کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اظهارات شاذ فعال اصلاح‌طلب:

با آمدن رئيسی معلوم نبود چه اتفاقی برای كشور خواهد افتاد/ آمریکا در زمان جنگ ایران و عراق، برای ما اسلحه ارسال کرد/ قفل شدن رابطه با آمریکا تقصیر ایران است

2 دی 1397 ساعت 12:02

میردامادی گفت: در شرايطي كه ايران با عراق در حال جنگ بود، دولت امريكا براي ايران اسلحه ارسال كرد!


گروه سیاسی جهان نیوز: محسن میردامادی، فعال سیاسی اصلاح طلب که  تحصن مجلس ششم و محکومیت در فتنه 88 را در کارنامه خود دارد، در گفتگو با روزنامه اعتماد، از پذیرش و کنار آمدن آمریکایی ها با انقلاب اسلامی مردم ایران و ماجرای تسخیر سفارت سخن به میان آورده و گفته است: «رابطه ايران و امريكا بيش از آنكه از جانب امريكايي‌ها قفل و غيرقابل حل شده باشد از جانب ما لاينحل شده است!»

هرچند در سابقه اصلاح طلبان حسن ظن و خوش بینی به غرب و خاصه کدخدا یعنی آمریکا موج می زند اما این میزان خلاف گویی تاریخی دبیر کل حزب منحله مشارکت جای تامل دارد.

اظهارات عجیب و مشکوک میردامادی در حالی مطرح می شود که داستان خباثت آمریکایی ها در ماجرای برجام هنوز تازه است و مورد مذمت دولت مورد حمایت آقای میردامادی است. تجربه پرهزینه ای که مهر تائیدی بر تجربیات 80 ساله جنایات این کشور علیه ملت شد اما علی الظاهر افرادی هستند که با عزت و غیرت ملی رابطه ای ندارند و با مزه تر آنکه ائتلاف با روحانی و اعتدالیون را از سر ناچاری معرفی کرده و مصر هستند یک شخص با اعتقادات خاص خودشان در 1400 کاندیدا شود تا سکان کشور را در دست گیرد!

اهم اظهارات میردامادی را درادامه خواهید خواند:

*مرحوم هاشمي در نخستين نشست خبري خود پس از رييس‌جمهور شدن در پاسخ به خبرنگاري كه نظر ايشان را در مورد احزاب پرسيده بود، گفت: «هر كار خوبي كه احزاب مي‌خواهند انجام دهند، ما خودمان انجام مي‌دهيم.» اين نگاه بدان معني بود كه كشور نيازي به حزب ندارد. اين نگاه تا انتخابات مجلس پنجم كه حدود دو سال قبل از پايان رياست‌جمهوري آقاي هاشمي بود، ادامه داشت. در آن انتخابات آقاي هاشمي افرادي را براي حضور در ليست انتخاباتي جامعه روحانيت پيشنهاد دادند كه پذيرفته نشد...زماني كه اين پيشنهاد رد شد، نزديكان ايشان براي حضور در انتخابات اقدام به تاسيس حزب كارگزاران كردند. بعد‌ها تعبير آقاي هاشمي اين بود كه بعد از مخالفت جامعه روحانيت با افراد پيشنهاد شده، ايشان منع خود در مورد تشكيل حزب كارگزاران را برداشته‌اند.

خاتمي تنها رييس‌جمهوري بوده كه نه فقط زباني بلكه به شكل عملي هم در جهت تقويت احزاب حركت كرده است. يكي از برنامه‌هاي آقاي خاتمي پس از پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري توصيه به سازماندهي فعالان سياسي فعال در ستاد‌هاي انتخاباتي خودشان در قالب يك حزب بود و ابتدا قرار بود آقاي خاتمي خودشان ليدر اين حزب باشند، اما در فرآيند تشكيل حزب نظر ايشان به تدريج تغيير كرد و در نهايت خاتمي به اين جمع‌بندي رسيد كه شخصا وارد حزب نشود. بعد از انصراف آقاي خاتمي آن فرآيند منجر به تشكيل حزب مشاركت شد.

