به گزارش رجانیوز، همچنین این حمایت محدود به اساتید فنی و پزشکی نبوده و اساتید و نخبگان علوم انسانی را نیز در بر داشته است.
در یکی از آخرین موارد، بیانیه ای تحت عنوان «تحليل اعضاي هيأت علمي گروههاي علوم انساني و اجتماعي دانشگاهها پيرامون موضعگيريهاي اخير نسبت به وضعيت فرهنگي کشور» از سوی اساتید دانشکده های علوم انسانی دانشگاههای امام صادق(ع)، تهران، علامه طباطبائی، اصفهان و شیراز منتشر شده است.
این در حالی است که در طی هفتههای گذشته نیز حمایتهای کسانی مانند پروفسور منوچهر آشتیانی، پروفسور حمید مولانا، پروفسور فرامرز رفیع پور، دکتر سعید زیباکلام، دکتر ابراهیم فیاض، دکتر ناصر باهنر، دکتر اکبر جباری، و دکتر محمدهادی همایون در قالب گفتارها و یادداشتهای سیاسی و فرهنگی نیز اعلام شده بود.
در بخشی از این بیانیه با تعریض به بیانیه تعدادی از استادان علوم اجتماعی در حمایت از یک نامزد دیگر، آمده است: «. اين ميراث ناقص علوم اجتماعي خصوصاً جامعه شناسي وارداتي و ترجمهاي است که ديد ارتقاي چشمگير اعتماد به نفس ملي، اميد به آينده، امنيت خاطر اجتماعي، اعتماد به مسؤولين، مشارکت اجتماعي و فرهنگي و سياسي، معنويت ناب و دهها مؤلفه ديگر مربوط به سرمايه اجتماعي را ميبندد و رشد محسوس تعلق به هويت ملي، همبستگي عمومي و همگرايي و نشاط اجتماعي را نفي ميکند. اگر پژوهشهاي اجتماعي در چهار سال گذشته انجام نشده، استادان محترم جامعهشناسي مستند به کدام دادههاي تجربي و ميداني مدعي «تضعيف شالودههاي جامعه مدني» هستند در حالي که تحقيقات مفصل در بدنه پژوهشي دستگاههاي سياستگذاري فرهنگي دولت نهم جز اينها را نشان ميدهد.»
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
«سپاس و حمد بيحد خدايي راست که با نعمتهاي حقيقياش جامعه ايراني را به نور هدايت دين و چراغ فروزان وحي متنعم ساخت و تباري از توحيد و ولايت و معادانديشي را در تاريخ، ميراث و حافظه اجتماعي اين سرزمين به وديعه نهاد و سير تعالي منتظرانه ايرانيان را به نقطه عطف «انقلاب اسلامي» مزين ساخت.
تجربه انقلاب اسلامي و تحولات و ادوار پس از آن نشان داده که تأمل و دقت در مسائل اجتماعي و فرهنگي جامعه ما بدون آگاهي و تعهد به مؤلفههاي هويتي و شاخصهاي بومي آن در قالب کليبافيهاي روشنفکرانه و تحليلهاي مبتني بر ادبيات مغلق، حتي نتوانسته سايهاي از حقايق و وقايع روزمره زندگي اجتماعي ايرانيان را بيان نمايد. اين ناکارآمدي نظري و روشي علوم اجتماعي کلاسيک در مورد جامعه ايران اگر ديروز در قالب بنبست نظريه پردازان خارجي در تحليل انقلاب اسلامي و مشارکت فعال مردم در دفاع مقدس متجلي شد، امروز بصورت تبيينهاي سراسر تحقير و توهين از روابط ولايي مردم و خادمان در جمهوري اسلامي و تقليل پيوند مبارک مردم و مسؤولين در قالب "پوپوليسم" جلوهگر ميشود.
انتخابات و هر فضاي ديگري که اقتضاي آن افزايش تحرک اجتماعي است، آزموني برجسته براي ارزيابي صداقت عالمان و نخبگان در اجراي رسالت فرهنگي ايشان است، بويژه که فضاي تخريب بدبيني و نقد يکسويه در ساحت سياست جريان يافته باشد. اما جاي تأسف است که اقليتي از اين عالمان دانشگاهي نه تنها براي اصلاح و تأمين فضاي سالم گفتگو- به عنوان فرايند اصلي تحقق تنوع فرهنگي- تلاشي نميکنند بلکه بدون توجه به تعهدات يک روشنفکر واقعي در حد يک طفيلي دانشگاهي بازيچه احزاب و جريانهاي سياسي واقع ميشوند.
