شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۰

نحوه آشنایی‌علامه طباطبایی‌وشهیدمطهری

شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۳۵
کد مطلب: 325799
علامه طباطبایی رساله‌های فلسفی توده‌ای‌ها را در مدت ۶ ماه مطالعه کرد و سپس جلسه‌ای با حضور آقایان بهشتی، مطهری و ... تشکیل دادند. این جلسات علاقه شهید مطهری را نسبت به علامه طباطبایی بیشتر کرد.
به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی بنیاد علمی و فرهنگی علامه شهید مرتضی مطهری، اعضای کمیته علمی همایش بین المللی اندیشه‌های فلسفی استاد شهید مرتضی مطهری با حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی دیدار کردند. در این دیدار ابتدا گزارشی از فعالیت های انجام شده به استحضار ایشان رسید و سپس معظم له مطالبی بیان کردند.

آیت الله سبحانی در ابتدا ضمن تأکید بر برگزاری بزرگداشت برای علما اظهار داشتند: در سال ۱۳۳۰ معادل با ۱۳۷۰ قمری برای پرسیدن مسئله‌ای به منزل آقای طباطبایی رفتم. آن زمان منزل ایشان در محله یخچال قاضی بود.

ایشان خانه‌ای اجاره‌ای داشتند که دو اتاقش رو به قبله بود. در یکی از اتاق ها که محل سکونت ایشان بود، کرسی گذاشته بودند و بعضی مهمان‌ها در آنجا پذیرایی می‌شدند. وارد اتاق شدم و بعد از نشستن زیر کرسی شروع به طرح سوال‌هایم کردم. در این میان در خانه زده شد و چند دقیقه بعد آیت الله مطهری به همراه مرحوم علامه کرباسیان وارد اتاق شدند. در بدو ورود شهید مطهری گفت بخاری بهتر است یا کرسی؟ (استعاره ای از صحیح بخاری و تقابل آن با آیةالکرسی بود) آقای بروجردی گفت: و فی بلاد العجم عندی باختیار فی اختیار، آیةالکرسی خیر من احادیث البخاری.

آسید علی اصغر کرباسیان با آقای طباطبایی مربوط بود و او واسطه آشنایی آقای مطهری با ایشان بود. یادم است در این جلسه آقای مطهری مسئله تسلسل را مطرح کردند و گفتند نه برهانی که در منظومه و غیر منظومه درباره ابطال تسلسل مطرح کرده است همه براهین ریاضی است و به درد مسائل محدودی می‌خورد در حالی که این براهین به درد مسائل نامحدود نمی خورد.

مرحوم آیت الله طباطبایی با آن حالتی که داشت و به چهره افراد نگاه نمی‌کرد، نگاهی به سقف کرد و نگاهی به کرسی کرد و گفت: ابطال تسلسل از این براهین نیست، برهان دیگری دارد. باید نسبت معلول را به علت بسنجیم. نسبت این دو، نسبت فقر است به غنا. به تمام معنا معلول وابسته به علت است. مرحوم مطهری این جواب را پسندید و کم کم با علامه طباطبایی مربوط شد.



*جلسات درس اصول فلسفه و روش رئالیسم

در همین سال ها بود که رساله‌های فلسفی توده‌ای‌ها در ایران باب شد. به خصوص رساله‌های تقی ارانی. بالاخره از طرف سفارت امریکا کتابی به نام «نگهبانان سحر و افسون» منتشر شد که در آن روحانیون را متهم به نگهبانی از سحر و افسون کرده بود.

نظر امریکا این بود که کتاب به نام کمونیست‌ها منتشر شود تا خون مسلمانان ایران علیه کمونیست ها به جوش آید. علامه طباطبایی وارد این میدان شد. دوستانی در تهران داشت که به واسطه آنها کتاب های اینها را دریافت کرد. شش ماه وقت خود را صرف مطالعه کتاب ها کرد. سپس جلسه ای تشکیل داد که در آن آقایان بهشتی، مطهری، منتظری، امینی، مرتضی جزایری و کرباسیان بودند. جلسات پرباری برگزار شد و همین موجبات علاقه مندی بیشتر شهید مطهری به علامه طباطبایی را فراهم کرد.

مرحوم طباطبایی به من گفت جلد اول اصول فلسفه و روش رئالیسم را ترجمه کن. گفتم با این پاورقی‌ها که جنبه توضیحی دارد می توانم اما متن اصلی کار بسیار دشواری است. خلاصه جلد اول اصول فلسفه را به زبان عربی ترجمه کردم که هم در نجف چاپ شده و هم در ایران چاپ شد. با این حال جلدهای بعدی را از من نخواستند و من هم خیلی پیگیر نشدم. ای کاش این کتاب ترجمه شود. نه ترجمه تحت اللفظی بلکه ترجمه اش باید آزاد باشد. مترجم باید در مفاهیم مسلط شود و سپس محتوا را با بیان خود بیاورد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *