آیا هاشمی نقشی در یک اقدام انقلابی بزرگ داشته است؟
دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۶
کد مطلب: 498227
به گزارش سرویس سیاسی جهان: این روزها و پس از رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، مجددا مسئله حضور و نقش ایشان در ترور حسنعلی منصور نخست وزیر پهلوی در محافل سیاسی بارها تکرار شده است، مسئله ای که با تایید و تکذیب های مختلفی همراه بوده است.
برای اولین بار اسدالله بادامچیان قائم مقام حزب موتلفه و دوست دیرینه آیت الله هاشمی رفسنجانی دوشنبه ۲۰ دی، در گقتگویی با علی ضیاء به این مسئله پرداخت.
قائم مقام حزب موتلفه در این گفتگو یادآور شده است: «سال ۴۳ ایشان یکی از مسئولان اصلی موتلفه بود که در مسائل تبلیغی با بیان گرم و پرشور حضور داشتند. در مسائل مربوط به آموزش فعالیت می‌کردند، در مسائل مالی که مربوط به کمک به چاپ اعلامیه‌ها و یاری خانواده‌هایی که دستگیر می‌شدند بود، در مسائل سیاسی و جهادی که در ابعاد مختلف برای آن برنامه ریزی گوناگونی می‌شد و... از نزدیک با هم کار می‌کردیم و در موتلفه جایگاه ایشان در روحانیت را موثر می‌دیدم.»
قائم مقام حزب موتلفه در برنامه «فرمول یک»، پشت پرده یک واقعه مهم تاریخی را افشا و اعلام کرد: «بعد از قضایای ۱۵ خرداد به این نتیجه رسیدیم که به جهاد مسلح نیاز داریم و توانستیم ۷ سلاح کمری با ۷ فشنگ تهیه کنیم. یکی از این اسلحه‌ها که حسن علی منصور نخست وزیر رژیم شاه و تصویب کننده لایحه حقارت بار «کاپیتولاسیون» را به درک واصل کرد، توسط آقای هاشمی رفسنجانی داده شد. تا زمانی که آقای هاشمی زنده بود قرارمان نبود که فاش کنیم ایشان این اسلحه را دادند و این موضوع برای اولین بار در کشور در برنامه شما مطرح شد.»
انتشار خبر یاد شده اما با حاشیه های متعددی همراه بوده است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی بلافاصله فیلمی از گفتگوی اختصاصی با آیت الله هاشمی رفسنجانی را منتشر کرده که در آن وی به صراحت، دادن اسلحه برای ترور منصور را تکذیب کرده است.
در این مصاحبه آیت الله هاشمی می گوید: «در مورد اسلحه هم درست نیست که من از مرحوم تولیت گرفتم و دادم به اینها. اینها اسلحه داشتند. گروه مسلحی که در موتلفه شکل گرفت بعدها تعداد زیادی اسلحه از اینها گرفتند و این نبود که بگوییم اینها همین یک اسلحه را داشتند و از کسی معین گرفتند. فقط وقتی مرحوم عراقی را گرفتند در تیتر روزنامه ها آمد که منصور با اسلحه نواب‌صفوی کشته شد. چون ایشان از فداییان اسلام بودند شاید از این ناحیه می توان فهمید...»
آیت الله ادامه داده است: «البته اگر پرونده آقای عراقی را نگاه کنیم حتما در بازجویی هایشان هست. گویا ردپای اسلحه به مرحوم عراقی رسیده است و هرچی ایشان گفته است. آنجاها را هم نمی شود شما خیلی حقیقی تصور کنید چون طبیعی است که کسانی که در این راه بودند سعی می کردند اسم آن آدم واقعی را نگویند چون همه چیز لو می رفت. قاعدتا ساواک را گمراه می کردند بنابراین من الان واقعا نمی دانم این اسلحه ای را که بکار گرفتند از کی گرفتند.»
دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام نیز طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد خاطره مربوط به ترور منصور با اسلحه آیتالله هاشمی رفسنجانی کذب است.
