد و نه در تاریخ بشر دیده میشود.
نظریه پردازی آخوندی ادامه دارد
بین ایران، ترکیه و عربستان باید تعادل قدرت اقتصادی و سیاسی باشد!/ دوگانه عزت و ذلت در تاریخ اسلام و تاریخ بشر وجود نداشته!/ فساد در ایران به وضع بغرنجی رسیده
1 تير 1398 ساعت 15:47
باید منطق کسانی که در جامعه همهچیز را به یک دوگانه خوب - بد یا عزت - ذلت و... تبدیل میکنند، مشخص شود. این منطق نه در دین و تاریخ اسلام وجود دارد و نه در تاریخ بشر دیده میشود.
گروه سیاسی جهان نیوز: عباس آخوندی، وزیر برند(!) راه و شهرسازی که خاطره تلخ مدیریت و ناکارآمدی او در ذهن مردم ایران ثبت شده، در ادامه روند نظریه پردازی های بعد از کناره گیری از دولت، این بار با روزنامه همشهری به عنوان یک متخصص اقتصاد سیاسی گفتگو کرده است. در بخشی از این مصاحبه که تحت عنوان «ریشه جنگ ها» منتشر شده آخوندی در ژست تحلیلگری خود نظریه عجیبی پیرامون تعادل در بین قدرت اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه بیان کرده است. آخوندی در اظهارتی عجیب گفته است: « در منطقه ما کشورهایی که از نظر ژئوپلیتیک، عمق نفوذ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارند، ایران، ترکیه و عربستان هستند. آنچه میتواند امنیت این کشورها را برقرار کند، تعادل قدرت اقتصادی و سیاسی نسبی بین این کشورهاست. یقینا اگر این تعادل به هم بخورد، طمع برای پیشروی یکی از طرفین بیشتر میشود و با پیجویی نخستین طمع، تعادل به هم میخورد».
به گزارش جهان نیوز، بخش های مهم این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
*مسئله دیگری که در ایران وجود دارد، بحث فساد است که به وضع بغرنجی رسیده تا جایی که مردم هرروز منتظر شنیدن خبر جدیدی از فساد هستند. انتظار برای دریافت خبرهای منفی در حوزه فساد باعث شده مشخصا جامعه به جذب سرمایهگذاری و انباشت ثروت قادر نباشد.
*ما مرتب با کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه مواجه بودهایم و با روند فرسایش مستمر سرمایه اجتماعی مواجه شدهایم. در این وضعیت سرمایه اقتصادی و مادی هم از دست میرود. در گزارشی که اخیرا دکتر مسعود نیلی منتشر کرده، نکته مهمی را مطرح میکند که ازنظر من قابلتأمل است. نیلی میگوید: عملکرد بلندمدت اقتصاد ایران فارغ از نوسانهای کوتاهمدت قابل دفاع نیست.
*در رسانه ملی بهجای تورم از عنوان گرانی استفاده و آن را به ابزاری برای تسویهحساب با یک بخش یا یک وزارتخانه تبدیل میکنند. اگر تورم در حوزه مواد غذایی باشد، سراغ وزیر جهادکشاورزی میروند و اگر تورم در حوزه مسکن باشد وزیر راه و شهرسازی را خطاب قرار میدهند و اگر در حوزه صنعت باشد به سمت وزیر صنعت میروند؛ درحالیکه تورم موضوع اقتصاد کلان است و اقتصاد بخشی متأثر از آن است.
*یکی از ریشه های تورم بدهی دولت است که آخرین رقم آن را علی طیبنیا، وزیر اقتصاد دولت یازدهم 600هزار میلیارد تومان اعلام کرد. در گزارش حسابهای ملی بانک مرکزی مربوط به آذر97 آمده است که بدهی بخش دولت به بانکها در آذر 95 بالغبر 209 هزار میلیارد تومان بوده و در آذر 96 این مبلغ به 255 هزار میلیارد تومان و در آذر 97 با 17 درصد افزایش به 302 هزار میلیارد تومان رسید. این یعنی سالانه 47 هزار میلیارد تومان به بدهی دولت به بانکها افزوده شده و هیچ روند کاهشی در این شاخص وجود ندارد.
*قربانی تورم، مردم طبقات پایین درآمدی و ذینفعان آنهم دهکهای بالای درآمدی هستند. این اصل اقتصاد است و برای پاسخدادن به سؤال شما باید ببینیم ذینفع اصلی این تورم کیست. بحث من به ساختار اقتصاد مربوط میشود. باید ببینیم ساختاری که این هزینه سنگین را به همه نهادهای رسمی کشور بار میکند، کدام ساختار است که بعد هم پشت همین ماجرا پنهان میشود و همه را ترغیب میکند که بهجای پرداختن به علتهای اصلی، بر دولت خرده بگیرند و مدام به دولت و بانک مرکزی و وزارتخانهها هجمه کنند و آنها را متهم سازند.
بیشتر بخوانید:
آخوندی تحلیلگر مسائل فلسفی هم هست؟
کار آخوندی به تحلیل اعدامها رسید
*باید منطق کسانی که در جامعه همهچیز را به یک دوگانه خوب - بد یا عزت - ذلت و... تبدیل میکنند، مشخص شود. این منطق نه در دین و تاریخ اسلام وجود دارد و نه در تاریخ بشر دیده میشود. اگر این منطق را بپذیریم دیگر مفاهیمی به نام تدبیر یا مدیریت تعارض وجود ندارد و در هر دعوایی باید یکطرف از بین برود. به نظر من، تا جامعه موضوع این دوگانهها را حل نکند، باید برای آن هزینه بدهد. من اصلا به موضوع تحولات سیاسی اخیر و بحث مذاکرهکردن یا نکردن کاری ندارم. مذاکره یک روش است. ازنظر من تدبیر اقتصاد ملی یک مسئله است.
*وظیفه یک حکومت این است که هزینه مبادله را کاهش دهد؛ بهگونهای که اگر مردم خواستند کالایی بخرند، هزینه پرداختی آنها به قیمت واقعی کالا نزدیکتر باشد و در یک ارتباط مستقیم، مثل رابطه تولید به مصرف، هزینه مبادله به حداقل برسد. ر شرایط فعلی هزینه مبادله خارجی ایران بین 25 تا 30درصد اعلام میشود که ناشی از ریسک بیمه، نقلوانتقال پول، حملونقل و... در اقتصاد غیررسمی است. این رقم بسیار بزرگی است. اگر ارزش تجارت خارجی ایران را 100 میلیارد دلار در نظر بگیریم، افزایش هزینه مبادله به 30 درصد به این معناست که با حذف مبادلات رسمی، عدهای در سال با سوقدادن تجارت کشور به حوزه غیررسمی 30میلیارد دلار سود میبرند.
*اگر میخواهیم رهنمودهای رهبری را پیگیری کنیم، باید به دنبال کاهش هزینه مبادله هم باشیم. وقتی مجمع تشخیص مصلحت نظام پیوستن به FATF را تأیید نمیکند، این بهمعنای افزایش دادن هزینه مبادله است.. به نظر من داستان پیچیدهتر از آن است که دیده میشود. من نمیخواهم بگویم این مسائل با منافع فسادآمیز ارتباط دارد، اما معتقدم باید دید چه منافعی در میان است که نتیجه آن سیاستها افزایش هزینه مبادله، بهجای کاهش هزینه مبادله و کمک به تولید است.
*این بحث بسیار مطرح میشود که هرچه ایران فقیرتر شود، منطقه ناامنتر میشود. این حرف کاملا درستی است و کشورهای منطقه نباید از فقر ایران خوشحال شوند اما این به دیالوگ ایران هم وابسته است. اسرائیل مشتاق آشوب در منطقه است و رفتار ما در گفتوگو با کشورهای همسایه، مانع این خواسته است. یقینا ایران قدرتمند و ثروتمند در خاورمیانه بیشتر میتواند به امنیت منطقه کمک کند. در منطقه ما کشورهایی که از نظر ژئوپلیتیک، عمق نفوذ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارند، ایران، ترکیه و عربستان هستند. آنچه میتواند امنیت این کشورها را برقرار کند، تعادل قدرت اقتصادی و سیاسی نسبی بین این کشورهاست. یقینا اگر این تعادل به هم بخورد، طمع برای پیشروی یکی از طرفین بیشتر میشود و با پیجویی نخستین طمع، تعادل به هم میخورد.
*یکی از دلایلی که من از دولت جدا شدم، این بود که معتقدم دلیلی ندارد در دولتی که نمیتواند کنشگری کند، حضور داشته باشم. نهادهای ما باید به این باور برسند که اقدامهای تورمزا، به زیان کل کشور است؛ هرچند ممکن است برخی از عناصر در کوتاهمدت سود کنند.
کد مطلب: 691379