سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 23 Apr 2024
 
۰

غدیر، عید اکمال آیین جهانی اسلام

آیت الله صافی گلپایگانی
چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۲۶
کد مطلب: 321081
با نصب علی علیه السلام به خلافت، نوع حکومت اسلامی که همان ادامه رهبری و زمامداری پیغمبر است معلوم گردانید و ضمناً دانسته شد حکومت‌های ستمکار و متجاوز که زمام امور مسلمین را به دست گرفته و در جهت حفظ مصالح جامعه اسلامی سیر نمی‌کنند غیر شرعی و واجب الاطاعة نیستند.
جهان نيوز- آیت الله العظمی صافی گلپایگانی: قال الله تعالى یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ (مائده/ ۶۷)

حضرت خاتم الانبیاء(ص) بیست و سه سال در هدایت گمراهان، دعوت به توحید و تربیت جامعه، تبلیغ احکام، تشویق مردم به عدل، احسان، برادری، فضایل انسانی و حکومت حق و قانون رنج و زحمت بسیار کشید.

او می‌خواست ستم و نادانی و فحشاء و فساد و نابکاری‌ها و خودپرستی و فرمانروایی خودکامگان و گردنکشان را از ریشه برکند و به زور و قلدری و استثمار مردم که در آن عصر مثل عصر ما به صورت‌های گوناگون هم در بین مردم وحشی و هم در میان مردم به اصطلاح متمدن رایج بود خاتمه دهد و یک جهانی که همه چیز آن در خور شأن همه انسان‌ها باشد بر اساس علم و فضیلت و عدالت و احترام به حقوق همه افراد و آزادی واقعی پایه‌ریزی نماید. جهانی که در آن همه از امتیازات عالی بشری برخوردار و از یک زندگی مرفه و راحت بهره‌مند باشند و ایمان به خدا و حبّ خیر و تعاون و همکاری و همگامی و حسن تفاهم در آن همه افراد را هم‌فکر و هم‌صدا سازد.

او می‌خواست جهانی بسازد که در آن زمینه برای حکومت جباران و عزیزان بلا جهت فراهم نباشد و کسی نتواند خود یا افکار شخصی خود را بر مردم تحمیل و بندگان خدا را استعباد و خود را مالک الرقاب آنها بداند. بزرگترین بلا و مصیبتی که در زمان بعثت آن حضرت جان و شرف بشر را سخت فشار می‌داد روش حکومت‌ها بود و ریشه تمام این مفاسد، از شرک و بت‌پرستی و پرستش زمامداران و عدم درک معنی توحید خالص آب می‌خورد.

*پیش‌بینى حکومت خدایى

پیغمبری که از طرف خدا برانگیخته شده برای این‌که فشارها و بارهای سنگین زندگی و روش‌های ناپسند اجتماعی را از دوش مردم بردارد و خداوند او را فرستاده تا رَحْمَةً لِلْعَالَمینَ‏ باشد و تبلیغ آخرین برنامه‌های جامع آسمانی را به عهده او گذارده؛ باید دینش در مورد حکومت نیز جواب‌گوی حوایج بشر باشد. پیغمبری که علمدار بزرگ آزادی و نجات بشر است و با ندای تَعَالوا إلی کَلِمَة سَواءٌ بَیْنَنا و بینَکم أن لا نَعْبد إلّا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضُنا بعضاً ارباباً من دونِ الله. (آل عمران/۵۷)

مردم را به عالی‌ترین مفهوم آزادی و مساوات انسانی آشنا کرده و عقیده توحید را منبع تمام حریت‌ها و فضایل معرّفی فرموده و آیین جامع و کامل آسمانی او رفع کوچک‌ترین اسباب نزاع و تفرقه را پیش‌بینی کرده و از بیان مستحبات، مکروهات، اخلاقیات، معاملات و آداب خوردن، خوابیدن، پوشیدن، نوشیدن، معاشرت با مردم و سلوک با خویش و بیگانه حتی مقررات عبور و مرور وسایط نقلیه و آداب استحمام و ... خودداری نکرده و آنچه را که مربوط به سیاست مدن و تدبیر منزل و اخلاق است بیان داشته، محال است که در یک مسأله بزرگی که اجرای کامل تمام احکام و عدالت اجتماعی و امنیت و رفاه عموم و نشر معارف و علوم اسلامی و اعلاء کلمه توحید به آن وابستگی دارد سکوت ورزد و درباره آن مسامحه نماید، حاشا و کلّا و تعالى الله و رسوله عمّا یقوله الظّالمون علوّاً کبیراً

