کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

موسوی خوئینی‌ها هم پیمانان سیاسی خود را بهم ریخت +واکنش‌ها

خوئینی‌ها فقط هاشمی را نزد/ پیام عجیب مرد خاکستری به روحانی و اصلاح‌طلبان/ بازگشت چپ‌ها!

25 دی 1397 ساعت 14:10

محمد هاشمی در واکنش به افشاگری خوئینی‌ها گفته است: اگر سخنان ایشان درباره مرحوم هاشمی درست است، چرا ایشان چنین موضوعاتی را در زمان حیات آن مرحوم اظهار نکردند؟


گروه سیاسی جهان نیوز: همان طور که قابل پیش بینی بود افشاگری موسوی خوئینی ها علیه هاشمی رفنسجانی و اعتقاد وی به «دور زدن قانون» و یا بحث «مهندسی انتخابات» با واکنش های جدی روبرو شد.
 
به گزارش جهان نیوز، محمد هاشمی‌ رفسنجانی در یادداشتی در روزنامه شرق به اظهارات موسوی خوئینی ها علیه هاشمی واکنش نشان دادکه بخش های مهم آن را درادامه خواهید خواند:

*سخنان آقای موسوی‌خوئینی‌ها علاوه‌بر تعجب‌آوربودن، مغرضانه بود. تخریب مرحوم هاشمی از زبان فردی که از نزدیکی آقای هاشمی با امام اطلاع دارند، بعید است. اگر سخنان آقای خوئینی‌ها درباره مرحوم هاشمی درست است، چرا ایشان چنین موضوعاتی را در زمان حیات آن مرحوم اظهار نکردند؟

 *تخریب مرحوم هاشمی به میزانی بالا گرفته است که حتی بدیهی‌ترین مسائل نیز درباره ایشان زیر سؤال می‌رود. گفته می‌شود که آقای هاشمی قانون‌مدار نبود؛ این ادعا در حالی است که آقای هاشمی برای جامعه سه حالت متصور بود؛ او می‌گفت یا در یک جامعه قانون حکم‌فرماست یا آنکه دچار هرج‌ومرج است یا در نهایت یک حکومت دیکتاتور بر جامعه حکومت می‌کند و انتخاب هر یک از این سه حالت بستگی به خواست مردم دارد.

*آقای خوئینی‌ها گفته است که هاشمی یک چپ‌گرا بود. گویا ایشان نظرات و عملکرد آقای هاشمی در حوزه توسعه را از یاد برده‌اند که چنین سخنان غیرواقعی را بر زبان می‌رانند یا آنکه گفته‌اند آقای هاشمی برای آنکه قانون را دور می‌زد، مدام از امام اجازه می‌گرفت. این سخن توهین به امام است.

 *گویا در این روزها برای عده‌ای عادت شده که مدام به امام توهین کنند. مگر امام اجازه‌ای خلاف قانون می‌داد؟ به نظر می‌رسد که اظهار چنین سخنانی برای عقب‌نماندن از عرصه سیاسی است. برخی وقتی تصور می‌کنند که دیگر در یاد مردم نیستند با انتقاد به شخصیت‌های برجسته خود را دوباره مطرح می‌کنند که چنین رویکردی منصفانه نیست. اگر آقای خوئینی‌ها برای سخنانش مستنداتی دارد، به مردم ارائه کند نه آنکه با ذکر سخنانی مشوش افکار مردم را تحت تأثیر قرار دهد.

بیشتر بخوانید:
اصلاح‌طلبان اسناد زاکانی را کامل‌تر کردند

 

زیباکلام: خوئینی‌ها رسما دروغ می‌گوید/ با کینه می‌خواهد تاریخ را تحریف کند
صادق زیباکلام، تئوریسین اصلاح طلبان هم نفر دیگری بود که در مقابل اظهارات خوئینی ها برآشفته شد و به آن واکنش نشان داد. زیباکلام در گفتگو با سایت اصلاح طلب نامه نیوز پیرامون این موضوع گفته است: «متأسفانه یکسری جاها در آن مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها رسما دروغ گفتند». مهم ترین بخش های اظهارات زیباکلام هم در ادامه خواهید خواند:

*برای کسانی که هم او و مرحوم هاشمی را می شناسند و هم سیر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران را ظرف 40 سال گذشته رصد کرده‌اند، خیلی مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها شگفت آور نیست.

*آقای موسوی خوئینی ها در ردیف انقلابیون تندرو و رادیکال اوایل انقلاب و دهه شصت بود. برخلاف او اینقدر انصاف دارم که بگویم در آن سال ها چه کسی رادیکال و انقلابی نبود و به حاکمیت قانون احترام می گذاشت. برای کدامیک از آقایان سید محمد خاتمی، بهزاد نبوی، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، محسن آرمین، حسین کمالی، ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی، عباس عبدی، میرحسین موسوی، عبدالله نوری، موسوی لاری، علی اکبر محتشمی پور، مهدی کروبی، هادی غفاری و در رأس همه آقای موسوی خوئینی ها حاکمیت قانون اهمیت داشت که بگوییم برای آقای هاشمی رفسنجانی اهمیت نداشت؟ برای هیچ کدام ما این موضوع اهمیتی نداشت، البته هاشمی رفسنجانی را هم می توان به لیست این افراد اضافه کرد. به نظر من فقط دو سه نفر از جمله آقای مرحوم بازرگان بودند که موضوع حاکمیت قانون برای شان اهمیت داشت.

* خیلی از انقلابیون دهه شصت به تدریج پخته تر و آگاه تر شدند و فهمیدند موضوعاتی که حزب توده و روشنفکران چپ اوایل انقلاب تمسخر می کردند و ما نیز مثل آنها به لیبرالیسم می خندیدیم، برعکس باید به آنها اهمیت داد چون مهم هستند. در واقع انقلاب یعنی برگزاری انتخابات آزاد و آزادی بیان. این افراد بعدها به نام اصلاح طلب شناخته شدند. مرحوم اکبر هاشمی از جمله کسانی بود که از اواسط دهه هفتاد متوجه شد این مفاهیم مهم هستند و اساس و بنیان هر جامعه مدنی محسوب می شوند.

* با کمال تأسف باید بگویم از جمله کسانی که هیچ گاه این مفاهیم برای او اهمیت پیدا نکرد شخص آقای موسوی خوئینی ها بود. موسوی خوئینی ها هیچ گاه در کنار اصلاح طلبان دیده نشد. او همواره با سکوت از کنار تحولات مهم گذشت و همیشه با نیش و طعنه با کسانی که تغییر موضع دادند برخورد کرد.

* اگر قرار باشد داوری درست انجام دهیم، باید بگویم «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هرآنچه هست گیرند». آنچه آقای موسوی خوئینی ها می گویند قبل از آقای هاشمی رفسنجانی، این صحبت ها شامل حال خود آقای موسوی خوئینی ها می شود.

* آقای موسوی خوئینی ها شما وقتی دادستان انقلاب بودید چند نفر حکم های آنچنانی گرفتند، آقای موسوی خوئینی ها شما وقتی دادستان انقلاب بودید چند هزار نفر سر از زندان اوین درآوردند. اینها نکاتی نیست که ما به این سادگی بتوانیم چشم خودمان را به روی واقعیت ها ببندیم و فقط انگشت اتهام را به سوی آقای هاشمی رفسنجانی بگیریم و بگوییم «او علیه روزنامه سلام بود، 80-90 نفر از ملی مذهبی ها را گفت دستگیر شوند» ولی آن کسی که دستگیر کرد اکبر هاشمی رفسنجانی بود یا قوه قضائیه؟ خود شما آقای موسوی خوئینی ها به عنوان دادستان انقلاب چه تعدادی را دستگیر کردید؟

* دانشجویان خط امام می گویند «وقتی به آقای موسوی خوئینی ها گفتیم تصمیم داریم سفارت آمریکا را اشغال کنیم و می خواهیم این مسئله را به اطلاع امام برسانیم تا با اذن و اجازه ایشان این کار انجام شود اما شما به آنها گفتید اگر این تصمیم را به امام بگویید امام با اشغال سفارت آمریکا مخالفت می کنند چون موافق نیستند بنابراین بروید سفارت را اشغال کنید من موافقت ایشان را می گیرم». آقای موسوی خوئینی ها اگر قرار است درباره دهه شصت و هفتاد صحبت کنیم باید درباره این مسائل هم صحبت کنیم. زخم تیری که که شما با اشغال سفارت آمریکا و پس از آن راه انداختن تفکر آمریکاستیزی به انقلاب زدید هنوز که هنوزه خونریزی دارد.

* متأسفانه یکسری جاها در آن مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها رسما دروغ گفتند. درباره خطبه نمازجمعه معروف آقای هاشمی رفسنجانی در خرداد 76 بچه کلاس اول دبستان هم آن روز فهمید که آقای هاشمی می گوید مبادا اقتدارگرایان به نفع آقای ناطق نوری تقلب کنید اما حالا در روز روشن آقای موسوی خوئینی ها دروغ می گوید و این نیت آقای هاشمی را برعکس جلوه می دهد و معتقد است «آقای هاشمی می خواست جلوی تقلب به نفع آقای خاتمی را بگیرد».