*پس از پايان دولت اصلاحات وضعيت تحزب در كشور شيب نزولي به خود گرفت و نگاه رييس‌جمهور وقت نسبت به تحزب در نقطه مقابل آقاي خاتمي قرار گرفت. آقاي احمدي‌نژاد از ابتداي فعاليت خود رويكردي ضد حزبي داشت و در دوره وي اين رويكرد به ساير اركان نيز تسري پيدا كرد و از سال 88 اين رويكرد تشديد شد. به اين دليل مي‌توان دوره 8 ساله آقاي احمدي‌نژاد را دوران برخورد با فعاليت‌هاي حزبي نامگذاري كرد.

*اصلاح‌طلبان پس از انتخابات 88 تحت فشارهاي فوق‌العاده‌اي قرار گرفتند كه امكان فعاليت آزادانه از آنها سلب شد. بنابراين طبيعي بود كه براي بازگشت به انتخابات و احياي نهاد انتخابات كه در 88 به‌ شدت لطمه ديده بود همچنين براي بازگشت عقلانيت از كانديدايي حمايت كنند كه اگرچه اعلام كرده بود، مستقل است ولي سياست‌هايي را كه مورد نظر داشت- مانند حل و فصل مسائل هسته‌اي- همان سياست‌هاي مدنظر اصلاح‌طلبان بود.

*حمايت از روحاني در برابر رييسي قطعا تصميم درستي بود زيرا در صورت انتخاب رييسي معلوم نبود چه اتفاقي براي كشور خواهد افتاد. اما اين حمايت‌ها به معناي تاييد همه تصميمات و اقدامات روحاني در دولت دوم ايشان نيست. آقاي روحاني در دولت دوازدهم به مراتب ضعيف‌تر و پايين‌تر از حد انتظار ظاهر شده و اين واقعيتي غيرقابل كتمان است. درست است كه اصلاح‌طلبان هيچ پيش‌شرطي براي حمايت از روحاني نداشتند اما در هر توافق و همكاري سياسي يك‌سري تعهدات نانوشته‌ اخلاقي وجود دارد كه آقاي روحاني به آنها پايبند نبوده است.

*عملكرد رييس‌جمهور در يك سال اخير به نحوي بوده كه هم پايگاه اجتماعي خود را تحت تاثير قرار داده و هم به پايگاه اجتماعي اصلاح‌طلبان لطمه زده است. با وجود اين نمي‌خواهم بگويم ما در حمايت از روحاني پشيمانيم اما انتقاد جدي به عملكردها هم داريم.

*همه مشكلات موجود بر عهده دولت نيست بلكه عوامل مختلف داخلي و بين‌المللي نيز در پيدايش شرايط فعلي تاثيرگذار بوده‌اند؛ به عنوان مثال روي كار آمدن ترامپ كه پديده‌اي نادر و غيرقابل پيش‌‌‌بيني در عرصه سياسي جهاني است.

*تيم تصميم‌گير اقتصادي دولت تيم دوره بحران نيست. ما امروز در بحران اقتصادي هستيم و براي حل اين بحران نياز به تيم مديريت بحران داريم.

*نااميدي كه امروز جامعه به آن گرفتار شده فقط منبعث از عملكرد دولت نيست. شرايط به گونه‌اي نيست كه مردم بگويند از قوه قضاييه راضي هستيم اما از دولت نه؛ ‌يا بگويند از مجلس راضي هستيم اما از دولت نه. متاسفانه اركان مختلف حاكميت در شكل‌گيري اين يأس نقش داشته‌ و دارند. در واقع ما يك دوره 40 ساله را با فراز و نشيب‌هاي مختلف پشت سر گذاشته‌ايم و حاصل اين 40 سال وضعيت امروز است. اگر مي‌خواهيم شرايط را اصلاح كنيم بايد سياست‌ها و عملكردها در دهه‌هاي گذشته را نيز مدنظر قرار دهيم.

