جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰
بازخواني بيانات مقام معظم رهبري در حمايت از ملت فلسطين؛

فلسطين، فوری‌ترين مسأله‌ جهان اسلام است

دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۳:۱۸
کد مطلب: 239202
مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت و كمك همه‌جانبه به آنان از سراسر كشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شيطانی غصب فلسطين را بشكند.
به گزارش جهان، بيانات مقام معظم رهبري در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين در مقابل جنايات رژيم صهيونيستي در جمع تعدادي از سياستمداران و متفكرين و علما در سال 1387به شرح زير است.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

به شما ميهمانان گرامی، علماء و متفكران و سياستمداران و مجاهدان كه در چهارمين گردهمائی برای دفاع از فلسطين به جمهوری اسلامی ايران آمده‌ايد خوشامد می‌گويم.

در فاصله‌ اين اجلاس با اجلاس قبلی كه در روزهای 15 تا 17 ربيع‌الاول سال 1427 هجری قمری در تهران تشكيل شد حوادث مهم و تعيين‌كننده‌يي اتفاق افتاده است كه افق آينده را در قضيه‌ فلسطين روشنتر و وظائف ما را درباره‌ اين مسأله‌ همچنان اصليِ دنيای اسلام آشكارتر می‌سازد.

از جمله‌ اين حوادث مهم، شكست شگفت‌آور نظامی و سياسی اسرائيل در برابر مقاومت اسلامی در جنگ 33 روزه‌ی لبنان در سال 1427 هجری‌قمری و ناكامی خفت‌‌آور رژيم صهيونيستی در جنگ 22 روزه‌ی جنايتكارانه‌اش با مردم و دولت قانونی فلسطين در غزه است.

اكنون رژيم غاصب كه چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيبانی نظامی و سياسی امريكا، چهره‌ئی مهيب و شكست‌ناپذير نشان می‌داد، دو بار از نيروهای مقاومت كه با اتكاء به خدا و مردم، بيش از اتكاء به سلاح و تجهيزات می‌جنگيدند، شكست‌خورده و با وجود تمرينها و آماده‌سازيهای نظامی و سازمانهای عريض و طويل اطلاعاتی و حمايت بيدريغ امريكا و بعضی دولتهای غربی و همدستی برخی منافقان جهان اسلام، انحلال، و شيب تند سقوط، و عدم كفايت خود در برابر موج نيرومند بيداری اسلامی را ظاهر ساخته است.

از سوئی ديگر جناياتی كه در حادثه تاريخی غزه از مجرمان صهيونيست سر زد؛ كشتار وسيع مردم غيرنظامی، ويران كردن خانه‌های بي دفاع، سوراخ كردن سينه‌ی كودكان شيرخوار، بمباران دبستان و مسجد، به‌كارگيری بمبهای فسفری و برخی سلاحهای ممنوع ديگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و ديگر نيازهای اوليه‌ مردم در مدتی نزديك به دو سال، و بسی جنايات ديگر، ثابت كرد كه غريزه‌ی وحشيگری و جنايت در سران دولت جعلی صهيونيست، با دهه‌های آغازين فاجعه‌ی فلسطين هيچ تفاوتی نيافته و همان سياست و همان خويِ درندگی و بی‌رحمی كه فاجعه‌های دير ياسين و صبرا و شتيلا را پديد آورد، امروز هم بعينه بر ذهن و دل ظلمانی اين طاغوتهای زمان حاكم است كه البته امروز با بهره‌گيری از پيشرفت فناوری، دائره‌ی جنايت بسی گسترده‌تر و فاجعه‌بارتر مي‌باشد.

چه آنان كه با توهم شكست‌ناپذيری رژيم صهيونيست، شعار «واقع‌بينی» سر داده دست سازش و تسليم در برابر غاصبان دراز كردند، و چه كسانی كه به خيال باطل خود، نسل دوم و سوّم سياستمداران صهيونيست را مبرّا از جنايات نسل اوّل دانسته، اميد همزيستی سالم در كنار آنان را در دل پروراندند، اكنون بايد به خطای خود پی برده باشند. اولاً: با موج بيداری امت مسلمان و باليدن نهال مقاومت اسلامی، آن هيبت دروغين فرو ريخته و نشانه‌های ناتوانی و درماندگی در رژيم غاصب آشكار گشته است، و ثانياً خوی تجاوزگری و بی‌شرمی از جنايت در گردانندگان آن رژيم همان است كه در دهه‌های اوّل بود و هرگاه بتوانند يا گمان ببرند كه ميتوانند، از هيچ جنايتی رويگردان نيستند.