*آقای موسوی خوئینی ها با بغض و کینه دارد تاریخ را تحریف می کند. قطعا مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها برای جریان تندرو ارزشمند است، جریانی که از هیچ توهین و تخریبی علیه هاشمی رفسنجانی بعد از سال 88 خوداری نکرد. جریان تندرو از این مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها چقدر کیف می کند ولی در پایان از آقای موسوی خوئینی ها می پرسم، آیا قدرت این ارزش را دارد که آدم همه اخلاق را زیرپای آن بریزد و له کند؟


منتجب نیا: چرا خویینی‌ها در سالگرد هاشمی این حرف‌ها را می‌زند؟
قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی هم ضمن انتقاد از خویینی ها گفت که «هاشمی ستیزی» رفتاری همیشگی اما بی اثر است. گزیده اظهارات منتجب نیا در گفتگو با سای تاصلاح طلب انتخاب را خواهید خواند:

*درباره اینکه یکی از آقایان هاشمی را متهم به این کرده است که بی قانونی را برای انجام امور بد نمی دانست، هیچ چیزی نمی گویم. چرا که آن مرحوم با رفتار و کرداری که در آخرین سالهای حیاتش داشت، به همه نشان داد که بخه خوبی سره را از ناسره تشخیص می داد و برایش هیچ چیز و هیچ هدفی مهمتر از حق مردم و مطالبه عمومی نبود.

*دقیقا به یاد دارم، آقای هاشم صباغیان که در جمع یاران مهندس بازرگان قرار داشت، در نطق میان دستور اظهاراتی به زبان آورد که در آن برهه تند بود و ایشان هم از تعابیر رادیکالی حتی درباره امام بهره گرفتند. همه ما ناراحت شدیم و چرایی کارش را پرسیدیم که چند نفر از چهار گوشه صحن علنی به سمت صباغیان حمله ور شدند، اما آقای هاشمی که ریاست جلسه را بر عهده داشت، معترضین عصبانی را آرام کرد و با گفتن اینکه «قانون به نماینده مجلس اجازه هرگونه اظهارنظری را می دهد» از هاشم صباغیان علی رغم تندروی هایی که کرده بود، دفاعی جانامه به جای آورد.

*برای من و خیلی ها این سئوال به وجود آمده که آقای موسوی خویینی ها که 10 سال یکبار هم با خبرنگاران گفتگو نمی کند، چطور می شود در سالگرد این بزرگوار چنین حرفهایی را مطرح می کند. مخصوصا اینکه آیت الله در سال های واپسین عمرشان، به دلیل هم صدایی با اصلاحات و پشتیبانی از اصلاح طلبان بیشترین هزینه ها را متحمل شدند و 2 سال بعد از رحلت هم، هنوز تندروها انواع و اقسام توهین ها و تهمت ها را نسبت به آن مرحوم دریغ نمی کنند. پس به حکم انصاف و دین، باید در ازای کارهایی که ایشان در سال 88 به بعد داشتند، باید تکریمش کنیم.

*دوست و دشمن به توانمندی های هاشمی اعتقاد داشتند، اما برخی از دوستان ما فضا را برای ایشان به قدری مسموم کردند که در انتخابات مجلس ششم، جایگاه سی ام را تصاحب کرد. البته دوستان ما بعدها و بعد از اینکه کشور در دهه گذشته خسارت های زیادی را به دلیل انشقاق متحمل شد، به اشتباه خود اذعان کرده و افسوس می خوردند که چرا در هنگام قدرت داری، از توانایی و پتانسیل بالای آیت الله هاشمی بهره نبرده اند.

*سایت اصلاح طلب تشریح کرد/ مخاطب واقعی خویینی‌ها چه کسانی بودند؟
در همین حال ساست اصلاح طلب عصر ایران نیز معتقد است که گفتگوی موسوی خوینی ها یک لایه پنهان دارد و می نویسد: این گفت و گو را می توان به منزلۀ اعلام موجودیت دوبارۀ جناح چپ و گفتمان چپ دانست.به زبان روشن تر این مصاحبه پاسخی است به سخنان محمود واعظی که نقش اصلاح طلبان در انتخاب روحانی در سال های 92 و 96 را تا اندازه ای انکار می کند وشاید پاسخی به خود روحانی که در نطق کنگره هاشمی دوم خرداد را وام دار او معرفی کرد. واعظی البته در پاسخ به انتقادات فراوان این گونه توضیح داده یا توجیه کرده که ما دولت ائتلافی به مفهوم مصطلح آن نیستیم ولی کیست که نداند روحانی چه در 92 و چه در 96 با کدام حمایت برکشید؟

تفکر چپ در ایران و جهان با پایان امپراتوری شوروی و فروپاشی بلوک شرق رو به افول نهاد اما چندی است که دوباره سر برکشیده تا جایی که بخش هایی از اصول گرایان هم مدعی آن شده اند. خویینی ها می خواهد بگوید هویت ما چپ است. حتی اصلاح طلبی هم نه. چه رسد به اعتدالی. نهایت این که نه سوسیالیسم صرف که سوسیال دموکراسی ولی دیگر نه اقتصاد آزاد و رها و خارج از کنترل یا توسعۀ آمرانه و از بالا.

دوم: این مصاحبه می خواهد بگوید جناح چپ، هویت مستقل دارد و در دهه اول جمهوری اسلامی هاشمی رفسنجانی هم در این اردوگاه بوده و قصد دارد این تصور را اصلاح کند که وام دار اعتدالیون شده اند.

سوم: این مصاحبه را می توان «واکنش» و نه «کنش» دانست. وقتی دولت چهره اصلاح طلبی چون خانم ابتکار را از ریاست سازمان محیط زیست به معاونت محدودتری منتقل می کند و خانم مولاوردی هم قربانی قانون منع به کار گیری بازنشستگی می شود و صبغۀ اصلاح طلبی دولت کاملا رنگ باخته خویینی ها دلیلی نمی بیند آش نخورده و دهان سوخته باشند.

چهارم: روحانی یک بار گفته بود ما شریک هستیم و این مرتبه هم گفت برخی بی وفایی می‌کنند و تنها هنگام پیروزی همراه هستند و این را ناشی از «فراجناحی» بودن دانست.

جان کلام موسوی خویینی‌ها اما این شعر ضرب المثل شدۀ بابا طاهر عریان است: «چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی/ که یک سر مهربانی دردسر بی.» 

روحانی البته هم سال 92 و هم سال 96 در اولین پیام خود بلافاصله پس از هاشمی رفسنجانی از سید محمد خاتمی هم تشکر کرد. در سخنرانی اخیر هم یک بار نام خاتمی را آورد. آنجا که گفت: «شب ارتحال امام با اقای خاتمی روی بیانیه کار می کردیم که آقای هاشمی به من گفت شما برو و به نیروهای مسلح آماده باش بده». اما این گونه یادآوری ها اتفاقا برای امثال خویینی‌ها دل‌چسب نیست.شاید پرسیده شود اگر از روحانی رنجیده چون احساس می‌کند پیمان خود با اصلاح طلبان را گسسته یا شکسته چرا به جای او به هاشمی می‌پردازد در حالی که دست هاشمی از دنیا کوتاه شده است.پاسخ این است که چون شأن خود و جناح خود را فراتر می‌داند. روحانی ذیل هاشمی تعریف می‌شد حال آن که خویینی‌ها ذیل امام. بار دیگر به موضوع اصلی می‌پردازم.

لایۀ زیرین سخنان خویینی‌ها چیست؟این است که صرف ضدیت با احمدی‌نژاد به معنی اصلاح‌طلبی نیست و در دوران پسا احمدی‌نژاد دلیلی ندارد اصلاح‌طلبان هویت‌های خود را پنهان کنند. خویینی‌ها می‌خواهد بگوید ما چپ بودیم و هستیم. گفتمانی که بر خلاف تصورات قبلی در دنیا احیا شده است. وجه ماتریالیستی و مادی‌گرایانه نه، اما گفتمان عدالت‌خواهی و «سوسیال دموکراسی» همچنان هواخواهان خود را دارد.


خوئینی ها چه گفته بود؟
سید محمد موسوی خویینی‌ها رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در گفت‌وگویی که در روزنامه سازندگی منتشر شد، انتقادات تندی علیه هاشمی رفسنجانی مطرح کرد و در عین حال نیز دست به افشاگری زد.

*من بشخصه یکی از مواردی که در مورد آن بارها با آقای هاشمی صحبت می‌کردم بحث قانون بود. ایشان معتقد بود کار باید راه بیفتد "برای راه افتادن کار می‌شود قانون را دور زد".

*در انتخابات سال 76 یک‌وقت متوجه شدیم خبرهایی می‌آید که بالاخره می‌خواهند یک‌جوری بازی انتخابات را به‌هم بزنند و بناست همان کسی را که می‌خواهند روی کار بیاورند. من و آقای کروبی رفتیم خدمت آقای هاشمی. آقای هاشمی در  پاسخ گفت: "اتفاقا من با آقای خامنه‌ای اینجا اختلاف نظر دارم. آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بیشتر تأیید نظام است اما من می‌گویم «شما بگویید نظرتان چه‌کسی است ما همه می‌رویم کار می‌کنیم که همان بشود»".