اين تأسف آنگاه افزون ميشود که برخي منتقدان فرهنگ در کشور ادعاي «رکود پژوهشهاي فرهنگي و اجتماعي » را ميکنند اما احساس ميشود انگيزه محرومماندن از فرصتها سفارش طرحهايي تحقيقاتي که هر چند به لحاظ اعتبارات واقعاً ملي بودهاند اما از نظر کاربرد چندان مفيد واقع نشدهاند، در ميان بوده است. البته اگر ملاک «شکوفايي پژوهشهاي اجتماعي در دستگاههاي فرهنگي، انتشار عمومي و حتي خارجي اطلاعات کمّي صحيح و ناصحيح و حتي محرمانه از وضعيت فرهنگي جامعه باشد، اين مدعا مورد پذيرش است.
از بيماريهاي سنت آسيبشناسي اجتماعي در ايران (که بواسطة انقلاب اسلامي ثابت شد که راهي جز آنچه جوامع در حال مدرنيزاسيون ميپيمايند را برگزيده است)، سياهنماييها و يأسآلودگي مزمني است که نميتواند ريزشها را به برکت رويشها و نبايدها را به مدد بايدها در سپهر اخلاقي و تربيتي جامعه درمان نمايد. اين ميراث ناقص علوم اجتماعي خصوصاً جامعه شناسي وارداتي و ترجمهاي است که ديد ارتقاي چشمگير اعتماد به نفس ملي، اميد به آينده، امنيت خاطر اجتماعي، اعتماد به مسؤولين، مشارکت اجتماعي و فرهنگي و سياسي، معنويت ناب و دهها مؤلفه ديگر مربوط به سرمايه اجتماعي را ميبندد و رشد محسوس تعلق به هويت ملي، همبستگي عمومي و همگرايي و نشاط اجتماعي را نفي ميکند. اگر پژوهشهاي اجتماعي در چهار سال گذشته انجام نشده، استادان محترم جامعهشناسي مستند به کدام دادههاي تجربي و ميداني مدعي «تضعيف شالودههاي جامعه مدني» هستند در حالي که تحقيقات مفصل در بدنه پژوهشي دستگاههاي سياستگذاري فرهنگي دولت نهم جز اينها را نشان ميدهد.
آيا رها ساختن شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان الگويي بي نظير در راهبردهاي جامع فرهنگ در جمهوري اسلامي از اشتغال عزل و نصبهاي اداري دانشگاهها و حتي سخيفتر از آن تصفيه حسابهاي شخصي به اسم انقلاب فرهنگي که در دورههاي اسبق بعضاً ديده ميشد و پرداختن به پيچيدهترين فرايندهاي سياستگذاري عالمانه و بومي فرهنگي، آنهم ذيل استعارات الهامبخش مقام معظم رهبري يعني «مهندسي فرهنگي» ، «هويت ملي»، «نقشه علمي کشور»، «چشمانداز فرهنگ عمومي» و ... برخورد فنسالارانه با فرهنگ و هنر است يا اقتصادمحورانه ديدن و خصوصيسازي (بخوانيد اختصاصيسازي) فرهنگ و هنر، به قيمت ترويج اباحيگري آنهم در جامعهاي بشدت متعهد بر ارزشهاي دين؟
آيا تکريم اصحاب فرهنگ، فقط ميدان دهي بيش از اندازه به تعداد انگشتشماري هنرمند کم مخاطب است (که آنها هم در منظومه دولت اسلامي جايگاهي رفيع دارند) و تعزير و نيمنگاهي به متوليان مذهب و آيين مردم و نهادها و انجمنهاي ديني و مساجد ترويج فرهنگ نيست؟ اگر در فرهنگي که جامعهشناسي کميتگرا يا مردمشناسي دينگريز به رسميت ميشناسد، قرآن و اهل بيت و مسجد جايگاهي ندارد- که ندارد- بشارت باد بر ما و شما، تولد و توليد گفتماني ديگر از علوم اجتماعي در سايهسار انقلاب تمدنساز اسلامي که بتواند واقعاً در خدمت اهداف و نيازهاي اجتماعي مردمان اين سرزمين باشد و مفاهيم زندهتري را در سپهر علوم انساني دانشگاهها شايع سازد.