*هسته سختي كه توسط آقاي حجاريان مطرح شده يا پارلمان اصلاحات كه برخي ديگر به آن اشاره كرده‌اند يا بحث تشكيلات فراگيري كه در اين مصاحبه بارها به آن اشاره كردم، تفاوت چنداني با يكديگر نداشته و در اصل يكي هستند تشكيلات جديد اصلاح‌طلبان بايد 3 ويژگي داشته باشد: نخست دموكراتيك باشد. دوم صداي اصلي اصلاح‌طلبان باشد، به آن معنا كه فراگيري اين تشكيلات به حدي باشد كه وقتي حرفي مي‌زند، آن حرف، حرف اصلي اصلاح‌طلبان تلقي شود. ويژگي سوم آن است كه كارآمد باشد. حال به تشكيلاتي با اين 3 ويژگي هم مي‌توان لقب هسته سخت داد، هم مي‌توان آن را منبعث از يك پارلمان يا مجمع عمومي اصلاح‌طلبان دانست. تشكيلاتي با اين 3 ويژگي حلقه مفقوده جريان اصلاحات است. تا زماني كه اصلاح‌طلبان شكل‌گيري يك تشكيلات فراگير را جدي نگيرند با در اختيار داشتن تمام كرسي‌هاي قدرت نيز كار ويژه‌اي نمي‌توانند انجام دهند.

*شعار اعتدال روحانی بيانگر يك جريان و تفكر سياسي در جامعه نيست بلكه معرف يك روش در مديريت و اعمال سياست‌هاي مورد نظر است، سياست‌هايي كه مي‌تواند اصلاح‌طلبانه نيز باشد. اما اصلاح‌طلبي در جامعه يك جريان فكري مستمر با عقبه تاريخي طولاني است. اصلاح‌طلبان انتقادات جدي دارند ولي كليت نظام را قبول داشته و بناي اصلاح آن را دارند.

*شعار اعتدال آقاي روحاني در برابر تندروي‌ها و رفتارهاي غيرعقلاني دوران احمدي‌نژاد معنا پيدا مي‌كند. در نتيجه ائتلاف اصلاح‌طلبان با اعتداليون براي انتخابات‌هاي آتي اصولا معني و مفهوم ندارد. اگر منظور از ائتلاف اصلاح‌طلبان با اعتداليون، ائتلاف با اصولگرايان ميانه‌رو و معتدل است من آن را بي‌ثمر و حتي منفي مي‌دانم و فكر مي‌كنم چنين كاري اثر منفي بر پايگاه اجتماعي اصلاح‌طلبان خواهد داشت. اصلاح‌طلبان از امروز بايد حرف خود را زده و موضع‌گيري خود را داشته باشند، هرچند ممكن است در اين مسير در مواردي با اصولگرايان معتدل هم‌جهت شوند اما ائتلاف نه‌ تنها ديگر آورده‌اي براي هيچ‌يك از دو جريان به همراه ندارد بلكه موجب ريزش بيش از پيش پايگاه اجتماعي‌شان مي‌شود.

*شركت در انتخابات يك قاعده است نه يك واجب سياسي و طبعا هر قاعده‌اي استثنا هم مي‌تواند داشته باشد. لذا اصلاح‌طلبان مي‌پسندند كه در انتخابات شركت كنند، اما اگر تصور كنيم كه اين قاعده هيچ‌وقت استثنا نخواهد داشت، اشتباه كرده‌ايم. به عقيده من اكثريت قوي اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 90 مجلس كه تحت تاثير حوادث انتخابات سال 88 برگزار شد، شركت نكردند. امروز كه به آن زمان نگاه مي‌كنيم نه ‌تنها آن تصميم را اشتباه نمي‌بينم بلكه عزم اصلاح‌طلبان براي عدم شركت در انتخابات سال 90 همچنين حوادث سال 88 شرايطي را به وجود آورد كه منجر به پيروزي روحاني در سال 92 شد هر چند اين يك استثنا بود.

*دليل ائتلاف ما با روحاني در سال 92 آن بود كه بايد در انتخاباتي شركت مي‌كرديم تا از 88 عبور كنيم زيرا نگران بوديم كه نهاد انتخابات براي هميشه از دست برود. آن ائتلاف براي احياي نهاد انتخابات بود و به نظر من كار كاملا درستي بود. ما آن شرايط را پشت سر گذاشته‌ايم و بايد براي 1400 كانديداي اصلاح‌طلب داشته باشيم.

*من هم شنيده‌ام كه مي‌گويند، مشكلات ما با امريكا از زمان تسخير سفارت اين كشور آغاز شد اما من نمي‌دانم كساني كه چنين اظهارنظري مي‌كنند چقدر درباره روابط ايران و امريكا مطالعه داشته‌اند. اشغال سفارت امريكا در سال 58 رخ داد. در سال 1365 رونالد ريگان، رييس‌جمهور امريكا با فرستادن مك فارلين به تهران و ارسال كتاب مقدس، كيك و كلت براي دولت وقت، رسما به دولت ايران اعلام كرد ما آماده‌ايم فصل جديدي در روابط دو كشور آغاز كنيم. 3 هديه‌اي هم كه فرستاده بود 3سمبل براي حوزه‌هاي مورد علاقه طرفين بود. در همان زمان در شرايطي كه ايران با عراق در حال جنگ بود، دولت امريكا براي ايران اسلحه ارسال كرد. اگر اشغال سفارت باعث تيره و تار شدن روابط ايران و امريكا شده، چطور ريگان كه يكي از راديكال‌ترين روساي جمهور امريكا و از حزب جمهوريخواه بود چنين اقدامي را انجام داد؟ امريكا با اين اقدام در همان دهه 60 عملا اعلام كرد، وقايع گذشته را به تاريخ سپرده است و مايل است مشكلات با ايران را حل و فصل كند اما اين ايران بود كه براي چنين كاري تمايل نداشت. پس از ريگان نوبت به كلينتون رسيد. در دوره رياست‌جمهوري وي خانم آلبرايت، وزير خارجه وقت امريكا بابت كودتاي 28 مرداد 1332 از مردم ايران عذرخواهي كرد، خود كلينتون هم به سياست‌هاي اشتباه گذشته امريكا در قبال ايران اذعان كرد و زماني كه آقاي خاتمي به عنوان رييس‌جمهور ايران در نشست سالانه سازمان ملل شركت كرد، تلاش خود را كرد تا با آقاي خاتمي ديدار كند اما باز هم اين ما بوديم كه حاضر به تعامل نشديم. در دوران اوباما نيز اين اتفاقات افتاد اما باز هم ايران حاضر به بهبود روابط نشد. اين شواهد نشان مي‌دهد كه مشكلات امروز كشور ما با امريكا منبعث از اشغال سفارت نيست بلكه دلايل ديگري دارد. قصه اشغال سفارت شباهت بسياري به قصه انقلاب دارد. امريكا در ابتدا مخالف انقلاب بود اما با گذر زمان آن را پذيرفت و درباره سفارت نيز داستان چنين است. رابطه ايران و امريكا بيش از آنكه از جانب امريكايي‌ها قفل و غيرقابل حل شده باشد از جانب ما لاينحل شده است. دليل اين اتفاق هم آن است كه عده‌اي در داخل معتقدند، منفعت وجود دشمن خارجي مثل امريكا بيش از منفعت عدم دشمني با آن است.

*من همان زمان در يك مصاحبه گفتم كه اين تحصن يك اعتراض با صداي بلند است براي ثبت در تاريخ. اعتراض به بي‌خاصيت كردن و از راس امور به پايين كشيدن مجلس. مقايسه‌اي بين مجلس ششم و مجلس هفتم كاملا نشان مي‌دهد، مجلس از كجا به كجا تنزل داده شد.


کد مطلب: 660464

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/report/660464/آمدن-رئيسی-معلوم-نبود-اتفاقی-كشور-خواهد-افتاد-آمریکا-زمان-جنگ-ایران-عراق-اسلحه-ارسال-قفل-شدن-رابطه-تقصیر

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com