با بررسی روزنامه های امروز اصولگرایان به مطالب و گزارش های جالبی برخورد می کنیم که به بخش های از آن به شرح ذیل می توان اشاره کرد:
اصولگرایان امروز چه نوشتند؟
توضیحات بیشتر درباره هم عمامه به سری که سرش کلاه رفت/ منافقین یکی از ملاک های داوران جشنواره فیلم فجر
21 بهمن 1395 ساعت 11:10
با بررسی روزنامه های امروز اصولگرایان به مطالب و گزارش های جالبی برخورد می کنیم که به بخش های از آن به شرح ذیل می توان اشاره کرد:
سرویس سیاسی جهان نیوز: با بررسی روزنامه های امروز اصولگرایان به مطالب و گزارش های جالبی برخورد می کنیم که به بخش های از آن به شرح ذیل می توان اشاره کرد:
*راهکار اصلاحطلبان برای بیثمری باغ برجام؛ مظلومنمایی کنید!
روزنامه کیهان در یادداشتی به قلم مجتبی باجلان در خصوص رویکرهای اصلاحطلبان در خصوص برجام پرداخته است. وی نوشت: از نخستین روز بعد از توافق هستهای تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) میان ایران و گروه 1+5 روزنامههای زنجیرهای با تیترهایی همچون «تحریمها به تاریخ پیوست»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ» و... به استقبال این توافق رفتند و دولت محترم هم همراه با حامیان تشکیلاتی خود که از ورود سرمایه به کشور گرفته تا حل مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت، بانکها و حتی آب خوردن مردم را نیز به توافق با آمریکا و غرب گره زده بودند، با عبارات و کلمات غلوآمیز برجام را فتحالفتوح عنوان و تأکید میکردند که از این تاریخ به بعد کشور روی تحریم و تهدید را به خود نخواهد دید. اغلب مردم هم به واسطه همین شعارهای دولت، تمام زندگی خود را به دوران قبل و بعد از برجام تقسیم کرده و منتظر بودند که با امضای برجام تحریمها برداشته شود و پا به دنیای رویایی و بزک کرده پسابرجامی که زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت برایشان تصویر کرده بودند، بگذارند و همه مشکلات کشور را حل شده ببینند و از سوی دیگر دولتیها هم سرخوشانه خیال میکردند که با تمسک به تئوری نخنمای تعامل با کدخدا و معامله سرمایههای ملی ایران، برای خود دستاوردی ساختهاند و تا سال 1400 جای خود را در پاستور تثبیت کردهاند.
با گذشت 10ماه از روز اجرای برجام اما، نه تحریمهای روزافزون نظام سلطه علیه کشور متوقف شد، نه پولهای بلوکهشده ایران بهراحتی و به صورت کامل به کشورمان عودت داده شد، نه ارتباطات بانکی و مالی کشور رویه معمول و عادی خود را طی کرد و نه آنکه مردم بهبود معیشتی و اقتصادی وعده داده شده را لمس کردهاند و حامیان دیروز این توافق دستشان خالی است از ادله و مدارکی که نشان دهد توافق هستهای دستاورد ملموس و محسوسی را برای جامعه ایرانی به همراه داشته است. از سوی دیگر القاء ثمر بخش بودن توافق هستهای برای جامعهای که خود به صورت دقیق و جامع برآورد مناسب و معقولانهای از آن داشته برای دولتمردان و حامیان این توافق دیگر ناممکن شده و هراس از رویگردانی افکارعمومی از دولت یازدهم برای زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت دو چندان.
در چنین شرایطی که عدم اثبات ثمر بخش بودن توافق هستهای با آمار و ارقام مستند و متقن، عدم کارآیی پروژه دستاورد سازی و دعوت مردم به صبر برای رسیدن سیب و گلابی باغ برجام و رنگ باختن تزریق امیدکاذب به جامعه ایرانی توسط روزنامههای وابسته به جریان خوشبین به مذاکرات هستهای تحقق تک آرزوی دولت و حامیانش که همانا رسیدن به صندلی ریاست دولت دوازدهم هست را به شدت دور از ذهن ساخته است، عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در تازهترین نسخه پیچی خود در تلاش برای القای اعتماد به نفس کاذب به دولت به آنها توصیه کرده که از عدم توانایی پاسخگویی به منتقدین نهراسند چرا که میتوانند از این حجم نقدهای پرشمار [و بیپاسخ] به عنوان بزرگترین «حربه سیاسی» برای «مظلومنمایی» استفاده کرده و از آن برای جلب افکار عمومی به سود خود و دور کردن آنها از وعدههای داده شده به مردم نهایت بهرهبرداری را بنماید.
وی چندی پیش در یادداشتی برای روزنامه دولتی ایران با محدود کردن نارضایتیهای عمومی نسبت به برجام به یک جریان سیاسی بار دیگر این توافق بدون دستاورد و پر هزینه را مهمترین دستاورد سیاسی دولت عنوان کرده و مخالفتها با آن را «بدون منطق و کور» دانسته است. عبدی نوشته است که: «باید پذیرفت بخشی از این مخالفتها برای پیشبرد برجام مفید هم هست، همچنان که تاکنون بوده و از این نظر خیلی نباید نگران آن شد. به علاوه این گونه مخالفتهای چشمبسته و غیرمنطقی! نه تنها کمکی به مخالفان نمیکند، بلکه اثر معکوس هم دارد. حملات مذکور خواهناخواه دولت را در موضع «مظلومیت» قرار خواهد داد و این بزرگترین «حربه سیاسی» علیه مخالفان خواهد شد».
طرح چنین مسئلهای از سوی حامیان تشکیلاتی دولت، خود اعتراف به ناکارآمدی و بیخاصیتی برجام است. برجامی که در ازای قربانی کردن صنعت هستهای قرار بود نقطه پایانی بر تحریمهای ظالمانه باشد و از مشکلات اقتصادی و معیشتی گرفته تا معضلات زیستمحیطی را حل کند نه تنها نتوانسته مشکلات کشور را تقلیل دهد بلکه حجم قابل توجهی از هزینههای بینالمللی از جمله تحریمهای بینالمللی را به کشور سرازیر کرده است. به اذعان زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت، برجام حتی نمیتواند نقش یک برگ انتخاباتی را برای دولت یازدهم بازی کند. آنها برای ادامه حیات سیاسی خود از سر ناچاری به مظلومنمایی روی آوردهاند.
*اشعری، اولین عمامه به سری که کلاه سرش رفت
محمد زعیم زاده در ستون نگاه روزنامه وطن امروز با کنایه ای در خصوص ابوموسی اشعری و سادگی وی در مقابل عمروعاص به سخنان حسن روحانی پرداخته است.
وی نوشت: مرحوم دکتر علی شریعتی در مشهورترین دفاع خود از روحانیت اصیل و مهذب و انقلابی میگوید:
«من به عنوان کسی که رشته کارش تاریخ و مسائل اجتماعی است، ادعا میکنم در تمام این دو قرن گذشته در زیر هیچ قرارداد استعماری، امضای یک آخوند نجف رفته نیست؛ در حالی که در زیر همه این قراردادهای استعماری، امضای آقای دکتر و آقای مهندس فرنگ رفته هست»!
البته که جمله دکتر شریعتی حصر زمانی دارد و ماجرا را محدود به 2 قرن اخیر میکند و صد البته منظور دکتر، آخوندی است که با تعمد پای قراردادی را امضا نکرده است و حتما در تاریخ افرادی را داشتهایم که دور و برشان را همان دکتر و مهندسهای فرنگرفته گرفتهاند و با سادهلوحی پای بدترین و ننگینترین قراردادها را امضا و تایید کردهاند.
در ادامه نویسنده به قضیه مذاکرات ابوموسی و عمروعاص اشاره می کند و می نویسد: ابوموسی و عمرو عاص باید در دومهالجندل در نزدیکی دمشق گرد آیند و حداکثر تا یک سال بر وفق مقتضای کتاب و سنت رسول خدا(ص) اعلام نظر کنند و امنیت هر دو میباید پس از اعلام رای برای همیشه از جانب طرفین تضمین شود. ابوموسی و عمروعاص روزهای متوالی به گفتوگو پرداختند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع علی(ع) و معاویه و انتخاب عبدالله بن عمر به خلافت را مطرح کرد که با موافقت عمروعاص روبهرو شد ولی چون هنگام اعلام رای رسید، عمروعاص با این حیله که ابوموسی دارای سبقت در اسلام است وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنابر قرار قبلی سخن گفت ولی عمروعاص خلع علی(ع) را تثبیت کرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی که خود را فریب خورده یافت عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه مکه در پیش گرفت و به خانه خدا پناه برد.
امیرالمؤمنین(ع) در نامه معروفشان به مالک اشتر نسبت به لبخند زدن و نزدیک شدن دشمن به قصد فریب، هشدار میدهند و میفرمایند: گاهى دشمن نزدیک مىشود تا غافلگیر کند؛ پس دوراندیش باش و خوشبینى خود را متهم کن.
با دشمن پیمانى را مبند که در تعبیرات آن جاى گفتوگو باقى بماند و بعد از تأکید و عبارات محکم، عبارات سست و قابل توجیه بهکار مبر که اثر آن را خنثى میکند.
*رسوایی دوتابعيتيهاي جشنواره فيلم فجر جنجالي شد/ آخرین جشنواره فیلم دولت یازدهم از منافقین ترسید!
روزنامه جوان در صفحه فرهنگی خود به بررسی داوری های جشنواره فجر رفته است و با کنایه به داوران دو تابعیتی به نقد گزینه های معرفی شده برای دریافت سیمرغ پرداخته است. روزنامه جوان در این خصوص نوشت:
بحث درباره دوتابعيتيهاي جشنواره فيلم فجر به جنجاليترين موضوع روز گذشته سينماي کشور تبديل شد. پس از اينکه فيلم تحسين شده «ماجراي نيمروز» در بسياري از بخشهايي که استحقاق آن را داشت، نامزد نشد و البته حيرت قريب به اتفاق منتقدان و سينمايينويسان را موجب شد، موضوع دوتابعيتيها و ترس اعضاي هيئت داوران از منافقين مطرح شد.
موضوع مديران دوتابعيتي و خطري که اين افراد ميتوانند بهطور طبيعي براي امنيت و منافع ملي کشور ايجاد کنند با روي کار آمدن دولت يازدهم وارد فضاي رسانهاي کشور شد. اعداد و ارقام متحيرکننده و باورنکردني درباره کميت اين افراد ذکر شده است که هيچگاه از سوی مسئولان مربوطه تأييد نشد، اما وجود مديران دوتابعيتي را نميتوان انکار کرد. آنچه غيرقابل انکار است اين مسئله است که وجود اين افراد در مراکز تصميمگيري کشور نميتواند توجيهي داشته باشد.
این یادداشت در ادامه می افزاید: طبق خبرها ظاهراً پنج نفر از اعضاي هيئت داوران هفت نفره بخش سوداي سيمرغ جشنواره فيلم فجر دوتابعيتي هستند. اين خبر اول بار از سوي بهروز افخمي در برنامه سينمايي هفت مطرح شد. مجري برنامه هفت در اينباره گفت: «ميترسم از اين داوراني که در خارج زندگي ميکنند. پنج نفر از داوران تابعيت دوگانه دارند! خب با اينحال چطور ميتواند به فيلمي عليه منافقين رأي بدهد؟ احتمالاً چون خارج زندگي يا رفت و آمد دارند از ترس مزاحمتهاي سازمان منافقين جرئت نميکنند به اين فيلم رأي بدهند. در اين صورت خطر ناديده گرفتن فيلم «ماجراي نيمروز» جداً احساس ميشود! از آنجا که مجاهدين خلق در خارج از کشور فعال هستند و چند داور از خارج از کشور تابعيت دارند، اين مسئله جدي است.»
مسعود فراستي هم در اينباره اينگونه نظر داد: «يکي از داوران که در خارج هم زندگي ميکند از من پرسيد کدام فيلم خوب است و من گفتم «ماجراي نيمروز» و «ويلاييها». او به من گفت که نميتوانند به «ماجراي نيمروز» جايزه بدهند.»
اين اظهارات بازتابهاي بسياري در فضاي مجازي و رسانههاي اينترنتي داشت تا اينکه روز گذشته وزير ارشاد در مواجهه با پرسش يک خبرنگار در حالي وجود مدير دوتابعيتي در وزارت ارشاد را تکذيب کرد که دوتابعيتي بودن محمد حيدري دبير جشنواره فيلم فجر و رئيس موزه سينما بر کسي پوشيده نيست. البته برخي معتقدند حيدري دوتابعيتي نيست و فقط خانوادهاش در امريکا زندگي ميکند و تنها اقامت امريکا دارد، ولي حتي اقامت مديري در سطح حيدري هم تقريباً در نتيجه موضوع توفير زيادي ندارد. او براي ديدن خانواده هم که شده به امريکا سفر خواهد کرد و در آنجا اقامت خواهد داشت، پس بديهي است که ترجيح بدهد خود را با دردسرهايي که سازمان منافقين برايش ايجاد خواهند کرد، درگير نکند.
تا اين لحظه که هيچ يک از اعضاي هيئت داوران جشنواره فجر دوتابعيتي بودن خود را تکذيب نکردهاند. اما دوتابعيتي بودن اين افراد تا همين حالا هم تأثير مستقيم خود را بر جشنواره فجر گذاشته است. جداً از فيلم «ماجراي نيمروز» که به جنايات سازمان منافقين ميپردازد و در بسياري از بخشها از جمله فيلمنامه، فيلمبرداري، صدابرداري، صداگذاري و تدوين حتي نامزد نشده است. هيئت داوران جشنواره فجر فيلم ضعيف يک تهيهکننده دوتابعيتي را در 12 بخش نامزد کردهاند.
در ادامه وزیر از تشکیل کمیته رسیدگی به اعتراضات خبر داد، سخن اين است که اين کميته دقيقاً چه چيزي را ميخواهد رسيدگي کند؟ اينکه افراد دوتابعيتي شجاعت جايزه دادن اصولي به يک فيلم را ندارند و قرار است از دل اين کميته چه خروجي قابل توجهي بيرون بيايد، سؤالي جدي است.
سيدرضا صالحياميري، اما روز گذشته درباره اعتراضهاي صورت گرفته در مورد داوري جشنواره فيلم فجر اينگونه اظهارنظر کرد: «اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي وارد حاشيه نخواهد شد. بهطور طبيعي در مسابقهاي که ۱۷۰ فيلم شرکت ميکنند، داوران حق نهايي انتخاب کانديداها را دارند. سؤال من اين است، اگر اين دوستان هيئت انتخاب فيلمها را صاحب صلاحيت نميدانستند، چرا اصلاً در جشنواره شرکت کردند و تقاضاي مشارکت داشتند؟!
این روزنامه ادامه داد: به نظر ميرسد که صالحياميري نيز لازم است هرچه زودتر مانند سلفش سخنگو انتخاب کند، چون ناآگاهي او از آنچه در زيرمجموعه وزارت ارشاد رخ ميدهد، منجر به اظهارنظرهاي غيرکارشناسانه و هيجاني ميشود و به احتمال زياد کار دست او خواهد داد. اينکه وزير بگويد: «اگر صلاحيت هيئت داوران را قبول نداشتيد، اصلاً چرا شرکت کرديد»، سخن گزافي است چون سينماگران قاعدتاً از پيش خبر نداشتهاند که دقيقاً چه کساني دوتابعيتي هستند و الفباي سينما را هم نميدانند و بديهيات را لحاظ نخواهند کرد.
کد مطلب: 502117