اكنون 60 سال از اشغال فلسطين ميگذرد. در اين مدت همه‌ی ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سياسی و ديپلماسی، و تا شبكه‌ی عظيم امپراتوری خبری و اطلاع‌رسانی.
 
به‌رغم اين تلاش شيطانی گسترده و حيرت‌آور، غاصبان و حاميان آنان نه تنها نتوانسته‌اند مسأله‌ی مشروعيت رژيم صهيونيستی را حل كنند، بلكه اين مسأله با گذشت زمان بغرنج‌تر هم شده است.

عدم تحمل رسانه‌های غربی و صهيونيستی و دولت‌های حامی صهيونيزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقيق درباره هولوكاست كه بهانه‌ی غصب فلسطين بود، يكی از نشانه‌های اين تزلزل و ابهام است. اكنون وضع رژيم صهيونيستی از هميشه‌‌ تاريخ سياه خود در افكارعمومی جهان بدتر و پرسش از دليل پيدايش آن جدّي‌تراست. اعتراض بی‌سابقه و خودجوش جهانی از شرق آسيا تا امريكای لاتين عليه آن رژيم و تظاهرات مردمی در 120 كشور جهان و از جمله در اروپا و در انگليس كه خاستگاه اصليِ اين شجره‌ی خبيثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 33 روزه، نشان ميدهد كه يك مقاومت جهانی عليه صهيونيزم پديد آمده كه در 60 سال گذشته هرگز تا اين حد، جدی و حجيم نبوده است. مي‌توان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطين توانسته است وجدان جهانی را بيدار كند.

اين درس بزرگی است، هم برای دشمنان امت اسلامی كه خواسته‌اند با زور و سركوب، دولتی و ملتی جعلی و فرمايشی بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعيتی انكارناپذير تبديل كرده و چنين تحميل ظالمانه‌ئی را در جهان اسلام، عادی‌سازی كنند. و هم برای امت اسلامی و به‌ويژه جوانان غيور و وجدانهای بيدار آن، تا بدانند كه مجاهدت در راه بازگرداندن حق پايمال‌شده، هرگز ضايع نميشود و وعده‌ی خداوند راست است كه فرمود:

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ.
و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ، و قال عزوجل: وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ، و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ و كدام وعده از اين وعده الهی صريحتر كه فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِی لا يُشْرِكُونَ بِی شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ.

مغالطه‌ی بزرگی كه در قضيه‌ی فلسطين بر ذهن برخی از دست‌اندركاران چنگ انداخته اين است كه كشوری بنام اسرائيل يك واقعيت شصت ساله است و بايد با آن كنار آمد. من نميدانم اينها چرا از واقعيتهای ديگری كه در برابر چشم آنان است درس نميگيرند؟ مگر كشورهای بالكان و قفقاز و آسيای جنوب غربی پس از هشتاد سال بی‌هويتی و تبديل به بخشهائی از شوروی سابق، بار ديگر هويت اصلی خود را باز نيافتند؟

چرا فلسطين كه پاره‌ی تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامی و عربی خود را بازيابد؟ و چرا جوانان فلسطينی كه در شمار باهوشترين و مقاومترين جوانان عربند نتوانند اراده‌ی خود را بر اين واقعيتِ ظالمانه فائق گردانند؟

مغالطه‌ی بزرگ ديگر آن است كه گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاكره است! مذاكره با كی؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهی كه جز به زور، به هيچ اصل ديگری معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حكومت خودگردان از صهيونيستها گرفتند، با صرف‌نظر از ماهيت تحقيرآميز و اهانت‌بار آن، اولاً با هزينه‌ی سنگينِ اعتراف به مالكيت رژيم غاصب بر تقريباً سراسر فلسطين تمام شد، ثانياً همان حكومت نيم‌بند و دروغين را هم با بهانه‌های واهی در مواردی زير پای خود لگد كوب كردند؛ محاصره‌ی ياسر عرفات در ساختمان مديريتش در رام‌الله و انواع تحقير و تذليل او حادثه‌ای نيست كه فراموش شود.

ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بويژه پس از او با مسئولان حكومت خودگردان مانند رؤسای كلانتريهای خود رفتار كردند كه وظيفه‌شان تعقيب و دستگيری مجاهدان فلسطينی و محاصره‌ی اطلاعاتی و پليسی آنهاست، و بدين‌صورت تخم كينه را در ميانه‌ی گروههای فلسطينی پاشيدند و آنها را به جان يكديگر انداختند.
 
