جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰

قرآن ما را به چه فرا می خواند؟

يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۸:۲۲
کد مطلب: 236469
مقصود از مؤمنان را «آل محمد علیهم السلام» دانسته اند که خداوند برای ایشان حق و اجر بزرگی بر خودش واجب کرده است. بی سبب نیست که در زیارات، دعاها و مناجات ها توصیه شده ایم که خداوند را به حقّ این خاندان که آن را بر خود واجب گردانیده سوگند دهیم: «و أسئلک بحقّهم الذی أوجبت لهم علیک».
به گزارش جهان، ماه مبارک رمضان، و ماه میزبانی زمینیان برای نزول کلام خدا با رحمت و برکت فرا رسیده؛ ماهی که حامل شبی است که از هزار ماه با فضیلت تر است. و در آن شب قرآن نازل شده است:  «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقان‏؛2 ‏ ماه رمضان، ماهى که قرآن در آن نازل شده؛ برای هدایت مردم، همراه با دلائل روشنِ هدایت و تشخیص حقّ از باطل.»

راستی آیا ما که پیرو قرآن هستیم و به آن ایمان آورده ایم، تا به حال از خود پرسیده ایم قرآن مردم را به سوی کدام حقیقت هدایت می کند؟ در اولین مواجهه با این پرسش ممکن است کسانی که با قرآن مرتبط اند و تا به حال لااقل بارها در همین ماه مبارک آن را ختم کرده و 6236 آیه نورانی اش را از نظر گذارنده اند این پاسخ به ذهنشان بیاید که، قرآن حکیم با توجه به نیازهای گوناگون بشر حقیقت های متعددی را به او نمایانده است.

بله، ما هم با آنها در این زمینه موافقیم و به فرموده آن خالق رحیم «هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در این کتاب آسمانی، بیان شده است.» 3یعنی هر آنچه بشرِ آفریده شده تا روز واپسین و پس از آن بدان نیاز دارد در این کتاب هدایت گرد آمده است. و اینکه چه کسی توانایی آن را دارد که از این خزانه علم الهی توشه برگیرد، پرسش مهم دیگری است که مجال دیگری می طلبد و ما در اینجا در پی پاسخ به آن نیستیم.

اما آنچه این نوشته در پی طرح آن است پاسخ این مسئله است که، اگر تمام آیات این کتاب مقدس را در یک حقیقت گردآوریم، که آن حقیقتِ واحد ترجمان آن آیات و آن آیات راهنمای آن حقیقت باشد این حقیقت چه خواهد بود؟ آیا خدای حکیم و علیم در این بحر عمیق و مواج اشاره ای کلی به این مهم نموده یا آنکه ما را صرفاً با اجزاء متعدد احکام و فرامین -که بی تردید لازم و ضروری اند- رها کرده است؟ اگر چه شاید اکنون نیز پاسخ های دیگری ذهن را به خود مشغول کند که قابل تأمل و تحقیق باشد، لیکن باید ببینیم قرآن خود چه پاسخی به ما می دهد؛ چه آنکه به قول معروف، «از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است».

هدایت به مقصد بزرگ

همان گونه که در آیه آغازین سخن گذشت، هدف از نزول قرآن کریم، هدایت و راه نمایی مردمان است. روشن است که هر راه نمایی و هدایتی به سوی راه و مقصدی صورت می گیرد. اگر در این آیه خوب دقت کنیم در خواهیم یافت که خداوند متعال در این آیه شریفه دوبار بر این هدف -هدایت- تأکید نموده است: «قرآن برای دادن بیّنات و دلائل بسیار روشن و آشکاری برای هدایت و تشخیص راه حق از باطل نازل شده است.» و این تأکید دلیلی است بر اهمیت و توجه دادن ما به نکته ای درخور توجه.