در این اطلاعیه آمده است: «در پی رحلت جانسوز مجاهد نستوه و مبارز شادروان حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، اخیرا توسط برخی اشخاص در نقل فرازی از سوابق مبارزاتی آن یار سفر کرده در زمان حکومت ستمشاهی، ذکر شده است که اسلحه ترور حسنعلی منصور توسط ایشان تهیه و در اختیار جمعیت فداییان اسلام قرار گرفته است. درصورتی که براساس مستندات موجود و نقل خاطرات خود آن عالم ربانی، این موضوع مستند نبوده و صحت ندارد.
اسدالله بادامچیان در پی واکنش‌های گوناگون به خاطره بیان شده درباره اسلحه اهدا شده از سوی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به شاخه مسلحانه موتلفه اسلامی در سال ۱۳۴۳، تکذیب این موضوع از سوی دفتر آیتالله
هاشمی رفسنجانی و انتشار فیلمی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این خصوص، طی یادداشتی توضیحاتی در این باره ارائه کرد.
در این یادداشت آمده است:
نکته‌ای که در مصاحبه صبح فردای درگذشت ایشان گفتم – که یکی از اسلحه‌هایی که توسط شهید بخارایی و همرزمانش در عملیات اجرای حکم الهی علیه عامل به رسمیت بخشیدن کاپیتولاسیون نظامی مستشاران آمریکا در ایران یعنی حسنعلی منصور استفاده شد و حنجره خائنی که به مجتهد جامع‌الشرایط و مرجع تقلید اهانت می‌کرد را درید، تا آمریکا و مزدورانش بدانند سروکارشان با چه ملت شجاع و خداخواهی است، توسط آیتالله هاشمی در اختیار جهاد مسلحانه مؤتلفه اسلامی گذاشته شده بود – بازتاب گسترده‌ای در داخل و خارج داشت.
بدیهی بود لیبرال‌ها و غربزده‌ها که می‌خواستند آقای هاشمی را به نفع خود مصادره کنند از این اطلاع‌رسانی خوششان نیاید، لکن قرار ما با مرحوم آقای هاشمی این بود که تا ایشان در حیات هستند آن را نگوییم. (اگرچه در نقل قول خاطره از آیتالله انواری -که بدون اذن ایشان بود- این مطلب چند سال قبل مطرح شد و موجب بازتاب‌هایی هم گشت)
چند سال قبل عده‌ای از شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی از جمله مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج حیدری و آقایان حبیبی و امانی و… به دیدار آقای هاشمی رفته بودیم. در آن دیدار صحبت از شهدای ۲۶ خرداد و جریان کاپیتولاسیون و اجرای حکم الهی مرجع تقلید بر منصور به میان آمد. مرحوم حاج حیدری گفت اسلحه‌اش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت «اگر الان شما این را بگویید من تکذیب می‌کنم». و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت.
اینک از دفتر مرحوم آیتالله هاشمی که این مطلب را تکذیب و از مرکز اسناد انقلاب اسلامی که خاطره‌گویی آن مرحوم را منتشر کرده است، تشکر دارم که موجب شدند اصل ماجرا را به عنوان همرزم آن شهیدان از آن روزگار برای ثبت در تاریخ و اطلاع ملت بزرگ ایران منتشر نمایم.
با وجود تایید و تکذیب های صورت پذیرفته، نگاهی به مشی و کارنامه آیت الله هاشمی رفسنجانی در خلال شش دهه مبارزه ایشان گواه آن است که وی در تمامی این سال ها از هرگونه حمایتی از جریان های انقلابی و اسلامی دریغ نورزیده است، به ویژه که این جریان به شبکه اسلامی فداییان اسلامی متصل باشد، سازمانی که به واقع می توان از آن به عنوان پدرخوانده جمهوری اسلامی ایران نام برد.
از سید مجتبی میرلوحی موسوم به نواب صفوی به عنوان رهبری خط اصیل انقلابی در خلال دهه های بیست و سی شمسی نام برده می شود. جریانی که توامان ضمن مبارزه با استعمار، استبداد و افکار التقاطی با ارائه کتب و نوشته های متعدد بر ضرورت های حکومت اسلامی در عصر جدید صحه گذارد.
به نظر می رسد بر خلاف رویه برخی دستگاه ها در تکذیب این واقعه در زمینه نقش آیت الله هاشمی در مرگ منصور، پذیرش این مسئله جزو افتخارات و کارنامه درخشان آیت الله می باشد. فرآیندی (اقدامات متوالی فداییان اسلام) که ضمن تسهیل نمودن مسیر ملی شدن نفت و زدودن شماری از ارکان کلیدی دستگاه استبداد، بسان نقطه ی آغازین تحقق حکومت اسلامی عمل نموده است.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبری انقلاب اسلامی و از مبارزین اولیه در اهمیت جایگاه نواب صفوی معتقدند که: «وی اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی را در من به وجود آورد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد.» ایشان در ارتباط با شخصیت‌هایی که بر روی شان تاثیر گذاشته اند، نواب را در درجه اول قلمداد نموده اند، لذا برآورد پیشینه آیت الله هاشمی در حمایت از جریان های انقلابی و حمایت همه جانبه از مبارزین نشان می دهد که تکذیب مداخله ایشان در این اقدام انقلابی از سوی شماری از جریان های استحاله گر، نه تنها نقطه ی قوتی محسوب نشده، بلکه بسان نقطه ضعفی قلمداد می شود.
خلاء حضور چنین رخداد عظیمی به ویژه پس از آغاز نهضت در شخصیت مبارزی چون ایشان محسوس بوده است.
گفتنی است که تکذیب های مکرر صورت پذیرفته از سوی برخی جریان ها و افراد مختلف، همچون اجحافی در حق این مبارز خستگی ناپذیر محسوب می شود. مبارزی که همواره به جهاد و مسیر انقلاب وفادار بوده است. در طول یک دهه اخیر تلاش هایی برای مصادره این شخصیت و القای تغییر مواضعش از سوی جریان های به ظاهر اصلاح طلب اما در باطن معاند صورت پذیرفته تا از او چهره ای باصطلاح میانه رو و نه آرمان گرا ارائه دهند. فرایندی که می توان آن را در ادامه ظلمی دانست که در خلال سال های اخیر بر این شخصیت وارد شده است.
برای اولین بار اسدالله بادامچیان قائم مقام حزب موتلفه و دوست دیرینه آیت الله هاشمی رفسنجانی دوشنبه ۲۰ دی، در گقتگویی با علی ضیاء به این مسئله پرداخت.
قائم مقام حزب موتلفه در این گفتگو یادآور شده است: «سال ۴۳ ایشان یکی از مسئولان اصلی موتلفه بود که در مسائل تبلیغی با بیان گرم و پرشور حضور داشتند. در مسائل مربوط به آموزش فعالیت می‌کردند، در مسائل مالی که مربوط به کمک به چاپ اعلامیه‌ها و یاری خانواده‌هایی که دستگیر می‌شدند بود، در مسائل سیاسی و جهادی که در ابعاد مختلف برای آن برنامه ریزی گوناگونی می‌شد و... از نزدیک با هم کار می‌کردیم و در موتلفه جایگاه ایشان در روحانیت را موثر می‌دیدم.»
قائم مقام حزب موتلفه در برنامه «فرمول یک»، پشت پرده یک واقعه مهم تاریخی را افشا و اعلام کرد: «بعد از قضایای ۱۵ خرداد به این نتیجه رسیدیم که به جهاد مسلح نیاز داریم و توانستیم ۷ سلاح کمری با ۷ فشنگ تهیه کنیم. یکی از این اسلحه‌ها که حسن علی منصور نخست وزیر رژیم شاه و تصویب کننده لایحه حقارت بار «کاپیتولاسیون» را به درک واصل کرد، توسط آقای هاشمی رفسنجانی داده شد. تا زمانی که آقای هاشمی زنده بود قرارمان نبود که فاش کنیم ایشان این اسلحه را دادند و این موضوع برای اولین بار در کشور در برنامه شما مطرح شد.»
انتشار خبر یاد شده اما با حاشیه های متعددی همراه بوده است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی بلافاصله فیلمی از گفتگوی اختصاصی با آیت الله هاشمی رفسنجانی را منتشر کرده که در آن وی به صراحت، دادن اسلحه برای ترور منصور را تکذیب کرده است.
در این مصاحبه آیت الله هاشمی می گوید: «در مورد اسلحه هم درست نیست که من از مرحوم تولیت گرفتم و دادم به اینها. اینها اسلحه داشتند. گروه مسلحی که در موتلفه شکل گرفت بعدها تعداد زیادی اسلحه از اینها گرفتند و این نبود که بگوییم اینها همین یک اسلحه را داشتند و از کسی معین گرفتند. فقط وقتی مرحوم عراقی را گرفتند در تیتر روزنامه ها آمد که منصور با اسلحه نواب‌صفوی کشته شد. چون ایشان از فداییان اسلام بودند شاید از این ناحیه می توان فهمید...»
آیت الله ادامه داده است: «البته اگر پرونده آقای عراقی را نگاه کنیم حتما در بازجویی هایشان هست. گویا ردپای اسلحه به مرحوم عراقی رسیده است و هرچی ایشان گفته است. آنجاها را هم نمی شود شما خیلی حقیقی تصور کنید چون طبیعی است که کسانی که در این راه بودند سعی می کردند اسم آن آدم واقعی را نگویند چون همه چیز لو می رفت. قاعدتا ساواک را گمراه می کردند بنابراین من الان واقعا نمی دانم این اسلحه ای را که بکار گرفتند از کی گرفتند.»
دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام نیز طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد خاطره مربوط به ترور منصور با اسلحه آیتالله هاشمی رفسنجانی کذب است.
در این اطلاعیه آمده است: «در پی رحلت جانسوز مجاهد نستوه و مبارز شادروان حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، اخیرا توسط برخی اشخاص در نقل فرازی از سوابق مبارزاتی آن یار سفر کرده در زمان حکومت ستمشاهی، ذکر شده است که اسلحه ترور حسنعلی منصور توسط ایشان تهیه و در اختیار جمعیت فداییان اسلام قرار گرفته است. درصورتی که براساس مستندات موجود و نقل خاطرات خود آن عالم ربانی، این موضوع مستند نبوده و صحت ندارد.
اسدالله بادامچیان در پی واکنش‌های گوناگون به خاطره بیان شده درباره اسلحه اهدا شده از سوی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به شاخه مسلحانه موتلفه اسلامی در سال ۱۳۴۳، تکذیب این موضوع از سوی دفتر آیتالله
مرکز اسناد گفتگویی را منتشر کرده که در آن آیت الله هاشمی می گوید: «در مورد اسلحه هم درست نیست که من از مرحوم تولیت گرفتم و دادم به اینها. اینها اسلحه داشتند. گروه مسلحی که در موتلفه شکل گرفت بعدها تعداد زیادی اسلحه از اینها گرفتند و این نبود که بگوییم اینها همین یک اسلحه را داشتند و از کسی معین گرفتند.»
در این یادداشت آمده است:
نکته‌ای که در مصاحبه صبح فردای درگذشت ایشان گفتم – که یکی از اسلحه‌هایی که توسط شهید بخارایی و همرزمانش در عملیات اجرای حکم الهی علیه عامل به رسمیت بخشیدن کاپیتولاسیون نظامی مستشاران آمریکا در ایران یعنی حسنعلی منصور استفاده شد و حنجره خائنی که به مجتهد جامع‌الشرایط و مرجع تقلید اهانت می‌کرد را درید، تا آمریکا و مزدورانش بدانند سروکارشان با چه ملت شجاع و خداخواهی است، توسط آیتالله هاشمی در اختیار جهاد مسلحانه مؤتلفه اسلامی گذاشته شده بود – بازتاب گسترده‌ای در داخل و خارج داشت.
بدیهی بود لیبرال‌ها و غربزده‌ها که می‌خواستند آقای هاشمی را به نفع خود مصادره کنند از این اطلاع‌رسانی خوششان نیاید، لکن قرار ما با مرحوم آقای هاشمی این بود که تا ایشان در حیات هستند آن را نگوییم. (اگرچه در نقل قول خاطره از آیتالله انواری -که بدون اذن ایشان بود- این مطلب چند سال قبل مطرح شد و موجب بازتاب‌هایی هم گشت)
چند سال قبل عده‌ای از شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی از جمله مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج حیدری و آقایان حبیبی و امانی و… به دیدار آقای هاشمی رفته بودیم. در آن دیدار صحبت از شهدای ۲۶ خرداد و جریان کاپیتولاسیون و اجرای حکم الهی مرجع تقلید بر منصور به میان آمد. مرحوم حاج حیدری گفت اسلحه‌اش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت «اگر الان شما این را بگویید من تکذیب می‌کنم». و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت.
اینک از دفتر مرحوم آیتالله هاشمی که این مطلب را تکذیب و از مرکز اسناد انقلاب اسلامی که خاطره‌گویی آن مرحوم را منتشر کرده است، تشکر دارم که موجب شدند اصل ماجرا را به عنوان همرزم آن شهیدان از آن روزگار برای ثبت در تاریخ و اطلاع ملت بزرگ ایران منتشر نمایم.
با وجود تایید و تکذیب های صورت پذیرفته، نگاهی به مشی و کارنامه آیت الله هاشمی رفسنجانی در خلال شش دهه مبارزه ایشان گواه آن است که وی در تمامی این سال ها از هرگونه حمایتی از جریان های انقلابی و اسلامی دریغ نورزیده است، به ویژه که این جریان به شبکه اسلامی فداییان اسلامی متصل باشد، سازمانی که به واقع می توان از آن به عنوان پدرخوانده جمهوری اسلامی ایران نام برد.
از سید مجتبی میرلوحی موسوم به نواب صفوی به عنوان رهبری خط اصیل انقلابی در خلال دهه های بیست و سی شمسی نام برده می شود. جریانی که توامان ضمن مبارزه با استعمار، استبداد و افکار التقاطی با ارائه کتب و نوشته های متعدد بر ضرورت های حکومت اسلامی در عصر جدید صحه گذارد.
به نظر می رسد بر خلاف رویه برخی دستگاه ها در تکذیب این واقعه در زمینه نقش آیت الله هاشمی در مرگ منصور، پذیرش این مسئله جزو افتخارات و کارنامه درخشان آیت الله می باشد. فرآیندی (اقدامات متوالی فداییان اسلام) که ضمن تسهیل نمودن مسیر ملی شدن نفت و زدودن شماری از ارکان کلیدی دستگاه استبداد، بسان نقطه ی آغازین تحقق حکومت اسلامی عمل نموده است.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبری انقلاب اسلامی و از مبارزین اولیه در اهمیت جایگاه نواب صفوی معتقدند که: «وی اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی را در من به وجود آورد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد.» ایشان در ارتباط با شخصیت‌هایی که بر روی شان تاثیر گذاشته اند، نواب را در درجه اول قلمداد نموده اند، لذا برآورد پیشینه آیت الله هاشمی در حمایت از جریان های انقلابی و حمایت همه جانبه از مبارزین نشان می دهد که تکذیب مداخله ایشان در این اقدام انقلابی از سوی شماری از جریان های استحاله گر، نه تنها نقطه ی قوتی محسوب نشده، بلکه بسان نقطه ضعفی قلمداد می شود.
خلاء حضور چنین رخداد عظیمی به ویژه پس از آغاز نهضت در شخصیت مبارزی چون ایشان محسوس بوده است.
گفتنی است که تکذیب های مکرر صورت پذیرفته از سوی برخی جریان ها و افراد مختلف، همچون اجحافی در حق این مبارز خستگی ناپذیر محسوب می شود. مبارزی که همواره به جهاد و مسیر انقلاب وفادار بوده است. در طول یک دهه اخیر تلاش هایی برای مصادره این شخصیت و القای تغییر مواضعش از سوی جریان های به ظاهر اصلاح طلب اما در باطن معاند صورت پذیرفته تا از او چهره ای باصطلاح میانه رو و نه آرمان گرا ارائه دهند. فرایندی که می توان آن را در ادامه ظلمی دانست که در خلال سال های اخیر بر این شخصیت وارد شده است.