و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعيف هم فقط به‌بركت جهاد مجاهدان و مقاومت غيور مردان و زنان تسليم‌ناپذير بود. اگر انتقاضه‌ها رخ نمي‌داد صهيونيستها با وجود تنازل پی‌درپی رؤسای سنتی فلسطين در برابر آنها، همين اندازه را هم هرگز به آنان نمي‌دادند.

يا مذاكره با امريكا و انگليس كه بزرگترين گناه را در ايجاد و حمايت از اين غده‌ی سرطانی مرتكب شده‌اند، و خود پيش از آنكه ميانجی باشند طرف دعوايند. دولت آمريكا هيچ‌گاه حمايت بی‌قيد و شرط خود از رژيم صهيونيست و حتی از جنايت‌های آشكار آن از قبيل ماجرای اخير غزه را متوقف نكرده است.

حتی رئيس‌جمهور جديد آمريكا هم كه با شعار تغيير در سياست‌های دولت بوش بر سر كار آمده است، از تعهد بی‌قيد و شرط به امنيت اسرائيل دم مي‌زند، يعنی دفاع از تروريسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگوئی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و كودك فلسطينی در 22 روز، اين يعنی همان كژراهه‌ی دوران بوش و نه چيزی كمتر.

مذاكره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم يك رويكرد عقيم ديگر است. سازمان ملل شايد در كمتر نمونه‌ئی همچون مسأله‌ی فلسطين، مورد آزمونِ افشاگر و رسواكننده قرار گرفته باشد.
 
شورای امنيت، يك روز اشغال فلسطين به وسيله‌ گروه‌های تروريست جرّار را سريعاً به رسميت شناخت و نقشی اساسی را در پيدايش و تداوم اين ظلم تاريخی بازی كرد، و پس از آن چندين دهه همواره در برابر نسل‌كشی‌ها، آواره‌سازيها، جنايتهای جنگی و انواع جرائم گوناگون ديگر آن رژيم، سكوت رضايت‌آميز كرد، و حتی هنگامی ‌كه مجمع عمومی رأی به نژادپرست‌بودن صهيونيسم داد، نه تنها با آن همراهی نكرد، كه در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. كشورهای زورگوی عالم كه برخوردار ازعضويت دائم در شورای امنيت‌اند از اين مجمع جهانی همچون ابزار استفاده مي‌كنند.
 
نتيجه آنكه نه تنها اين شورا به كارامنيت در جهان كمكی نمي‌كند بلكه هرجا كه قراراست مفاهيمی همچون حقوق‌بشر يا دموكراسی و امثال آن، وسيله‌‌ زياده‌طلبی و سلطه‌ی بيشتر آنان گردد،‌به كمك ايشان می‌شتابد و بر كارهای نامشروع آنان پوششی از فريب و دروغ می‌افكند.
نجات فلسطين با دريوزگی از سازمان ملل يا از قدرتهای مسلّط و به طريق اولی از رژيم غاصب به دست نمي‌آيد، راه نجات فقط ايستادگی و مقاومت است، با توحيد كلمه‌ فلسطينيان و كلمه‌ توحيد كه ذخيره‌ بی‌پايان حركت جهادی است.

اركان اين مقاومت،‌از سوئی گروه‌های مجاهد فلسطينی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطين در داخل و خارج آن كشورند؛ و از سوئی ديگر، دولتها و ملت‌های مسلمان در سراسر جهان، به‌ويژه عالمان دينی و روشنفكران و نخبگان سياسی و دانشگاهيان. اگر اين دو ركن مستحكم در جای خود قرار گيرند، بي‌شك وجدانهای بيدار ودل‌ها و انديشه‌هائی كه افسون تبليغات امپراتوری خبری استكبار و صهيونيزم، آنها را مسخ نكرده،‌درهر نقطه‌عالَم به ياری ذيحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استكباررا دربرابر طوفانی از انديشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.

نمونه‌ اين حقيقت را در طول روزهای اخير مقاومت پرشكوه غزه همه ديديم. گريه‌ی رئيس غربی يك سازمان خدماتی بين‌المللی در برابر دوربين رسانه‌ها، اظهارات همدردانه فعالان سازمانهای بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صميمی مردم در قلب پايتخت‌های اروپائی و شهرهای امريكا، اقدام شجاعانه‌ رؤسای چنددولت در امريكای لاتين، همه و همه نشانه‌ی آن است كه دنيای غيرمسلمان نيز هنوز به دست نيروهای شرآفرين و فسادآفرين كه نام قرآنی آنها شيطان است  به طور كامل تسخير نشده و هنوز ميدان برای جولان حقيقت،‌بازاست.

آری،‌مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت وكمك همه‌جانبه به آنان از سراسر كشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شيطانی غصب فلسطين را بشكند. انرژی عظيم امت اسلامی مي‌تواند مشكلات جهان اسلام و از جمله، مشكل حاد و فوری فلسطين را حل كند.

اكنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نيز به همه‌ وجدان‌های بيدارازهركشور و ملت. همت كنيد و طلسم مصونيت جنايتكاران صهيونيست را بشكنيد. سران سياسی و نظامی رژيم غاصب را كه در فاجعه‌ غزه نقش‌آفرين بودند به پای ميز محاكمه بكشانيد و به مجازاتی كه عدل و عقل حكم ميكند برسانيد. اين اولين قدمی است كه بايد برداشته شود. سران سياسی و نظامی رژيم غاصب بايد محاكمه شوند. اگر جنايتكار مجازات شود، راه جنايت برای آنان كه انگيزه و جنون آن را دارند ناهموارخواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنايت‌های بزرگ، خود عامل و مشوق جنايت‌های ديگر است. اگر امت اسلامی پس از جنگ 33 روزه‌ی لبنان و آن‌فاجعه‌آفرينی‌های دهشتناك، مجازات صهيونيستهای فاجعه‌آفرين را به‌جدّ مطالبه مي‌كرد، اگر اين مطالبه‌ بحق پس از به خاك و خون كشيدن كاروان‌های عروسی در افغانستان و پس از جنايات بلك‌واتر در عراق و پس از رسوائي‌های سربازان امريكائی در ابوغريب و غير آن صورت مي‌گرفت، امروز ما شاهد كربلای غزه نمی‌بوديم.

ما دولتها و ملتهای مسلمان در آن قضايا وظيفه‌ئی را كه قانون عقل و عدل بدان حكم مي‌كرد انجام نداديم و نتيجه آن چيزی است كه امروز شاهد آنيم.

جای تأسف عميق است كه برخی از دولتها و سياستمداران جهانی، از مقولات اخلاقی و قضاوت وجدانی بشری، سخت بيگانه‌اند. برای آنها قتل‌عامِ بيش‌از 1350نفر و زخمی كردن حدود 5500 نفر مردم بی‌‌سلاح و بسياری كودك در ظرف 22 روز در غزه، هيچ حساسيتی برنمی‌انگيزد؛ قاتلان و مجرمان نه تنها مجازات نمی‌شوند، كه پاداش هم مي‌گيرند. امنيت رژيم سفاك يك امر قدسی كه بايد در هر حال از آن دفاع كرد به شمار مي‌آيد و طرف مظلوم، چه دولتی كه با رأی قاطع مردم بر سر كار آمده و چه مردمی كه آن دولت را بر سر كار آورده‌اند،‌متهم و محكوم مي‌شوند. اين است حكم ديوان سياستی كه با اخلاق و وجدان و فضيلت، نسبتی ندارد و آبش با آن به يك جو نمي‌رود. اين دولتها هنگامی كه نفرت عميق افكار عمومی را از خود مشاهده مي‌كنند، بی آنكه علت آشكار آن را ببينند، به سراغ باز هم سياست‌ورزی مي‌روند و اين چرخه‌ معيوب همچنان ادامه می‌يابد.

برادران و خواهران عزيز در همه‌ی جهان اسلام! از تجربه‌ها درس بگيريم.
امت بزرگ ما امروز به بركت بيداری اسلامی، دارای قدرت عظيمی است. كليد حل مشكلات فراوان كشورهای اسلامی، در دست همت و يكپارچگی اين مجموعه‌ شگرف است، و مسأله‌ فلسطين، فوری‌ترين مسأله‌ی جهان اسلام است.

گاهی شنيده مي‌شود كه كسانی ميگويند: فلسطين يك مسأله‌ی عربی است. اين سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است كه عرب، احساسات خويشاوندانه‌تری دارد و مايل است خدمت و مجاهدت بيشتری تقديم كند،‌اين چيز پسنديده‌ئی است و ما به آن تبريك مي‌گوئيم. ولی اگر معنی اين سخن آن است كه سران برخی كشورهای عربی به ندای يا للمسلمين مردم فلسطين كمترين توجهی نكنند و در قضيه‌ی مهمی مانند فاجعه‌ غزه با دشمن غاصب و ظالم همكاری كنند و بر سر ديگران كه ندای وظيفه، آرامشان نمي‌گذارد فرياد بكشند كه شما چرا به غزه كمك مي‌كنيد، در اين صورت هيچ مسلمانی و هيچ عربی غيور و با وجدانی اين سخن را نمی‌پذيرد و گوينده‌ی آن را از سرزنش و تقبيح معاف نمی‌سازد. اين همان منطق اخزم است كه پدر خود را كتك مي‌زد و اگر كسی دخالت مي‌كرد بر سر او فرياد مي‌كشيد؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و كتك مي‌گرفت و اين در زبان عربی مَثَل شد كه: انَّ بَنيَّ رمّلونی بالدّم     شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم

كمك همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت كامل از آنان واجب كفائی بر همه‌‌ مسلمانان است. دولت‌هائی كه به جمهوری اسلامی ايران و برخی ديگر از كشورهای مسلمان به‌خاطر كمك به فلسطين خرده مي‌گيرند، خود متحمل اين كمك و حمايت شوند تا تكليف اسلامی از ديگران ساقط شود،‌و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خرده‌گيری و كارشكنی، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانه‌ی ديگران باشند.

حضار محترم! شما كه در اين گردهمائی حضور يافته‌ايد، در مسئله‌ فلسطين صاحب‌نظر و انديشه‌وريد. وظيفه‌ تاريخی امروز ما تكرارسخنان و تئوريهای ناتوانِ گذشته نيست،  بلكه ارائه‌ راهكاری است كه فلسطين را از زير ستم رژيم صهيونيستی آزاد كند. پيشنهاد ما يك راهكار كاملاً منطبق بر مردم‌سالاری است كه مي‌تواند منطق مشترك همه‌ افكار جهانی باشد. آن پيشنهاد اين است كه همه‌ی صاحبان حق در سرزمين فلسطين اعم ازمسلمان و مسيحی و يهودی در يك همه‌پرسی، ساختار نظام خود را انتخاب كنند و همه‌ی فلسطينی هائی كه سال‌ها مشقت‌آوارگی را تحمل كرده اند نيز در اين همه‌‌پرسی شركت كنند.

 دنيای غرب بايد بداند كه نپذيرفتن اين راه حل نشانه‌ی پايبند نبودن به دموكراسی است كه پيوسته از آن دم مي‌زنند و اين آزمون افشاگر ديگری بر عليه آنان خواهد شد.

آزمون قبلی آنان نيز در فلسطين بود كه نتيجه‌ انتخابات كرانه‌ی باختری و غزه را كه روی كارآمدن دولت حماس بود نخواستند بپذيرند. كسانی كه دموكراسی را تا جائی می پذيرند كه نتائج آن مطلوب آنان باشد، جنگ‌طلب و ماجراجويند و اگر از صلح دم ميزنند جز دروغ و فريب نيست.

اكنون مسأله‌ی بازسازی غزه يكی از فوری‌ترين مسائل فلسطين است، دولت حماس كه منتخب اكثريت قاطع فلسطينيان است و حماسه‌ی مقاومتش در ناكام گذاشتن رژيم صهيونيستی، درخشانترين نقطه در تاريخ صد ساله‌ی اخير فلسطين است، بايد مركز همه‌ی فعاليت‌های مربوط به بازسازی قرار گيرد. شايسته است كه برادران مصری راه كمك‌ها را باز كنند و بگذارند كه كشورها و ملتهای مسلمان به وظيفه‌ی خود در اين مهم عمل كنند.

در پايان ياد شهيدان جنگ 22 روزه را كه با خون خود غزه‌ی فلسطين را به عزت اسلام و عرب مبدل كردند گرامی مي‌دارم و برای آنان طلب مغفرت و رحمت مي‌كنم. و نيز به همه‌ شهيدان فلسطين و لبنان و عراق و افغانستان و همه‌ شهيدان اسلام و به روح مطهّر امام راحل عظيم الشأن درود مي‌فرستم.

از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمين و نزديكی هر چه بيشتر ملت‌های مسلمان به يكديگر و بيداری روزافزون دنيای اسلام را مسألت مي‌كنم.

والسلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته

14/12/1387

منبع: khamenei.ir
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *