*جریانی در سیاست معتقد است که چون مردم توانایی لازم را ندارند لذا درک درستی از مسائل ندارند و اگر بخواهد رأی آنها مسلط شود جامعه را به انحراف میبرد و مردم گاهی ممکن است که اشتباه کنند و فریب بخورند.
*اینها رأی مردم را قبول ندارند و یا حداكثر در حدی قبول دارند كه در راستای نظریات خودشان باشد و هرجا که بتوانند سعی میکنند مهاری به رای مردم بزنند و طوری آن را کنترل کنند که مبادا از دستشان در برود.
*نمیشود بهدلیل برخی مشكلات بهویژه مشکلات حاد مقطعی که به وجود آمده بگوییم دوران اصلاحطلبی و یااصولگرایی گذشته و سر آمده است. اصلاحطلبی فرایند تاریخی ملت ایران است که در دوران معاصر شکل گرفته و در فرازهای تاریخی خود را نشان داده است. اوج آن در انقلاب اسلامی بوده و تداوم آن نیز در دوم خرداد 76 تاکنون بوده است.
*نمیخواهم کاستیهای اصلاحطلبان را نفی کنم. قطعا اصلاحطلبان باید تلاش بیشتری کرده، تناسب بیشتری با جامعه پیدا کنند، روشهای خود را روزآمد کنند و درک عمیقتری از واقعیات و تحولات جامعه داشته باشند.
*اینکه اصلاحطلبان میخواهند در قدرت بمانند حرف نادرستی است برای اینکه اصلاحطلبان برای خروج کشور از شرایط بحرانی رویکردی كاملا مردمی و ملی را دنبال کرده و در انتخاباتها صرفا براساس منافع جامعه عمل كردند و از هر گونه سهمخواهی كه حقشان هم بود پرهیز نمودند.
بیشتر بخوانید:
موج پشیمانی از رای به روحانی با تدبیر اصلاح طلبان فروکش کرد
*در دولت نیز بهطور تصادفی چند اصلاحطلب وجود دارد، اما بر سر آنها نه بحثی بود و نه خواهشی چرا که اصلاحطلبان درصدد بودند که شعارها و وعدههای رئیسجمهور محقق شود. اصلاحطلبان واقعی و اصیل نیز در این سالها بهخاطر راهبرد بزرگ مقدم داشتن منافع ملی بر منافع جناحی هرگز دنبال این مقوله نبودند.
*جریان اصلاحطلبی و اصلاحطلبان یک حزب منسجم کاملا هماهنگ نیست، بلکه بستر و جریانی اجتماعی است که در دل آن برخی نیز شیفته قدرتند، اما کسانی که امروز به عنوان تراز اصلاحطلبی مطرحاند و اصلاحطلبی امروز با آنها شناخته میشود کدامیك دنبال قدرت هستند؟ اینهایی که هزینه دادند و جامعه به اعتماد اینها به صحنه میآیند کدام دنبال قدرت طلبی بودهاند؟ از طرف دیگر مگر میشود بدون قدرت جامعه را مدیریت کرد؟ لذا کل حرکات اصلاحطلبی و جامعه مدنی درصدد آن است كه کشور در راستای آرمانهای انقلاب و مردم عمل کند، کارآمدی پیدا کند که پاسخ مطالبات مردم را بدهد و توانمندی پیدا کند که از عهده مشکلات و مسائل برآید.
*در دولت دوم از آقای روحانی انتظار زیادی میرفت که بهتر و مناسبتر از قبل عمل کند و حتی دولت را در تراز جامعه و مطالباتش قرار دهد، اما این اتفاق نیفتاد و حتی نوعی پسرفت را مشاهده کردیم که نمیخواهم به دلایل آن وارد شوم.
*در سیاست خارجی عدهای تلاش میکنند تا اتفاقات سازندهای را رقم بزنند، اما پس از چندی جریان رقیب که سیاست دیگری را دنبال میکند و موافق نیست به نحو دیگری عمل میکند. گاهی به این واسطه دستاوردهایی که به سختی بهدست آمدهاند خنثی شده و حتی برای کشور هزینه ایجاد میشود.
*حرف رئیس دولت اصلاحات این است كه ما و همه مصلحان و دلسوزان كشور دائما تلاش میكنیم كه به مردم امید بدهیم و آنان را برای حضور درصحنه و مشاركت آگاهانه وپرشور تشویق كنیم، اما متاسفانه بخشهایی بهگونهای رفتار میكنند كه امید مردم به یأس تبدیل میشود و مردم احساس میكنند رأیشان بیخاصیت است و به جای عمل به رأی و خواست آنان، از آن استفاده ابزاری شده و حتی در مواردی عكس نظر آنان عمل میشود.
*شرایط امسال همبستگی و رابطه مستقیمی با رفتارها رویكردها در قبال مسائل مهم و اصلی كشور دارد. اگر روند جاری ادامه پیدا كند افق چندان روشنی در پیش رو نمیتوان دید، اما اگر عنایت الهی شامل حال مقامات و مسئولان كشور شود، اگر رویكردهای سازنده و همدلانهای با مصالح كشور و خواست عمومی در پیش گرفته شود و برخی سیاستها سختكننده شرایط به سیاستهای گشایشبخش تبدیل شود، شرایط امیدبخش و فرصتسازی بر كشور حاكم شده و امید و اعتماد بازسازی و بازتولید خواهد شد.