شاید بتوان گفت که خداوند حکیم می خواهد تا فراوانی و تکثر احکام و مناسک یاد شده در این کتاب شریف ما را از هدف کلی آن بازندارد. و حواسمان باشد که برای عمل به احکام جزء جزء، از راه و هدف کلان منحرف نشویم. راهی که خود، مقصد هم هست. و اگر وارد آن شدیم خواهیم توانست با یافتن علائم و نشانه های سعادت و تفسیر و تبیین درست آن به قرب الهی برسیم. قرآن اگر چه برای همه مردم نازل شده اما معنا و مفهوم آن را باید بدون دخالت دادن آراء شخصی از درون خود آن جست.

بنابراین از خود قرآن که کلام کامل، دقیق، منسجم و خالی از خلل خالق حکیم است می پرسیم: اکنون که هدف کلی خود را هدایت اعلام کرده، که در یک جمله ما را به کدام مقصد عظیم هدایت و دعوت می کند؟اگر مطابق روش تفسیری «قرآن به قرآن» که روش معتبر و مورد استناد مفسران4 و اهل بیت، علیهم السلام است عمل کنیم و واژه های مرتبط با «قرآن» را در مجموع آیات جستجو کنیم، روشن خواهد شد که در سراسر آیات، شأن و رسالت قرآن حکیم چیزی جز هدایت گری و دعوت به سوی مقصدی خاص نیست.

آنگاه در پرتو پذیرش این دعوت، نتیجه ای دلنشین و گرانسنگ حاصل می آید: رهایی از امراض فکری، روحی و جسمی که از آن با «شفاء» تعبیر شده است:«اى مردم، براى شما از جانب پروردگارتان موعظه‏اى آمد و شفایى براى آن بیماریى که در دل دارید و هدایت و رحمتى براى مؤمنان.»5و بیان می کند که شفابخشی قرآن حکیم بهره کسانی است که با مقصد و هدف آن همراه و همگام می شوند و دل به دعوتش می سپارند و مسیر حرکت خود را در زندگی با نشانه های آن می سنجند.
در مجموع آیات شریفه ای که قرآن را به صورت کلی، هدایت کننده و دعوت کننده معرفی می کند تنها یک آیه است که مقصد دعوت را بیان کرده است. در نهمین آیه از سوره مبارکه اسراء چنین می فرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‏ هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبیراً؛همانا این قرآن به آنچه استوارترین است، هدایت و دعوت مى‏کند و به مؤمنان که کارهاى شایسته انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد که برایشان پاداش بزرگى است.»‏این آیه تنها آیه ای است که به روشنی و صراحت مقصد هدایت قرآن حکیم را آن هم به روش توصفی نمایان می سازد: «آنچه استوارترین است».

و آنان که به هدایت او پشت کنند بهره ای جز خسارت ندارند: «و از قرآن آنچه براى مؤمنان شفا و بخشایش است فرو مى‏فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمى‏افزاید.»6 در آیه 44 از سوره فصلت نیز می فرماید: «اگر قرآن را به زبان عجم مى‏فرستادیم، مى‏گفتند: چرا آیاتش به روشنى بیان نشده است؟ کتابى به زبان عجم و [پیامبرى] عرب؟ بگو: این کتاب براى آنها که ایمان آورده‏اند هدایت و شفاست و آنها که ایمان نیاورده‏اند گوشهاشان سنگین است، و چشمانشان کور است، چنانند که گویى آنها را از جایى دور ندا مى‏دهند.»

مقصدِ هدایت

تا این جا روشن شد که قرآن حکیم علاوه بر پرداختن به موضوعات و احکام گوناگونی که پاسخ گوی همه نیازهای انسان در همه زمینه ها است، خود را راه نما و دعوت کننده به سوی مقصدی معرفی می کند که بدون شناخت وحرکت در مسیر آن، امکان بهره برداری از این گنجینه بزرگ وجود ندارد. و نتیجه ای جز خسران و زیان برای انسان به بار نمی آورد. اما پرسش این است که مقصد این هدایت و دعوت کدام است؟برای یافتن پاسخ این پرسش که در واقع پرسش اصلی این نوشته است، باز به سراغ آیات شریفه قرآن می رویم، که: «معنی قرآن ز قرآن پرس و بس»

آیه تعیین کننده

در مجموع آیات شریفه ای که قرآن را به صورت کلی، هدایت کننده و دعوت کننده معرفی می کند تنها یک آیه است که مقصد دعوت را بیان کرده است. در نهمین آیه از سوره مبارکه اسراء چنین می فرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‏ هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبیراً؛همانا این قرآن به آنچه استوارترین است، هدایت و دعوت مى‏کند و به مؤمنان که کارهاى شایسته انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد که برایشان پاداش بزرگى است.»‏

این آیه تنها آیه ای است که به روشنی و صراحت مقصد هدایت قرآن حکیم را آن هم به روش توصفی نمایان می سازد: «آنچه استوارترین است». پس اگر مصداق و نمونه این وصف روشن شود، تمام مقصود از هدایت و هدف از نزول قرآن بیان خواهد شد.مفسران در این باره بیاناتی داشته اند؛ از آن جمله علامه طباطبایی(ره) در المیزان، در بخش نخست تفسیر این آیه، مبتنی بر روش قرآن به قرآن، دو آیه زیر را به عنوان شاهد ذکر می کنند.

در این آیات واژه «قیّم» به معنای «استوار» به کار رفته است: «بگو: پروردگار من مرا به راه راست هدایت کرده است به دینى همواره استوار، دین حنیف ابراهیم. و او از مشرکان نبود.»7 «پس تو اى رسول، مستقیم به جانب آیین پاک [اسلام] روی آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت مردم را بر آن آفریده است پیروى کن که هیچ تغییرى در خلقت خدا نباید داد؛ این است آیین استوار.» 8

آنگاه ضمن بیان لغوی واژه «أقوم» (=استوارترین) آن را به معنای معتدل ترین حالات انسان بیان می کنند. و می افزایند که، مقصود از اینکه گفته می شود فلان شخص قائم به فلان امر است یعنی آن امر را به بهترین شیوه و همان طور که شایسته و درخور آن است آن را اداره می کند و به نتیجه می رساند. ایشان با اشاره به دو آیه فوق، نتیجه می گیرند که دین استوار، دین اسلام است.

این دین، خیر دنیا و آخرت ملت خود را تأمین و تضمین نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ایشان است، زیرا موافق با مقتضیات فطرت انسانى و ناموسى است که خداوند بر اساس آن ناموس او را خلق کرده و او را به حسب آن ناموس مجهز به ابزارى فرموده که او را به سوى غایت و هدف از خلقتش و سعادتى که برایش در نظر گرفته شده راهنمایى مى‏کند. و بنابراین مقصود از عبارت آیه نهم سوره اسراء (که آنچه استوارترین است) نیز ملت حنیف و دین اسلام لکن در مقایسه با سایر ملت ها یا سایر شریعت ها است. 9

چنین به نظر می رسد که سخن مؤلف گرانقدر المیزان در این بخش از تفسیر آیه، متوجه جایگاه و ویژگی شریعت اسلام و امت اسلامی نسبت به غیر معتقدان به قرآن است که هنوز به شناخت رسول اعظم صلوات الله علیه و آله و سلم، و ایمان به کتاب آسمانی اش راه نیافته اند. اما مسئله ما در این نوشتار شناخت مقصد دعوت قرآن برای معتقدان به نبوت رسول خاتم و یافتن راهی برای جلوگیری از تشتط و تفرق در هدف هدایت در مصحف شریف است.

اگر چه با روشن شدن این موضوع، راه برای دیگران نیز گشوده خواهد شد. به علاوه اگر در آیاتی که واژه «قیّم» به معنای «استوار» به کار رفته دقت ادبی به خرج دهیم درمی یابیم که موضوع آن شناسایی دین استوار است که از بین همه شریعت ها فقط اسلام را با این وصف معرفی کرده است، اما در آیه نهم سوره اسراء که مورد گفت وگوی ماست، مقصد حقیقی قرآن را «آنچه استوارترین است» معرفی کرده است.

بین این دو کاربرد از یک ریشه تفاوت وجود دارد. ضمن آنکه در ادامه همین آیه قرآن کریم به مؤمنان بشارت می دهد که خداوند برایشان اجر و حق بزرگی در نظر گرفته است. و شاید بتوان تفاوت استوار و استوارترین را در برتری جایگاه و مرتبه «ایمان» بر «اسلام» جستجو کرد.10 خداوند حکیم مقصد هدایت قرآن را «آنچه استوارترین است»، بیان کرده است.

علامه طباطبایی(ره) در ادامه بحث، به روایات نقل شده در تأویل آیه می پردازند. دلیل این امر نیز روشن است زیرا حضرات معصومین علیهم السلام در قرآن به عنوان اهل الذکر و کسانی که علم کتاب نزدشان موجود است 11 یاد شده اند.روایات اهل بیت علیهم السلام، «آنچه استواترین است» را «ولایت و امامت» بیان کرده اند. یعنی قرآن در یک جمله، به سوی ولایت امامان معصوم علیهم السلام، دعوت و راه نمایی می کند.

این بدان معناست که یگانه شاه راهی که دربردارنده علائم و نشانه های سعادت و تبیین کننده احکام و موازین، و روشن کننده معانی و مصادیق آیات شریفه قرآن است، طریق ولایت است. و در صورت تسلیم شدن فرد در برابر امامت و رهبری عالمانه، خردورزانه و تهی از هیچ گونه جهل، از جانب پیشوایان معصوم و حجت های خدا است که احکام دین، نخست به صورت واقعی و بی کم و کاست بیان می شود، و ثانیاً امکان تحقق و اجرا می یابند. وضعیت امروز مسلمین و دچار شدن به تعدد و تکثر برداشت های گوناگون فرق اسلامی از آیات قرآن و تفاسیر مبتنی بر آراء شخصی دلیلی روشن بر ضرورت بازگشت به گنجینه حقیقی علوم قرآن است.

امام صادق علیه السلام، در تفسیر آیه فوق فرمودند: «کلمه «یهدى» به معناى «یدعو» است، یعنى این قرآن دعوت مى‏کند.» 12 تفسیر عیاشى از حضرت باقرالعلوم علیه السلام، نقل کرده که فرمودند: «مقصود از «آنچه استوارترین است» ولایت است و قرآن به ولایت دعوت مى‏کند.» 13علامه طباطبایی(ره) پس از نقل این روایات می افزایند: «ممکن هست که مقصود از آن، کمال معارف دینى باشد که نزد امام است، و بخواهد بفرماید: قرآن به سوى آن دین کامل و معارف کامل دینى که نزد امام است دعوت مى‏کند. و مؤید این احتمال آن است که در بعضى از روایات نقل شده است: قرآن به سوى امام هدایت مى‏کند.»14

سایر تفاسیر روایی نیز معانی مشابهی برای مقصد دعوت قرآن ذکر کرده اند. از معروف ترین آنها می توان به تفسیر شریف «نورالثقلین» اشاره کرد که ذیل این آیه از امام صادق علیه السلام، نقل کرده است: «[قرآن] به سوی امام هدایت می کند.»15در کتاب «معانی الاخبار» از امام موسى بن جعفر، از پدر گرامی اش جعفر بن محمد، از پدر گرامی اش على بن حسین علیهم السلام روایت شده که فرمودند: «امامی از خاندان ما اهل بیت نیست مگر اینکه معصوم باشد. و عصمت در خلقت ظاهری [آشکار] نیست که با آن شناخته شود.و همچنین امامی نیست مگر اینکه منصوص16 باشد.»

عرض شد: ای پسر رسول خدا، معنی معصوم چیست؟ فرمودند: «یعنی کسی که درآویخته به ریسمان مستحکم الهی است و این ریسمان همان قرآن است. و قرآن به سوی امام راهنمایی (دعوت) می کند. و این معنای همان فرموده خداست که: «به تحقیق این قرآن به آنچه که استوارترین است هدایت می کند.»
هدف از نزول قرآن کریم، هدایت و راه نمایی مردمان است. روشن است که هر راه نمایی و هدایتی به سوی راه و مقصدی صورت می گیرد. اگر در آیه نزول قرآن درماه مبارک رمضان خوب دقت کنیم در خواهیم یافت که خداوند متعال در این آیه شریفه دوبار بر این هدف -هدایت- تأکید نموده است: «قرآن برای دادن بیّنات و دلائل بسیار روشن و آشکاری برای هدایت و تشخیص راه حق از باطل نازل شده است.» و این تأکید دلیلی است بر اهمیت و توجه دادن ما به نکته ای درخور توجه. شاید بتوان گفت که خداوند حکیم می خواهد تا فراوانی و تکثر احکام و مناسک یاد شده در این کتاب شریف، ما را از هدف کلی آن بازندارد.

روایات فوق در تفاسیر متعددی از جمله «البرهان فی تفسیر القرآن»، «کنز الدقائق و بحر الغرائب»، «الصافی»، «تأویل الآیات الظاهره»، «القمی» و... نیز نقل شده است. در همین تفاسیر درباره ادامه این آیه شریفه که می فرماید: «و مؤمنان را که عمل صالح انجام می دهند را به اجر و ثواب عظیم بشارت مى‏دهد.»

مقصود از مؤمنان را «آل محمد علیهم السلام» دانسته اند که خداوند برای ایشان حق و اجر بزرگی بر خودش واجب کرده است. بی سبب نیست که در زیارات، دعاها و مناجات ها توصیه شده ایم که خداوند را به حقّ این خاندان که آن را بر خود واجب گردانیده سوگند دهیم: «و أسئلک بحقّهم الذی أوجبت لهم علیک».

در فرازهای پایانی زیارت جامعه کبیره به خدای بزرگ چنین عرض می کنیم: «خدایا بی گمان، اگر من شفیعانى نزدیکتر بتو از محمّد و اهل بیت برگزیده‏اش، آن امامان ابرار و پیشوایان اخیار نیکوکار مى‏یافتم هر آینه ایشان را شفیع خود می ساختم، پس تو را به آن حقّ ایشان که براى آنان بر خود واجب ساخته‏اى درخواست می کنم که مرا از جمله عارفان نسبت به ایشان و بحقّشان، و در زمره رحمت یافتگان بفیض شفاعتشان درآور، زیرا که تو مهربانترین مهربانانى.»17

پی نوشت ها:

1. ابوذر یاسری

2. سوره بقره، آیه 185.

3.کلیدهاى غیب نزد اوست. جز او کسى را از غیب آگاهى نیست. هر چه را که در خشکى و دریاست مى‏داند. هیچ برگى از درختى نمى‏افتد مگر آنکه از آن آگاه است. و هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین و هیچ ترى و خشکى نیست جز آنکه در کتاب مبین آمده است. (سوره انعام، آیه 59)

4.در این باره ر.ک: مقدمه تفسیر المیزان.

5.سوره یونس، آیه 57.

6.سوره اسراء، آیه 82.

7.قُلْ إِنَّنی‏ هَدانی‏ رَبِّی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکین‏؛ سوره ابراهیم، آیه 161.

8.فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون؛ ‏سوره روم، آیه30

9.ترجمه المیزان، ج‏13، ص64.

10.«اعراب بادیه‏نشین به تو گفتند ایمان آوردیم. بگو: نه، هنوز ایمان نیاورده‏اید و باید بگویید اسلام آوردیم چون هنوز ایمان در دلهاى شما داخل نشده‏»؛

11.سوره حجرات، آیه 14.

12.سوره رعد، آیه 43.

13.فروع کافى، ج 5، ص 13، ح 1. تفسیر عیاشى، ج 2، ص 283، ح 25.

14.برهان، ج 2، ص 409، ح 2

15. تفسیر نور الثقلین، ج‏3، ص 141

16. معین شده؛ به ثبوت رسانیده؛ آنچه از آیات قرآن و احادیث که صریح و آشکار باشد و محتاج به تأویل نبود. (فرهنگ معین، واژه «منصوص»)

17. مفاتیح الجنان.

منبع:تبیان
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *