کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

به بهانه روز بزرگداشت لسان‌الغیب شیراز

فال حافظ میگیریم، ولی شعر حافظ نمی خوانیم!؟

20 مهر 1400 ساعت 9:20

یک استاد ادبیات گفت: بشر همیشه در تمنای بازسازی گذشته و باخبرشدن از آینده بوده که بنیاد فال هم به مورد دوم برمی‌گردد.


به گزارش جهان نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، حافظ که دیوان خودش همیشه مورد تفأل پیر و جوان و خاص و عام قرار می‌گیرد، بار‌ها در اشعارش به واژه‌ «فال» اشاره کرده است؛ نظیر این ابیات:

«روز هجران و شب فرقت یار آخر شد/ زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد»

«چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ/ فالی به چشم و گوش در این باب می‌زدم»

«به ناامیدی از این در مرو بزن فالی/ بود که قرعه دولت به نام ما افتد»

آیا منظور حافظ از فال در این‌جا همان چیزی است که امروز ما در ذهن داریم؟ در کتاب یادداشت‌ها و اندیشه‌ها بیان شده نزد عرب فال نشانه‌ای است که تأویل آن با خواست و کام انسان موافق باشد و آنچه خلاف آن باشد، طیره گفته می‌شود.

در حدیث آمده است که پیغمبر فال را دوست می‌داشت و طیره را مکروه می‌شمرد. فال‌گیران از هر چیزی که بتوان آن را از قلمرو خواست و اراده‌ انسان خارج شمرد، برای استدلال به اشارت غیبی بهره می‌گرفتند و بدین گونه، از دیرباز هر نشانه‌ای را که می‌توانسته با دنیای غیب مربوط پنداشته شود، منشأ فال می‌شناختند.

در ایران قدیم عامه می‌پنداشتند که در هنگام فال زدن، اگر ستاره‌ای از آسمان بگذرد فال راست می‌آید.

در تذکره‌الأولیای عطار از زبان ابوالحسن نوری نقل شده است: «نوری درخشان دیدم در غیب. پیوسته در وی نظر می‌کردم تا وقتی که من همه آن نور شدم.»

و این نور که جان عارف آن را ادراک می‌کند، سرّ غیبی است که جویای آن است.


 
فال‌ها و استخاره‌ها دریچه‌هایی از دنیای غیب به شمار می‌آیند و عبث نیست که فال‌گشایان و فال‌نمایان کهن را «لسان غیب» خوانده‌اند؛ اما پس از گذشت قرن‌ها، تنها حافظ است که لقب لسان‌الغیب برای او تا این حد مشهور و زبانزد شده است.

حافظ به زبان رمز و استعاره سخن می‌گوید.

یک ویژگی رمز و استعاره هم ظاهراً این است که با هر کسی به زبان او حرف می‌زند و از همین روی هر کسی خود را مجاز می‌یابد که دریافت خود را به عنوان مفهوم واقعی اشعارش قلمداد کند.

شاید به همین دلیل باشد که این روز‌ها اگر کسی در شرایط عادی اشعار حافظ را نخواند و معنی حقیقی ابیات را به درستی درنیابد، باز هم به فال حافظ معتقد است و گهگاهی دیوان او را به این بهانه تورقی می‌کند.

از طرفی افراط در توسل به فال و استخاره نیز هیچ‌گاه توصیه نشده است.

بنیاد فال به آرزوی انسان مبنی بر خبر از آینده برمی‌گردد

روح‌الله هادی استاد دانشگاه تهران و مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی است.

از تخصص‌های وی می‌توان به حافظ‌شناسی اشاره کرد.

او در صفحه اینستاگرام خود به خوانش کل غزلیات حافظ پرداخته است که می‌تواند مرجع درست‌خوانی اشعار حافظ برای علاقه‌مندان باشد.

او درباره‌ رسم تفأل به دیوان حافظ به خبرنگار ما گفت: مسئله‌ فال ربطی تنها به دیوان حافظ ندارد.

قُدما با کتاب‌های دیگر هم فال می‌گرفتند، مثلاً با دیوان شمس.

داستان فال مثل داستان استخاره است. با قطع نظر از اینکه دومی مبنای دینی هم دارد.

وی افزود: دو چیز است که بشر همیشه می‌خواسته آن‌ها را تحقق بخشد؛ یکی بازسازی گذشته و دیگری باخبر شدن از آینده.

اینکه این تصمیمات امروز ما در آینده چه نتایجی به بار خواهد داشت و بنیاد فال هم به این دومی برمی‌گردد.

ما حافظ را به عنوان حافظ قرآن، لسان‌الغیب و ترجمان‌الأسرار می‌شناسیم و طبیعی است که زمینه‌ لازم برای این امر را هم خود دیوان حافظ داشته است و هم خود شاعر و محدوده‌ آگاهی‌های او. به نظرم این‌ها باعث شده است که ما سراغ حافظ برویم.


 
او در پاسخ به این سوال که تفأل زدن در زمان حافظ به معنی امروزی مرسوم بوده یا نه (باتوجه به ابیاتی مانند از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش / زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید)، بیان کرد: تفأل به این معنا شاید نه و شاید بله.

مقداری از مسئله‌ فال زدن برمی‌گردد به امر رایجی در قدیم که همه‌ اقوام سعی در پیداکردن تأویلی برای اموری داشتند که رخ می‌داد؛ مثل آن باور عامیانه‌ای که مردم وقتی کلاغی در حیاط سر دیوار می‌نشست و قارقار می‌کرد، از آن به مطالب مختلفی تعبیر می‌کردند.

چنین باور‌هایی در فرهنگ عرب در عصر پیامبر (ص) هم وجود داشته است، که مثلاً اگر از سمت راستشان خرگوشی فرار می‌کرد آن اتفاق را میمون و مبارک می‌دانستند و اگر شغالی فرار می‌کرد آن را نحس می‌دانستند، و مواردی از این قبیل.

به همین خاطر است که رسول‌الله (ص) می‌فرمایند: تفألوا بالخیر تجدوه.

امور را تأویل به خیر بکنید تا آن را بیابید.

من فکر می‌کنم فالی که خود حافظ می‌گوید ریشه‌ این چنینی داشته است.

او در بیت دیگری هم سروده است: رخ تو در نظر آمد مراد خواهم یافت / چرا که حال نکو در قفای فال نکوست.

سه راه برای فهم بیشتر شعر حافظ و علاقه‌مندی برای خواندن آن

هادی استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران در پایان چند راهکار برای ارتباط برقرار کردن بیشتر با حافظ و شعر او پیشنهاد کرد و گفت: با سه کار ساده می‌توان شعر حافظ را بیشتر فهمید؛ اول این که تاریخ عصر حافظ را بخوانیم.

حتماً بدانیم حافظ از نظر زمانی و مکانی در چه عصری و در چه شهری زندگی می‌کرد و با چه کسانی تعامل داشته است.

چه میزان ارتباطی با دربار شاه شجاع و ابواسحاق اینجو و شاه منصور و سایر حاکمان عصر خود داشته و چه داد و ستدی با علما و وزرای عصر خود می‌کرد.

دکتر سیروس شمیسا کتابی منتشر کرده‌اند تحت عنوان «یادداشت‌های حافظ» که بخش اولش تاریخ است و آن هم می‌تواند مفید باشد.

وی افزود: در کل شناخت شخصیت تاریخی او خیلی می‌تواند ما را به شناخت شعرش نزدیک کند. نکته دوم شناخت گذشته‌ شعر قبل از حافظ است.

یعنی اینکه ما حداقل به اجمال بدانیم شعر فارسی از دوران رودکی تا امروز چه تغییراتی را گذرانده است.

سومین مسئله شناختی است که باید از عرفان و قرآن داشته باشیم.

ممکن است بعضی محققان بر این باور باشند که حافظ به معنایی مثل مولانا عارف نبوده است، ولی هیچ کس نمی‌تواند تجربه‌های عرفانی شعر او را انکار کند.

در این زمینه کتاب‌هایی مثل «مکتب حافظ» از مرحوم استاد منوچهر مرتضوی خیلی می‌تواند به ما کمک کند.

در نهایت اگر بخواهیم یک مورد چهارمی هم قائل بشویم: خود دیوان حافظ را بار‌ها و بار‌ها بخوانیم.


کد مطلب: 778573

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/778573/فال-حافظ-میگیریم-ولی-شعر-نمی-خوانیم

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com