*باید بگویم آن خطبه نماز جمعه هم در مغایرت با صحبتی که داشتم نیست بعضی فکر می‌کنند ایشان در حمایت از آقای خاتمی آن خطبه را خوانده در حالی که ما بعد از آن خطبه جلسه‌ای داشتیم.  این طور که یادم هست جلسه مجمع تشخیص بود، الآن البته تردید دارم، به‌هرحال، موضوع خطبه نمازجمعه ایشان به‌صورت خارج از دستور کار مطرح شد. خیلی سال گذشته اطمینان ندارم ولی گمان می‌کنم آقای ولایتی مطرح کرد. ایشان خارج از دستور جلسه راجع به همین خطبه آقای هاشمی صحبت کرد. برداشت آقای ولایتی هم گویا این بود که این خطبه به‌نفع آقای خاتمی است. در ذهنم هست بعد از ایشان هم آقای طبسی می‌خواست در تأیید صحبت‌های آقای ولایتی صحبت کند. من که احساس کردم فضای خاصی هست، نوبت گرفتم که صحبت کنم. آقای هاشمی شاید احساس کرد که الآن اگر من هم صحبت کنم، بحث ممکن است تند شود، لذا گفت: (قریب به این مضمون) "من تعجب می‌کنم آقایان چرا این صحبت‌ها را می‌کنید. علاقه‌مندان آقای ناطق و دوستان ایشان به من مراجعات مکرر کردند، از جمله قبل از اینکه از خانه برای نمازجمعه حرکت کنم، به خانه‌ام هم زنگ زدند و از احتمال تقلب ابراز نگرانی کردند. من به‌خاطر اینکه آنها تلفن زدند و مکرر به من مراجعه کردند، آن خطبه را خواندم. در حقیقت طرفداران آقای ناطق، نگران بودند که طرفداران آقای خاتمی، تقلب کنند".

*این روزها  تعبیری به‌اسم «مهندسی انتخابات» را به‌کار می‌برند. آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سال‌های آخر را، آقای هاشمی آن زمان می‌توانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجه‌ای که می‌خواهد گرفته شود.

*البته ممکن هم هست که آن نتیجه گرفته نشود یعنی تضمینی نبود ولی او دنبالش می‌رفت، مثلاً فرض کنید همان سال 76، اگر رهبری هم نظرش این بود، می‌گفت "من می‌خواهم که آقای ناطق رئیس جمهور بشود بشود" و شاید هم مایل بودند انتخاب شود اما با رعایت همه معیارهای انتخاباتی، به‌طوری که همه مردم باور کنند واقعاً انتخابات جدی است بنابراین پای صندوق رأی بیایند. اما آقای هاشمی نظرش متفاوت بود، می‌گفت "ما همه سازوکارها را جوری طراحی کنیم که این آقا رأی بیاورد حالا به‌جای بیست میلیون، 15 میلیون بیایند پای صندوق رأی...".

*روزنامه سلام در زمان ریاست جمهوری ایشان توسط وزارت اطلاعاتش بسیار مشکل داشت، ایشان می‌رفت در نمازجمعه، علیه روزنامه سلام حرف می‌زد. سلام تنها یک تریبون بود در مقابل تریبون‌های متعددی که ایشان به‌عنوان رئیس جمهور در اختیار داشت، هم تریبون دولت را داشت، هم رادیو تلویزیون را داشت و هم نماز جمعه را داشت، همه را داشت. یک روزنامه سلام مگر چقدر تیراژ داشت و چه کار عجیب و غریبی می‌توانست بکند؟ ولی آن را مزاحم می‌دانست.

*آقای هاشمی هیچ‌وقت در عمرش در خط اعتدال نبود. ایشان در آن تقسیم‌بندی اولیه یکی از عناصر کاملاً برجسته جناح چپ بود. از یک مقطعی، قدری صحبت‌هایش را تغییر داد و کم‌کم از جناح چپ فاصله گرفت و به راست نزدیک شد. صحبت‌های ایشان در خطبه‌های نمازجمعه‌اش نشان می‌دهد چپ رادیکال بود.


کد مطلب: 665795

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/report/665795/خوئینی-ها-فقط-هاشمی-نزد-پیام-عجیب-مرد-خاکستری-روحانی-اصلاح-طلبان-بازگشت-چپ-ها

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com