وسعتبخشي عملي به جهان ايراني، منطقهگرايي و تمرکززدايي اجتماعي، تعديل بوروکراسي و تکنوکراسي پايتخت گرايانه، احياء الگوي روابط مهرورزانه و خدامحورانه امت- امام که ميراث گرانقدر انقلاب اسلامي بود، تکريم عالمان و نخبگان دانشگاهي، توسعه آموزش عالي، رشد چشمگير انتشارات پژوهشي، و اختراعات و نوآوريها، و دهها دستاورد فرهنگي اجتماعي ديگر دوره رياست جمهوري آقاي دکتر احمدينژاد آنقدر بيّن و شفاف هست که ملت فرزانه ايران حتي مقدم بر نخبگان دانشگاهي بر آن صحه بگذارند.
امضاء کنندگان اين متن معتقدند عليرغم موانع و چالشهاي درونزا و برونزاي اجتماعي حال حاضر جامعه ايران، حرکت و تغييرات فرهنگي در گستره جغرافياي ايران اسلامي روندي رو به تعالي، رشد و پويا دارد و به واسطه اراده معطوف به عبوديت و حقيقت مردم موحد و عدالت طلب جامعه ايران، در فرايندي گام به گام و تربيتي، نارساييها و آسيبهاي فرهنگ عمومي در حال اصلاح و درمان بوده، ضرورت تلاش عالمانه برنامهريزي هدفمند سياستگذاران فرهنگي در دوره بعدي رياست جمهوري دوچندان شده است.»
این متن که تاکنون از سوی 50 نفر از اساتید علوم اجتماعی دانشگاههای امام صادق(ع)، دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبائی امضا شده، به صورتی کاملا خودجوش و از سوی برخی اساتید دانشگاه امام صادق(ع) منتشر شده است. امضاهای این متن که در روزهای گذشته گرفته شده است؛ در حال افزایش است.
بیانیه حمایت 15 هزار استاد و نخبه
همچنین بر اساس گزارش کیهان در آخرین مورد نیز 15 هزار استاد و نخبه دانشگاههای کشور از احمدی نژاد حمایت کردند. امضاء کنندگان بیانیه با تأکید بر اصول گرا و ارزش مدار بودن، ساده زیست بودن، و توجه دکتر احمدی نژاد به توسعه روزافزون علمی کشور حمایت قاطع خود را از نامبرده اعلام نموده و از عموم ملت بزرگوار ایران دعوت کرده اند که ضمن شرکت در انتخابات، به نام دکتر «محمود احمدی نژاد» رأی خود را به صندوق های آرا بیندازند.
بیانیه ائتلاف دانشگاهیان ایران اسلامی
از سوی دیگر ائتلاف دانشگاهیان ایران اسلامی نیز در بیانیه ای تأکید کرده اند: مردم عزیز ایران اسلامی! اینک در آستانه فرا رسیدن انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و تقارن آن با بیست امین سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی(ره)، یک بار دیگر با آرمان های آن بزرگ مرد و خلف صالحش رهبر عظیم الشأن جمهوری اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله) تجدید بیعت نموده و برای حراست از شجره طیبه انقلاب اسلامی و شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای عظیم ملت ایران به «مردی از جنس مردم، جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد» رأی می دهیم.
بیانیه 129 نفر از حقوقدانان
علاوه بر این روز گذشته نیز 129 نفر از حقوقدانان، استادان حقوق و وکلاي دادگستري تهران و اصفهان در بيانيهاي حمايت خود را از کانديداتوري دکتر محمود احمدينژاد اعلام کردند.
در اين بيانيه آمده است: ما جمعي از حقوقدانان و وکلا، ضمن درخواست از مردم شريف ايران براي مشارکت فعال در انتخابات، لازم ميدانيم جناب آقاي دکتر محمود احمدينژاد را به عنوان کانديداي اصلح براي رياست جمهوري معرفي کنيم.
اسامي امضا کنندگان اين بيانيه دکتر الهام امينزاده، دکتر يدالله عسگري، دکتر سعيد حکيميها، دکتر ابوطالب کوشا، دکترخيرالله پروين، دکتر مسعود اربابي، دکتر مرتضي طبيبي، دکتر مهدي الشريف، دکتر محمد جواد نوروزي، دکتر طجرلو، دکتر فرجي، دکتر علي فرطوسي، دکتر محمد ربيعي، دکتر دهقان، دکتر توکل حبيبزاده، دکتر باقرزاده، دکتر مسعود اماني، دکتر محمود خادمان، دکتر خواجي، دکتر عباس صالحي، دکتر مهدي حاتمي، دکتر رضا نصوحيان، دکتراخوان فرد، دکتر طالقاني، دکتر براتينيا، دکتر سيامک کرمزاده، دکتر حميد الهويي نظري، دکتر قدرتالله رحماني، دکتر مجيد آقايي، دکتر علي يار ارشدي، دکتر فرجي باران،دکتر ولي الله احمدوند،دکتر مشيت الله نوروزي، دکتر مهدي ممي زاده،دکتر جليل محبي،دکتر مهدي چوپاني، ياسر مرادي ،حسين مهدي زاده،حسام الدين برومند،علي احمدي، سيد حميدرضا احمدشاهي، زهرا سادات موسوي عادل، ابوذر حسنزاده، حبيبالله مهرايي، کاظم عبداللهي، محمد صالح مفتاح، مسعود محمودي، مهدي قبادي، خالق لامستان، فاطمه محبي، مهدي ناصري گل شيخي، حميدرضا محمدي، احمد خسروينژاد، ريحانه اشرف، مجيد عبداللهي، محمد تقي تقيزاده هستند.
همچنين از ديگر امضا کنندگان اين بيانيه قاسم ناصريکيا، تهمينه قاسمزاده، رضايي، علي فيضي، مسعود فتحآبادي، علي نيکزاد، امير ذال، امير داشاب، محسن جعفري، فاطمه محمدي، مصطفي فياضي، جلال کيامهر، محمود باقري، محمدباقر فرقانيفرد، محمد حسين محمدي، امير حبيبي، مصطفي منصوريان، منصوره سادات هاشمي، سعيد ترکمان، اصغر مرادي، مرتضي حسيني، قدرتالله کريمي، حسين خليلي، عمادالدين پورعلي، سعيد محمدي، مهديه سادات ميرنجفي، هاشم شهريار، عباس صالحي، مجيد بنکدار، عباس مصلحي، مصطفي وفايي، علياصغر محققيان، عليرضا شعربافيون، مهران الشريف، تورج رمضاني، ناصر بهراميراد، ياسين سعيدي، عبدالمهدي حيدري، محمد الهي و ابوالفضل نصرآبادي هستند.
علي اصغر امير، سيد مهدي موسوي، مهدي شکوري، مجيد وفايي، محمد الهويي نظري، غلامرضا اشراق، سيد مهدي چهل تن، سعيد آقا بابا گلي، محمدرضا عبدي، رضا صادقي، رضا محمدي آدرگاني، محمد محسني مفرد، محمود کدخدايي، انسيه نبيزاده، الهام اعظمي، نجمالسادات عاملي، اکرم محمدزاده، الهام عموبيگي، مرضيه زهتاب خوزاني، سيد مهران حميدنيا، حسين صادقزاده، اميرحسين شيراني، محمدرضا صادقي، محمد عبد النبي، حسن وثيقزاده، سيد مجيد خدايي، سيد مهدي نوابي، سيد فرامرز امام جمعه، حامد منتظري، مصطفي خضري، رامين علينجيمي، شهرام غفراللهي و محمود يوسفي از ديگر امضا کنندگان اين بيانيه هستند.
چهار گردهمائی اساتید در تهران، شهید بهشتی، تربیت معلم و امیرکبیر
اما این وضعیت تنها به بیانیه ها محدود نمی شود و در طی دو هفته گذشته چهار گردهمائی مهم از سوی نخبگان دانشگاهی حامی احمدی نژاد در چهار دانشگاه تهران، شهید بهشتی، تربیت معلم و امیرکبیر برگزار شده است.
این سلسله گردهمایی ها که با حضور چندهزار نفری اساتید همراه بوده است بازتابهای رسانه ای نیز داشته است، اما در این میان حضور احمدی نژاد در گردهمائی چندین هزار نفره هشتم خردادماه اساتید دانشگاهی در سالن میلاد باعث شد تا این برنامه با حاشیه و متن پرباری همراه باشد.
در این گردهمائی بزرگ که هشتم خرداد ماه برگزار شد، چهره هایی مانند ناصر سيم فروش جراح، پرفسور مجتبي شمسي پدر علم شيمي و برترين دانشمند جهان در سال 1381، زهرا السادات محمدي دکتراي مهندسي مواد و بيومواد از دانشگاه صنعتي شريف، دکتر فرخ سعيدي پدر علم جراحي، دکتر حميد رضا ادراکي فلوشيپ و متخصص راديولوژي و جانباز 70 درصد، دکتر حيدرعلي شبان فر استاد دانشگاه علم و صنعت و استاد برتر در سال 1388، کاپيتان شهريار خوش سيرت با 7 هزار سورتي پرواز، دکتر فريدون عزيزي فوق تخصص درون ريز و چهره ماندگار، دکتر منوچهر دواني عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي تهراندر این همایش حضور داشتند.
از سوی دیگر اساتید برجسته حوزه های علمیه نیز در روزهای گذشته حمایت خود را از استمرار ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد اعلام کرده اند.
علاوه بر اکثریت جامعه مدرسین که مدتی قبل حمایت خود را از احمدی نژاد اعلام کردند، روز گذشته نیز 82استاد برجسته حوزهعلميه از احمدينژاد حمایت کردند.
بیانیه 82 نفر از آیات عظام و حجج اسلام
به گزارش فارس جمعي از اساتيد حوزه علميه قم حمايت خود را از محمود احمدينژاد به عنوان نامزد اصلح دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اعلام نمودند.
در این بیانیه آمده است: ما جمعي از اساتيد حوزه علميه قم با توجه به جايگاه ممتاز و تاثيرگذار رئيس جمهور در اداره كشور و با عنايت به تعيين ملاكهاي اصلح در سخنان صريح مقام معظم رهبري، يعني پايبندي به ارزشهاي اسلامي و انقلابي، مردمي بودن، صميميت با مردم، سادهزيستي و پرهيز از اشرافيگري، قاطعيت، تسليم ناپذيري در مقابل دشمن و استكبارستيزي، حمايت خود را از محمود احمدينژاد به عنوان نامزد اصلح رياست جمهوري اعلام ميداريم.
بر اين باوريم كه ويژگيهاي احمدينژاد در پايبندي به اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي، ولايتپذيري، شجاعت و قاطعيت، خستگي ناپذيري، سادهزيستي و پرهيز از تجملگرايي، مبارزه با فساد، روحيه تحولگرايي و نوآوري و استكبارستيزي، همچنان زمينه پيشرفتهاي غرورآفرين همراه با عدالت و عزت و سربلندي ملت ايران را در سطح بينالملل فراهم خواهد آورد.
امضاکنندگان این نامه عبارتند از: حضرات آيات و حجج اسلام؛ محمد يزدي، عبدالله خائفي، علي نيري همداني، محمود عبدالهي، حسن ممدوحي، غلامرضا فياضي، عليرضا اسلاميان، محمدرضا آشتياني، علي مومن، علي عباسي، مرتضي آقاتهراني، عبدالكريم فرحاني، محمود رجبي، محمدرضا فاكر، اكبر ميرسپاه، سيد محمد حسينينژاد، سيد محمود بهشتينژاد، سيد محمد طباطبايي، سيد مصطفي موسوي اصفهاني، سيد مهدي شيرازي، جعفر انواري، محمد علي زاده، غلامعلي عزيزي، سيد صادق موسوينسب، احمد حسين شريفي، احمد محمدي احمدآبادي، محمدرضا جباري، احمد طاهري، محمد دولتخواه، غلامعلي عزيزي، محمد مهدي نادري، سيد احمد رهنمايي، عسگري سليماني، عبدالرسول عبوديت، احمد ابوترابي، محمد باقر ملكيان،
اسدالله جمشيدي، علي حسينزاده، رحيم نارويي، حميد آريان، عباسعلي شاملي، جعفر انصاري، علي مصباح،
محمد فنايي، مجتبي مصباح، اكبر راشدي نيا، مرتضي الياسي، ابوالفضل ساجدي، علي جابري، محمد تقي نوروزي، محمد حسين مطيعي، محمد رضا احمدي، ابوالقاسم شبيري، عليرضا كرماني، مصطفي كريمي، سيد اكبر حسيني، رضا برنجكار، هادي حسين خاني، حسين كوهساري، حسن رضايي، محمد علي عبدالهي، سيد ابوالفضل حسني، عباس رسول زاده، مهدي رجايي، نعمتالله پناهي، محمد جمال خليليان، محمود دهقاني، محمد جواد محقق، سيد محمدكاظم رجايي، سيد عبدالحميد ثابت، علي ثقفي، غلامحسين محرمي، عليرضا موفق، سعيد داوري، عبدالحسين خسروپناه، محمدباقرپور اميني، علي معصومي، محمدي علي اسدي نسب، علي همت بناري، حسين عبدالمحمدي، علي زينتي.