*مشکل حکومت


در گذشته و حال یکی از مهمترین موضوعاتی که همواره افکار بشر را از حاکم و محکوم به خود مشغول ساخته، مسأله رهبری و زمامداری جامعه و چگونگی حکومت، سیستم اداره امور، تشکیلات نظامی و قضائی و بخش‌های دیگر است که هنوز هم افکار نسبت به آن هماهنگ نشده و هنوز هم یکی از علل بزرگ بلکه بزرگترین علت اختلافات و جنگ‌ها است و همین موضوع است که صلح بین المللی همواره از آن در مخاطره است و در همین دنیای به اصطلاح متمدّن ما، در هر ساعت هزینه های گزافی صرف ساختن اسلحه‌های جهنمی و وسایل قتل و اعدام و نابود کردن بشر و تخریب آبادی‌ها می‌شود که باعث آن یا اختلاف و طمع زمامداران جاه‌طلب و خودسر است که ملت‌ها را استثمار می‌کنند یا اختلاف در نوع حکومتی است که باید دنیا و جامعه را اداره نماید.

در موقع ظهور اسلام هم دنیا با همین مشکل روبرو بوده و با این‌که همه در لزوم وجود نظام و رهبری جامعه تقریباً اتفاق‌نظر داشته‌اند در نوع این نظام و روش اداره و گزینش رهبر اختلاف‌نظر بوده و هست.

حال اسلام که یک آیین جهانی است و برای اداره دنیا و آخرت بشر آمده چگونه ممکن است این مشکل را حل نکرده و برنامه خدا را به دست این بشر مجادل نداده باشد!

اگر مسأله حکومت بر اساس صحیح پی‌ریزی نشود، سایر احکام و برنامه‌های علمی، تربیتی، سیاسی و مدنی دین به ‌طور کامل اجرا نمی‌شود و در حدودی هم که اجرا می‌شود فواید آن همه جانبه نخواهد بود. از این جهت است که برحسب احادیث، معرفت امام وقت واجب و ولایت بزرگترین پایه و اساسی است که اسلام بر آن قرار دارد.

پس ما به این نتیجه می‌رسیم که اسلام، سبک حکومت و کیفیت تشکیلات آن را کوچک نشمرده و از چنین نقص بزرگی منزّه و مبرا است و اصلاح امر حکومت، جزء برنامه‌های اساسی اسلام قرار دارد و شرایط زمامداری، روابط ملت و حکومت و حدود اختیارات زمامداران را معین کرده است.

*نصب حاکم در اسلام

پیغمبراعظم(ص) مکرر برای ادامه عالیترین حکومت ها که هدف‌های آن حضرت را دنبال نموده و دعوت اسلام را به ثمر می‌رساند و احکام قرآن را اجرا کند و دنیا را به طرف یک حکومت جهانی اسلامی که تبعیض نژادی و صنفی و طبقاتی در آن نباشد سیر دهد، کسانی را که از هر جهت صلاحیت این رهبری را دارند معرفی کرد و علی رغم تمام تحریکات سیاسی منافقین، به فرمان خدا در بزرگترین اجتماع اسلامی در غدیر خم رسماً و صریحاً با مراسم بسیار با شکوه علی(ع) را به خلافت و جانشینی خود نصب و معین فرمود و دین اسلام را کامل و تمام گردانید.

با نصب علی به خلافت، نوع حکومت اسلامی که همان ادامه رهبری و زمامداری پیغمبر است معلوم گردانید و ضمناً دانسته شد حکومت‌های ستمکار و متجاوز که زمام امور مسلمین را به دست گرفته و در جهت حفظ مصالح جامعه اسلامی سیر نمی‌کنند غیر شرعی و واجب الاطاعة نیستند و اسلام از اینکه حکومت ستمکاران بنی امیه و بنی عباس و امثال آنها را امضا و تصویب نماید و جاهل را بر عالم و ظالم را بر مظلوم و مفضول را بر فاضل فرمانروایی و تسلط دهد مبرا است. حساب زمامداران مستبد و دیکتاتوران خدانشناس از حساب دین و اسلام جدا است.

*سیاست و دیانت

این نکته هم ناگفته نماند که در اسلام سیاست و زمامداری از رهبری روحانی و دینی و معنوی جدا نیست. جانشینان پیغمبر (ص) باید مَثَل اعلا و نمونه‌ی کامل اخلاق و فضایل و علوم پیغمبر باشند و بتوانند مردم را به جمیع حقایق دین و دقایق احکام شرع هدایت کنند.

و به عبارت دیگر، جانشینی پیغمبر، یعنی ادامه علم، کمال، اخلاق، هدایت و رهبری پیغمبر و عهده‌داری امور امّت در جمیع آنچه راجع به مصالح دین و دنیا است و این همان معنایی است که بعد از پیغمبر تا حال منقطع نشده و باقی است و منقطع هم نخواهد شد.

*روز تاریخی غدیر

راجع به عید سعید غدیر و اهمیت این روز تاریخی و احادیث متواتره قطعیه‌‌ای که در کتب فریقین (شیعه و اهل سنّت) تخریج شده و متناً و سنداً مورد بحث، دقّت و تحقیق قرار گرفته است و حفاظ و علمای عالی‌مقام علم حدیث و کلام پیرامون آن کتاب‌های علمی و پر ارزشی نوشته‌اند (از ابو‌المعالی جوینی نقل شده که در بغداد در دست صحافی یک جلد کتاب دیدم که روی آن نوشته شده بود: «المجلدة الثامنة و العشرون من طرق مَنْ کُنْتُ مَولاهُ و یتلوه المجلّد التّاسع و العِشْرونَ. حق الیقین شبر ج۱ ص۱۵۴) و علاوه هر کدام از علمای لغت، کلام، حدیث، تاریخ، تفسیر، رجال و جغرافیا به مناسبت فن خود این حدیث را روایت کرده‌اند.

در عصر ما هم علامه امینی با تألیف کتاب «الغدیر» خدمت بزرگی به امت اسلام نموده و بهترین هدیه را به کسانی که بخواهند از حقایق تاریخی اسلام و سوابق غدیر آگاه گردند اهدا کرده است و الحق حق مطلب را ادا کرده و ایشان ‌را بر همه منّتی عظیم و حقی بزرگ است.

ما از این‌که در این دریای بی‌پایان وارد شده و بخواهیم شرحی از اسناد حدیث را در اینجا بنگاریم یا اسماء اصحاب پیغمبر که احادیث غدیر و ولایت را روایت کرده‌اند و نام‌های مؤلفین و کسانی که در کتب خود آن را اخراج کرده و اقوال و بیانات علما را یادآور شویم به علت ضیق مجال معذرت می‌خواهیم و خوانندگان را به کتاب الغدیر و کتاب عبقات الأنوار تألیف علامه و نابغه شهیر سیدمیرحامد حسین قدس سره مراجعه می‌دهیم فقط آیه شریفه را که به مناسبت سرآغاز مقاله قرار دادیم به طور اختصار شرح و تفسیر می‌نماییم:

*تفسیر آیه ولایت

سوره مائده به اتفّاق جزء سوره های مدنیه است. سیوطی در الإتقان( الإتقان، جلد ۱، صفحه ۱۹) و الدرّ المنثور(الدرّ المنثور، جلد ۲، صفحه ۲۵۳)از ابی عبید از محمد بن کعب نقل کرده که سوره مائده در حجّة الوداع ما بین مکه و مدینه نازل شد، و جایی دیگر در الإتقان(الإتقان، جلد ۱، صفحه ۲۸)و الدر المنثور از ترمذی، حاکم، احمد و ابی عبیده در فضائل و نحاس در ناسخ و نسائی، ابن منذر، ابن مردویه و بیهقی در سنن از عایشه نقل کرده‌اند که آخرین سوره‌ای که نازل شده سوره مائده است و از احمد، ترمذی، حاکم، ابن مردویه و بیهقی از عبدالله بن عمر نقل کرده‌اند که آخرین سوره‌ای که نازل شده سوره مائده و فتح است.( مقصود از سوره فتح (إنّا فَتَحْنا) که سوره فتح کبری نامیده شده نیست، بلکه مقصود سوره (إذا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الفَتْح) است که به سوره فتح صغری موسوم است)

و در الدّر المنثور از ابی عبیده از ضمره و عطیه روایت کرده که هر دو گفتند که پیغمبر(ص) فرمود: آخر قرآن از جهت نزول، مائده است و از ابی میسره نیز همین مضمون را نقل کرده است. مکان و زمان و شأن نزول آیه بنا به نقل کثیری از علماء «اسباب النزول» و مفسّرین، این آیه کریمه در غدیر خم در روز هجدهم ذى الحجّة در شأن امیر المؤمنین علی(ع) نازل شده است.

از جمله واحدی در «اسباب النزول» ( اسباب النزول، ‌صفحه ۱۵۰) به سند خویش از ابی سعید خدری روایت کرده است که گفت: این آیه )یَا أیَّها الرَّسُولُ ...( روز غدیر خم در شأن علی بن ابی طالب علیه‌السّلام نازل شد.

سیوطی در جلد دوم الدرّ المنثور صفحه ۲۸۹ از ابن ابی حاتم، ابن مردویه و ابن عساکر از ابی سعید آنچه را واحدی از او روایت کرده است و از ابن مردویه از ابن مسعود نقل کرده است که گفت: ما در عهد رسول الله(ص) این آیه را به این نحو قرائت می‌کردیم: )یا ایَّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أنْزِلَ إلَیکَ مِنْ رَبِّکَ انّ عَلیاً مَولى المُؤمِنینَ وَ إنْ لَمْ تَفْعَل ...( ؛ و در الغدیر از سی نفر از علما و بزرگان محدّثان اهل سنّت نقل کرده است که همه در کتاب‌های خود نزول آیه را در غدیر خم در تبلیغ ولایت علی(ع)روایت نموده‌اند.

*مفاد و هدف آیه


هر کس آنچه را به آن اشاره شد، یعنی مکان و زمان نزول سوره مائده و آیه کریمه و واقعه تاریخی و متواتر غدیر خم و ابلاغ ولایت علی(ع) با آن اهمیت و تأکید و تشریفات فراموش‌نشدنی را ملاحظه کند و در مضمون آیه و جمله‌های آن دقت نماید تصدیق خواهد کرد که آنچه به نزول آن در این آیه اشاره شده غیر از ولایت علی(ع) چیز دیگری نبوده و موضوع دیگری که نزول چنین آیه‌ای با این تأکید و تهدید در مورد آن مناسب باشد در سال حجة الوداع و در غدیر خم در ۱۸ ذى الحجة در بین نبوده است و با قطع نظر از گفته‌های مفسرّان معلوم می‌شود که پیغمبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم به تبلیغ امری مهم و بزرگ مأموریت یافته که از ارکان مهم دعوت آن حضرت بوده است و در سال حجة الوداع قرب ارتحال پیغمبر (ص) غیر از امر خلافت و ولایت، موضوعی که این همه تأکید نسبت به آن مناسب باشد پیدا نخواهیم کرد.

اگر نزول آیه در آغاز بعثت و پیش از هجرت یا اوایل آن بود که دشمنان پیغمبر(ص) در نهایت کوشش و قدرت ظاهری با آن حضرت به مبارزه برخاسته بودند و تمام یا اکثر احکام تبلیغ نشده بود جا داشت کسی بگوید این آیه راجع به اصل دعوت و رسالت و قیام به امر نبوّت و یا ابلاغ احکام عمده و مهم دین است، اما در سال حجّة الوداع که احکام، تبلیغ شده و پیغمبر با کمال استقامت و شجاعت همه وظایف رسالت را به انجام رسانده و رسم بت‌پرستی و شرک را از بین برده و در تمام شبه جزیره عربستان بت‌ها را سرنگون کرده و درهم شکسته و زمینه فتوحات آینده را برای دین خدا فراهم ساخته و نیرومندترین دشمنان آن حضرت در برابر احکام و قوانین اسلام تسلیم شده و اسلحه بر زمین گذاشته‌اند و توحید و پرستش خدای یگانه همه‌جا رایج و نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، سایر فرایض و واجبات، محرّمات و حدود، تبلیغ و اجرا شده و مسلمین در خطرناک‌ترین جنگ‌ها شرکت کرده و جان و مال خود را نثار راه اطاعت از خدا و پیغمبر نموده بودند غیر از امر ولایت و خلافت، موضوعی نمانده بود که پیغمبر مأمور به تبلیغ آن شود و اهمیت آن به‌قدری باشد که عدم تبلیغ و نرساندن آن به مردم مساوی با عدم تبلیغ تمام احکام باشد.

از جمله )وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه( استفاده می‌شود که به استثنای موردی که این آیه بدان اشاره دارد پیغمبر کل رسالت خدا را تبلیغ کرده و (ما)ی موصول اشاره به موردی خاص است و اگر ولایت بر عموم ما انزل الیه داشته باشد، معنایش بی‌لطافت و دور از منطق معجز بیان قرآن خواهد شد، زیرا بنابراین، مفاد آیه این می‌شود که بلّغ رسالتک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و حاصل اینکه سیاق این جمله دلیل بر این است که آیه در پایان ابلاغ رسالات الهی نازل شده و مربوط به موضوع ویژه‌ای است و از جمله «وَ اللّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» استفاده می‌شود موضوعی که آن حضرت مأمور به تبلیغ آن شده موضوعی بوده که تبلیغ آن معرض کارشکنی‌ها، مخالفت مردم مغرض و تحریکات و سوء قصد به جان گرامی و نفس نفیس آن حضرت بوده است و بدیهی است که در آن‌وقت موضوعی که معرض مخالفت و بروز سوء نیت منافقان و منحرفان باشد غیر از مسأله خلافت چیز دیگری نبوده است.

منبع: قدس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *